سلام ساره عزیز. چیکار کردی خانمی ؟ با احساست کنار اومدی یا با عقلت ؟
تشکرشده 1,881 در 749 پست
سلام ساره عزیز. چیکار کردی خانمی ؟ با احساست کنار اومدی یا با عقلت ؟
SAREH 68 (جمعه 16 فروردین 92)
تشکرشده 7 در 7 پست
به نظر من در ایران ازدواج رو خیلی بزرگ و وحشتناک کردن.حتی اگه بهترین انتخاب رو هم داشته باشی بعد از یکی دوسال برای همدیگه عادی میشین و در بهترین حالت بقیه زندگی همدیگرو تحمل میکنید.
هر چی سخت بگیری اوضاع بدتر میشه
SAREH 68 (جمعه 16 فروردین 92)
تشکرشده 7 در 6 پست
سلام دوستان
فک کنم دیگه بهش فک نمیکنم اسمانی
درضمن جوری از ازار و اذیت حرف میزنید که انگار چه کردم
من خودم تو این دودلی موندم و بسیار خسته شدم و درمونده اونکه از حال من خبر نداشت..داره زندگیشو میکنه ...
مشکل بود برام که اومدم اینجا!
- - - Updated - - -
تکنواز فک کنم دیدت نسبت به ازدواج بسیار بدبینانه باشه که اینطور میگی
هرچند که خودم ازین وضع ازدواج راضی نیستم و خسته ام...
تشکرشده 7 در 7 پست
من تا به حال ازدواج نکردم که دیدم بدبینانه باشه.اما ازدواج تمام دوستان و فامیلامو دیدم.
با خیلیاشونم صحبت کردم.همه نوع ازدواج هم توش بوده.از ازدواج های عاشقانه تا ازدواج هایی که دوست بودن باهم تا ازدواج های سنتی که پدر مادر انتخاب کردن.تو همه این ازدواج ها اول خوشی و شادی و بعد از مدتی عادی شدن طرفین برای هم مشاهده میشه. مخصوصا وقتی بچه به دنیا میاد دیگه عشق به بچه منتقل میشه.
کلا قانون دنیا همینه و عشق های زمینی به هیچ عنوان پایدار نیستن.
و حتما این ضرب المثل رو هم شنیدی که سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر.
سخت نگیر ساره خانم.
SAREH 68 (یکشنبه 18 فروردین 92)
تشکرشده 7 در 6 پست
منظورتو میفهمم
اما شروع زندگی با حالت اکراه بنظرت سخت نیس؟
من نمیتونم بخاطر موقعیت و شرایط با کسی باشم باید دلم هم همراه باشه برا همین دیگه بش نمیخام فکر کنم...امیدوارم مواقع سختی دوباره مردد نشم
تشکرشده 2,912 در 637 پست
سلام
چیزی که دستگیر من شد اینه که شما دوست داری اون آدم دائم دور و برت باشه و اینجوری ازش انرژی میگیری و اما خودخواهیت باعث میشه اون که میخواد ازت انرژی بگیره و باهات بمونه نتونه. پس ولش کن. نه وقت و احساس اون پسر بیچاره رو تلف کن و نه خودتو گول بزن وقتی حس دافعه ات هر بار وجود داره دلیلی نداره خودتو فریب بدی که می خواییش. گرچه مطمئنم اگر با کس دیگه ای هم زندگی کنی تا آخر عمر به اون فکر خواهی کرد. چون بهش به رفتاراش عادت کردی و وابسته احترامش به خودت شدی ولی اضر نیستی براش تو هم همین طور باشی و بشی.
نمی دانم چه کرده ام
اما
می دانم به تو نیاز مندم
ویرایش توسط rozaneh : یکشنبه 18 فروردین 92 در ساعت 15:02
SAREH 68 (یکشنبه 18 فروردین 92)
تشکرشده 1,881 در 749 پست
سلام عزیزم . کسی نباید تو رو سرزنش کنه . تو خودت به قدر کافی اذیت شدی. من درکت می کنم. پنج سال دو دلی برای یه دختر واقعا فاجعه ست. می تونم درک کنم که چقدر الان روحت خسته ست.
خانمی گلم تو دوستش نداری. اینو قبول کن. اون دوست داره و تو به این عادت کردی. اما فقط دوست داشتن اون مهم نیست. دوست داشتن تو هم مهمه و شاید مهم تر. تو نمی تونی احساست رو به پاش بریزی و این موضوع اول از همه تو رو آزار میده و بعد اون رو. چون این یکی از نیازهای اساسی هر انسانه که بتونه محبت کنه .
فکرت رو ازش آزاد کن. ان شاا... موارد خوبی که خدا برات فراهم میکنه اون شادی و آرامشت رو بر می گردونه و دیگه هیچ وقت بهش فکر نخواهی کرد.
SAREH 68 (یکشنبه 18 فروردین 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)