دوست دخترم براش بقیه خیلی مهمند و نه من و نه خودش براش اهمیت زیادی نداریم

[ahmadi--00]

بچه ها الان یک چهار ماهی می شه که اینجا نیومدم
اینجا خیلی عوض شده نمی دونم دوستای خوبم هنوز اینجا هستند یا نه ؟
حداقل تعطیلات عید باعث شده که وقت بیشتری برای خودم داشته باشم . نمی دونید چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود .

خب فکر می کنم همین قدر که گفتم در مورد مشکلم کافی باشه . هر وقت هم که باش در این مورد حرف می زنم بم می گه که اونام ( یعنی خانوادش و دوستاش ) به موقع کمکش می کنند . اما اون هیچ وقت از کسی توقعی نداره !
انگار یه نوع آچار فرانسه هست و هر کسی کاری داشته باشه بش می گه کمکش کنه . خودش با اینکه این موضوع براش دردسر ساز شده و نمی تونه به درساش برسه و وقت برای استراحت داشته باشه ولی براش مهم نیست . اما من خیلی حرص می خورم و دیگه موندم بش چی بگم که دست از این اخلاقش برداره

[Sinéad]

اینکه شخصی روحیه کمک کردن به سایرین رو بدون هیچ چشمداشتی داشته باشه چیز بسیار خوبیه ولی اینکه ایشون حتما اینکارها رو انجام بده و نتونه به سایرین "نه" بگه، حتی اگه به قیمت ضرر کردن خودش تموم بشه خودش یک مسئله است که البته خود ایشون اگه این رو قبول داشته باشه و بخواد می تونه برای حل کردنش تلاش کنه.

شما لازم نیست بابت اخلاق ایشون حرص بخورید یا باهاش صحبت کنید که کاملا واضحه کار اشتباهیه (صحبت و نصیحت کردن کسی درباره چیزی که خودش ازش خبر داره کوچکترین تاثیر مثبتی نخواهد داشت). دوست دختر شما قرار نیست با استاندارد های شما زندگی کنه و شما هم حق این رو ندارید که بخواید ایشون رو مجبور کنید طوری که شما دوست دارید رفتار کنه. به طور خلاصه، رفتار ایشون با دوستان و خانواده خودش ارتباطی به شما نداره، لازم نیست شما وکیل مدافع ایشون باشید که از حقوق ایشون در ارتباط با دوستان و خانواده خودش حافظت کنید.

[ahmadi--00]

آخه این کاراش باعث شده زندگیش از روال عادی خارج بشه . نمی تونه به اندازه کافی برای کارهایی که خودش داره وقت بذاره . خودش هزار جور کار نیمه تمام داره و با این وجود بیشتر وقتش رو برای کمک به بقیه می ذاره ! از زندگیش داره عقب می یفته . خیلی سر این موضوع با هم بحث می کنیم .

اصلا ادامه دادن باش به خاطر این اخلاقاش برام سخت شده . منم نمی تونم بی خیال باشم

[Sinéad]

آخه این کاراش باعث شده زندگیش از روال عادی خارج بشه . نمی تونه به اندازه کافی برای کارهایی که خودش داره وقت بذاره . خودش هزار جور کار نیمه تمام داره و با این وجود بیشتر وقتش رو برای کمک به بقیه می ذاره ! از زندگیش داره عقب می یفته . خیلی سر این موضوع با هم بحث می کنیم .

اصلا ادامه دادن باش به خاطر این اخلاقاش برام سخت شده . منم نمی تونم بی خیال باشم

ببینید بحث درباره همچین چیزی بی فایده است چون ایشون خودش می دونه. مثل کسی که اضافه وزن داشته باشه، اگه اصلا ندونه مثلا شیرینی خوردن براش خوب نیست خب اینکه شما بهش بگید و باهاش صحبت کنید ممکنه تاثیر مثبت بذاره ولی از لحظه ای که دونست، دیگه تکرار دوباره و سه باره این مسئله تاثیر مثبتی نخواهد داشت و اتفاقا ناراحت کننده هم خواهد بود. برای همین اگه هدف شما حل مشکل و کمک به ایشون هست همون یک باری که بهشون گفتید کفایت می کنه و اصلا نیازی نیست این مسئله موضوع بحث های شما با همدیگه بشه.

اگه احساس می کنید این رفتار ایشون حالت بیمارگونه داره، به ایشون پیشنهاد کنید بره پیش یک روانشناس تا ایشون مسئله رو به عنوان شخصی متخصص و از خارج از موضوع بررسی کنه. به جز این متاسفانه کاری از دست شما بر نمیاد، اگه رفتار ایشون براتون اینقدر عذاب آور شده و ایشون هم با علم به این قضیه دست از این کارهاش بر نمی داره، درباره آینده این رابطه توصیه می کنم بیشتر فکر کنید.

[kodak]

به نظر من باید دید ایشون توی چه جور خانواده ای تربیت شده ایا این اخلاقش رو از کودکی بهش یاد دادن یا به دلایلی به دیگران کمک می کنه که تشویق بشه از سوی دیگران یا حس بزرگی کنه

[داود.ت]

همدردی هیچ مشاوره ایی بابت دوست هایی دختر و پسر نمی ده و خلاف قوانین هم هست

[roze sepid]

اینکه شخصی روحیه کمک کردن به سایرین رو بدون هیچ چشمداشتی داشته باشه چیز بسیار خوبیه ولی اینکه ایشون حتما اینکارها رو انجام بده و نتونه به سایرین "نه" بگه، حتی اگه به قیمت ضرر کردن خودش تموم بشه خودش یک مسئله است که البته خود ایشون اگه این رو قبول داشته باشه و بخواد می تونه برای حل کردنش تلاش کنه.

شما لازم نیست بابت اخلاق ایشون حرص بخورید یا باهاش صحبت کنید که کاملا واضحه کار اشتباهیه (صحبت و نصیحت کردن کسی درباره چیزی که خودش ازش خبر داره کوچکترین تاثیر مثبتی نخواهد داشت). دوست دختر شما قرار نیست با استاندارد های شما زندگی کنه و شما هم حق این رو ندارید که بخواید ایشون رو مجبور کنید طوری که شما دوست دارید رفتار کنه. به طور خلاصه، رفتار ایشون با دوستان و خانواده خودش ارتباطی به شما نداره، لازم نیست شما وکیل مدافع ایشون باشید که از حقوق ایشون در ارتباط با دوستان و خانواده خودش حافظت کنید.

سلام من تو تاپيك لطف<>وظيفه در مورد خودم و خواهرم موضوعاتي رو مطرح كردم كه شما گفتيد فقط بايد باهاش كنار بيام ومن تا جايي كه ميشه اين كارو ميكنم اما با شرايط مشابه دوست ايشون توصيه هاتون تفاوت داشت.شما كه كتاب روانشناسي ميخونيد خودتون بهش پايبنديدوعمل ميكنيد؟

- - - Updated - - -

یا به دلایلی به دیگران کمک می کنه که تشویق بشه از سوی دیگران یا حس بزرگی کنه

من تقريبا همين شرايطودارم

[میشل]

سلام من تو تاپيك لطف<>وظيفه در مورد خودم و خواهرم موضوعاتي رو مطرح كردم كه شما گفتيد فقط بايد باهاش كنار بيام ومن تا جايي كه ميشه اين كارو ميكنم اما با شرايط مشابه دوست ايشون توصيه هاتون تفاوت داشت.شما كه كتاب روانشناسي ميخونيد خودتون بهش پايبنديدوعمل ميكنيد؟

سلام دوستم.

نوع واکنش به خواهر با واکنش به دوست دختر خیلی متفاوته! به همین خاطر توصیه شی نِید به شما متفاوت از توصیه ایشون به این دوستمون هست.

- - - Updated - - -

و البته *اصول* توصیه ایشون در هر دومورد یکسان هست. و در هرحال باید اصل رو بر پذیرش شخصیت طرف مقابل گذاشت.

[Sinéad]

سلام من تو تاپيك لطف<>وظيفه در مورد خودم و خواهرم موضوعاتي رو مطرح كردم كه شما گفتيد فقط بايد باهاش كنار بيام ومن تا جايي كه ميشه اين كارو ميكنم اما با شرايط مشابه دوست ايشون توصيه هاتون تفاوت داشت.شما كه كتاب روانشناسي ميخونيد خودتون بهش پايبنديدوعمل ميكنيد؟

- - - Updated - - -

یا به دلایلی به دیگران کمک می کنه که تشویق بشه از سوی دیگران یا حس بزرگی کنه

من تقريبا همين شرايطودارم

همونطور که میشل عزیز گفت اصلیت توصیه ها یکسان بود که باید با این قضیه کنار اومد، ولی روابط بین یک زن و مرد (با فرض اینکه بعد ها قراره به ازدواج ختم بشه) و روابط بین دو خواهر متفاوت هست، دو خواهر شریک زندگی همدیگه قرار نیست باشند، ولی نیازه که همیشه در زندگی همدیگه باشند در حالی که یک زن و مرد قراره شریک زندگی همدیگه باشند ولی نه اینکه لزوما باشند، و نه اینکه قراره تا ابد در زندگی همدیگه باشند.

وقتی شما یک خصوصیت خواهراتون رو دوست ندارید کاری از دستتون بر نمیاد و باید یا تحمل کنید و یا شرایط رو طوری کنید که این خصوصیت در مقابل شما نمایان نشه (توصیه ای که به شما کردم) تا بتونید سال ها پشتیبانی همدیگه رو داشته باشید و بتونید در زندگی همدیگه و خانواده های آینده تون حضور مثبت داشته باشید، ولی حدود و کیفیت این رابطه دست شما نیست چون شما خواهرتون رو انتخاب نکردیدو ولی زمانی که یک مرد به دختری به عنوان شریک زندگی نگاه می کنه شرایط تغییر می کنه و باز هم درسته که این مرد نمی تونه از اون زن انتظار داشته باشه بر اساس میل اون تغییر کنه، ولی می تونه انتظار داشته باشه شریک زندگیش خصوصیاتی رو داشته باشه یا نداشته باشه. برای همین توصیه من این بود که به آینده این رابطه با این خانم فکر کنند.

[roze sepid]

سلام دوستم.

نوع واکنش به خواهر با واکنش به دوست دختر خیلی متفاوته! به همین خاطر توصیه شی نِید به شما متفاوت از توصیه ایشون به این دوستمون هست.

- - - Updated - - -

و البته *اصول* توصیه ایشون در هر دومورد یکسان هست. و در هرحال باید اصل رو بر پذیرش شخصیت طرف مقابل گذاشت.

سلام ميشل عزيز ممنون از صحبتاي خوبو به جات.:)درسته رابطه خواهر با خواهر فرق داره.ومن سعي ميكنم خيلي چيزارو ناديده بگيرم چون واقعا هردومون عاشق هميم وحتي اون بيشتر از من رحم تو دلشه.اما گاهي وقتا كم ميارم.شايدم مشكل از منه چون تازگيا رفتاراي مامانمم برام غير قابل تحمل شده.كه فكر كنم بايد خودمو درمان كنموصبرمو زياد كنم.مامانمم منو خيلي دوست داره حتي خيلي بيشتر از تمام مامانايي كه ديدم.وواقعا هوامو داره.همه تو خونه دوسم دارن اما تازگيا فكر ميكنم نميتونم در مقابل اشتباهات كوچيكشون صبر كنم وزود ناراحت ميشم اما خيلي خودمو كنترل ميكنم كه حرفي نزنم كه دلشون بشكنه.رفتار بابام تو بچگيم اصلا خوب نبودوريشه اصلي عصبانيتم همونجاست.خيلي رو خودم كار كردم كه خاطرات بدم فراموشم بشه اما آثار اون رفتارا هنوز هست.