به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اردیبهشت 93 [ 10:47]
    تاریخ عضویت
    1391-5-28
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    1,541
    سطح
    22
    Points: 1,541, Level: 22
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    503

    تشکرشده 496 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh با آدمی که از مسخره کردن لذت میبره چی کار باید کرد؟

    سلام دوستان
    من بعد از مدتها دوباره اومدم

    به یه مسئله ای خوردم که امیدوارم باهام همفکری کنین و بتونم حلش کنم

    حالا اصل مسئله:

    من از وقتی که بچه بودم روی اینکه کسی بهم بخنده و مسخره م کنه حساس بودم
    دقیقا نمیدونم چرا ولی از اینکه دیگران حتی دوستانه به من بخندن عصبی میشم

    مدتیه که با کسی هم اتاق شدم که از مسخره کردن تا حد زیادی لذت میبره ، مثلا اینکه اگه یه چیزی رو اشتباه بگی جلوی غریبه هایی که میان تو اتاق عنوانش کنه و بخنده ، و این رفتار فوق العاده منو آزار میده

    البته من خودمم آدم شوخی ام ولی توی شوخی اعتماد به نفس کسی رو له نمیکنم
    شوخی های معمولی و ملایم میکنم

    اوایل که تازه هم اتاقی شده بودیم این مشکل نبود ولی از وقتی که فهمیده من روحیۀ حساسی دارم این شوخیهای مسخره ش خیلی بیشتر شده طوری که هر چند دختر خوبیه و نکات مثبت اخلاقی هم داره ولی من با وجود اینکه بیشتر یه هفته ست ندیدمش هنوزم از یادآوری حرفهاش دچار خشم شدیدی میشم طوری که همش با خودم میگم که کاش اینجوری میگفتم کاش اونجوری میگفتم

    طوری شده که گاهی از شدت خشم اصلا نمیتونم جوابشو بدم و گاهی هم بهش مستقیما توهین میکنم
    چون نمیتونم خشممو کنترل کنم

    یه مسئلۀ دیگه هم که داره اینه که فوق العاده به من انرژی منفی میده ، یعنی مثلا من همیشه از اندامم راضی بودم و مشکلی باهاش نداشتم ولی عنوانی که روی من گذاشته باعث میشه احساس چاقی کنم در صورتیکه دیگران کتمان میکنن که چاق باشم یا مشکلی در اندامم باشه ولی بازم من از حرفاش متأثر میشم

    ببخشید که طولانی شد ازتون راهنمایی میخوام که چی کار کنم که بتونم برخورد درستی با این آدم داشته باشم ؟
    آیا راه حلش دوریه ؟ یعنی اینکه سعی کنم تو اتاق نباشم؟
    امضا را میزنند که فرقی قائل شوند بین خودشون و دیگران

    من در دنیا چیزی ندیدم که خودم نباشم و فاصله ای نمیگذارم بین یک مارمولک با یک شاخۀ برگ و بین خودم و این دیوار ...
    از اینروست که امضایم همان بی امضایی من است

    (از اینجانب )


  2. کاربر روبرو از پست مفید unknownGirl تشکرکرده است .

    راحیل خانوم (شنبه 03 فروردین 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ببینید شدت این کار مهمه، با توصیف های شما به نظر میاد خود شما بیش از حد حساس و همینطور کمی وسواسی باشید. این احساس شما خیلی عادی نیست و همینطور شما نباید اینقدر زیاد به کارها و حرف های سایرین اهمیت بدید.

    البته کار ایشون اشتباه هست، میشه چند مثال بزنید تا متوجه بشم شدت این کارهای ایشون چقدره، صرفا خصوصیات منفی اخلاقیه یا اینکه حالت بیماری داره.

    برخورد صحیح اینه که یکبار (و فقط یکبار) با ایشون صحبت کنید و رک و راست به ایشون بگید از این رفتار خوشتون نمیاد و ببینید رفتار ایشون تغییری می کنه یا خیر. اگه تغییری نکرد یا بدتر شد سعی کنید شرایطی که ایشون این اخلاق بدش رو متوجه شما می کنه رو پدید نیارید، یعنی کمتر باهاش ارتباط داشته باشید و سعی کنید تا حد معقول، از ایشون دوری کنید که خودتون رو کمتر اذیت کنید و هر موقع که تونستید برید جای دیگه ای زندگی کنید یا همخونه ای جدید پیدا کنید. سعی کنید خودتون رو هم به خاطر این رفتار ایشون ناراحت نکنید و براتون اهمیتی نداشته باشه، به ایشون به چشم یک بیمار نگاه کنید که مجبوره این کار رو انجام بده.

    مسئله خشم و عصبانیت و همینطور گستردگی تفکرات شما کمی برای من نگران کننده است، توصیه می کنم بد نیست یک یا دو جلسه با یک روانشناس صحبت کنید احتمالا می تونند بهتون خیلی راحت کمک کنند که خیلی کمتر عصبانی بشید یا اینکه عصبانیت و خشم خودتون رو خیلی راحت تر و ساده تر کنترل کنید.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  4. کاربر روبرو از پست مفید Sinéad تشکرکرده است .

    صبا_2009 (شنبه 03 فروردین 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اردیبهشت 93 [ 10:47]
    تاریخ عضویت
    1391-5-28
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    1,541
    سطح
    22
    Points: 1,541, Level: 22
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    503

    تشکرشده 496 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sinéad نمایش پست ها
    ببینید شدت این کار مهمه، با توصیف های شما به نظر میاد خود شما بیش از حد حساس و همینطور کمی وسواسی باشید. این احساس شما خیلی عادی نیست و همینطور شما نباید اینقدر زیاد به کارها و حرف های سایرین اهمیت بدید.

    البته کار ایشون اشتباه هست، میشه چند مثال بزنید تا متوجه بشم شدت این کارهای ایشون چقدره، صرفا خصوصیات منفی اخلاقیه یا اینکه حالت بیماری داره.

    برخورد صحیح اینه که یکبار (و فقط یکبار) با ایشون صحبت کنید و رک و راست به ایشون بگید از این رفتار خوشتون نمیاد و ببینید رفتار ایشون تغییری می کنه یا خیر. اگه تغییری نکرد یا بدتر شد سعی کنید شرایطی که ایشون این اخلاق بدش رو متوجه شما می کنه رو پدید نیارید، یعنی کمتر باهاش ارتباط داشته باشید و سعی کنید تا حد معقول، از ایشون دوری کنید که خودتون رو کمتر اذیت کنید و هر موقع که تونستید برید جای دیگه ای زندگی کنید یا همخونه ای جدید پیدا کنید. سعی کنید خودتون رو هم به خاطر این رفتار ایشون ناراحت نکنید و براتون اهمیتی نداشته باشه، به ایشون به چشم یک بیمار نگاه کنید که مجبوره این کار رو انجام بده.

    مسئله خشم و عصبانیت و همینطور گستردگی تفکرات شما کمی برای من نگران کننده است، توصیه می کنم بد نیست یک یا دو جلسه با یک روانشناس صحبت کنید احتمالا می تونند بهتون خیلی راحت کمک کنند که خیلی کمتر عصبانی بشید یا اینکه عصبانیت و خشم خودتون رو خیلی راحت تر و ساده تر کنترل کنید.

    بله من خودم معترفم که روی شوخی بی ادبانه خیلی حساسم
    چون توی رعایت ادب در شوخی خیلی حساسم
    اساسا بیشتر کسانی که توی زندگیم مهم بودن این اخلاق بد رو داشتن که شوخی هاشون آزار دهنده و حاوی نکاتی بوده که اعتماد به نفس آدم رو ضعیف میکنه و این منو بیشتر حساس کرده

    تا یکی تو جمع اتاقمون حرفی بزنه اگر هیچ ربطی هم به من نداشته باشه یه نکته ای از توش در میاره که منو مسخره کنه
    شما از اینکه مدام توی اتاق مسخره بشی ، مخصوصا جلو کسانی که باهاشون رو در وایسی داری و مهمونت میشن عصبی نمیشین؟؟

    مثلا شما فرض کن ، یه چیزی که خودت ازش ناراحتی ، مثلا یه مشکل واقعی داری ، بعد این آدم هی ازش اسم میبره، هی یادآوریش میکنه و اعصاب طرفو تحریک میکنه در صورتیکه حتی اگه طرف حساسم نباشه روش اثر میذاره خب !! یعنی همچین شرایطی شما رو متأثر نمیکنه؟
    شما فک کن مثلا دو تا از موهات بریزه بعد به من بگی که ببین موهام ریخت
    بعد من از اون به بعد چپ برم راست بیام جلو همه به شما بگم کچل و دیگرانو بخندونم

    این چه حسی رو به شما میده؟؟ بد از یه مدت رو موهات حساس نمیشی؟
    من غیر طبیعی ام آیا؟

    بله اگر میشد که اتاقمو عوض کنم قطعا نیاز به طرح این تاپیک نبود ولی این یه نوع فراره
    من این تاپیک رو برای این زدم که در گذشته هم با این حساسیتم روی شوخی مشکلاتی داشتم البته خیلی خیلی خفیف تر
    امضا را میزنند که فرقی قائل شوند بین خودشون و دیگران

    من در دنیا چیزی ندیدم که خودم نباشم و فاصله ای نمیگذارم بین یک مارمولک با یک شاخۀ برگ و بین خودم و این دیوار ...
    از اینروست که امضایم همان بی امضایی من است

    (از اینجانب )


  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    بله مشکلات ایشون واقعا اساسی است و ایشون واقعا نیاز به کمک دارند. شما کاملا حق دارید ناراحت بشید ولی در زندگی همیشه باید این رو بدونید که شما به چیزهایی برخواهید خورد که قدرت تغییرش رو ندارید و باید باهاشون کنار بیاید، و راه کنار اومدن با چنین مسائلی هم بی تفاوتی است. فرار از مشکلاتی که قادر به حل آنها نیستید، و حل آنها هم اصلا ارزشی در زندگی شما نداره یکی از کارهایی است که می تونه بسیار مثبت و مفید باشه چون چه بخواید و چه نخواید به چنین مشکلاتی بر خواهید خورد. شما از یک مغازه دار بداخلاق هم خرید نمی کنید.

    شما باید بدونید با یک آدم بیمار مواجه هستید. اصلا مهم نیست ایشون درباره مو های شما چی میگه، موهای شما وضعش چطوره؟ اگه خوبه پس خوبه، اگه بده پس بده، حالا یک آدم بیمار تا یک سال همینطور حرف بزنه درباره موهای شما، موهای شما تغییری نمی کنه. ایشون نه تخصصی درباره نظراتش داره و نه سابقه خوبی در زدن حرف های منطقی، تنها راه حل شما اینه که اهمیت ندید به حرف هاش مثل بچه ای که مرتب به شما میگه قراره لولو خرخره بیاد و همه رو بکشه.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اردیبهشت 93 [ 10:47]
    تاریخ عضویت
    1391-5-28
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    1,541
    سطح
    22
    Points: 1,541, Level: 22
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    503

    تشکرشده 496 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز پستهای شما رو به عنوان صحبتهای بدیهی میپذیرم
    ولی یه توصیه دوستانه :
    برید و یه خرده در مورد اصول مشاوره تحقیق و مطالعه کنید
    مشاوره اشتباه دادن در این سایت خیلی آدما رو گمراه و ناامید میکنه

    اولا یه مشاور باید به صورت سوال توجه داشته باشه
    سوال من این بود با آدمی که این رفتار رو داره من چه طور بهترین رفتار رو داشته باشم با در نظر گرفتن این موضوع که شخصی هستم که روی انرژی های منفی خیلی حساسم
    و راه حل شما چی بود؟
    بی تفاوت باش!!!!
    خب اگه میتونستم که الان اینجا نبودم دوست عزیز
    به این نکته دقت کرده بودید اصلا؟؟؟
    تازه مگه آدم میتونه کسی رو چندین ماه هر روز صبح از بعد از بیداری و هر شب تا قبل از خواب ساعتها تو یه اتاق چند متره باهاشه نادیده بگیره؟؟؟؟
    من میخوام کاری کنم که این آدم دست از این کاراش برداره و تکرار میکنم سوالم اینه که چطور با این آدم بهترین رفتار ممکن رو داشته باشم ؟
    کما اینکه این رفتار ایشون با دیگران خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــلی کمرنگ تر از اونیه که با من داره چون میبینه که من روی این رفتار حساسم
    مخصوصا از روزی که بهش گفتم که من روی این مدل شوخیا حساسم بدتر و غیر قابل تحمل ترم شده


    ثانیا : اون مورد مو که گفتم یه نمونه بود خواستم برای شخص شما مثال بزنم که منظورمو متوجه بشید
    ولی در همین مورد هم زندگی کردن مداوم با کسی که انرژی منفی در مورد جسم شما بهتون میده حتی با علم به اینکه از روی حسادت و بدخواهی داره این کارو میکنه روی شما مؤثره

    ثالثا : شما فرمودید که ایشون بیمارن ! اوکی
    مگه چند درصد از آدما از همه لحاظ سالمن و هیچ مشکلی ندارن ؟
    این اخلاقی رو که ایشون دارن خیلیا دارن
    این که توی شوخیاشون روی نقطه ضعفای طرف مقابل انگشت میذارن من که نمیتونم همه عالم رو نادیده بگیرم! میتونم؟
    من از این مطلب خیلی اذیت میشم و این مسئله زندگیمو تحت تأثیر قرار میده

    1. این که کسی توی شوخی منو مسخره کنه و این نوع شوخی رفتار مداومش باشه
    2. اینکه کسی به من لقب منفی ای رو بده
    این دو تا مطلب خیلی آزار دهنده ست برام

    و میدونم که این خیلی طبیعی نیست
    چطور دیگه این جوری نباشم؟؟
    امضا را میزنند که فرقی قائل شوند بین خودشون و دیگران

    من در دنیا چیزی ندیدم که خودم نباشم و فاصله ای نمیگذارم بین یک مارمولک با یک شاخۀ برگ و بین خودم و این دیوار ...
    از اینروست که امضایم همان بی امضایی من است

    (از اینجانب )


  8. 2 کاربر از پست مفید unknownGirl تشکرکرده اند .

    rozaneh (شنبه 03 فروردین 92), راحیل خانوم (شنبه 03 فروردین 92)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط unknownGirl نمایش پست ها
    دوست عزیز پستهای شما رو به عنوان صحبتهای بدیهی میپذیرم
    ولی یه توصیه دوستانه :
    برید و یه خرده در مورد اصول مشاوره تحقیق و مطالعه کنید
    مشاوره اشتباه دادن در این سایت خیلی آدما رو گمراه و ناامید میکنه

    اولا یه مشاور باید به صورت سوال توجه داشته باشه
    سوال من این بود با آدمی که این رفتار رو داره من چه طور بهترین رفتار رو داشته باشم با در نظر گرفتن این موضوع که شخصی هستم که روی انرژی های منفی خیلی حساسم
    و راه حل شما چی بود؟
    بی تفاوت باش!!!!
    خب اگه میتونستم که الان اینجا نبودم دوست عزیز
    به این نکته دقت کرده بودید اصلا؟؟؟
    تازه مگه آدم میتونه کسی رو چندین ماه هر روز صبح از بعد از بیداری و هر شب تا قبل از خواب ساعتها تو یه اتاق چند متره باهاشه نادیده بگیره؟؟؟؟
    من میخوام کاری کنم که این آدم دست از این کاراش برداره و تکرار میکنم سوالم اینه که چطور با این آدم بهترین رفتار ممکن رو داشته باشم ؟
    کما اینکه این رفتار ایشون با دیگران خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــلی کمرنگ تر از اونیه که با من داره چون میبینه که من روی این رفتار حساسم
    مخصوصا از روزی که بهش گفتم که من روی این مدل شوخیا حساسم بدتر و غیر قابل تحمل ترم شده
    دوست گرامی بار اول نیست که من به کسی مشاوره می دم و اصولش رو هم بلدم، هم تحصیلاتش رو داشتم و هم تجربه اش رو. اینکه من به چیزهایی گیر دادم که شما خوشتون نمیاد به خاطر اینه که شما باورهای عجیب و کاملا اشتباهی دارید و انتظار دارید من در چارچوب اونها با شما حرف بزنم، که اینطور نخواهد بود. من دارم به شما می گم چطور بهترین رفتار ممکن رو برای خودتون داشته باشید.

    شما میگید روی انرژی های منفی خیلی حساس هستید در حالی که اصلا چیزی به اسم انرژی منفی (یا مثبت) وجود نداره، همش تلقین های شما به خودتونه. در همون ابتدا به شما گفتم بهترین رفتار چیه، مواجه کردن ایشون با اشکالشون و بعد از اون کنار اومدن با چیزی که قدرت تغییرش رو ندارید و همینطور تغییر دادن شرایط یعنی رفتن از پیش ایشون. شما نمی تونید ایشون رو درمان کنید، این کار یک روانشناسه و اگه ایشون حاضره کمک بگیره که چه بهتر، اگه حاضر نیست شما ایشون رو مثل شخصی که بیماری داره به حال خودش رها می کنید.

    اگه شما بلد نیستید کاری رو انجام بدید به خاطر اینه که یاد نگرفتید، ما انسان ها هیچ چیز بلد نیستیم و همه چیز رو یاد می گیریم که البته اکثرش در دوران کودکی است ولی خیلی از این یادگیری ها رو میشه در بزرگسالی تصحیح کرد. من هم نجاری بلد نیستم، معنیش این نیست که آدم نمی تونه نجاری کنه. شما یاد نگرفتید مقابل چنین محرک هایی بی تفاوت باشید، یک روانشناس می تونه به شما کمک کنه احساساتتون رو مقابل چنین محرک هایی کنترل کنید. من که قرار نیست شما رو با چهار خط متن درمان کنم، فقط در رو به شما نشون می دم و شما باید این در رو باز کنید و به داخلش راه برید.

    ثانیا : اون مورد مو که گفتم یه نمونه بود خواستم برای شخص شما مثال بزنم که منظورمو متوجه بشید
    ولی در همین مورد هم زندگی کردن مداوم با کسی که انرژی منفی در مورد جسم شما بهتون میده حتی با علم به اینکه از روی حسادت و بدخواهی داره این کارو میکنه روی شما مؤثره
    انرژی منفی میده یعنی چی؟ ایشون یک چیزی میگه و شما بدتون میاد. لازم نیست براش اسم بگذارید و برای خودتون پیچیده اش کنید. بله روی شما موثره و تاثیر منفی داره کاملا صحیح ولی چه کاری از دست شما بر میاد؟ هیچی. تنها کاری که از دستتون بر میاد اینه که شرایطی که ایشون می تونه به شما آسیب بزنه رو کمتر پدید بیارید که قبلا به شما گفتم. هیچ راهی برای شما به جز بی تفاوت شدن نسبت به کارهای این دوستتون وجود نداره.

    ثالثا : شما فرمودید که ایشون بیمارن ! اوکی
    مگه چند درصد از آدما از همه لحاظ سالمن و هیچ مشکلی ندارن ؟
    این اخلاقی رو که ایشون دارن خیلیا دارن
    حدود 20 درصد مردم دنیا بیماری های روانی به شکلی دارند که باعث اذیت و آزار سایرین میشه (مثل دوست شما)، بقیه (مثل من و شما) مشکلات و مسائلی دارند که نه به اون شدت و نوعی است که برای سایرین مشکلی بشه و در اکثر مواقع هم مشکلاتشون حل میشه یا فقط در شرایط بسیار خاصی پدیدار میشه که دیگه اسم بیمار رو نمیشه روشون گذاشت. بدن شما هم هیچ وقت از همه لحاظ سالم نیست ولی تا وقتی مشکل به حد خاصی نرسیده باشه اسم بیمار رو روی شما نمی گذارند.

    این اخلاق رو به این شدتی که شما توصیف می کنید (اگه اغراق نکرده باشید البته)، بسیار بیشتر از اخلاق ساده و عادی است و حالت بیمار گونه داره.


    این که توی شوخیاشون روی نقطه ضعفای طرف مقابل انگشت میذارن من که نمیتونم همه عالم رو نادیده بگیرم! میتونم؟
    من از این مطلب خیلی اذیت میشم و این مسئله زندگیمو تحت تأثیر قرار میده

    1. این که کسی توی شوخی منو مسخره کنه و این نوع شوخی رفتار مداومش باشه
    2. اینکه کسی به من لقب منفی ای رو بده
    این دو تا مطلب خیلی آزار دهنده ست برام

    و میدونم که این خیلی طبیعی نیست
    چطور دیگه این جوری نباشم؟؟
    روال عادی و طبیعی اینه که شما از آزار و اذیت هایی با این شدت و تناوب ناراحت بشید پس احساس عجیبی نداشته باشید.

    شما قصد دارید پیش ایشون بمونید و از اذیت های ایشون ناراحت نشید، پس برید پیش یک روانشناس و ازش بخواید که به شما یاد بده چطور نسبت به چنین محرک هایی بی تفاوت باشید. راه منطقی این کار بالا بردن اعتماد به نفس و حرمت نفس، بالا بردن قدرت منطق و استدلال، قبول یک سری واقعیت های دنیا (که شما کمی باهاش مشکل دارید) و مباحثی از این قبیل هست. هر کدوم از اینها نیاز به کار داره چون باید مشخص بشه وضعیت شما در حال چگونه است، علت یابی بشه و راه مناسب جهت بهبودشون پیدا بشه.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  10. کاربر روبرو از پست مفید Sinéad تشکرکرده است .

    unknownGirl (شنبه 03 فروردین 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط unknownGirl نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من بعد از مدتها دوباره اومدم

    به یه مسئله ای خوردم که امیدوارم باهام همفکری کنین و بتونم حلش کنم

    حالا اصل مسئله:

    من از وقتی که بچه بودم روی اینکه کسی بهم بخنده و مسخره م کنه حساس بودم
    دقیقا نمیدونم چرا ولی از اینکه دیگران حتی دوستانه به من بخندن عصبی میشم

    مدتیه که با کسی هم اتاق شدم که از مسخره کردن تا حد زیادی لذت میبره ، مثلا اینکه اگه یه چیزی رو اشتباه بگی جلوی غریبه هایی که میان تو اتاق عنوانش کنه و بخنده ، و این رفتار فوق العاده منو آزار میده

    البته من خودمم آدم شوخی ام ولی توی شوخی اعتماد به نفس کسی رو له نمیکنم
    شوخی های معمولی و ملایم میکنم

    اوایل که تازه هم اتاقی شده بودیم این مشکل نبود ولی از وقتی که فهمیده من روحیۀ حساسی دارم این شوخیهای مسخره ش خیلی بیشتر شده طوری که هر چند دختر خوبیه و نکات مثبت اخلاقی هم داره ولی من با وجود اینکه بیشتر یه هفته ست ندیدمش هنوزم از یادآوری حرفهاش دچار خشم شدیدی میشم طوری که همش با خودم میگم که کاش اینجوری میگفتم کاش اونجوری میگفتم

    طوری شده که گاهی از شدت خشم اصلا نمیتونم جوابشو بدم و گاهی هم بهش مستقیما توهین میکنم
    چون نمیتونم خشممو کنترل کنم

    یه مسئلۀ دیگه هم که داره اینه که فوق العاده به من انرژی منفی میده ، یعنی مثلا من همیشه از اندامم راضی بودم و مشکلی باهاش نداشتم ولی عنوانی که روی من گذاشته باعث میشه احساس چاقی کنم در صورتیکه دیگران کتمان میکنن که چاق باشم یا مشکلی در اندامم باشه ولی بازم من از حرفاش متأثر میشم

    ببخشید که طولانی شد ازتون راهنمایی میخوام که چی کار کنم که بتونم برخورد درستی با این آدم داشته باشم ؟
    آیا راه حلش دوریه ؟ یعنی اینکه سعی کنم تو اتاق نباشم؟
    سلام
    سعی کن تا جایی که میتونی بهش بی محلی کنی حتی اگه بتونی اتاقت رو عوض کنی که خیلی بهتره آدمهایی که از مسخره کردن دیگران لذت می برند غیر از انرژی منفی هیچ چیزی به آدم نمی دهند و لیاقت دوستی و احترام ندارند !

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sinéad نمایش پست ها
    دوست گرامی بار اول نیست که من به کسی مشاوره می دم و اصولش رو هم بلدم، هم تحصیلاتش رو داشتم و هم تجربه اش رو. اینکه من به چیزهایی گیر دادم که شما خوشتون نمیاد به خاطر اینه که شما باورهای عجیب و کاملا اشتباهی دارید و انتظار دارید من در چارچوب اونها با شما حرف بزنم، که اینطور نخواهد بود. من دارم به شما می گم چطور بهترین رفتار ممکن رو برای خودتون داشته باشید.

    شما میگید روی انرژی های منفی خیلی حساس هستید در حالی که اصلا چیزی به اسم انرژی منفی (یا مثبت) وجود نداره، همش تلقین های شما به خودتونه. در همون ابتدا به شما گفتم بهترین رفتار چیه، مواجه کردن ایشون با اشکالشون و بعد از اون کنار اومدن با چیزی که قدرت تغییرش رو ندارید و همینطور تغییر دادن شرایط یعنی رفتن از پیش ایشون. شما نمی تونید ایشون رو درمان کنید، این کار یک روانشناسه و اگه ایشون حاضره کمک بگیره که چه بهتر، اگه حاضر نیست شما ایشون رو مثل شخصی که بیماری داره به حال خودش رها می کنید.

    اگه شما بلد نیستید کاری رو انجام بدید به خاطر اینه که یاد نگرفتید، ما انسان ها هیچ چیز بلد نیستیم و همه چیز رو یاد می گیریم که البته اکثرش در دوران کودکی است ولی خیلی از این یادگیری ها رو میشه در بزرگسالی تصحیح کرد. من هم نجاری بلد نیستم، معنیش این نیست که آدم نمی تونه نجاری کنه. شما یاد نگرفتید مقابل چنین محرک هایی بی تفاوت باشید، یک روانشناس می تونه به شما کمک کنه احساساتتون رو مقابل چنین محرک هایی کنترل کنید. من که قرار نیست شما رو با چهار خط متن درمان کنم، فقط در رو به شما نشون می دم و شما باید این در رو باز کنید و به داخلش راه برید.انرژی منفی میده یعنی چی؟ ایشون یک چیزی میگه و شما بدتون میاد. لازم نیست براش اسم بگذارید و برای خودتون پیچیده اش کنید. بله روی شما موثره و تاثیر منفی داره کاملا صحیح ولی چه کاری از دست شما بر میاد؟ هیچی. تنها کاری که از دستتون بر میاد اینه که شرایطی که ایشون می تونه به شما آسیب بزنه رو کمتر پدید بیارید که قبلا به شما گفتم. هیچ راهی برای شما به جز بی تفاوت شدن نسبت به کارهای این دوستتون وجود نداره.

    حدود 20 درصد مردم دنیا بیماری های روانی به شکلی دارند که باعث اذیت و آزار سایرین میشه (مثل دوست شما)، بقیه (مثل من و شما) مشکلات و مسائلی دارند که نه به اون شدت و نوعی است که برای سایرین مشکلی بشه و در اکثر مواقع هم مشکلاتشون حل میشه یا فقط در شرایط بسیار خاصی پدیدار میشه که دیگه اسم بیمار رو نمیشه روشون گذاشت. بدن شما هم هیچ وقت از همه لحاظ سالم نیست ولی تا وقتی مشکل به حد خاصی نرسیده باشه اسم بیمار رو روی شما نمی گذارند.

    این اخلاق رو به این شدتی که شما توصیف می کنید (اگه اغراق نکرده باشید البته)، بسیار بیشتر از اخلاق ساده و عادی است و حالت بیمار گونه داره.



    روال عادی و طبیعی اینه که شما از آزار و اذیت هایی با این شدت و تناوب ناراحت بشید پس احساس عجیبی نداشته باشید.

    شما قصد دارید پیش ایشون بمونید و از اذیت های ایشون ناراحت نشید، پس برید پیش یک روانشناس و ازش بخواید که به شما یاد بده چطور نسبت به چنین محرک هایی بی تفاوت باشید. راه منطقی این کار بالا بردن اعتماد به نفس و حرمت نفس، بالا بردن قدرت منطق و استدلال، قبول یک سری واقعیت های دنیا (که شما کمی باهاش مشکل دارید) و مباحثی از این قبیل هست. هر کدوم از اینها نیاز به کار داره چون باید مشخص بشه وضعیت شما در حال چگونه است، علت یابی بشه و راه مناسب جهت بهبودشون پیدا بشه.
    سلام
    دوست عزیز
    ایشون یک مشکل ساده رو بیان کردند و شما توصیه می کنید برن به روانشناس مراجعه کنند
    راستش من بیشتر پست های شما رو برای مراجعان این سایت خوندم اما همشون یک حس منفی بهم میده
    بهتره توی راهنمایی هاتون تجدید نظر کنید چون معلومه کتاب زیاد خوندین اما هر چی رو بلدین هر جایی نباید استفاده کنید
    اینکه ایشون از تمسخرشون توسط هم اتاقی شون ناراحت میشن کاملاً طبیعیه در حالی که شما طوری مشاوره دادین که خودشون مشکل دارن!
    کمی بیشتر فکر کنید گاهی راهنمایی ندادن بهتر از راهنمایی اشتباه دادنه.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  12. 2 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    unknownGirl (شنبه 03 فروردین 92), راحیل خانوم (شنبه 03 فروردین 92)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    راهي كه به ذهنم مي رسه و در موارد مشابه خودم به كار مي برم، همراهي كردن با اون فرد و ادامه شوخي و خنده هست و نه موضع گرفتن و نه سكوت.

    وقتي مثلا اون فرد مي گه واي ببيني كچل شدي، من با شوخي ميگم واي راست مي گيا، حالا كي مياد دختر كچل رو بگيره و چند تا جمله شوخي ديگه مي گم و با خنده از كنارش رد ميشم.

    من از حرفاي شما چنين برداشت كردم كه ايشون از اينكه افراد رو تحريك كنه لذت مي بره، اين فرصت رو نميشه با سكوت و يا عوض كردن اتاق و... از ايشون گرفت بلكه بايد بهشون القا كرد در اين مورد ضعف ندارين.

    و اينكه بدين ترتيب شما با حساسيت خودتون هم كمي كنار مياين و يه جورايي تمرين مي كنيد كه در چنين مواقعي خشم واكنش دفاعي مناسبي نيست.

  14. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    rozaneh (شنبه 03 فروردین 92), unknownGirl (شنبه 03 فروردین 92), راحیل خانوم (شنبه 03 فروردین 92)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    توی خواباهی دیگه درسته؟
    بنظر من تمام امتیازات دوست بودن با تورو براش قطع کن و در این کار قاطعیت نشون بده.خواستی چایی بریزی برای اون نریز. گفت بریم بیرون باهاش نرو بگو درس دارم ولی قهر هم نکن. باهاش خیلی معمولی حرف بزن و توی فاز دوستی نرو که شوخی هاش برای خودش هم بی مزه بشه. اونوقت جلوی کس دیگه خواست ضایعت کنه خودش نفهمه اون یکی که داره صحنه رو میبینه دوزاریش میافته که تو خوشت نمیاد. هرچی بیشتر به خودت احترام بذاری دیگران هم کمتر جرات می کنند باتو شوخی های جلف بکنند. یکی دیگه از یه اتاق دیگه پیدا کن و باهاش دوستی کن تا این هم اتاقی ات حسابی طعم تنهایی رو بچشه. اونوقت یاد می گیره دفعه دیگه حرفشو مزه مزه کنه بعد بده بیرون. توی خوابگاه آدمها با فرهنگ ها و تربیت خانوادگی متفاوتی میان و تو باید به این مرحله از زندگیت به چشم فرصت نگاه کنی نه تهدید.اینجوری یاد میگیری چطوری با آدمها با اخلاقهای مختلف تعامل داشته باشی.

    موفق باشی

    - - - Updated - - -

    من نمی دونم چرا نمیشه پست خودمو ویرایش کنم! غلط تایپی دارم! یکی بهم یاد بده!

  16. کاربر روبرو از پست مفید سرافراز تشکرکرده است .

    unknownGirl (شنبه 03 فروردین 92)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    دوستان عزیز اگه راهکار بهتری دارید حتما ارائه بدید نه اینکه چون شما خوشتون نیومده از یه نفر بخواید نظر نده! این خانوم میتونن از این نظرات استفاده کنند یا نه. من با آقای sinead موافقم. به نظر من دو حالت داره. یا اذیت و آزار ایشون بیمارگونه است و شما به طور طبیعی از ایشون ناراحت میشین.یا اینکه ایشون خیلی طبیعی دارن با شما شوخی میکنن اما شما اصلا ظرفیت برخورد با هیچ شوخی رو ندارین و با فکر کردن بیش از حد به حرفاشون خودتون رو اذیت میکنید و حتی با خشمتون گاهی اطرافیانتون رو هم اذیت میکنید. اگه مورد اول باشه واقعا راهی جز دوری کردن از ایشون نیست. در واقع هیچ واکنش و عکس العملیم از طرف شما موثر نیست. چه جوابشو بدین یا نه، چه باهاش صحبت بکنید یا حتی مقابله به مثل کنین فایده ای نداره. اصلا اسم ایشونو بیمار هم نمیذاریم.فرض میکنیم طبیعتش فرهنگش شخصیتش یا خانوادش اینجورین و شما نمیتونی ایشونو تغییر بدی. من خودم با هم اتاقیم به دلیل دیگه ای مشکل داشتم و دقیقا تو همون اتاق چند متری به حدی حدو حدودمو مشخص کرده بودمو که هم اتاقیم هیچوقت اجازه دخالت توی کارامو نداشت. اما اگه مورد دوم باشه باید بگم اعتماد به نفس پایینی دارین. این همه مطلب و کتاب در این مورد هست که فکر میکنم اگه به کار ببندبن خیلی میتونه تاثیر داشته باشه. من سالها توی خوابگاه و با آدمای مختلف زندگی کردم به عنوان یه توصیه میگم اگه میخوای توی این شرایط دوام بیاری اولا همه رو با خصوصیات مثبت و منفی بپذیر. اگه بیش از حد به اخلاقا و رفتاراشون توجه نشون بدیو خودتو درگیر کنی فقط خودتی که اذیت میشی. دوما اینکه در حالی که احترام میذاری به شدت حدومرز زندگی خودتو مشخص کن. صمیمیت بیش از حد توی رابطه با هم اتاقیاتو اصلا بهت توصیه نمیکنم.
    موفق باشی

  18. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    unknownGirl (شنبه 03 فروردین 92), راحیل خانوم (شنبه 03 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.