به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس فقدان و عدم کامیابی عاطفی دارم

    سلام.
    سال نو مبارک
    مشکلی که میخوام با شما عزیزان مطرح کنم مربوط به رابطه بنده با دختر خانمی هست که تقریبا یک سال پیش با هم داشتیم.
    ما یه دو سه سالی بود که با هم ارتباط عاطفی داشتیم. دروغ نمیتونم بگم، بیشتر به قصد دوستی بود ولی احتمال اینکه به ازدواج بکشه هم بود.
    خودمون هم موقع شروع رابطه، بنا رو رابطه دوستی گذاشته بودیم.
    راستش یه مدت که گذشت، ما تماس جسمی (نه جنسی!) هم با هم داشتیم. از نظر تشابهات اخلاقی و رفتاری خیلی به هم می اومدیم و با هم خوب بودیم.
    چون خیلی به هم علاقه مند شده بودیم، چند ماه پیش برنامه ریزی کردیم که یه روز خاصی تو خونه قرار بذاریم و چند ساعتی رو با هم خوش بگذرونیم. تا اون موقع بیشتر همدیگرو بیرون می دیدیم. اونم نه زیاد
    اونم خیلی علاقه مند بود که این اتفاق بیافته. به خاطر علاقه ای که بهم داشت ( یا لااقل اینطوری نشون میداد) اصلا شک و شبهه ای نداشت واسه اومدن و اینو بیشتر به خاطر اعتمادی که بهم داشت میدونستم و خودش هم همینو می گفت.
    رک و راست بخوام بگم، هر دو میدونستیم که قرار نیست واسه خاطر خوش و بش و چند کلام صحبت کردم پیش هم باشیم. خیلی دوس داشتیم فانتزی های ذهنی مشترکی رو که داریم و همیشه ازشون صحبت کردیم و متصور بودیم رو در واقعیت لمس کنیم.
    خیلی شور و شوق داشتیم واسه اونروز. حتی تاریخ تقریبی رو هم تعیین کرده بودیم. یعنی فریم به فریم اون چند ساعت رو تو ذهنمون تجسم میکردیم هر روز و لحظه شماری می کردیم براش

    وضعیت به همین منوال بود که یه روز به طور اتفاقی تلگرامشو تو گوشیش چک کردم. البته بخوام اعتراف کنم، کنجکاو شدم اون لحظه. در حالی که تا بحال به خاطر اعتمادی که به خودش داشتم اصلا به فکرم خطور نمیکرد که برای این کار تقلا کنم. ولی یه لحظه به طور ناخودآگاه اون حس کنجکاوی اومد سراغم

    خیلی پیام و کانال و گروه توش بود ، چون فرصت زیادی نداشتم همینطوری عجله ای چک کردم و چشمم خورد به یکی از چت ها که اتفاقا از عکس پسری که روش بود فهمیدم و بازش کردم. استرس و تپش قلب عجیبی گرفته بودم. یه دلم میگفت که باز کنم ببینم چه خبره، از طرف دیگه انگار دلم نمی اومد اون شخصیتی قابل اعتمادی که ازش تو ذهنم بود رو از دست بدم.
    بالاخره عجله ای چند تا اسکرین شات گرفتم و فرستادم پروفایل خودم تا بعدا بخونمشون.
    خونه که رسیدم یه راست رفتم پشت سیستم تا خوب پیام ها رو بخونم ببینم قضیه چیه. اسکرین شات ها پس و پیش افتاده بودم ولی بعد اینکه همشونو خوندم انگار آب سردی ریختن رو وجودم. تمام دنیا رو سرم خراب شده بود. از محتوای پیامهاشون فهمیدم که نه رابطه شون مال یکی دو روز نیست و فهمیدم در مدت زمانی که با من ارتباط داشته همپوشانی داره.
    چند بار همدیگرو دیده بودن از نزدیک.
    بیشتر از همه اونجاش قلبم درد میگیره که دیدم با آب و تاب قربون صدقه پسره رفته بود و واضح بهش گفته بود خیلی دوستش داره. همه اینا در حالی بود که همیشه میگفتم اعتماد تو رابطه حرف اول رو میذاره و من عمرا فکرش رو نمیکردم همچین کاری کنه.
    دیگه از بقیه ماجرا و اینکه چطور تو روی من انکار می کرد و آخر سر قبول کرد می گذرم.

    الان مشکل اصلی من اینه که چند مدت و ماه هست که دچار احساس فقدان عاطفی شدید شدم. من نمیگم کاری که میخواستیم انجام بدیم درست بوده یا غلط. ولی از لحاظ احساسی و عاطفی احساس میکنم که وعده ای بهم داده شده ولی بعدا بدقولی شده و بهش نرسیدم. انگار بالغ درونم رو تخریب کردن. این فکر همیشه باهامه، با هر کی رابطه ای رو میخوام شروع کنم متاسفانه اول کار این احساس فقدان میاد سراغم که بخوام اینطوری جبرانش کنم ولی بعدا به زور خودم رو منصرف میکنم.
    همیشه افکار و تصورات اون روز که قرار بود با هم باشیم تو فکرمه. انگار آدم رو تشنه میبرن لب چشمه آب بخوره ولی نرسیده از دم چشمه برش میگردونن.
    حتی با این هجمه افکار مخرب، به ازدواج سالم هم نمیتونم فکر کنم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سالام خدمت شما، عیدتون مبارک

    ببینین از نظر من چند نکته هست که باید خدمتتون عرض کنم ؛

    ۱.
    دوستی!
    ما هر چقدر هم که همپای زمان پیش بریم و انسان روشنفکری باشیم باید قبول کنیم که دوستی و روابط خارج از چهارچوب برای ما نیست! ما آدمهایی هستیم که در ظاهر خیلی دلمون میخواد به سبک امروز یا حتی برخی هامون اروپایی زندگی کنیم اما در باطن و اعماق وجودمون یه ایرانی سنی با تمامی رسومات و ... هستیم.
    رابطه ای که با دوستی شروع بشه و هیچکدام از دو طرف نگرانی دربارش نداشته باشن که اصلا من چرا با یک پسر یا دختر واردش شدم باید بهش شک کرد و نباید ساده ازش گذشت.
    آیا یکی از ما بخاطر خوشگذرانی وارد رابطه شدیم ؟
    آیا این فرد بهمین سادگی هم با دیگران ارتباط میگیره؟

    ۲.
    تعهد
    من به کلمه ی تعهد هویت میدم! یعنی اینکه تعهد رو در رابطه ی عاطفی سند ازدواج میدونم ، باقیش خیال پردازی هست! البته این کاملا برمیگرده به درک افراد از دنیای پیرامون و معانی متفاوت.
    توی رابطه ی دوستی نباید انتظار تعهد رو داشت صرفا بخاطر یکسری فانتزی های ذهنی مشترک با علایق همخوان

    ۳.
    ازدواج یا خوشگذرانی
    شاید برای شما که مرد هستین خیلی با اهمیت نباشه اما چطور میشه که دو نفر صحبت میکنن یک روز برای خوش گذرانی تو خونه برنامه ریزی کنن؟ در حالی که کوچکترین نسبتی با هم ندارن!
    خب اگر قصد عاطفی، اخلاقی و یک رابطه ی هدف دار بود هرگز یکی از شما دو تا راضی نمیشد و رابطه رو به این شکل ادمه نمیداد...
    ما حتی اگر مبنا رو هم بر دوستی قرار بدیم باز هم از نظر اخلاقی منتفی بود.
    خب در چنین شرایطی من به دختر یا پسری که مقابلم قرار گرفته نباید اعتماد کنم و انتظار داشته باشم با دیگرون هم جایی نرفته باشه و ....

    در هر صورت این امر طبیعی هست.
    از آثار مخرب دوستی دختر و پسر یکیش همین چاله ای هست که شما پاتون توش غلتیده ...

    توصیه میکنم؛
    اولا درباره ی آثار مخرب دوستی دختر و پسر مطالعه کنین.
    ثانیا برای آیندتون هدف بگذارین و به ازدواج فکر کنین.
    ثالثا معیارهایی ارزشمند رو برای گزینش همسر انتخاب کنین و با معیارها پیش برین.
    در پایان شما هرگز نباید از چنین رابطه ای انتظار مادام العمر بودن میداشتین، ازش در افکارتون خارج بشین و سعی کنین ذهنتونو آزاد کنین. با بهره گیری از مشاوره میتونین بهش غلبه کنین. درسته که برای همین اینجا اومدین اما اول اساس فکریتون رو یه بررسی دقیق بکنین و اشتباهات رو شناسایی کنین در این صورت خیلی راحت تر با مسئله کنار میاین و در نتیجه ذهنتون بسیار آرومتر میشه.





    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : چهارشنبه 01 فروردین 97 در ساعت 16:51


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.