مرسی از پستت.
اما من که کاری نکردم که اسمش سو استفاده باشه فقط پنهانی بدون اینکه بدونه من دارم بهش فک میکنم
از فکرش راحت نمیشم یه علتشم اطرافیانم هستن که هی یاداوری میکنن که پسر خوبی بودو تو.....منو سرزنش میکنن
تشکرشده 7 در 6 پست
مرسی از پستت.
اما من که کاری نکردم که اسمش سو استفاده باشه فقط پنهانی بدون اینکه بدونه من دارم بهش فک میکنم
از فکرش راحت نمیشم یه علتشم اطرافیانم هستن که هی یاداوری میکنن که پسر خوبی بودو تو.....منو سرزنش میکنن
تشکرشده 7 در 6 پست
در ضمن سارا جان من دارم مطلقا به ایشون فک میکنم نه در مقایسه با دیگران چون از لحاط فهم و شعور قابل مقایسه نیست با کسایی که میشناسم...
تشکرشده 1,276 در 407 پست
سارا خانوم به خاطر این قسمت پستت گفتم سواستفاده و اینکه در حالی که بازم تکلیفت با خودت معلوم نیست به برگشتن بهش فکر میکنی ولی به خاطر دکتراشو... منصرف شدی. اصلا اسمشو نمیذاریم سواستفاده ولی هرچی که هست اصلا درست نیست.من عمیقا میفهمم حست چیه چون خودمم این حس پشیمونیو تجربه کردم و اتفاقا خیلیم سرزنش شدم. اما هیچ وقت دیگه به خودم جرات ندادم برگردم. به خاطر حرف مردم که آدم ازدواج نمیکنه. خیلی راحت توی نوشته هات میشد تشخیص داد که چقد تحت تاثیر حرف دیگران قرار میگیری. حالا که سرزنشت میکنن اگه فردا ازدواج کنیو از قیافه شوهرت ایراد بگیرن همینقد بهم میریزی؟؟ ازدواجو خیلی سرسری نگیر دوست من
فرهنگ 27 (شنبه 19 اسفند 91), اثر راشومون (دوشنبه 12 فروردین 92), سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 14 فروردین 92)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
سلام
من واقعا نمیتونم نظر بدم
کارشناسان چرا نمیان کمک ساره؟
درکت میکنم که چقدر وضعت بغرنجه و خودتو گم کردی.
تشکرشده 1,605 در 532 پست
چه سخت. باز هم تفاوت عقل و احساس. یه پیشنهاد دارم برای اینکه با خودت کنار بیای:
1.خوبی های این آدم رو یکی یکی بنویس.
2. بدی های این آدم رو یکی یکی بنویس.
مطمئن باش ایت حس دافعه که ازش حرف می زنی دلیل داره. احتمالا این آدم برای تو مناسب نیست. ولی تو داری به خاطر شرایط نامناسب بقیه خواستگارات بهش فکر می کنی.
.
نگران این آدم نباش. اون درسش رو می خونه. نگران خودت باش.
فرهنگ 27 (سه شنبه 22 اسفند 91)
تشکرشده 7 در 6 پست
چه خوب که درکم کردی she عزیز
هنوز مشاوره نرفتم اما خودم میدونم که برا ازدواج باید قلبا راضی بود یعنی اصلا نمیتونم شاید کسای دیگه بتونن .
تشکرشده 13 در 8 پست
زمانی حتی به خداوند هم شک کردم که آیا مثل ما انسانها از روی احساس قضاوت خواهد کرد؟؟
اما نه خداوند از همه چیز مطلع هست. 5 سال زمان کمی نیست برای کسی که تمام این مدت تنها یک گزینه پیش پای خودش می بینه و دیگران رو نادیده می گیره. اما در همون حال داره دائماً با دیگران مقایسه میشه. صبحها رو با یاد یکنفر شروع می کنه و روزها رو بامید همون فرد شب می کنه. گاهی مثل یک جسم بی ارزش به گوشه ای پرتاب میشه و بهش توهین میشه. اما خوشحاله که هر چه از او رسد خوش است! و روزی باز اون فرد امیدوارش می کنه و به سمت خودش می کشوندش.
بله. شاید انسانها محدود و اسیر چشمهایشان باشند. اما خداوند ناظر بر همه چیز هست
تشکرشده 434 در 128 پست
تشکرشده 15 در 11 پست
sanaz1 عزیز.....قصد بی احترامی نداشتم اما یه لحظه هم خودتو جای اوم پسر بذار....فقط یه لحظه......تلخی حرفم شاید از صراحت بی پرده اش بود........
ferial (چهارشنبه 14 فروردین 92)
تشکرشده 3 در 3 پست
purpleayaa (پنجشنبه 15 فروردین 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)