سلام
اینروزا کلا تو خاطرات غوطه ورم،خواستم این تاپیکو بزنم و از دوستانم بخواهم که از خاطرات 60 به بعد چون اکثرا دهه شصتی هستیم صحبت کنیم از فیلم ها و برنامه های اون دوران،از خاطرات مدرسه،از موسیقی اون دوران،حتی از قیافه ها و ظاهر و رفتار و منش اون دورانمون،از برنامه های اخیر صداو سیما و ...و..و..
من خودم چون هفته دفاع مقدسه،از این فیلم ها شروع میکنم،که برام خاطره انگیزه:
1.اژانس شیشه ای:بنظر من بهترین اثر حاتمی کیا و حتی میشه گفت بهترین کارِ دفاع مقدسیه سینمای ایران،با بازی بی نقص پرویز پرستویی،مظلومیت
چهره حبیب رضایی،انتخاب شایسته رضا کیانیان تو نقشی که ایفا کرد،همه و همه باعث شدن یه کار پرسرو صدا و خوب تولید بشه،بعد ها که بیتا بادران
تو دلشکسته بازی کرد و معروف شد فهمیدم که ایشون
هم تو اژانس بازی داشتن ولی من اصلا یادم نمیاد ایشونو!
2.موسیقی از کرخه تا راین کار مجید انتظامی فوق العادست،خوراکه ایام عزاداریه،هنوز هم با هر بار شنیدنش یجوری میشم،امشب هم شبکه3قرار بود پخشش کنه.
3.کیمیا:با بازی خسرو شکیبایی و اگه اشتباه نکنم بیتا فرهی،این فیلم رو هم دوست داشتم مخصوصا اون صحنه ای رو دوست داشتم که بیتا فرهی با نوزادی که
بغلش بود از تو اب رد میشد،و تانک های عراقی همون اطراف بودن.
امروز سینمایی روز سوم برای چندمین بار از شبکه یک پخش شد من دوباره نشستم این فیلمو دیدم،و واقعا لذت بردم،داستان جالب فیلم،بازی خوب بازیگرا مخصوصا حامد بهداد،پورسرخ ،موسیقی خوب ،چند تا لحظه دلهره اورهمه و همه از روز سوم بنظر من یه کار خوب در مورد اونایی که تو خرمشهر موندن و با دشمن جنگیدن و ایستادگی کردن، ارائه داد،و بهتر از فیلم دوئل بود،من اصلا نتونستم با دوئل ارتباط بگیرم.
صحنه ای که رضا(پورسرخ)مجبور میشه سمیره(باران کوثری)رو چال کنه تو حیاط خونه،صحنه ای که رسول برادر کوچکتر رضا مجروح میشه و تانک هر لحظه جلوتر میاد و اجساد رو له میکنه،و تلاش دوستان رضا برای اینکه تانک منفجر بشه و نجات بدهند رسول رو از مهلکه(ولی شهید میشه)،بهت رضا تو اینموقعیت و موسیقی فیلم تو این لحظات منو که وادار به اشک ریختن حسابی کرد حالا خدارو شکر کسی پیشم نبود والا نمیتونستم احساساتمو تخلیه کنم :D،البته خیلی جاهاش اشکمو دراورد اون جاییکه بهداد فهمید بمبی که تو بازار گذاشته باعث افلیج شدن سمیره شده اونجاییکه رضا اومده خونشون سمیره رو صدا میکنه و بهداد به رضا میگه که اگه بیاد تو ،سمیره رو میکشه ولی سمیره جلو چشماش بیرون میره و اون نمیتونه شلیک کنه،لحظات وداع هر کدوم از بر و بچز :Dو شهادتشون واقعا دردناک بود.
بحث خرمشهر شد وجنگ،اگه تونستین کتاب دا نوشته اعظم حسینی رو بخونین ،داستانی واقعی در مورد جنگ و اشغال خرمشهر که نقطه اوج داستانه،البته حواشی هم داره،از زبان سیده زهرا حسینی،کتاب معروف و خیلی خوبیه
چقدر صحبت کردم،برنامه های خاطره انگیز دهه شصت رو هنوز رو نکردم،ولی فعلا برا پست ابتدایی کافیه شما ها هم
بیایین و همکاری کنین،خوشحال میشم
از الان میگما نزارین این تاپیک خاک بخوره
علاقه مندی ها (Bookmarks)