به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 59
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهر گلم کاریه که شده
    این اشتباه رو شما انجام ندادی که خودت رو بخوای سرزنش کنی
    از لحاظ قانونی پیگیری کن تا به سزاری عملش برسه

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maha91 نمایش پست ها
    آقایون و خانمها جواب یه سوال بزرگ رو به من بدین
    یه اقای با موقعیت خوب شبیه همسرم من که کلی هم ادعای سلامت عقلش می شه از زندگی مسخره خودش خبر داره با یه زن ده سال بزرگتر از خودش رابطه داره بعد می آد یه دختر دیگه رو می گیره که آرزوی مادرش رو برآورده کنه بعد که دختره می فهمه بهش می گه من نمی خوام در حق اون زن ظلم کنم اون آسیب می بینه
    پس من چی آخه چرا اومدی زندگی منو خراب کردی چرا کسی به فکر آسیب دیدن من نیست...

    - - - Updated - - -

    می دونین پدرش چی می گه : جواب اعتراض من گفت پسرم احتیاج داشته زن صیغه کرده
    بهش می گم چرا بعد از عقد من ادامه داده می گن همگی با هم چه معنی داره زن اینقدر بی آبرو باشه زن باید مثل ساک باشه هر وقت بخواهی زیپش رو بکشی نه اینکه تو زندگی مردش فضولی کنه
    خدایا !!!!!!!!!!!!!!!!! صدام رو می شنوی
    می گه من از مجتهد وآخوند سوال کردم گفته گناهی مرتکب نشده
    اصلا تو به خاطر اینکه آبروش رو بردی و آبروی ما رو دیگه بدرد نمی خوری ...
    وای دارم می ترکم از دست این زندگی داغونم
    شما از ابتدا مشکلاتی رو داشتید

    بزرگترین معیار شما برای مرد موفق فقط موقیعت مالی و شغلیش بوده
    طرز فکر این فرد و خانوادش به کل اشتباه هست ، خیلی جاها اشکلات یک زندگی رو خانواده ها حل می کنند ، که این آقا این مزیت رو نداره و حتی باعث مشکلات هم شده
    خیلی وابسته به حرف مردم هستید ، هم شما ! هم خانواده شما ! این باعث اشتباه شما شده و باعث اشتباه بزرگترر که اجازه حل مشکل رو نمی ده

    به هر حال شما اینجا برای درد و دل اومدید نه حل مشکل و کسی هم نمی تونه کمک شما بکنه
    ابتدا یه تاپیک برای مشکلاتی که ذکر کردم به خصوص ترس از حرف مردم باز کنید ، این رو حل کردید بعد نوبت حل مشکل ازدواجتون برسید

  3. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    taraneh89 (پنجشنبه 15 فروردین 92)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقدر اشتباه متوجه شدید
    به تنها چیزی که توجه نکردم موقعیت شغلی بود در واقع من بعد از عقد فهمیدم تو اداره شون آدم سر شناسی هست.
    فقط مذهبی بودن - مستقل بودن - اینکه از زمان دانشجویی روی پای خودش بود - این آدم خودش رو خیلی روشنفکر نشون داد و گفت یکی از دلایلی که منو انتخاب کرده استقلال - کوشا بودن - نجابت - صداقت من بوده که تقریبا در محیط کار و دوست آشنا اگه بخوان منو معرفی کنند با این صفات معرفی می کنند.
    واقعا راست می گفت. هدفش از ازدواج رسیدن به آرامش و کمال عنوان کرد . و لی بعد از عقد کمال رو در ارتباط با اون خانم دید...
    موقعیت همسر من و خونواده اش طوری هست که هیچ کس هنوز هم باور نداره این مسئله رو من با چشمام دیدم حتی خونواده خودم
    وابسته به حرف مردم نیستم ولی کاش جای من بودید و حال الان من رو داشتین وقتی از کنار همکارت رد می شی و می گی طرف داره طلاق می گیره وقتی تو خونه خوابت می آد می گن داره به شوهرش فکر می کنه وقتی حرف می زنی با کوچکترین اعتراض می گن عقده ای شده... زن نیستی بفهمی اتفاقا به دنبال یه راه حل هستم و الا کدوم زن یا دختری بعد از این ماجرا یک سال و نیم صبر می کنه برای اینکه باور نمی کنم تمام حرفهایی که همسرم می زد دروغ بوده طلاق ممکنه اتفاق بیفته و حرف مردم رو هم یه جوری می شه تحمل می کرد ولی اثر منفی که تو زندگی من می گذاره من که با صداقت کامل یه مرد رو دوست دارم یه نکته ای رو بگم اول من از این آقا خوشم اومد ولی یه ترس عجیبی اجازه نمی داد بعد از عقد بهش نزدیک بشم ولی اون با رفتارهاش آنجنان منو شیفته خودش کرد که الان یک سال و نیمه دارم دنبال یه راه حل می گردم.
    خودش بارها در صحبت هاش متذکر شده که این خانم از روز اول شیفته من نبود و خیلی سعی کردم که همسرم منو دوست داشته باشه البته ناز کردن طبیعیه ولی واقعا همسرم سه ماه اول برای به دست آوردن دل من تلاش کرد.
    اما یه نکته ای که خیلی قابل تأمله اینه که همسرم به شدت به حرف خونواده گوش می ده خونواده اش بیشتر به خاطر موقعیت خانواده من و اینکه من وضع مالی خوبی دارم پا پیش گذاشتن و متأسفانه حرفهای خاله زنک که اگه فلانی رو گرفته بودی بهتر بود پنجاه درصد مشکل منه...
    همسرم صداقت نداشت
    دهن بینه
    اعتماد به نفسش پایینه
    از یه موضوعی رنج می بره که من نمی دونم چیه
    به گفته یکی از مشاوران ممکنه از شیشه استفاده کنه
    از آبروش خیلی می ترسه
    اونقدر که از اون زن می ترسه وضعیت من ناراحتش نمی کنه
    احتمالا ایشون هم دنبال پول بودن
    اینها برداشتهای منه و فرضیه هست نمی دونم چه باید کرد گیر کردم می گه تو رو نمی خوام می گم برو اقدام کن می گه خودت خسته می شی می ری .
    می گم بیا یه فرصت دیگه به هم بدیم می گه دیگه همه چیز واضحه ...
    شما بودین دیوونه نمی شدین

  5. کاربر روبرو از پست مفید maha91 تشکرکرده است .

    داود.ت (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  6. #24
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مها جان،

    اولین اشتباه شما این بود که در مورد همسرت تحقیق کافی نکردی.
    وضعیت شغلیش که ساده ترین و دم دست ترین چیز بود را بعد از عقد فهمیدی. چه برسه به مسایل اخلاقی و رفتاری.

    اما الان جای این حرفها نیست. گذشته گذشته و باید تاوان اشتباهاتمون را بپذیریم.
    شما به زور نمی تونی نظر همسرت را تغییر بدی. به هر دلیلی تصمیم ایشون برجدایی است.
    بهتر هست که یک مشاور خوب پیدا کنی و مدت طولانی و مستمر پیششون بری تا بتونی با سوالهای ذهنیت کنار بیایی.
    این که چرا اظهار محبت می کرد، قبلا خیلی دوستم داشت چرا اینطور شد، ضربه ای که من خوردم چی؟ و .... مشاور کمکت می کنه که واقعیت ها را بهتر ببینی.
    از نظر احساسی ضربه بدی خوردی و باورش برات مشکله. هیچ کس، حتی همسرت نمی تونه کاری برات بکنه.
    فقط باید بری مشاوره و خودت بخوای که به خودت کمک کنی. تمرینهایی بهت می ده که ذهنت را بتونی کنترل کنی و برگردی به زندگی قبل از عقدت.

    در مورد طلاق هم دو کار می تونی بکنی. با کمک یک وکیل خوب درخواست مهریه و طلاق بدی.
    یا فعلا کاری نکنی و صبر کنی شاید شوهرت اقدام کنه.
    ولی طولانی کردن این پروسه باعث می شه کمتر بتونی حق و حقوقت را بگیری. کما این که همین الان هم بعید می دونم اموالش را منتقل نکرده باشه.

    چند سال دیگه می خوای بلاتکلیف بمونی؟ گاهی ترس باعث می شه ما حالت تعلیق را ترحیح بدیم.
    نترس. هر چی بیشتر طول بکشه بهبودیت هم بیشتر طول می کشه.
    جدا شو و برگرد به زندگی عادیت.

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جون بعد از عقدمون پست گرفت آدم مهمی شد استخدام رسمی شد و حتی به من چیزی نگفت. اون جوری خودش رو نشون می داد که یعنی فروتن هستم و نمی خوام از خودم پز بدهم . تازه درست دو هفته بعد از عقد کارمند نمونه شد که از هدیه اش برای من یه نیم ست خیلی خوشگل خرید. در ضمن من اقدام قانونی کردم و باید صبر کنم که مراحلش طی بشه . که البته به گفته وکیلم حدود دو سالی طول می کشه و باید صبر کنم.
    وکیله اعتقاد داره به خاطر اینکه ممکنه پای لجبازی وسط باشه فعلا برای مهریه اقدام نکنیم بهتره در ضمن تصمیم برای مهریه رو بگذاریم به عهده قاضی .
    ولی یه حقیقت انکار ناپذیر اینه که من دوست ندارم طلاق بگیرم در تمام این یک سال و نیم حتی یک لحظه هم حاضر نشدم یه چیزی جلوی من رو می گیره...
    البته کم کاری خانواده ام رو در تحقیق صرف اینکه پدر این آقا سرشناس بود قبول دارم . در ضمن خانواده همسرم از نظر مذهبی خودشون رو نزدیک فرشته ها می بینند . پدر همسر من پیش نماز است...

    - - - Updated - - -

    وکیلم بعد از مراجعه به محل کارش متوجه شده بود آقای ماشین هفتاد میلیونی سوار می شه جدیدا پست گرفته.

    - - - Updated - - -

    به گفته یکی از مشاوران مردانی که قبل از ازدواج ارتباط جنسی دارند متأسفانه به این رفتارها عادت می کنند و راحت طلب می شود چون نه مسئولیتی دارند تازه زنانی که صیغه می شوند توجه بیشتری نشان می دهند تا هر طور شده طرف رو برای خودشون حفظ کنند. اما برگشتن به زندگی عادی برایشان غیر ممکن نیست فقط کمی اراده می خواهد و البته وجدان
    به دلیل بر خی دلایل کامل شرح ندادم که چگونه متوجه شدم و در طی این مدت چه بلایی به سرم آمده فقط همین قدر بدانید که از یه خانم شاد و سر زنده تبدیل شدم به یه پیر زن تمام عیار به اندازه ده سال صورتم شکسته شد سیزده کیلو وزن کم کردم مشکل معده پیدا کردم دندانهایم خراب شده اینها فقط ضرر جسمی بوده واقعا چرا آدمها گاهی اینقدر بی وجدان می شوند.. .
    غرور و تکبر خانواده همسرم مرا از پای درآورد...
    می دانید چند وقت است نخندیدم می دانید وقتی یه ماشین عروس از کنارم رد می شه چه حالی می شم می دونید وقتی جهیزیه ام را می بینم چه حالی می شوم...

  8. #26
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    از یک طرف می گی بعد از عقد فهمیدم که پست مهم داره.
    از اونطرف می گی بعد از عقد پست مهم گرفت.
    فرق این دو جمله را که متوجهی؟

    از یک طرف می گی همسرم گفته خودت برو اقدام کن برای طلاق، گفتم نمی رم. گفته من هم نمی رم تا خسته شی و بری.
    بعد می پرسی چیکار کنم که بره اقدام کنه و ...
    حالا می گی من اقدام کردم وکیلم گفته دو سال طول می کشه.

    دروغ نمی گی. جسارت نمی کنم. فقط می خوام بگم با انکار واقعیت ها سعی در توجیه خودت داری.
    نه برای ما، برای خودت.
    می خوای خودت را قانع کنی که مظلومی، حق داری، فریب خوردی و ...

    ولی اثبات اینها به هیچ دردت نمی خوره. بهتره بری مشاوره تا کمکت کنه با واقعیت ها کنار بیایی، بپذیری که اگر اونها بد بودند و بد کردند معنیش این نیست که شما بدی یا مشکل داری.
    و بتونی با این مساله کنار بیایی.
    یک مشاور خوب پیدا کن و برو برای بهبود حال خودت، نه برای کنار اومدن با همسرت و برگشتن سر زندگی با ایشون.
    اون مساله را کلا منتفی بدون.
    اول دنبال این باش که مها حالش خوب بشه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    sara 65 (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام.شرایط خیلی سختی را میگذرونید و واقعا دردآوراست.اینکه یه دختر در سن بالای 28سال با هزار امید و ارزو زندگی مشترک رو شروع کنه وببینه که همه چیز تو زرد از کار درامده خیلی زجر آور است.اما از این زجر آور تر اینه که شما بخاطر ترس از مجرد و بیوه موندن پابند زندگی ای بشین که الانش اینه یعنی زندگی ای که تنها شما خواهان آن هستید.ببینید شما منتظر این هستید که یکی بیاد و بگه آفرین دختر صبور تو مزد صبرتو میگیری و برات دل بسوزونه و بگه زندگی کن و طالق نگیر.شما هم خودتو آدم از خودگذشته ای نشون بدی که بخاطر زندگیت داری از خیلی چیزا میگذری مث غرور و شخصیتت و هویت زنانه ات.اگر دنبال این هستی خب من بهت میگم زندگی کن.اما بدون خودت مسئول زندگیت هستی یعنی اگر فردا با این آقا رفتی زیر یک سقف و اون هر کاری که دوست داشت انجام داد و گفت خودت خواستی پس بساز و یا برو.نباید بگی چرا با من اینکار رو کرد چون خودتون تصمیم گرفتید.
    اما اینکه دوست ندارید طلاق بگیرید بله طلاق اصلا خوب نیست اما مث قرص میمونه هیچ آدم مریضی دوست نداره قرص بخوره اما برای درمان و خوب شدن مجبوره.گاهی چیزهای بظاهر بد خیلی بیشتر بدرد زندگی میخورن. به این بعد هم فکر کنید که اگه شما برید زندگی کنید و بعد از چند سال بفهمید واقعا زندگی با ین آقا سخته اون موقع طلاق گرفتن بهتره یا الان که؟اما بازم تصمیم گیرنده خودتی.امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره

  11. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  12. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا خانم درست نخواندی اون در زمانی که به اصطلاح قهر کرده بود پست گرفته . من برای نفقه شکایت کردم نه برای طلاق اون هم فقط به دلیل اینکه کمی به خودش بیاد...
    من می خوام برای طلاق خودش بره اقدام کنه .
    در ضمن من دلیلی نمی بینیم دیگران رو بخواهم توجیه کنم

    - - - Updated - - -

    یکی مثل شمای عزیز آدمی که مثل من تو مشکلات گرفتار می شه هیچ وقت دنبال آفرین احسنت دیگران نیست با خودم گفتم شاید این که می گن هزار راه نرفته وجود داره یکیش هم برای من باشه یکیش راه مشکل زندگی من باشه.
    یه نفر می گفت آدمهای خیلی خوب و بزرگ تو زندگی گاهی کارهایی می کنند که باورش حتی برای خودشون هم سخته گفتم شاید همسر من هم یکی از آنها باشد...
    گفتم شاید اینجا کسی از راههای نرفته برام بگه من روز اول هم به همسرم گفتم برای طلاق هیچ وقت دیر نیست برای زندگی خیلی زود دیر می شه. من که زندگیم سوخته طلاق بگیرم و نگیرم خیلی به حال من فرقی نمی کنه امسال یا سال دیگه اگه اون دنیا هم به مهریه بده به چه درد می خوره
    بهتره از اینجا هم بی خیال شم چون کسی هزار راه نرفته رو نمی دونه شاید خدایا فقط خودت می تونی کمکم کنی

    - - - Updated - - -

    می خوای خودت را قانع کنی که مظلومی، حق داری، فریب خوردی و ...

    شیدا خانم نیازی نیست خودم را قانع کنم این اتفاقات واقعا افتاده
    دروغ نمی گی. جسارت نمی کنم
    چه نیازی هست من اینجا دروغ بگم مثلا به شما چه سودی به حال من داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    می خوای خودت را قانع کنی که مظلومی، حق داری، فریب خوردی و ...

    شیدا خانم نیازی نیست خودم را قانع کنم این اتفاقات واقعا افتاده
    دروغ نمی گی. جسارت نمی کنم
    چه نیازی هست من اینجا دروغ بگم مثلا به شما چه سودی به حال من داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    نصف کارهای غلطی که کردم به خاطر مشاوره غلط بود مثلا روزی که مشاور گفت ممکنه همسرت معتاد باشه با مطرح کردن این موضوع یه مشکل جدید درست شد . مشاوری که گفت دیگه فایده نداره باعث شد خونواده ام برای اعتراض برن اونجا و دعوا بشه...

    - - - Updated - - -

    اولین کلامی بعد از تعریف کردن داستانم از زبان دیگران شنید ( مشاور - وکیل - قاضی و...) گفتند چه بی غیرت چه ناجوانمردانه از این حرفها گوشم پره . پس احتیاجی ندارم این حرفها رو بشنوم.

  13. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مها جان اینجا و هرجای دیگه هیچ کس تو را مجبود به کاری نمیکنه همه با دیدگاه خودشون به تو راهکار ارائه میدن.اما هزار راه نرفته بله هزار راه نرفته وجود داره اما برای زمانیه که هر دوطرف تمایل داشته باشن.ببینید سرسختی وپافشاری شما برای حفظ زندگی از جانب اون آقا مسخره است.ایشون الان داره عشق وحالش و میکنه و اگه با اون خانم هم باشه که دیگه ...
    حالا شما هی دست و پا بزنید....امیدوارم ناراحت نشین اما شما می ترسید می ترسید از اینکه شرایطو تغییر بدین از اینکه بقیه چی در موردتون فکر میکنن می ترسید از اینکه روتون اسم بیوه بخوره.میترسید از اینکه قبول کنید این اتفاق افتاده و حالا زندگیتون اینه.
    و اینکه:

    در نگاه کسی که پرواز را نمیداند هرچقدر اوج بگیری کوچکتر و حقیر تر میشوی....


    و در اخر اینم بگم که هیچ کدوم از کاربران اینجا اصلا دوست ندارن کسی را تشویق به طلاق کنن اما گاهی منطق حکم میکنه برخلاف خوشایندشون اون چیزی را که درست میدونن بگن.من هم برات از خداوند زندگی شاد و با نشاطی را خواهانم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  15. #30
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مها خانم،
    من نگفتم شما دروغ می گی. گفتم شما با بیان کردن واقعیت به شکل دیگری، دنبال این هستید که خودتون را قانع کنید.

    بله. این ماجرایی که شما گفتید، این آقا رفتار غیرانسانی و غیر اخلاقی داشته. شما حق داشتید بدونید که ایشون همسر دیگه ای دارند و بر اساس دانسته ها و حقیقت تصمیم بگیرید.
    اگر چه خانواده شون معتقدند که کارشون شرعی بوده و اشکالی نداره، اما فریب دادن دیگران در هیچ کجای شرع پسندیده نیست.

    اما چه فایده که شما بخواهی با این افراد درگیر بشی و دین و اخلاق و وجدان بهشون درس بدی.
    اونها خودشون بهتر از هر کس دیگری می دونند که چه کار کردند و می کنند.

    با این چیزی که شما گفتی امکان برگشتنت به اون زندگی نیست. می خواهی برگردی تحقیر بشی که چی؟
    بهتره دنبال این باشی که حق و حقوقت برای طلاق ضایع نشه.
    اگر قبول کرد که ازدواج کنید و تو را گذاشت توی خونه و رفت سر اون یکی خونه و زندگیش، میخوای چیکار کنی؟
    کدوم قانونی می تونه کسی را مجبور کنه دیگری را دوست داشته باشه؟

    دزد که به خونتون نزده که با قانون بخوای حقت را پس بگیری.
    تصادف نکردی که بخوای خسارت بگیری.
    ازدواج است. یک بخشش قانون است و شرع، بک بخشش عاطفی و احساسی.
    با بخشنامه و تبصره و حکم وحدیث و آیه که نمی شه با کسی زندگی کرد.


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.