سلامنوشته اصلی توسط طاهره
قبلا خیلی سخت بود اما الان نه.
اصلا .
خیلی وقته که عصبانی نمی شم.
باور کن نمیشم.
پیروز باشید
تشکرشده 34 در 22 پست
سلامنوشته اصلی توسط طاهره
قبلا خیلی سخت بود اما الان نه.
اصلا .
خیلی وقته که عصبانی نمی شم.
باور کن نمیشم.
پیروز باشید
تشکرشده 3,584 در 906 پست
سلام
با تشکر از طاهره و دوستان عزیزی که نظر دادند
قبل ترها از بعضی ادمها واقعا عصبانی می شدم .
یکی ادمهای بی مسئولیت و زیادی راحت طلب
یکی از ادمهایی که زبون تلخ و گزنده ای داشتند. معذرت می خوام یعنی حرفش مثل زهر نیش عقرب طوری به همم می ریخت که تا مدتی توی خودم می موندم .
اما کم کم متوجه شدم بیشتر این ما هستیم که برای دیگران تعریف می کنیم چگونه با ما رفتار کنند . اینکه من می تونم حد و مرز هایی را برای خودم و دیگران تعریف کنم . من فقط مسئول انجام وظایف و مسئولیت های خودم هستم . اگر کسی در انجام مسئولیت و وظیفه خودش احمال کرد من مسئولیت یا وظیفه ای در قبال او ندارم . فقط می تونم دوستانه وظایفش را یاداوری کنم و مدارا کنم و نهایتا بی تفاوت باشم .
در مورد افرادی که لحنی تلخ و گزنده دارند نیز .این را متوجه شدم اکثرا نیاز به توجه و محبت دارند . یه ضعف یا یه ناتوانی اونهار ا به این شیوه عادت داده که خواسته هاشون یا اعتراضاتشون را اینگونه مطرح می کنند .
یه ضرب المثل میگه نیش عقرب نه از روی کین است بلکه عادتش این است .
با دونستن این مطالب نه همه جا اما بیشتر تونستم وقتی با این افراد مواجه می شم خودم را جای اون بگذارم یا سعی کنم ببینم خواسته اش چیه ؟یا قبل از این موضوع چه چیزی سبب ناراحتیش شده ؟یا حداقل اینکه نسبت به محرکی که برام ایجاد کرده واکنش نشان ندهم . اما اقرار می کنم کار فوق العاده سختی هستش . چون وقتی اوضاعت رو به راهه و سرحالی راحت می تونی اینها رو به کار ببری اما در شرایط سخت یا بحرانی واقعا تمرین لازمه (.وکار حضرت فیله ).ولی شدنی ست .
یه روز خانمی را دیدم که بی خود و بیگناه سر یه بحث جدا, اقا پای خانم رو به بحث کشید و ......
اقا گفت و کفت .....
من صورت و حالات چهره ی خانم را زیر نظر داشتم .خیلی ریلکس و اروم . بعد که صحبت اقا تموم شد دیدم خانم با لحنی اروم و متین به اقا گفت ............
به خانم گفتم یک ویژگی مثبتی که داری اینه که از حرف تلخ و گزنده به هم نمی ریزی . گفت :اره !یه مادر بزرگ دارم می گه . حرفها(حرف های گزنده و ناحق) مثل باد هواست .سبک و بی ارزش . بگذار, بگذرند . به خودت نگیر ! این طوری راحتی !
حالا یک سوال :
چرا قدیما زن و شوهر ها سازش بیشتری داشتند . کمتر از هم دلگیر و عصبانی می شدن . کمتر می گفتند :تفاهم نداریم . اون اصلا من رو درک نمی کنه و کلام اول به دوم با هم مشاجره نمی کردند و خلاصه با کم و زیاد بیشتر سازگاری داشتند .
شاید یه علتش این باشه که قدیم سختی ها و رنج های ازدواج را هم ,به خوشی ها و زیبایی های ازدواج اضافه می کردند و به جوونهاشون گوش زد می کردند. اما الان دخترهای ما منتظرند که یه شاهزاده با اسب سفیدش بیا د و اونها رو به سرزمین ارامش ببره !
با این باور با کوچکترین چیزی که مطابق با ارزو و هدفشون نیست به هم می ریزندو ........
یه مادری هنگام ازدواج دخترش مثل خوبی رازده بود .
گفته بود دخترم خونه ی شوهر هفت خمره داره , که اخرین خمره عسله !اگر بتونی وقتی خمره های اول را می چشی ظرفش رانشکنی و شکوه و شکایت نکنی می تونی خمره های بعدی را بچشی .
دختر این رو اویزه ی گوشش کرده بود . وقتی به سختی ها و کمبودها و ناملایمات می رسید می گفت تلخی و شوری این خمره را تحمل می کنم به امید اینکه به خمره عسل برسم .به خاطر همین عصبانی نمی شد .جزع و فزع نمی کرد . اروم و راحت مراحل را پشت سر می گذاشت .
setareh (یکشنبه 30 فروردین 88)
تشکرشده 0 در 0 پست
هم خیلی زود عصبانی می شم ولی زیاد پشیمون نمی شم سعی می کنم به خودم حق بدم.
وقتی عصبانی میشم سعی مس کنم با کسی که آرومم میکنه باهاش حرف بزنم یا موسیقی گوش کنم
تشکرشده 192 در 78 پست
سلام
خوش به حال ستاره؛؛؛؛؛ چقدر حرفات قشنگه ؛؛؛؛؛ یعنی دنیای از تجربه ؛؛؛؛؛
من قبلا زود عصبانی می شودم زود از دست کسی ناراحت می شودم و سریع در برابر افراد جبهه می گرفتم و جواب اونها رو می دادم . ( اما حالا که فکرش رو می کنم می بینم چقدر کارهام بچه گانه بوده و رفتارم اصلا قشنگ نبود . ) ولی از یه چیز ی خیلی خوشحالم از اینکه هر چی بزرگ تر می شم احساس می کنم آروم تر و با تجربه تر می شم نمی دونم شاید به خاطر مطالعه زیاده ,, شاید هم به دلیل اینکه عاقل تر شدم و دیگه روی تمام صحبتهای اطرافیانم فکر می کنم و بعد تصمیم می گیرم و عجولانه عمل نمی کنم . ولی در هر حال حدود یک سالی هست که احساس ارامش عجیبی می کنم سعی می کنم خودم برای خودم تصمیم بگیرم و خودم فکر کنم . و مشکلاتم رو بزرگ جلوه ندم برای خودم همه چیز رو راحت بگیرم و با آرامش خاطر مشکالتم رو حل کنم . احساس می کنم با این کار زندگی خیلی برام خوشایند تر و زیبا تر شده . از خدا ممنونم که به من صبر داده و استقامت <<<< خدایا شکرت >>>>.
تشکرشده 2,229 در 569 پست
سلام
گاهی با خودم فکر می کنم تاثیرعصبانی شدن و یا عصبانی نشدن من در نتیجه ی اتفاقی که افتاده یا خواهد افتاد و بهره ای که از اون خواهم برد ، چقدر بوده و یا چقدر می تونه باشه ؟ به عبارت دیگه اگه بخوام میزان عصبانیتها و نتایج ناشی از اون رو روی یک گراف ساده نمایش بدم به وضوح می بینم که به همون نسبت که میزان و شدت عصبانیتهای من بالاتر رفته نتایج مثبت کارهام پایین تر اومده و سیر نزولی پیدا کرده ...
تصورش رو بکنید : یه نمودار با دو خط که یکی (عصبانیت) با شیب تند رو به بالا داره و یه خط دیگه (نتایج حاصل از عصبانیت) که با شیب تند میل به پایین داره و در واقع تو سرازیری افتاده ...
شاید به نظر اغراق آمیز بیاد اما واقعیت داره ...
طاهره (چهارشنبه 06 مرداد 89)
تشکرشده 34 در 22 پست
سلام دوستان
سعی کنید عصبانی نشین اما اگر فعلا نمی تونین عصبانی نشین، دستورالعملی برای کنترل عصبانیت هست که خیلی ساده می تونین بهش اعتماد کرده و ازش استفاده کنین. چه طور؟ عرض می کنم:
وقتی عصبانی هستید و می خواین در قبال کسی که عصبانیتون کرده کاری رو انجام بدین، قبل از انجام هر کاری:
فکر کنید که نه اون موقع بلکه در هر زمانی می تونین به او پرخاش کنید، باهاش دعوا راه بندازید، دست به یقه بشین!
فکر کنین که هر وقت اراده بکنید می تونین اونو به باد کتک و تمسخر و بدترین رفتارها بگیرید. هروقتی از شبانه روز ، به راحتی مثلا با یک تلفن، یا دم خونه اش رفتن یا ...می دونین، هر وقتی می شه به یه دوست زنگ زد و اونو به باد شماتت و فحاشی گرفت، نمی شه؟ پس مطمئن باشین که اگر در زمان عصبانیت این کار رو نکنین، چیزی رو از دست نمی دین، از کسی جا نمی مونین.
اما،
اگر این کار رو کردید:
دیگه جبران دلشکستگی، دوستی از بین رفته، اعتماد قربانی شده، رفاقت نابود شده و همدلی بین شما که دنیائی می ارزه امری است محال.
پس وقتی عصبانی شدید اول مطمئن باشید که واکنش شما نه تنها الان که در هر زمان دیگری که اراده کنید قابل نمایش و ارائه و انجام هست. اما وقتی که اون رو از درونتون آشکار کردین، دیگه هیچ جور نمی تونین توجیهش کنین.
یاران!
لطفا وقتی عصبانی می شین، به بهای گزافی که پس از فروکش خشم و عصبانیتتون باید بپردازید کمی فکر کنید. همین فکر کردن قدم اول در تغییر منافع به سمت شماست. این جمله رو در خودتون پررنگ کنین. در زمان آسودگی بهش بیندیشید تا در زمان عصبانیت بتونین ازش کمک بگیرین.
قدم های دیگری هم هست که اگر عمری باقی بود عرض خواهم کرد.
پیروز باشید.
تشکرشده 46 در 36 پست
واقعا عصبانیت خیلی بده ولی انسان نمیتونه بدون نگرانی زندگی کنه عصبانیت یه چیز ذاتیه ونمی شه انسانی عصبانی نشده هر چند اون بی فکر باشه وواقعا تو زندگیش مشکل نداشته باشه بازم محاله ولی تنها راهه اینکه انسان در هر راهی خودش رو کنترل کنه و با هر چیز اروم میشه همون کار رو بکنه گریه .سکوت .و....چون هر تصمیمی در
اون مواقع از روی ناراحتی اشتباه وگاهی جبران ناپذیر است
شرط دل دادن دل گرفتن وگرنه یکی بیدل میمونه و دیگری دودل
خاطره* (یکشنبه 30 فروردین 88)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
عصباني شدن آسان است ,همه مي توانند عصباني شوند . اما عصباني شدن در برابر شخص مناسب , به ميزان مناسب , درزمان مناسب , به دليل مناسب و به روش مناسب , آسان نيست .
ارسطو
تشکرشده 14 در 10 پست
من موقعي كه عصباني ميشم عكس العملهاي مختلفي نشون ميدم . قبلا كارم اين بود كه موقع عصباني شدن گريه ميكردم . يه مدتي هم اگه از دست خواهر و برادرم عصباني ميشدم داد ميزدم . وقتي بيرون شهر ميرفتيم انقدر بالاي كوه داد ميزدم و خدا رو صدا ميزدم تا اروم شم. حالا هم فقط يه لبخند
تشکرشده 36,012 در 7,405 پست
هر چقدر تلاش کنید که :
"صبور باشید " ،
" وسعت دید داشته باشید" ،
" عمیق اندیش " بوده و
"واقع بین باشید "
و سعی کنید:
" زود قضاوت نکنید "
و قدرت:
" پذیرش حقیقت "
را در خو دبالا ببرید ،
زمینه های زود عصبای شدن و واکنشهای ناشی از عصبانیت ناخودآگاه را در خود کاهش داده بلکه از بین میبرید .
شاد و پیروز باشید.
Pooh (پنجشنبه 08 خرداد 99), فرشته مهربان (چهارشنبه 06 مرداد 89)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)