ازدواج کردن با کسی که هیچ حسی بهش ندارم درسته؟
قبلش بگم فرد قبلی که خونوادم مخالفت کردن رو کاملا از ذهنم بیرون کردم.
اینو واسه این گفتم که احیانا این دو تا موضوع رو بهم ربط ندین.
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
ازدواج کردن با کسی که هیچ حسی بهش ندارم درسته؟
قبلش بگم فرد قبلی که خونوادم مخالفت کردن رو کاملا از ذهنم بیرون کردم.
اینو واسه این گفتم که احیانا این دو تا موضوع رو بهم ربط ندین.
تشکرشده 3,297 در 818 پست
معمولا بعد عقد محبت در دلها می یفته.اما یه پیش زمینه هائی هم داره مثلا با معیارهای ما بخونه چه ظاهری چه باطنی.من اینو دارم جلو چشمم می بینم.دختر دائیم پا گذاشت رو معیارهاش و الان همش از بی علاقه گی به نامزدش می گه البته نامزد که نه اونا تو دوران عقدن.پس همینکه اون چیزائی که تو می خوای داشته باشه و قیافشم از نظرت قابل تحمل باشه بعد عقد محبتم می یاد تو دل
رایحه عشق (شنبه 17 دی 90)
تشکرشده 12,256 در 2,217 پست
با سلام،
این مقاله می تواند برای شما مفید باشد:
رابطه عشق و ازدواج
موفق باشید.
hamed65 (شنبه 17 دی 90)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
شاید لازم باشه بیشتر توضیح بدم.
راستش اصلا حس خاصی به این اقا و خواستگارای دیگه ندارم.منظورم واسه ازدواجه.
کلا خواستگارایی که اومدن خونمون همشون یه جورایی ازمیانبر اومدن چون من راضی نمیشدم.
مثلا این اقا پارسال اومدن گفتم نه.
باز تو این مدت چند بار پدرش با پدرم صحبت کرد که بذار با هم باشیم شاید دخترتون خوشش اومد.گفتم نه
چندبار خواستن بیان خونمون بازگفتم نه.
تا اینکه به بهونه عیادت از مادرم اومدن خونمون و پسرشونم باشون اومد و دوباره سر حرف رو باز کردن.به زور اومدم پیششون نشستم.
نه اینکه مورد بدی باشه.نه.
ولی انگارنسبت به همه اینجورم.
کلا بدم نمیاد عروسی کنم و برم اما...
حالا مامانم اینا میگن روش فکر کن.میگن چرابا همه اینجور برخورد میکنی.
اما من نمیتونم.انگار کسی به دلم نیست.نه اینکه ایرادگیر باشم.
نمیدونم میگم اگه بخوام با کسی عروسی کنم باید از اول به دلم بشینه.که خدا رو شکر نمیدونم مهر کی قراره به دلم بشینه.
مثلا یه مورد دیگه بود هی بیچاره اصرار میکرد خواهر و مادر فک و فامیلاش رو واسطه میکرد من میگفتم اصلا نمیخوام باش بحرفم.دیگه زوری دو کلمه باش حرف زدم.بنده خدا چقد امیدوار شد.
اما بعد به خواهرش یه اس ام اس تند دادم که نه...نه...نه(واقعا خدا منو ببخشه)
کلا من ازاین مراسم خواستگاری خوشم نمیاد.
دلم میخواد اول یکی به دلم بشینه بعد که خودم خواستم بیام به خونودم بگم اینه.نظرتون چیه؟حالا با هم تصمیم بگیریم جواب چی بدیم.
اما الان میگم مثل بچه ادم بشینم با خواستگار بحرفم و عین یه دختر حرف گوش کن جواب بدم.اما این جوری حس خیلی خیلی خیلی بدی دارم.
چیکار کنم؟؟
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
بهار،چطوری یه نفر باید به دلم آدم بشینه؟اجازه بده بیان صحبت کن بعد ببین دلت نشست یا نه.منظورم در همه مواردـه.
ایرادی هم که اول به دل نشستن دارـه اینه که باعث می شه،آدم هر طور شده طرفو از دست ندـه.ینی شاید از بعضی
معیارهاش هم بگذره.مثلن مربیم تو آموزشگاه یه دختر قد کوتاه نسبتن تپله،ازشم خوشم اومده.در صورتی مغایر معیارهای
ظاهری من هست.ولی امروز داشتم به این فکر می کردم مسئله قدو فراموش کنم و این دختر رو به عنوان اولین نفر یا
آخرین نفر به لیست اضافه کنم.ینی دارم از یک معیار اصلیم می گذرم.
فرهنگ 27 (یکشنبه 18 دی 90)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
بهار جان سلام و صبحت بخیر
نظر شخصی من اینه که بزاری یه جلسه باهاش صحبت کنی و کلا از عقایدش سر دربیاری بعد قاطع میتونی جواب بدی
بعضی مواقع باید منطقی برخورد کرد اون اقا که خواسته عجیبی ندارد پیشنهادی داده که با منطق و احترام باهاش برخورد کن
موفق باشی عزیزم
ویدا@ (سه شنبه 20 دی 90)
تشکرشده 1,673 در 522 پست
بهار جان ، ممکنه شما از یه نفر خیلی خوشت بیاد ، به دلت بدجور بشینه، حتی همین احساسات جلو دید منطقیتو بگیره، یه دل نه صد دل عاشقش بشی،حتی پا روی ملاکات،عقایدت و حتی خونوادت بذاری اما نهایتا بعد از مدتی بفهمی که چقدر ساده بودی و چقدر اشتباه کردی،
ممکنه نه واقعا همونی باشه که همیشه دوست داشتی،
سعی کن در هر شرایطی منطقی باشی و احساسی برخورد نکنی
تا انتخابت درست باشه ،اینه که خیلی مهمه.
چه اول خودت ایشونو دیدی ،چه از طریق خونواده، هیچ فرقی نداره، از اون به بعدش چشماتو باز کن و دقیق بسنج،باهاش صحبت کن، تا شناخت درستی ازش بدست بیاری، مهم اینه که همون چیزی باشه که با ملاکهای درست و منطقیت جور در بیاد، نه نحو آشنایی ابتدایی.
[align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...[/align]
آفتاب همدرد (یکشنبه 18 دی 90)
بهار جان به نظر من بیشتر فکر کن این مشکل تورو من الان دارم و اشتباهم این بود که خیلی زود عقدکردم و واقعا هیچ حسی نسبت بهش ندارم و در آستانه طلاق گرفتن هستیم امیدوارم که این قضیه واسه هیچکس اتفاق نیوفته خوب و با دقت پیش برو
مریم پاییزی (یکشنبه 18 دی 90)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
بسیار ممنون از همگی.
بذارین اول یه نظری که خیلی بهش اعتقاد دارم رو بگم شما بگین درسته یا غلطه؟
من همیشه فکر میکنم اگه قرار باشه با کسی ازدواج کنم هر اتفاقی که بیفته ازدواج میکنم.نه اینکه منکر اختیار و انتخاب باشم.اما میگم با نفرات قبلی هم قسمت هم نبودیم.نمیدونم منظورمو چه جوری بگم؟یعنی دو نفر اگه قسمت هم باشن حتما همه چی جور میشه.
اخه فرهنگ میترسم شوخی شوخی جدی بشه.میدونی چی میگم؟تئوریش اینه که با هم حرف بزنیم و جواب بدم ولی تو ازدواج نمیدونم چرا گاهی اصلا انگار یهو میبینی همه چی جدی شده؟
من معیار اول دوم و سومم اخلاقه بعدشم پول.بقیه چیزا برام اهمیت چندانی ندارن.من رو اخلاق خیلی حساسم.کلا از اینا نیستم که با یه نگاه عاشق طرفشون میشن.طرفمو بیچاره میکنم،کلی تو هر اخلاقش دقت میکنم،با دیدن کوچکترین موردی حواسمو جمع میکنم ...تازه بعد مراحل مختلف ممکنه ازش خوشم بیاد...پس بی گدار به اب نمیزنم...
اما ازاول باید طرف یه کوچولو به دلم نشسته باشه یا نه...
اینجوریم نیستم که بخوام برا ازدواج ریسک کنم...تازه تصمیم گیری رو هم با نظر خونوده انجام میدم...
پس همچینام احساساتی نیستم.
اما خونوادم میگن همینکه وضع مالیش خوب باشه،تحصیلات بالایی داشته باشه،خوشنام باشه،خونواده دارباشه و...کافیه.
اخلاقم براشون مهمه اما مثه من وارد جزئیات نمیشن.
اینکه من میگم ازفلانی خوشم نمیاد نمیفهمن یعنی چی؟میگن چرا خوشت نمیاد؟اخلاقش بده؟قیافش بده؟خونواده دار نیست؟وضع مالیش بده؟...چشه که تو خوشت نمیاد...اونوقت باید تازه خر اورد و باقالی بار کرد...به اینا فهموند خوشم نمیاد یعنی چی.
چقد ازدواج کردن سخته!!
بهار.زندگی (یکشنبه 18 دی 90)
تشکرشده 8,998 در 1,493 پست
سلام بهار عزیزم
ولی من می فهمم تو چی می گی!
تو درست مثل من فکر می کنی!...پس معلومه که مثل من واست انسانیت و اخلاق مهمه!
چیزی که واسه دیگران تو اولویت دهمه!!!
تو دوست داری با کسی ازدواج کنی که طرز برخوردش به دلت بشینه و از مصاخبت باهاش لذت
ببری و در وهله اول با خودت بگی چقدر از اینکه با این آدم صحبت کردم احساس خوبی داشتم!
ممکنه اون آدم نه خوشگل و نه پولدار!...اما تو از مصاحبت باهاش داری لذت میبری!
انگار زبون هم رو می فهمین!....انگار هرچی تو دل تو هست روی زبون اونه!
مثل دوستان خیلی صمیمی آدم که برای آدم بسیار با ارزشن و با بقیه فرق دارن!
چون جهان بینیشون به تو نزدیکه...طرز فکرشون...اونوقت اگه اون آدم قسمتت باشه و ازت
خواستگاری کنه در واقع تو انتخابش کردی و بهش سیگنال دادی که اون آدم از تو درخواست
ازدواج کرده!...خواستگاران دیگت همه آدمهای خوبین اما به دل نشستن یعنی بعد صحبت با
فرد مورد نظر میگی من چقدر از صحبت با این آقا (منظورم صحبت های معمولی یا کاری یا حتی
علمیه) می بینی که به دلت نشسته چون روحتون با هم ارتباط برقرار کرده!
اما تو جامعه ای که ملاک ازدواج ، پول و پرستیژ و ماشین و خونه و تیپ و کلاس و محله اس و
گاهی هم زیبایی ، دیگران نمی فهممن ما چمونه!
من مخالف 100% دوستی با آقایون هستم ولی اون آدم باید به طریقی به دلت بشینه!
بدی جلسات معارفه اینه که تو هیچ شناختی از طرف جز ملاک های مادیش و خانوادگیش
نداری!
اما من ترجیح میدم همسرم به دلم بنشینه بعد مراحل شناخت رو زیر نظر خانواده ها طی کنیم
به هر کی میگم ملاکم انسانیت و اخلاق و منش و گفتار و کردار مناسب و تلاشگری و ایمانه
بهم هر هر میخنده!
خوب منم مثل تو دلم نمی خواد واسه کسی عادی بشم!
زندگی یعنی حرکت رو به جلو!
بهار به نظرم باید آدمی که میخوای باهاش ازدواج کنی گفتارش به دلت بنشینه!
وقتی کسی بعد چند جلسه به دلت ننشسته یعنی نوع گفتارش و افکارش رو نمی پسندی
پس بعد عقد هم چیزی عوض نمیشه!
موضوع احساس داشتن یا نداشتن به فرد نیست! مهم اینه که مثلا اگر اون پسر خواستگار ،
دختر بود و هم جنس تو بهترین دوستت میتونست باشه چون رفتار و گفتار و کردارش به دلت
نشسته و از همه مهمتر اخلاقش!
این نظر منه بهار :)
من هم با تو موافقم
bahar.shadi (دوشنبه 19 دی 90), اثر راشومون (پنجشنبه 17 اسفند 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)