به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از زندگیم خسته شدم...😢😢😢

    سلام
    من 25 سالمه و همسرم 28 سال و یه دختر دو ماهه هم داریم.
    دو سال عقد بودیم که هرچی بهش فکر میکنم روزهای بدش بیشتر به خاطرم میاد. از مشکلات مالی بگییییر که حسرت خیلی چیزها به دلم موند تا دخالت های بی جای خانواده اش که هنوزم ادامه داره. و این مدت من و همسرم هر روز بحث و دعوا داشتیم که چرا تنها بیرون میره و منو نمیبره و چرا بیشتر اوقات با دوستاشه و خیلی چیزهای دیگه.
    بعد از دو سال عروسی گرفتیم اوایل زندگیمون خوب بود و تحمل میکردم . ولی همچنان با دوستاش بود و بیرون رفتن و مسافرت با اونا رو به من ترجیح میداد.خیلی باهاش حرف زدم.ولی همون موقع قبول میکنه کارش اشتباهه ولی بعد دو روز باز به کارهاش ادامه میده مشکلات مالی هم که همچنان ادامه داره .شاید تو حرفهاش یه علاقه ای نشون بده ولی تو رفتار و کردارش اصلاچیزی نمیبینم. از بی محبتی همسرم خسته شدم.هرکاری ازش میخوام باید ده بار بهش بگم تا انجام بده از بس بی خیاله. از بی فکری ها و بی خیال بودنش خسته شدم گاهی وقت ها هم بخاطر دوستاش دروغ میگه مثلا میگه رفتم خونه بابام ولی بعدا میفهمم رفته پیش دوستاش. حتی یه هفته هم رفتم خونه بابام بعد چند روز اومد عذرخواهی کرد که عوض میشم ولی فقط یه هفته خوب بود... حس میکنم دیگه دل خوشی تو این زندگی ندارم . نه مهر و محبتی نه مسافرتی نه تفریحی..
    دل زده شدم ازش. دیگه نمیخوام حتی باهاش حرف بزنم. دست خودم نیست. این زندگی رو نمیخوام فقط تحمل میکنم ولی بخاطر دخترم نمیخوام به طلاق فکر کنم تو رو خدا کمکم کنید . دیگه دارم کم میارم .

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید حرف هام خیلی طولانی شد ولی واقعا به کمک نیاز دارم .فکرمیکنم افسرده شدم.
    نمیدونم چکار کنم که دست از دوستاش بکشه.دلم میخواد بیشتر بهم توجه کنه یه بار بگه کجا بودی چکارا کردی با کی بودی!!!من ازاد ازادم. هر دفعه هم میگم چرا برات مهم نیست میگه من بهت اطمینان دارم ... ولی من اینا رو از روی اطمینان نمیبینم فکرمیکنم چون خودش میخواد با دوستاش راحت باشه بی خیال منم شده.. از سرکار که میاد میگه خسته ام میخوابه شب ها تا میاد خونه خوابه...اصلا براش مهم نیست من چکار میکنم .هزااااران هزاااار بار باهاش حرف زدم که اخرشم دعوا و قهر بوده ولی فایده ای نداره. دروغ هاش اذیتم میکنه حتی اگر حرف راست هم بزنه باورم نمیشه به ندرت پیش میاد که ازش یه پیام عاشقانه یا یه دعوت شام ببینم. وقتی هم من پیام میدم اهمیتی نمیده تو رو خدا کمکم کنید تا از این وضع در بیام. 😢😢

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام متاسفم
    ببین اگر بنونی خودت را به یک خانم شاد سر حال مبدل کنی همه چی درست میشود
    روی خودت کار کن کم کم روی همسرت نیز تاثیر میگذاری
    توی خونه لباسهای شاد بپوش کلاس ایروبیک را حتما انجام بده چون انرزیت چند برابر میشود
    در نوع غذا درست کردنت از رنگهای مختلف استفاده کن کمی جدیدتر
    یه جوری که وقتی سر سفره حاضر میشود به وجد بیاید
    سعی کن در تمام کارها ظرافت زنانه را حفظ کنی
    رفت امد با خانواده خودت و همسرت را بیشتر کن براش تولد بگیر
    دنباله بهانه باش که جشن سه نفری بگیرین کادو بخر
    خلاصه یه زندگی نو شروع کن اون وقت نتیجه را میبینی
    خانمی که بیرون شغلی نداره فرصت بیشتری دارد تا بهتر به زندگیش رسیدگی کند
    حس تامین به همسرت القا کن کلید مرد اقتدار مرد و روابط جنسی از صوت دکتر حبشی را دانلود کن با دقت گوش کنید وبکار ببرید موفق میشوی

  4. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    missnastaran33 (سه شنبه 30 شهریور 95)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم اسما@ جان
    باور کنین من خیلی ادم شاد و سرحال بودم درس میخوندم حتی سرکار میرفتم. ارشدم رو خوندم باردار شدم و دیگه نتونستم برم. الان دیگه اصلا حوصله هیچی رو ندارم حتی دخترم رو.انگار دارم افسرده میشم .گرچه اون موقع هم بهم بی توجه بود من شهر دیگه ای درس میخوندم وقتی هم میرفتم بهم زنگ نمیزد احوالی ازم بپرسه. اینقدر تو فامیل خودشو خوب جلوه داده که همه میگن تو غصه ای نداری. شوهر به این خوبی و مودبی داری ولی نمیتونم بگم من باهاش خوشحال نیستم. 😢😢😢😢😢
    تو رو خدا تجربه هاتون رو بهم بگین تا زندگیم از این وضع در بیاد
    با وجود اینکه شاید بهتر نشه ولی اصلا نمیخوام زندگیم خراب بشه.

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچ کس جوابی بهم نمیده.
    تو رو خدا راهنماییم کنید

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما شما که میخای زندگیت درست کنی باید این حرف اویزه گوشت کنی که تنها راه برای نجات زندگیت تغییر خودته این واقعا میگم و شک نکن
    همین پست اولت که خوندم اینقدر مایوس کننده و پریشان بود که ادم فراری میده هرچند بهت حق میدم
    خودت و همسرت چند ساله این؟؟
    نحوه اشناییتون؟؟
    ویژگیهایی خوب و بد خودت و همسرت از زبان همدیگه؟؟؟
    فقط یادت باشه ادم جایی میره که توش آرامش و شادی و تایید شدن باشه پس اینها روایجاد کن تا جذبت بشه
    سوالای بالا رو ج بده تا بیشتر رراهنمایی بشی
    در ضمن تاپیکها و راهکارها رو بخون تا ازش استفاده کنی و مقالات سایت رو
    ویرایش توسط ستاره زیبا : سه شنبه 09 شهریور 95 در ساعت 16:19

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مهر 95 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1395-6-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    50
    سطح
    1
    Points: 50, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط missnastaran33 نمایش پست ها
    سلام
    من 25 سالمه و همسرم 28 سال و یه دختر دو ماهه هم داریم.
    دو سال عقد بودیم که هرچی بهش فکر میکنم روزهای بدش بیشتر به خاطرم میاد. از مشکلات مالی بگییییر که حسرت خیلی چیزها به دلم موند تا دخالت های بی جای خانواده اش که هنوزم ادامه داره. و این مدت من و همسرم هر روز بحث و دعوا داشتیم که چرا تنها بیرون میره و منو نمیبره و چرا بیشتر اوقات با دوستاشه و خیلی چیزهای دیگه.
    بعد از دو سال عروسی گرفتیم اوایل زندگیمون خوب بود و تحمل میکردم . ولی همچنان با دوستاش بود و بیرون رفتن و مسافرت با اونا رو به من ترجیح میداد.خیلی باهاش حرف زدم.ولی همون موقع قبول میکنه کارش اشتباهه ولی بعد دو روز باز به کارهاش ادامه میده مشکلات مالی هم که همچنان ادامه داره .شاید تو حرفهاش یه علاقه ای نشون بده ولی تو رفتار و کردارش اصلاچیزی نمیبینم. از بی محبتی همسرم خسته شدم.هرکاری ازش میخوام باید ده بار بهش بگم تا انجام بده از بس بی خیاله. از بی فکری ها و بی خیال بودنش خسته شدم گاهی وقت ها هم بخاطر دوستاش دروغ میگه مثلا میگه رفتم خونه بابام ولی بعدا میفهمم رفته پیش دوستاش. حتی یه هفته هم رفتم خونه بابام بعد چند روز اومد عذرخواهی کرد که عوض میشم ولی فقط یه هفته خوب بود... حس میکنم دیگه دل خوشی تو این زندگی ندارم . نه مهر و محبتی نه مسافرتی نه تفریحی..
    دل زده شدم ازش. دیگه نمیخوام حتی باهاش حرف بزنم. دست خودم نیست. این زندگی رو نمیخوام فقط تحمل میکنم ولی بخاطر دخترم نمیخوام به طلاق فکر کنم تو رو خدا کمکم کنید . دیگه دارم کم میارم .

    با سلام خدمت شما / شجاعی هستم مدرس علم موفقیت

    بنده مشکل شما رو به طور کامل بررسی کردم ، و خوشبختانه راه حل های بسیار زیادی برای حل مشکل شما وجود دارد که می توانید با به کار گیری آنها خیلی سریع زندگی تون رو به اون چیزی که می خواهید تبدیل کنید

    شما میتوانید با مراجعه به کانال آکادمی موفقیت از طریق لینک زیر با بنده در ارتباط باشید تا به امید خدا هر چه سریع تر با کمک تیکنیک هایی که بهتون میدم بتونید مشکلتون رو حل کنید .
    لینک دعوت : https://telegram.me/academymovafaghiat

    هر زمان که وارد کانال شدید ، پیام خود را از طرق لینک درج شده در زیر پست های کانال اعلام کنید تا مشاوره با شما انجام شود

    دوستدار شما - علی شجاعی فر
    مدرس علم موفقیت

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون ستاره زیبا که وقت میذاری و جوابمو میدی
    ببخشید که دیر جوابتون رو میدم گوشیم مشکل داشت و نت نداشتم.
    من 25 سالمه و همسرم 28 سال
    خیلی سنتی ازدواج کردیم. ایشون با برادر من دوست بودن البته نه خیلی صمیمی.
    ویژگی خوب همسرم اینه که اصلا خسیس نیست و دست و دلبازه یعنی پولی دستش باشه برام خرج میکنه
    خیلی به نماز و دینش اهمیت میده
    خیلی سنگین و باوقاره. هرجا میرم همه ازش تعریف میکنن
    و ......
    ویژگی بدش هم اینه که دروغ میگه حتی سر یه چیز کوچیک.میدونه میفهمم دروغ میگه ولی بازم میگه!!!!!!!
    خیلی کم حوصله و بی احساس شده.
    ویژگی بد خودم هم اینه که زود عصبی میشم البته دست خودم نیست نمیتونم کارهاشو تحمل کنم.. حس میکنم همه حرفاش دروغه که از اینم ناراحت میشه

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خاهش میکنم
    ببین همسرت ویژگیهای خوبی داره فقط اگه یکم خودت تغییر بدی و باهاش تا کنی ایشالله زندگیت تغییر میکنه
    ببین یه روش کلیهست که برای 99%زندگیها که زن و مردنرمال هستن جواب میده
    و یهروش جزیی که اگر خاستی بیشتر برامون از جزییات بنویس تابهتر راهنمایی بشی
    روش کلی:
    یه زن باید بدونه مرد به چی نیاز داره؟
    نیاز به اقتدار
    نیازبه تایید و تعریف وتمجید
    نیاز به تامین دیگران
    نیازبه احترام
    اینها برای هر مرد به منزله اب برای حیاته و ایرانی و خارجیهم نداره
    من کلیات رو گفتم برای متوجه شدن بیشتر حتما حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله
    در ضمن علت دروغ همسرت ادما وقتی از کسی احساس ترس کنن که اگهراست بگم الان دوباره دادو بیداد شروع میشه سین جین کردن قهر و .....در پی هست بنابراین با دروغ میخان خودشون ازون وضعیت نجات بدن پس دروغ میگن
    بنابراین اگر شما این اطمینان رو به همسرت بدی که اگه حتی با دوستاشه شما دادو بیداد نمیکنی یا موارد دیگر کم کم ایشون احساس امنیت می‌کنه و راست خاهد گفت
    ببین شما باید باهمسرت رفیق بشی تا او کنار شما حس ارامش کنه نه اینکه بخاد ازهر فرصصتی برا فرار و دوراز عصبانیت بودن استفاده کنه
    خودت بذار جای همسرت اگر دایم سین جین بشی کجا رفتی چیکار کردیو.....بشی ایا نمیخای فرار کنیبا دوستات باشی؟؟؟ با کسایی که قبولت دارن و تحویلت میگیرن و حساب کتاب نمیکنن باشی؟؟؟
    اگر محیط خونه یه محیط شاد و بدون سوال جواب و احترام و ارامش باشه همسرت چرا باید دوست نداشته باشه با شما وقت بگذرونه و بیرون بره؟؟؟؟
    درضمن وقتی با همسرت خیلی عشقولانه هستی بهش بگو من بهت خیلی اطمینان دارم و وقتی چیزی رو میگی باورم میشه اما وقتی خلافش بهم ثابت میشه مرد من از نظرم میفته پس جز راست چیزی نگو و بهش اطمینان بده که ناراحت نمیشی وباید هم نشی
    تا کم کم دروغ از سرش بیفته و همچنین چون با ایمانه حدیث در مورد دروغ براش بفرست تا متوجه بشه البته یه جور که ناراحت نشه
    حتی اگر گاهی متوجه شدی دروغ گفت و ایشون مصر بود که راست میگه به روش نیار بذار فکر کنه تو بهش ایمان داری
    البته شما برا تغییرات نیاز به زمان داری کار یه روز دوروز نیست باید صبور باشی
    البته تو تالار زیاد مطالعه کن تا تجربیات دیگران رو استفاده کنی و اگر دوست داشتی موارد ارسالی های من برای تاپیکهای دیگه رو بخون شایدبه کارت بیاد
    التماس دعا


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.