سلام همدرديان عزيز
مشكل من مربوط به رفتن هر هفته به خونه ي پدر شوهرمه و توقعات و بي احترامي هاي اونا به ما.
همسر من جمعه و پنجشنبه هر هفته تعطيله و ما ٩٩درصد اين تعطيلات رو در خانه ي خانواده ي همسر سپري كرديم.جالبه كه نه ما دلمون واسه اونا تنگ ميشه و نه اونا واسه ما.
دليل رفتن ما كمك كردن بي مزد و پاداش به خانواده ي همسرمه.
پدر شوهرم كشاورز هست و شوهرم به عنوان پسر بزرگ خانواده و به زبان ديگر به عنوان غلام خانواده بايد هر هفته به كمك پدر و مادر و خواهر و برادر بشتابه .
وقت گذاشتن شوهرم براي من و دخترم كاري غير قابل قبول هست .يكي از خواهرهاي همسر ازدواج كرده و يه برادر و خواهر مجرد هنوز در خانه ي پدر مشغول تحصيل هستند.كمك در انجام كارهاي خواهر و برادر از وظايف شوهر من هست.
مشكل ما كمك كردن نيست مشكل ما اعصاب خوردي ها و ناديده گرفتن كمك ها و نداشتن اختيار و راحتي هست.
بيشتر از من شوهرم خيلي خيلي ناراحته .چندين ساله كه ما درگير حل مشكلات خانواده ي همسريم در صورتي كه شايد باورتون نشه كه اونا حتي يه زنگ به ما نميزنند و هيچ احوالي و كمكي به ما نميكنند.طفلي شوهرم هنوز خستگي و ناراحتي اين هفته از تنش و دلش بيرون نرفته يه موضوع جديد ويه ناراحتي تازه.
خانواده ي شوهرم يه كار خيلي بد ديگه كه ميكنند اينه كه به دوستان و فاميل پشت سر همسرم بد ميگن و تمام كارهاي همسرم رو وظيفه ميدونن.
شوهر خسته شده و گفته كه اين هفته نميام.چنان دعوايي به پا كردند و فرمودن كه به جاي اينكه پسرمون بياد در خدمت خانوادش باشه ميخواد زن و بچش رو ببره گردش.م
ميدونم كه شوهرم حق داره ولي نميدونم اين وسط من چيكار كنم؟
شوهرم خيلي آسيب ديده از طرف خانوادش و من هميشه باهاش بودم به نظرتون من ميتونم چه كار كنم؟
خانواده ي همسرم هميشه گلگي دارند و بسيار متوقع هستند.
وظيفه ي من چيه ؟
يه موضوع جالب اينه كه اگر همسرم نخواد بره (كه هيچ وقت از ته دل نميره و به خاطر اجبار هست) و بگه كه هفته ي ديگه من نميام خانوادش اينو از چشم من ميبينن و علاوه بر فحش و دعوا با همسرم ،من رو هم قهوه اي ميكنن.
اونا اين تصور رو دارن كه شوهر من در قبال خانوادش وظيفه داره و همسر و فرزند خانواده محسوب نميشن.
اونا با رفتن يه هفته در ميون موافق نيستن.
يه مسئله ي ديگه اگر همسرم بخواد از ته دل نه به خاطر اجبار و ابروريزي هاي خانوادش هر هفته بره من حاضرم هر هفته باهاش برم با وجودي كه برام سخته ولي مسئله اينه كه همسرم ديگه بريده و خسته شده ومن هم از اينكه شوهرم رو ناراحت ميبينم ناراحت ميشم .ميخوام بدونم من چه كاري بايد انجام بدم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)