به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    سلام همدرديان عزيز
    مشكل من مربوط به رفتن هر هفته به خونه ي پدر شوهرمه و توقعات و بي احترامي هاي اونا به ما.
    همسر من جمعه و پنجشنبه هر هفته تعطيله و ما ٩٩درصد اين تعطيلات رو در خانه ي خانواده ي همسر سپري كرديم.جالبه كه نه ما دلمون واسه اونا تنگ ميشه و نه اونا واسه ما.
    دليل رفتن ما كمك كردن بي مزد و پاداش به خانواده ي همسرمه.
    پدر شوهرم كشاورز هست و شوهرم به عنوان پسر بزرگ خانواده و به زبان ديگر به عنوان غلام خانواده بايد هر هفته به كمك پدر و مادر و خواهر و برادر بشتابه .
    وقت گذاشتن شوهرم براي من و دخترم كاري غير قابل قبول هست .يكي از خواهرهاي همسر ازدواج كرده و يه برادر و خواهر مجرد هنوز در خانه ي پدر مشغول تحصيل هستند.كمك در انجام كارهاي خواهر و برادر از وظايف شوهر من هست.
    مشكل ما كمك كردن نيست مشكل ما اعصاب خوردي ها و ناديده گرفتن كمك ها و نداشتن اختيار و راحتي هست.
    بيشتر از من شوهرم خيلي خيلي ناراحته .چندين ساله كه ما درگير حل مشكلات خانواده ي همسريم در صورتي كه شايد باورتون نشه كه اونا حتي يه زنگ به ما نميزنند و هيچ احوالي و كمكي به ما نميكنند.طفلي شوهرم هنوز خستگي و ناراحتي اين هفته از تنش و دلش بيرون نرفته يه موضوع جديد ويه ناراحتي تازه.
    خانواده ي شوهرم يه كار خيلي بد ديگه كه ميكنند اينه كه به دوستان و فاميل پشت سر همسرم بد ميگن و تمام كارهاي همسرم رو وظيفه ميدونن.
    شوهر خسته شده و گفته كه اين هفته نميام.چنان دعوايي به پا كردند و فرمودن كه به جاي اينكه پسرمون بياد در خدمت خانوادش باشه ميخواد زن و بچش رو ببره گردش.م
    ميدونم كه شوهرم حق داره ولي نميدونم اين وسط من چيكار كنم؟
    شوهرم خيلي آسيب ديده از طرف خانوادش و من هميشه باهاش بودم به نظرتون من ميتونم چه كار كنم؟
    خانواده ي همسرم هميشه گلگي دارند و بسيار متوقع هستند.

    وظيفه ي من چيه ؟
    يه موضوع جالب اينه كه اگر همسرم نخواد بره (كه هيچ وقت از ته دل نميره و به خاطر اجبار هست) و بگه كه هفته ي ديگه من نميام خانوادش اينو از چشم من ميبينن و علاوه بر فحش و دعوا با همسرم ،من رو هم قهوه اي ميكنن.
    اونا اين تصور رو دارن كه شوهر من در قبال خانوادش وظيفه داره و همسر و فرزند خانواده محسوب نميشن.

    اونا با رفتن يه هفته در ميون موافق نيستن.

    يه مسئله ي ديگه اگر همسرم بخواد از ته دل نه به خاطر اجبار و ابروريزي هاي خانوادش هر هفته بره من حاضرم هر هفته باهاش برم با وجودي كه برام سخته ولي مسئله اينه كه همسرم ديگه بريده و خسته شده ومن هم از اينكه شوهرم رو ناراحت ميبينم ناراحت ميشم .ميخوام بدونم من چه كاري بايد انجام بدم!

  2. 2 کاربر از پست مفید yasna تشکرکرده اند .

    yasna (جمعه 27 مرداد 91)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    بهترين راهكار براي نرفتن به اونجا به نظرتون چيه؟

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اسفند 93 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,979
    سطح
    33
    Points: 2,979, Level: 33
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    747

    تشکرشده 434 در 128 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    خانمی شما اجازه بده اعضای خوب سایت راهنماییتون میکنند ؛ من فقط خواستم از شما واسه این که همیشه با همسرتی با این که اونجا بهت بد میگذره تشکر کنم

  5. کاربر روبرو از پست مفید سنجاب بازیگوش تشکرکرده است .

    سنجاب بازیگوش (جمعه 27 مرداد 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    وايييييييي ممنون


    خوشحالم كردين

    ببخشيد چرا مشاورين مربوطه به تاپيك ها جواب نميدن.من يه تاپيك ديگه داشتم ولي فقط ٢ يا ٣ نفر جواب دادن.

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    چرا هيچكس جواب نميده؟
    از سايتتون نااميد شدم.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    همسرتون نره ، شما نمی تونید همیشه خودتون رو از آسایش محروم کنید به خاطر حرف مردم

    خیلی محترمانه زنگ می زنه ، می گه آخر هفته می خوام برم جایی ( مسافرت یا ... )

    هفته بعد مزاحم می شم

    داد بیداد کنند ، پشت سرتون بد بگند

    یه مقدار مقتدر باشید و تاثیر پذیریتون رو تو محیط از بقیه کمتر کنید

    --
    باید سعی کرد اعتدال داشت ، عده ایی کلا بی خیال محیط اطراف می شند ، عده ایی دیگه کاملا درگیر محیط اطراف

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    عزیزم وقتی همسرت خسته شده تو چه اصراری داری ادامه بده ؟
    نکنه به خاطر نیش و کنایه ها یی که بهت می زنن؟.مهم اینه که همسرت می دونه اونا دربارت اشتباه فکر می کنن.
    تو مسئول قضاوت دیگران نیستی.تو با احترام باهاشون برخورد کن و همسرت هر تصمیمی گرفت همراهیش کن.

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 شهریور 91 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-28
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    عزیزم تا حدی درکت می کنم، منم 1 سالی میشه ازدواج کردم و الانم 1-2ماهی هست خونه مادرشوهرم اینا نرفتم و قطع رابطه کردیم با اینکه چند تا کوچه فاصله داریم به خاطر اذیتاشون که حتی شوهرم هم ازشون بدش میاد، من با هیچکی نمی تونم قهر کنم خودم خیلی ناراحت میشم هرکسی که میشناسه میگه که هم من هم شوهرم ساکتیم!
    همیشه احترامشونو داشتم چیزی می گفتن ساکت بودم تو خودم میریختم ولی دیگه شوهرم گفت این دفعه اذیت کردن جوابشونو بده نمیدونم کار درستی بود یا نه!!
    سر روز مادر یا پدر حتی تولداشون هرچقدر تواناییو بود شاید قرض میگرفتم براشون کادوی خوب میگرفتم !
    قبل ازدواج برای اینکه مادرش می گفت اگه پول مارو نمیخواد باید مهریه 14 تا باشه، با 14 تا سکه اونم همه مسخرم میکردند و میگن دختره عیبی داره ولی پذیرفتم،
    نیشو کنایه هاشون که به شوهرمکه میگفتن دختره دهنش کجه، لوچه،دهاتیه و اینا،
    به زورو کنایه های مردم بعد از 8ماه زندگی یه جشن گرفتن هنوزم منت میذارن که اینقدر جرجتون کردیم حتی تو عروسیم یه سرویس بدلی خریدم انداختم برای حفظ آبرو (از نظر وضع مالی بد نیستن ولی خسیس)،
    به خاطر 100 تومن نیومدن ضامن پسرشو بشن مادرش میگفت نداره بده (ترسیدن بیفتن زندان)
    الانم چند ماهی هست من دارم خرج زندگیو میدم شوهرم بیچاره تازه کار پیدا کرده ،هردومون کارشناسیم و کارناسی ارشدو به خاطر شهرریه تا نصفه انصراف دادیم!
    مادرشوهرم فقط با یه برادرش که کرجه رفت و آمد دارن و همه چیو با اونا مقایسه میکنه! حتی خواهرش 2تا کوچه بالاتره رفت و آمد نداره!!
    همینجور میگن وظیفته خرج خونه رو بدی مگه قبل از ازدواج صحبت نکردین من بتون خونه دادم (مادرش 3تا خونه داره) هی میگه خونه دادم اگه نبودین انقدر اجاره میدادم و اینا! شما بگید ما چیکار کنیم؟؟؟؟

  11. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 بهمن 92 [ 22:19]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    599
    سطح
    11
    Points: 599, Level: 11
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    162

    تشکرشده 157 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    سلام دوست عزیز
    شما که میگی هرهفته دو روز در اختیار خونواده همسرتونین و همسرتون بهشون کمک میکنه اما باز پشت سرتون بدگویی میکنن و قدر نشناسن پس چه برین چه نرین اونا از شما ناراضی هستن شما هم یه مدت نرین پیششون شاید اینطوری متوجه اشتباهاتشون بشن

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه با خانواده ي همسرم برخورد كنيم كه كمترين آسيب رو ببينيم.؟

    اين هفته رو ما نرفتيم .واقعا ما رو به مرگ خودمون راضي كردن.يكي از خاله هاي همسرم وكيل تام الاختيار مادر شوهرم .مثل اينكه مادر شوهرم قشقرقي به پا كردن و خاله ي همسرم به نيابت از اونا به ما رنگ زده و به شوهرم ميگه زن و بچه رو ميشه جاش بياد ولي پدر و مادر و خواهر و برادر ديگه نيست.يه عالمه از اين حرفا.
    كه خدا ازتون نميگذره و يه سري نفرين و آه و ناله.
    ما رو ديوونه كردن.

    خواهر شوهر زنگ زده به مادرم و گفته كه دختر شما ميخواد برادرمون رو از ما بگيره.مادرم هم زنگ زده به من ميگه براي رضاي خدا بريد به اينا كمك كنيد .مادر من هم احساساتي.ميگم مادرم من اونجا راحت نيستم شوهرم و بچم ناراحتند.
    خسته شديم دوست داشتيم كه اين چند روز تعطيلي رو بريم بگرديم ولي الان كه اعصابمون خيلي خرد شده.مادر شوهرم كه گفته ما با اينا ديگه هيچ حرفي نميزنم.
    برادر همسرم تنها كسيه كه شرايط ما رو درك ميكنه و هميشه به ما ميگه من اگر جاي شما بودم اينقدر خودم رو اذيت نميكردم.
    يه مقدار هم به فكر خودتون باشيد.
    جاي شكرش باقيه.

    ميخوام يه مقدار از خصوصيات خانواده ي شوهرم بگم.
    پدر شوهر:فردي مرموز ،در ظاهر بسيار مهربان ولي پشت سر بدگو.دورنگ
    مادر شوهر:عصبي و اهل فحش و دعوا
    خواهر شوهر متاهل :راه پدر و مادر رو ادامه ميده و تركيبي از هر دو.
    برادر شوهر:بيخيال و تنبل .بهترين عضو خانواده كه هميشه مدافع بوده و طرف ما رو ميگيره.
    خواهر شوهر مجرد:ايشون مانند يه ديوار هستند كه اگر افتخار بدن جواب سلام ما رو ميدن اگر هم كه افتخار ندن كه هيچ.سخن چين قابلي هستند.
    همه ي اين آتيش ها از قبر پدر شوهر بلند ميشه.ايشون بسيار دو رو هستند و ما بيشترين ضربه رو از ايشون خورديم.مادر شوهرم خيلي بددهن و بد اخلاق هست ولي قلبا با ما بهتره.
    شوهر من بايد نقش پدر رو براي خواهر شوهر مجردم بازي كنه چون پدر شوهرم اصلا حوصله ي وقت گذاشتن براي بچه ها رو نداره و تمام مشكلات خواهر شوهر كه قرص اعصاب مصرف ميكنند در سن ١٧ سالگي بر عهده ي شوهرمه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم بسيار حساس، ريزبين و بدبين است. بسيار به كمكتون نياز دارم.
    توسط به دنبال محبت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 فروردین 91, 03:39
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مرداد 90, 21:14
  3. رازهائي براي رسيدن به حقيقت زندگي
    توسط niloofar 25 در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 اردیبهشت 89, 19:20
  4. هفته بسيج
    توسط omed در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آذر 88, 19:27
  5. اگر از خدا نمي ترسيدم ديگر نفس نمي كشيدم
    توسط a_b در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 شهریور 87, 16:53

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.