به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان خوب و مهربان ....

    اگه یادتون باشه من یک ادواج نا موفق داشتم که حاصل این ازداواج که هشت سال به طول انجامید یک پسر بچه شش ساله هست ...
    خلاصه داستان اینکه من پس از اینکه از همسر اولم جدا شدم ، هنوز زمان زیادی نگذشته بود که میخاستم یه جورایی پوزش را بزنم و خلاصه چون که میدونستم که ایشون پشیمون میشه و بر میگرده و من دیگه تاب و تحمل زندگی مجدد را باهاش نداشتم در یک اقدام سریع و حدود دو ماه پس از طلاق مون من اقدام به دیدن چند مورد کیس معرفی شده از سوی دوستان و اشنایان کردم ، تا اینکه در این زمان با یکی از این کیس ها سرنوشت من رقم خورد وپس از زمان یک ماه نامزدی ، من و ایشون با هم ازدواج کردیم .....

    همسر جدید بنده از نظر سن و سالی دو سال از بنده بزرگتر بود ولی من به دلیل ضربه ای که از همسر اولم خوردم و به دلیل اینکه ایشون از یک خانواده بسیار بسیار مذهبی و معتقدی بودند و اون مورد و ضعفی که من ازش ضربه خوردم راظاهرا نداشت من سن ایشون را قبول کردم و با ازدواج ایشون موافقت کردم ....

    حالا قافل از اینکه خدا بهم گفت = خری بهت بدم که خر خودت را یاد کنی
    بری بشینی سر کوه و فریاد کنی

    و اما داستان زندگی دوم من را کاملا در این تایپیک نوشتم :

    http://www.hamdardi.net/thread-23133.html

    ************************************************** ***********
    ولی خلاصه داستان از این قراره که =
    نهایتا به دلیل اینکه این خانم بسیار مومن و چادری و اصیل من قبل از ازدواج با من مدت 2 سال صیغه یکی از همکاران مردش بوده و این ماجرا را از من پنهان کرد و در اصل در این عقد تدلیس یا همان( فریب در ازدواج ) صورت گرفته بود ....... و همچنین تمام خانواده ی بنده پافشاری زیادی داشتند که باید اینو طلاقش بدی – این مارا گول زده – این صداقت نداشته - این از اولش خیلی برای تو تحقیق کرد و قسم پیر پیغمبر خورد که جز صداقت چیزی نباشه و خودش دروغ به این بزرگی بهت گفته و ....
    و همچنین با مشاوره هایی که در همین سایت شما عزیزان بهم دادین
    خلاصه منم حدود ده روز پیش طلاقش دادم .....

    و اما لازم به ذکره که موضوع صیغه بودن همسر دومم را در اصل و خدائیش زن اول بنده به من گفت ( که البته میتونست نگه ) و من را در جریان گذاشت که اگه تمام تایپیک را بخونید متوجه میشید که اونم از طریق خط تلفنی که به نام من بوده و اون مردی که زن دوم بنده را صیغه کرده بوده با خونه سابق من تماس میگیره و خلاصه همه داستان را براش تعریف میکنه و ایشون هم زنگ زد و همه چیز را به من گفت و ......


    خلاصه حال بعد از گذشت 6 ماه که از طلاق همسر اولم میگذره ....
    ایشون به شدت پشیمون شده و قصد برگشتن داره و میخواد بیاد و با من زندگی کنه ....

    بهش میگم علت رفتنت چی بود که اینقدر پات را کرده بودی توی یک کفش که یالا طلاق من را بده و شروع کردی به اون همه فوش و دریوری و حرف بیخود زدن به من و خانواده من ؟؟؟؟؟
    و حالا علت از برگشتنت چی یه ؟؟؟؟
    تو که اینقدر در تصمیمت قاطع بودی !!!!! تو که منو با فوش ابادم کردی !!!!

    میگه نمیدونم چرا این کارها را کردم پاک گیج و مات و مبهوت بودم !!!!
    میگه درسته که خودم باعث شدم که بهم شک کنی !!! ولی تو به من شک داشتی و من فکر کردم دیگه نمی تونم باهات ادامه بدم
    توی همون موقع هم پدرم فوت کرد و من در شوک پدرم قرار گرفتم و تو هم تو همون شرایط دست از چک کردن من بر نداشتی و من دیگه از کوره در رفتم و فکر کردم که طلاق اخرین راه حله بین من و تو هست ولی الان پشیمون شدم ....
    چون توی این مدت خیلی چیزها را فهمیدم !!!
    فهمیدم که خودم باعث شدم که به من شک کنی و باید شک تورو برطرف میکردم نه که صورت مسئله را پاک کنم و جدا شم
    فهمیدم بدون مرد زندگی خیلی سخته !!!
    فهمیدم که بچه مون خیلی خیلی احتیاج به پدر و مادرداره
    و این بچه زمانی که تو عقد مجدد کردی عین یه دیوونه شده بود و فقط گریه میکرد ....
    فهمیدم که تو خیلی مرد خوبی بودی و من اشتباه کردم !!!!!
    فهیدم که خیلی تند رفتم و نباید فحاشی میکردم !!!!
    نشستم فکر کردم با خودم و میبینم که 90 درصد من مقصرم !!!
    و ...................
    ************************************************** ***
    حالا موندم چیکار کنم نمی دونم الان که خانم دومم را طلاق دادم باید بازم یک دوره تنها باشم ؟؟؟؟؟
    الان برای بازگشت زوده ؟؟؟؟
    میترسم برگردم و دوباره همون کارها را بکنه !!!!
    از طرفی بچه مون خیلی بی تابی میکنه و اصرار میکنه که بابا تورو خدا برگرد و با مامان زندگی کن
    از طرفی خانوادم به خصوص مادرم خیلی خیلی و بیشتر به خاطر بچه مون داره اصرار میکنه که برگردم سر زندگیم ...
    ************************************************** **
    راستش همون دو روز پیش ما به یک مسافرت کوچیکی رفتیم و به اصرار مادرم همسر اول بنده هم اومد که در این مسافرت پیش مون باشه بچه مون هم خوشحال بشه !!!!!

    راستش را بخواین با اینکه به هم نا محرم بودیم ، خدائیش خیلی خیلی به من مهربونی کرد و هوای منو داشت .....

    حالا نمیدونم این کاراش مقطعی هست ؟؟؟؟
    میخواد نظر منو جلب کنه ؟؟؟؟؟
    ************************************************** **
    ولی راستش من با اینکه بعد از شش ماه ایشون را دیدم (( البته صرف نظر از اینکه ، کم وبیش هفته ای یک بار برای گرفتن و بردن بچه من ایشون را در خیابان میدیدم )))

    هیچ حسی بهش نداشتم !!!!
    خیلی بی انگیزه بودم !!!!
    نمیدونم به خاطر کارهایی هست که کرد ؟؟؟؟؟
    به خاطر فوشحایی هست که به من و خانوادم داد ؟؟؟؟
    نمی دونم به خاطر اینه که هنوز زمانی از طلاق دوم من نگذشته و ایشون رجوع کرد ؟؟؟
    ************************************************** *
    برای راهنمایی بهتر بنده اینم بگم که ==
    همسر اول بنده با یک مردی رابطه اس ام اس پیدا کرده بود و من
    مچ ایشون را گرفتم و نهایتا همین موضوع باعث شد که من به ایشون شک پیدا کنم و
    ایشون را چک کنم و .....
    ************************************************** ****

    به هر حال کمکم کنید و بگید من چیکار کنم ؟؟؟؟؟
    ایا الان زمان مناسبی هست برای برگشتن ؟؟؟؟
    ایا باید کمی صبر کنم ؟؟؟

    میترسم !!!! میترسم دوباره برگردم و همون اخلاق گند و را داشته باشه !!!!

    میترسم دوباره بهم خیانت کنه !!!!





  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    به نظر من كمي به خودتون زمان بدين اين طلاق دادنا و ازدواجاي پشت سر هم درست نيست.به نظرم اصلا وقت مناسبي براي يك ازدواج مجدد چه با خانم سابقتون چه شخص ديگه نيست.

    يه چند ماه بذاريد بگذره تا هم خودتون هم خانم سابقتون ، به آرامش برسين و به دور از احساسات عمل كنين.
    بخاطر بچه هم نميخواد هول هولي دوباره ازدواج كنيد. اين جوري واسه اينده خود پسرتون هم بهتره.تا خداي نكرده دوباره تو يه فضاي متشنج باشه.

    يه مدت بياين تالار مقالات مربوط به ازدواج و وظايف مردان و زنان رو در قبال هم بخوونين
    تا بهتر بتونيد تصميم بگيريد.
    براي تصميم گيري مجدد هم بهتره فضا بدون اصرار هاي مادر و پسر و همسر سابق باشه.

    بشينيد فكر كنيد چرا 2 ازدواج ناموفق داشتين؟ اشتباهاتتون چي بوده؟سهمتون از اين اشتباها چي بوده؟ سعي در اصلاحش داشته باشيد.


    در ضمن اين قضيه شك و ترديد و اس ام اس به يك مرد رو هم كاملا حل كنيد.چون با عقل جور در نمياد كه خانمتون با يكي اس ام اس بازي كرده باشه بعد بگه تو اين مدت فكر كردم
    ديدم اشتباه كردم. نيت خانمتونو بفهميد .

    اين حرفاييه كه من به ذهنم رسيد شايد درست نباشه ولي اميدوارم كمكتون كنه.


  3. 9 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    سلام جناب تنهایی

    شما خیلی شتاب زده عمل می کنید. این طلاق های مداوم و ازدواج های مکرر نشان از یک بی ثباتی در تصمیم گیری

    شما داره. یک نگاه به زندگیتون بندازین. در عرض 6 ماه در رزومه زندگیتون 2 طلاق ، 1 ازدواج ، و یک رجوع و عقد مجدد

    که دارین بهش فکر میکنین در حال حاضر داشتین. آیا این نشان از آشفتگی ذهنی شما و شتاب زدگی شما نیست؟


    برادر گرامی

    بدون تحقیق کامل با همسر دومتون ازدواج کردین. باز با شتاب طلاقش دادین و الان هم اینطور.

    صبر کنین!

    یک نگاه به خودتون و زندگیتون بکنین. چه بلایی سر خودتون و پسرتون که مسئولشین آوردین؟ اون از شما در آینده

    قطعا الگو خواهد گرفت. پس ببینین این شتاب زدگی و آشفتگی درونتون از کجا نشات می گیره؟

    اول دریای پر تلاطم ذهنتون رو آروم کنین. به خودتون زمان بدین و برای فرار از غم طلاق اخیرتون به یک اشتباه دیگه

    دست نزنین. بگذارید کمی شرایط آرام بشه. بعد هم خودتون و هم همسرتون به یک مشاور مجرب مراجعه کنین و این

    فرصت رو به خودتون برای حل و فصل مشکلات گذشته و بالا بردن مهارت های زندگیتون بدین به خاطر پسرتون.

    شما در قبالش مسئولین! بعد از جلسات مراجعه حضوری اگر مشکلات حل شد و به آرامش و ثبات رسیدین بنشینین

    و ببینین میخواین دوباره با همسرتون ازدواج کنین یا نه! اگر اینطوره گذشته رو فراموش کنین و هی گذشته رو به رخ

    هم نکشین و به فکر آینده فرزندتون باشین. انگار این 6 ماه سر لج بودین با هم و اشتباهات بزرگی هم کردین.

    سعی کنین بررسی کنین که همسر اولتون چه کمبودی داشته که با نفر از طریق پیامک وارد رابطه شده. اون رو حل

    کنین و شتاب زده و بر اساس ظاهر آدمها به سرعت قضاوت نکنین.

    الان فقط یک مدت به خودتون فرصت بدین واسه کسب آرامش و تصمیم گیری درست.

    در این گیر و دار خیلی مراقب پسرتون باشین که باز لطمه نبینه. شما که دوست ندارین شاهد طلاق ها و ازدواج های

    مکررش در آینده باشین؟ پس برای خاطر پسرتون هم که شده اینبار به آرامی و با دور اندیشی تصمیم بگیرین.

    موفق باشین


  5. 8 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 15 مرداد 91)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    با نظر دوستان موافقم و لازم نیست چیزی رو تکرار کنم فقط اینکه هیچوقت برای پوز زنی نرید با یکی دیگه ازدواج کنید!!!
    ما ها انسان هستیم پوزه نداریم که یکی بخواد به خاک بمالدش.
    ببخشید یکم رک گفتم ولی احساس میکنم نسبت به جنس زن یکم احساس برتری میکنید..از لحن نوشته هاتون اینو گفتم
    یه مقدار هم مغرور هستید (بازم ببخشید اینارو میگم) ولی میخوام که رو خودتونم کار کنید تا دوباره دچار شکست نشید.
    خیلیا تو همین تالار تجربه طلاق رو داشتن (از جمله خود بنده) ولی باید دوران بعد طلاق سپری شه حدااقل 2 سال.تا زن و مرد هم التیام پیدا کنند و زخمهاشون درمان بشه و هم به خودشونو و کاراشون فکر کنند.

    ازدواج سریع بعد از طلاق اصلا کار درستی نیست چون به آدم اصلا اجازه فکر کردن نمیده مخصوصا اگر بچه ای هم تو این بین باشه.

  7. 4 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    خیلی ممنونم از راهنمایی هاتون

    فرمایشات شما ها خیلی به واقعیت و شخصیت من نزدیک هست !!!!

    ولی من میخام ببینم که ایا پاداش یک مردی که صبح توی تاریکی میره سر کار و غروب بر میگرده

    بسیار احساسی هست ....

    اصلا و ابدا اهل دود نیست ..... اصلا اهل مشروبات الکلی نیست .....

    اصلا اهل خیانت و خانم بازی نیست ..... و برای زندگی و پسرش داره تلاش میکنه

    مردی که تنها خلافش موسیقی هست و اینقدر همسرش را

    دوست داره که هروقت که میشینه پشت سازش اولین اهنگی که میزنه را برای خانومش میزنه .....

    خیانته ؟؟؟؟؟؟؟

    مگه من چیکار کردم باهاش که این کارا با من کرد ؟؟؟؟

    ************************************************** ********
    من همه ماجرا را از زندگی اولم برای شما نگفتم !!!!

    قصه از جایی شروع شد که من سال 88 به یک ماموریت کاری در یکی از شهرهای ایران رفتیم

    و در اونجا من برای بحث نمایشگاه از ساعت 3 ظهر تا 10 شب به نمایشگاه میرفتم ....

    در این چند روز من در هتلی که بودم میدیدم که دو نفر المانی که به ایران اومده بودند در هتل دور و بر پسر من

    میپلکند و باهاش شوخی میکنند !!!!

    و در روز اخر که رفتیم برای برگشتن به فرودگاه !!!

    همسرم بهم گفت که ببین اون دوتا خارجی یا بودنا !!!

    گفتم = خوب !!!
    گفت = یکی از اون دو نفر دیروز بعدازظهر این بسته کادویی را به همراه این چندتا عکس و یک شماره تلفن که

    پشت عکس نوشته داده بودند به رزفشن هتل و گفته بودند که اینا را بده به من و....

    وای تا که دیدم انگار دنیار ا خدا روی سر من خراب کرد
    ************************************************** ************************
    گفتم برای چی گرفتی ؟؟؟؟؟
    گفت به خدا اون داده بود !!!!
    بهش گفتم = ببین تو نباید میگرفتی !!!! پول که ییشت بود اگه چیزی میخواستی میخریدی
    یا به من میگفتی برات بخرم !!!!
    چرا گرفتی ؟؟؟؟؟
    ************************************************** *******************
    خلاصه داستان از اینجا شروع شد !!!!

    و ایشون به جای اینکه بگه ببخشید یا تو راست میگی و ....

    شروع کرد از این حربه استفاده کنه که =

    اگه من میخواستم میتونستم بهت نگم !!!!!! حالا خودم بهت گفتم دیگه بگذر

    و منم بهش گفتم که تو از این میترسیدی که یک روز این قضیه لو بره و من بفهمم برای همین خودت زودتر میگی !!!

    این که نشد دلیل !!!!!

    درضمن خودش گفت که رزفشن اون کادو را بهش داده !!!!

    ولی خوب من که نمیدونم !!!! شایدم خودش ازش گرفته و از ترسش داره دروغ میگه ............

    چون عکس ها را یکی یکی بهم نشون میداد و میگفت ببین خارجی یه به رزفشن هتل گفته =

    بهش بگو این بابام هست ... این مادرم هست .... این خونه مونه ...... این شماره تلفنم هست ......

    و اگه میاد بگو به این شماره زنگ بزنه و من باهاش ازدواج میکنم و میبرمش المان .....

    ************************************************** *****************

    خلاصه تا رسیدیم به شهرمون بگو مگوی ما بالا گرفت و من از خونه رفتم !!!!!

    و بعد از یه چند روزی با اومدن خانمم و ابراز پشیمونی کردن ایشون و اصرار و پادرمیونی پدر و مادر و خواهرام من

    برگشتم به زندگی .....

    ************************************************** ************
    هنوز مدتی نگذشته بود که من سر کار بودم و یک شخصی از باجه تلفن بهم زنگ زد که فلانی میدونی خانمت کجاست ؟؟؟

    گفتم به تو چه ؟؟؟؟ تو کی هستی ؟؟؟

    گفت بهش زیاد خوش بین نباش !!!! یه زنگش بزن و ببین کجاست **** و قطع کرد !!!!!!!!!!!


    منم خوب با اینکه بهش مطمعن بودم بهش زنگ زدم و خلاصه سرتون را درد نیارم ....

    اولش منکر شد ولی بعد با تهدیدهای من ، که میرم و پرینت مکالمات و اس ام اس های خط ت را میگیرم قضیه

    را گفت =
    که اره من با یه اقایی ارتباط داشتم و اونروزیم که بهت گفتم میرم خونه مادرم با ماشین اون رفته بودم بیرون ...

    و همینطور که گریه و زاری میکرد گفت =

    به خدا قسم من عقب نشسته بودم .....
    من گول خوردم .....
    ما انگشتمونم به هم نخورده ....
    فقط در حد اس ام اس بوده ....
    و.......
    ************************************************** ************
    در اون موقع من دیگه تصمیم را برای طلاق ایشون صد در صد گرفته بودم !!!

    ولی بازم با پا در میونی همه و همه ...... و گریه و زاری خودش و بیشتر به خاطر بچه و بازم بعد از یک چند روزی اومد در خونه ما و دست و پای من افتاد و به غلط کردم افتاد
    به خاطر بچه بگذر .... من گول خوردم .... و ......

    خوب من برگشتم !!!! و یه حدود یک سالی گذشت

    ولی این طبیعی بود که من دیگه اون ادم سابق نبودم و بلاخره بهش شک داشتممن دوباره گذشت کردم !!!

    ************************************************** ***********************
    تا اینکه پارسال ما یک جا میرفتیم ورزش و در اون محوطه ایشون یک پسری را به من معرفی کرد که از نظر سن

    و سالی 18-19 سالش بود ولی جسته درشتی داشت !!!!

    یواش یواش من خودم با اون پسر دوست شدم و ارتباط برقرار کردم

    تا اینکه خانمم گفت که من میخام صبح حا برم پیاده روی !!!
    و از اونجایی که قرار بود من بهش اعتماد داشته باشم و اونم یک پسر کم سن و سال من موافقت کردم

    اما دیدم یواش یواش انگار خیلی به هم اس ام اس میدند ( البته متن اس ام اس ها چیز عاشقونه نبود و در حد اس های عارفانه و پند اموز بود ) ولی خوب منم مردم دیگه و غیرت دارم و بهش گفتم به این پسره بگو

    دیگه بهت اس ام اس نده من خوشن نمیاد !!!!! اگه نمیتونی من خودم بهش میگم !!!

    خلاصه گذشت و کار هی کش پیدا کرد تا جایی که من شاکی شدم و بهش گفتم که نمیخوام بری پیاده روی !!!!

    ولی ایشون گفت که = نه !!!! من نمیتونم نرم !!! من میخام برم پیاده روی .....

    خلاصه سرتون را درد نیارم ، خیلی پر حرفی کردم


    تا اینکه اینقدر خانم شاکی شد که تو به من شک داری !!!!

    تو منو چک میکنی !!!! تو به من مضنونی !!!!!

    و این موضوع اینقدر حاد شد که اون تصمیم گرفت که جدا بشه ....

    و استقفرالله ، دیگه خدا هم پسش بر نیومد !!!!!!
    ================================================== ========
    ولی من با این حال خیلی مقاومت کردم و بعد از چند روزی رجوع کردم و با گل رفتم سمت ایشون

    ولی ایشون به محض ورود من به منزل زنگ زد 110 و گفت که شوهر سابق من اومده و قصد اذیت و ازار منو داره

    و جلوی بچه شروع کرد به فحاشی و منو از خونه بیرون کرد .....

    خوب من اونروز رفتم ...... ولی خوب چندین و چندبار من رجوع کردم

    پدر و مادرم رفتند دنبالش !!!!
    خاله و دایی و غیره ...... رفتند دنبالش !!!!
    چقدر مادر و خواهر و برادرهاش باهاش صحبت کردند !!!!

    ولی خوب بی جواب بود و ایشون اصرار اصرار که من فقط و فقط

    طلاق میخوام .....

    من قید مادر و بچه مم زدم -- اگه بمیرند هم برام مسئله ای نیست !!!!!

    فقط طلاق میخوام و ......
    ************************************************** ***************
    ولی حالا نمیدونم که چی شده که کسی که اینقدر طلاق میخواست

    حالا با همون اصرار میخواد برگرده !!!!
    ************************************************** *****************

    نمیدونم جایی خبری بود ؟؟؟؟

    کسی بهش وعده - وعید داده بود ؟؟؟ و حالا زده زیرش ؟؟؟؟؟

    خلاصه نمیدونم چی شده ؟؟؟؟ جریان چیه ؟؟؟؟؟
    ************************************************** ********************
    ببینید شما خودتون را بزارید جای من

    با یک چنین زنی باید چیکار کرد ؟؟؟؟؟

    من چطوری میتونم بهش اعتماد کنم ؟؟؟؟؟

    من چطوری میتونم به خودم این قول را بدم که ایشون دست از اخلاق گند ، بد ، قود بازیش بر میداره

    و واقعا میخواد که زندگی کنه ؟؟؟؟؟

    ************************************************** *****************
    واقعا موندم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یه راه کاری بهم بدین !!!!!

    اصلا صلاح هست که بعد از چند وقتی برگردم ؟؟؟؟







  9. کاربر روبرو از پست مفید tanhaei تشکرکرده است .

    tanhaei (یکشنبه 15 مرداد 91)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    آقای تنهایی در رابطه با سوالی که فرموده بودید:
    ایا پاداش یک مردی که صبح توی تاریکی میره سر کار و غروب بر میگرده

    بسیار احساسی هست ....

    اصلا و ابدا اهل دود نیست ..... اصلا اهل مشروبات الکلی نیست .....

    اصلا اهل خیانت و خانم بازی نیست ..... و برای زندگی و پسرش داره تلاش میکنه

    مردی که تنها خلافش موسیقی هست و اینقدر همسرش را

    دوست داره که هروقت که میشینه پشت سازش اولین اهنگی که میزنه را برای خانومش میزنه .....

    خیانته ؟؟؟؟؟؟؟


    باید بگم که پاداش خیلی از ماها اونچیزی نیست که به سرمون میاد ولی نمیدونم چه حکمتی تو این قضیه هست.

    برای اینکه آرومتر بشین بد نیست این تاپیک رو مطالعه کنید( http://www.hamdardi.net/thread-22637.html) (البته تا انتها بخونید)تا ببینید اتفاقهای خیلی بدتر هم میوفته ولی باید آدم خودش رو مدیریت کنه تا وضعش از اینی که هست بدتر نشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    سلام آقای تنهایی

    به عقیده من گذشت زمان همه چیز رو مشخص میکنه

    به ایشان بگید باید یه مدت تنها باشید و فکر کنید و برای آینده معقول تصمیم گیری و برنامه ریزی کنید. ولی خوب یکی دو روز در هفته برای دیدن بچه تان که میرید ایشان رو هم میبینید و شناخت دوباره پیدا میکنید.

    البته خودتون هم حتما میدونید ولی من هم تاکید میکنم اگه کسی بهتون فرد دیگه ای توی این مدت ییشنهاد داد روش فکر نکنید.

    برخورد خانمتون توی زندگی مشترک خام و نادرست بوده ولی خوب ممکنه واقعا روی کارهاش فکر کرده باشه و پشیمان شده باشه.وقتی خدا در توبه رو باز گذاشته به نظر شما من و شما این اجازه رو داریم که فکر کنیم آدمها هیچ وقت عوض نمیشن و ما نباید اشتباهاتشون رو ببخشیم؟

    تنها در صورتی دوباره با همسر اولتون ازدواج کنید که شناخت کاملی ازشون پیدا کنید به هر حال آینده پسر شما با ازدواج شما با مادرش آینده معقولتری هست پس فعلا ایشان رو توی ذهنتون کنار نگذارید.

    البته دوستان راست میگن فعلا باید به خودتون فرصت بدید و به ازدواج فکر نکنید ولی خوب با رفت و آمد با پسرتان از شخصیت جدید مادرش هم شناخت پیدا میکنید.

    ضمنا در نظر داشته باشید که شما هم در زندگی یک اشکال داشتید و اون اینکه بیشتر وقتتون رو به کار کردن سپری میکردید و احتمالا برای تفریح و ایجاد تنوع برای همسر و بچه تان وقت چندانی نمیمونده.

    موفق باشید




  13. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    فکور (یکشنبه 15 مرداد 91)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    سلام برادر من .اخساست رو خوب درک میکنم.

    هم هر دو مرد هستیم هم مشکل شما رو هم من داشتم.

    راهنمایی دوستان رو خوندم. عالی بود .

    در عرض 6 ماه یک ازدواج وطلاق فوری داشتید. نمیدونم دلیل به گرایش به جنس مخالفتون مسایل جنسی بوده

    یا تنهای فرزندتون.

    اما برای برگرشتن همسر اول :بقول دوستان مشکل همون شک رو برطرف کن بعد.

    و به خودت زمان بده .از رو احساسات تصمیم نگیر .


    ویک سوال :شما مهریه همسر اول رو پرداخت کردین؟

    و یک مطلبی سعی نکن بخاطر بچه تون سفرهای کوتاه داشته حتی با اسرار خانواده ام باشد. خودتونم بدتون نمی اومد.

    چون در این سفرها ودیدن های مکرر و کنار هم بودن احساسات جای منطق رو میگیره .


  15. کاربر روبرو از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده است .

    اثر راشومون (شنبه 19 اسفند 91)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    آقای تنهایی

    نوشته های من رو انگار درست نخوندین!

    متاسفانه شما خوب بودی و سرت به زندگیت هم بوده اما حواست به زنت و زندگیت نبوده!

    یکم اقتدار مردانه توی زندگی و نظارت بیشتر همسر شما رو به دیگران سوق نمی داد. گو اینکه همسر شما فقط نیاز

    داشته که بیشتر ازش مراقبت کنین و به دلیل اعتماد زندگیتون رو رها نکنین.

    وقتی خودش اومد به اشتباهش اعتراف کرد نباید قضیه رو کش می دادین و باید دنبال ریشه این کارهاش می گشتین

    که چرا همسر شما سر و گوشش می جنبه؟

    اشتباه بعدیتون شکستن اقتدارتون و منت کشی پیاپی ایشونه!

    این سیکل معیوب هی ادامه و کش پیدا کرده و قهر و آشتی ها و ازدواج و طلاق ها شکل گرفته.

    از این سیکل معیوب در بیاین و بشکنین این سیکل رو!

    لازم نیست احساس در ماندگی کنین!

    ببینین اشتباهاتتون به عنوان نقش یک مرد و همسر توی زندگی چی بوده که الان اینجا هستین؟

    یک مدت خلوت کنین با خودتون و از تنش ها و فکر به ازدواج مجدد با همسرتون دور بشین تا به آرامش برسین!

    اول تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنین!

    بعد که اشتباهات و کوتاهی هاتون رو متوجه شدیم مهارت های زندگیتون رو بالا ببرین با مقالات همین سایت و

    حتی اگر لازم دیدین به یک مشاور مراجعه کنین به تنهایی تا اشتباهاتتون و براتون بگه و کمکتون کنه!

    خواهشا فقط حرفهای ما رو نخونین و بدون عمل بگذارید و آخر کار خودتون رو بکنید!

    مشکل شما عدم ثبات رای ، تزلزل و وابستگی شخصیت و عدم ثبات فکریه! دائم در حیرانی به سر می برین و زود

    قانع میشین . سر عقاید خودتون نمی ایستین! و دائم از دیگران راهکار برای سرنوشت خودتون میخواین!

    خانوم اول شما باید یاد بگیره زندگی بچه بازی نیست! شما هم همینطور!

    اون بچه بیپاره اون وسط شده گوشت قربونی شما انگار!

    تنها کسی که به فکرش نیستین پسرتونه و هر کی به فکر خویشه! شما انقدر که نگران خودتونین نگران فرزندتون

    هستین؟

    بهتون راهکار گفته شده! الان باید یک فرصت به خودتون و همسر سابقتون بدین برای فکر کردن!

    هر 2تون باید به اشتباهات گذشته فکر کنین! باید یاد بگیرین زندگی شوخی نیست! ایشون باید یاد بگیره همیشه

    راه برگشتی نیست و شما هم باید یاد بگیرین که چنان شیرازه زندگی دستتون باشه که کسی نتونه از هم

    بپاشونتش!

    به مشاور حتما مراجعه کنین برای شناسایی معایب و نقص های رفتاری گذشته و فعلا فقط درصدد رفع اون عیوب

    باشین و پسرتون رو درگیر این قضایا به هیچ عنوان نکنین. فعلا هیچ اقدامی برای ازدواج توصیه نمیشه!


    مهم نیست در گذشته چی شده و کی چقدر مقصر بوده! مهم ساخت آیندست!

    امیدوارم کمی با ما همکاری کنین و برای زندگیتون برنامه بلند مدت بریزین!







  17. 5 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 15 مرداد 91), اثر راشومون (شنبه 19 اسفند 91)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: طلاق همسر دوم و بازگشت زن اولم چیکار کنم ؟؟؟؟ میترسم بر گردم ؟؟؟؟؟

    نادیا جان درست میگی !!!!

    من واقعا با خوندن تایپیک شما اشکم دراومد

    انشالله که خدا بهت صبر بده و هر چه زودتر پسر را ببینی !!!!
    ************************************************** ********************
    واقعا این چیزی نیست که حق انسان های درست کار باشه

    من نمیخوام کفر بگم ولی ......

    من دیگه دارم به یه چیزهایی شک میکنم

    نه خدائیش این عدالته ؟؟؟؟؟
    این قانونه خداست ؟؟؟؟

    پس حق و نا حق چی میشه ؟؟؟
    پس حق الناس چی میشه ؟؟؟؟
    پس عدالت خدا چی میشه ؟؟؟

    ================================================
    من به همراه یکی از دوستام رفته بودیم یه جایی عیادت یه بنده خدایی

    ایشون یک مریضی صعب العلاجی گرفته که تمام پوست بدنش به هم میچسبه و همچنین به لباس هاش

    و موقع در اوردن لباس هاش تمام پوستش خون میوفته

    اونوقت دوستم میگفت = ببین خدا اینو داره بهمون نشون میده که من وتو و امثال ما خدا را شکر کنند که بدن مون

    سالمه !!!!
    ================================================
    بهش گفتم = اونوقت به نظر تو این عدالته ؟؟؟

    این که به قول دکترا توی هر یک میلیون نفر شاید یه نفر اینطور بشه !!!!

    چرا این بنده خدا !!!! چرا من نه ؟؟؟؟ چرا تو نه ؟؟؟؟

    چرا این باید زجر بکشه که بقیه درس بگیرند

    استففرالله من که دیگه یه جورایی ..........

  19. کاربر روبرو از پست مفید tanhaei تشکرکرده است .

    tanhaei (سه شنبه 14 شهریور 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بادخترخاله ام چه کنم؟؟؟؟؟ ازش میترسم!
    توسط روزنه ی امید در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 مهر 93, 21:22
  2. +واقعاً نمي دونم چه كار بايد بكنم.؟؟؟؟؟!!! لطفاً‌ كمكم كنيد.
    توسط 1011 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 بهمن 88, 08:05
  3. +بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
    توسط دانا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: جمعه 25 اردیبهشت 88, 10:59
  4. واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 اردیبهشت 87, 17:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.