به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج با دختر روس

    سلام
    ببخشید مزاحم شدم یک سوالی در مورد ازدواج داشتم. در واقع داشتم در مورد ازدواج با اتباع خارجی جستجو می کردم که سر از این سایت در آوردم. دیدم چند نفر از خانم ها و آقایون اطرافشون تجربه این نوع ازدواج رو داشتند به همین دلیل تصمیم گرفتم اینجا پرسشم رو مطرح کنم.
    مدتی هست من با یک خانم اهل روسیه آشنا شدم که تقریبا هم سن من هستند. من 33 سال دارم و ایشون 30 سال. داستان آشناییمون هم کاملا اتفاقی هست. راستش من زمانی داشتم برای مهاجرت به کبک اقدام می کردم و زبان فرانسه می خوندم. اون زمان برای تقویت زبانم با بعضی افراد فرانسه زبان در فضای مجازی صحبت می کردم. یکیشون هم این خانم بود. مدتی به صورت مکاتبه ای در ارتباط بودیم تا اینکه رابطه ما تبدیل به تماس تلفنی و تماس تصویری شد. من هم همون ابتدا گفتم ایرانی هستم. فکر می کردم من رو بلاک می کنن. اما نه تنها بلاک نکردند بلکه ارتباط ما هر روز عمیق تر شد. تقریبا هفته ای دو سه بار با هم تصویری صحبت می کردیم.هربار 2 یا 3 ساعت. ایشون تنها در آپارتمان خودش زندگی می کرد. البته منزل مادرش نزدیک آپارتمان خودش بود. یه خواهر بزرگتر هم داشت که ازدواج کرده بود و دو تا بچه داشت. پدرش هم چند سال قبل از دنیا رفته بود. خلاصه بحث به تنهایی و نداشتن شریک زندگی کشید. در نهایت اینکه ایشون از من تقاضای ازدواج کرد. بعدها فهمیدم اون سایتی که من برای تمرین زبان می رفتم در واقع یه سایت همسریابی خارجی بوده. البته می دونین که ازدواج اونها مثل ما نیست که پدر و مادر برن خواستگاری. دختر و پسر خودشون مدتی با همن و بعد تصمیم میگیرن با هم بمونن یا نه. خیلی دوست داشتیم هم رو از نزدیک ببینیم. ایشون من رو به خونش دعوت کرد. منم دوست داشتم دعوتش کنم اما خانوادم خیلی مذهبین و نمی ذارن حتی با یه دختر تو خیابون قرار کاری بذارم چه برسه بخوام صحبت و کنم و بیارمش خونم. خلاصه تصمیم گرفتم من برم دیدمش. اولش نگران بودم. گفتم شاید سر کاری باشه. خیلی وقت بود دلم می خواست یه سفر خارجی برم. فکر کردم اگر سرکاری باشه هم یه تفریحی می کنم بالاخره. بلیط هواپیما گرفتم اما هتل رزرو نکردم. گفتم می رم فرودگاه اگر بود که خیلی خوب اما اگه نبود هم می رم اونجا هتل می گیرم.
    وقتی به فرودگاه مسکو رسیدم یه نفر رو دیدم که اسم من رو یه برگه نوشته و دستش گرفته. باورم نمیشد واقعی باشه. اما خودش بود. مدتی هم رو بغل کردیم تو فرودگاه و بعد راه افتادیم. خونش تو یه شهر دیگه بود که 800 کیلومتر با مسکو فاصله داشت. این مسیر رو با قطار رفتیم. پول بلیط رو هم خودش داده بود. منظره زیبایی بود.بالاخره رسیدیم خونش. یه آپارتمان دوخوابه داشت مثل همونی که تو عکساش فرستاده بود. خلاصه من دو هفته ای مهمونش بودم. تو این مدت من رو با مادرش و خواهرش آشنا کرد. خیلی خوش برخورد بودن و اصلا بهم به عنوان یه خارجی بی احترامی نکردن. خود لیانا هم دختر خیلی فعالی بود. از صیح ساعت 10 می رفت سر کار تا 8 شب. هفته اول مرخصی داشت پیش من بود اما از هفته دوم می رفت سر کار و من هم می رفتم بیرون گردش. البته کلید خونش دستم بود تا هروقت خواستم برگردم. اصلا با خودش نگفت شاید من یه چیزی از خونش بدزدم و فرار کنم.البته من خودم وضع مالی خوبی ندارم در ایران. درامدم زیاد نیست. در حد همون قانون کار. ارزش پولمون هم که کمتره. واسه همین نمی تونستم خیلی براش هدیه بخرم. عوضش ولی خونش رو مرتب می کردم و یه بار هم براش شام پختم که خیلی خوشش اومد. اینم بگم که لیانا خودش آشپز خیلی ماهری هست. من فکر می کردم خارجی ها همیشه تو رستوران غذا می خوردن اما بر عکس لیانا همیشه خودش غذا می پخت. خیلی هم خانوادش رو دوست داشت. از بس تو ایران گفتن تو خارج خانواده ها دارن از هم می پاشن من فکر می کردم اینا اصلا با خانوادشون ارتباط ندارن. خلاصه برداشت ما اینجا با واقعیت های اونجا متفاوت هست. هرچند اونجا هم همه جور آدم هست. در ایران اگر بگیم یه دختر و پسر با هم دو هفته زندگی می کنن همه هزار جور فکر می کنن. اما در این دو هفته ای که خونش بودم هیچ نوع رابطه غیر متعارف (جنسی) نداشتیم. فقط در حد روبوسی و بغل کردن معمولی. همون جوری که اینجا مردم موقع عید روبوسی می کنن. حتی اتاق خوابم هم جدا بود. فقط روزای آخر که من می خواستم برگردم یه کم رابطمون بیشتر شد. اونم در حد چند تا بوس عاشقانه (با عرض معذرت منظورم لب گرفتن هست). گفت دوستم داره و خواست پیشش بمونم. من در مورد مشکلات مالی هم باهش صحبت کردم. اما گفت دولت روسیه به مردای خارجی که با دختر روس ازدواج می کنن کمک هزینه زندگی میده و برای خونه هم که آپارتمان خودش هست. راستش خودش هم به دلم نشست. این همه وقت که با هم بودیم یه بار در مورد مسایل مالی با من صحبت نکرد. بیشتر در مورد سرگرمی ها و تفریحات و این مسایل بود.
    خلاصه خودم هم دوست دارم باهش زندگی کنم. اما نه به خاطر پول یا خارج رفتن. به خاطر اینکه با همه دخترایی که تا حالا دیدم فرق داشت. هر روز مثل مردها کار می کنه. با این حال به آشپزی و کارهای خونش هم می رسه. از این گذشته خیلی هم خوش قول هست. تو این مدت یه بار هم من رو سر کار نگذاشته. همیشه سر ساعت میاد با هم تو اسکایپ صحبت کنیم. حتی تلفنش رو هم همون اول بهم داد. خلاصه من هم دوستش دارم. اما مشکل خانوادم هست که بسیار متعصب و مذهبی هست. حتی در ایران هم دخترهای غیر چادری رو قبول ندارن. حتما هم باید با فامیل ازدواج کنم. حالا من چه جوری بگم می خوام بایه دختر روس ازدواج کنم؟ هر چند بواسطه عقاید سیاسیشون دولت روسیه رو خیلی قبول دارن. ولی من نه به سیاست کار دارم نه تعصب مذهبی دارم. با پوشش خانمم هم مشکلی ندارم. این مسیله در فرهنگ اونا حل شده هست. این مدتی هم که پیشش بودم همیشه با تاپ و شلوارک پیش من بود و البته من هم بی احترامی یا چشم چرانی نکردم چون از اون پسرای عقده ای نیستم. حالا من چه طوری به خانوادم بگم که جری تر نشن؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید سینای تنها تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 14 تیر 98)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:24]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    788
    امتیاز
    23,341
    سطح
    93
    Points: 23,341, Level: 93
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,579

    تشکرشده 1,780 در 734 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    پسر تنها

    چقدر دیر به فکر مشورت افتادی. ای کاش قبل از سفرت این کار رو میکردی.

    بگذریم. نگاه کن تو درگیر حس عجیبی نشدی، این حس برای همه دختر و پسر ها وقتی با هم ارتباط میگیرند و مدتش طولانی میشه می افته.
    مثلا اگر چنین ارتباطی با یه دختر ایرانی هم برات میافتاد، درگیرش میشدی.

    کلا ارتباط بین دختر و پسر که از سمت روانشناسان منع شده چون دامن احساسات دو طرف رو میگیره به خاطر همینه.

    بگذریم.

    تو وهله اول، با خانواده ات مشورت کن.
    اگر جوابشون منفی بود که سریع کات کن.
    اگر مثبت بود، در مورد ازدواج و فرهنگ و رسوم تحقیق کن، چون خیلی باعث چالش میشه. ( منظور خودتو اماده کن) مثلا همین که میگه مقابل شما راحت هست، فردا بعد ازدواج مقابل فرد دیگه راحت بود ناراحت نشی.

    در اخر هم با مشاورا مشورت کن. چون من فکر میکنم یه مسئله ای که در شما از لحاظ روانشناختی وجود داشته و نربوط به گذشته و نوع زندگی شما بوده در این راه افتادی.

    پ ن: هیچ وقت فکر نکن چون اون دختر خارجیه و ازت خواستگاری کرده میتونی سر بدوونیش. هنوز تصمیمت رو نگرفتی دیگه باهاش ارتباط نگیر. اون دختر هم ادمه و احساس داره.

  4. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 14 تیر 98)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    با سلام
    چیزی که نگران کننده است تو تاپیکتون اینه که
    ظاهرا شما هنوز مستقل از خانواده نیستید!

    نباید این اجازه رو بدید ...اینکه مخالف اند و احیانا گله و بحث کنند اشکالی نداره ولی اینکه جلوی تصمیمتون و بگیرند یا خلاف میل شما برنامه بریزند و شما باید اجرا کنید .. عجیبه
    یعنی چی که خانوادم نمیذارن با دختری حتی قرار کاری بذارم!
    به نظرم جدا از بحث این خانم اول این مسئله رو حل کنید
    جه با این خانم یا هر کس دیگه قطعا تو رندگی متاهلی این قضیه مشکل ساز خواهد شد.
    با احترام به خانواده نشون بدید که باید شما و نظراتتون رو به رسممیت بشناسن
    موفق باشید
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : جمعه 14 تیر 98 در ساعت 18:27

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    با سلام
    چیزی که نگران کننده است تو تاپیکتون اینه که
    ظاهرا شما هنوز مستقل از خانواده نیستید!

    نباید این اجازه رو بدید ...اینکه مخالف اند و احیانا گله و بحث کنند اشکالی نداره ولی اینکه جلوی تصمیمتون و بگیرند یا خلاف میل شما برنامه بریزند و شما باید اجرا کنید .. عجیبه
    یعنی چی که خانوادم نمیذارن با دختری حتی قرار کاری بذارم!
    به نظرم جدا از بحث این خانم اول این مسئله رو حل کنید
    جه با این خانم یا هر کس دیگه قطعا تو رندگی متاهلی این قضیه مشکل ساز خواهد شد.
    با احترام به خانواده نشون بدید که باید شما و نظراتتون رو به رسممیت بشناسن
    موفق باشید
    خانواده من بسیار مذهبی و متعصب هستند. به همین خاطر تا این سن مجردم. البته من کار خودم رو می کنم و دیگه بهشون کاری ندارم. اما احترامشون رو نگه می دارم. در مورد ازدواج خیلی باهشون صحبت کردم. قبلا فقط به دختر چادری رضایت می دادند. بعد کلی صحبت راضی شدن که دخترهای امروزی هم کافر نیستند. اما الان هم فقط دخترای فامیل رو قبول داردند. من خودم چندتا از همکارام و همکلاسیهام رو معرفی کردم اما زیر بار نمی رن. حتی یکیشون چادری هم بود اما چون فامیل نبود حاضر نشدن برن خواستگاری. خلاصه دیگه الان از هرچی دختر چادری هست بدم اومده و مسیله پوشش هم برام اهمیتی نداره. اگر می شد بدون خانواده رفت خواستگاری خودم همینجا اقدام می کرد. اما همه خانواده ها میگن باید پسر با خانوادش بره خاستگاری. خودم به خوبی می دونم این مسایل در زندگی آینده مشکل ساز خواهد شد. به همین خاطر شاید بهتر باشه در یک کشور دیگه زندگی کنم تا دخالت ها کمتر بشه. دلم نمی خواد خانوادم رو ول کنم یا دلشون رو بشکنم. اما مقصر خودشون هستند. من نمی تونم آینده خودم رو به خاطر تعصبات مذهبی خراب کنم. من با این خانواده خیلی راه اومدم. تو یکی دیگه از تاپیک ها خوندم یه آقایی که در سوید بودن همین مشکل رو داشتند و در نهایت با خانواده قطع رابطه کردند. حالا می خواستم ببینم کسی تجربه مشابه داشته یا نه. میشه به راهشون آورد یا نه؟

  7. 2 کاربر از پست مفید سینای تنها تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (شنبه 11 آبان 98), الهه زیبایی ها (شنبه 15 تیر 98)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام.
    تعصب به ندرت درمان میشه.با چیزهایی که شما از خانوادتون میگید اگر همچنان سعی در جلب رضایت اونا داشته باشید همیشه مجرد خواهید بود.

    اگر هم با نظر اونا ازدواج کنید با توجه به عقایدتون احتمالا نمیتونید خوشبخت بشید.

    زمانش رسیده که بالغانه و عاقلانه خودتون برای ادامه زندگیتون تصمیم بگیرید.

  9. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (شنبه 15 تیر 98)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام
    فقط یک سوال
    شما می فرمایید دلتون نمی خواد خانواده تون رو برنجونید. خوب فرض رو بر این می گیریم که شما با این خانم ازدواج کردید و ایشون رو برای سفر به ایران آوردید. قصد دارید لباس پوشیدن ایشون رو عوض کنید؟

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    با سلام
    فکر نمیکنید شاید دلیلی داره که خانوادتون راضی نمیشن به ازدواجتون؟؟ من فکر میکنم اینکه چادری باشه و فامیل باشه بهانه است....میتونید خوب تو رفتار خانوادتون دقیق شید؟؟

    مثلا شاید مادرتون یِ ترس افراطی در از دست دادن شما داره ...هرچی هست یِ جیزی این وسط منطقی نیست
    خودشون تاحالا به صورت جدی نه از سر حرف پا پیش گذاشتن براتون؟؟
    شاید اگر اون دلیل پیدا شه راحتتر هم راه حل بشه پیدا کرد
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : شنبه 15 تیر 98 در ساعت 21:17

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:24]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    788
    امتیاز
    23,341
    سطح
    93
    Points: 23,341, Level: 93
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,579

    تشکرشده 1,780 در 734 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    من به نظرم شما صورت مسئله های قبلی زندگی رو به خوبی حل نکردین، با همین دلیل رو آوردین به مسئله جدیدتر.

    خوب خانواده متعصب مذهبی زیاد دیدم، به نظر راه هایی هست که بشه مسئله تون رو باهاش حل کنید.

    قدم اول اینه که خودباوری داشته باشید و این خودباوری رو به اونها القا کنید.
    روی پای خود ایستادن، به جز مسائل مالی و کاری، مسائل تصمیم گیری و اعتقادی های پایه دار هم محسوب میشه.

    اگر این فاز رو توش موردی ندارین، شروع مرحله رفتار بالغانه است.
    یعنی نه رفتار کودکانه و نه رفتار والدانه است( خواهش مقاله رفتار های کودکانه، بالغانه و والدانه رو بخونید) که در این دو رفتار خانواده ناخواسته عکس العمل سو انجام میدند تا از شما محافظت یا به خواسته خودشون برسند. پس فاز دوم رفتار بالغانه است.

    فاز سوم داشتن برنامه و هدف ب ای زندگی شخصی خودتونه.
    فاز چهارم استارت اون برنامه ها و القا به دیگرانه
    فاز پنجم و همیشگی احترام به پدر و مادر تو همه حالاته. هر چی باشه بزرگتون کردند و حقی به گردنتون دارند.

    فاز ششم داشتن معیار برای همسر آینده ات هست.
    اگر معیار داشته باشی، معیاری عقلی و پایدار، دیگه احساسات برای شما انتخاب نمیکنه،



    پ ن. در مورد ازدواج با همسر روس به این فکر کردین که اگر 100 درصد فرزندتون به مادرش بره، شما میتونید پدری اش رو بکنید؟

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parastou نمایش پست ها
    سلام
    فقط یک سوال
    شما می فرمایید دلتون نمی خواد خانواده تون رو برنجونید. خوب فرض رو بر این می گیریم که شما با این خانم ازدواج کردید و ایشون رو برای سفر به ایران آوردید. قصد دارید لباس پوشیدن ایشون رو عوض کنید؟
    خیر. بحث پوشش برای من مهم نیست. البته در ایران برخی مردان (که تعدادشون هم کم نیست) بواسطه محدودیت هایی که داشتند عقده ای شدند و یک سره برای خانم ها مزاحمت ایجاد می کنند. حتی همان هایی که ادعای مذهبی بودن دارند. به همین خاطر در ایران ترجیح می دهم که همسرم طوری رفتار کنه که مردای مریض مزاحمش نشن. اما در خارج از ایران این مسیله حل شدس و من حتی اگر همسر ایرانی می داشتم هم در خارج از کشور به حجابش کاری نداشتم. دختران روس ذاتا خوش قیافه هستند و حضور یک دختر روس در ایران می تونه توجه مردهای مریض زیادی رو جلب کنه. لذا به خاطر امنیتش خودش ترجیح می دم بیشتر مراقب باشه نه به خاطر خانواده. اگر در ایران امنیت داشتیم و من زن ایرانی هم می داشتم باز هم به حجابش کاری نداشتم. ایشون وقتی با من بود لباس های راحت و باز می پوشید و من هم مشکلی نداشتم. اکثر دختران جوان در فصول گرم سال دامن کوتاه و پیراهن بدون آستین می پوشند و کسی هم کاری بهشون نداره. به استثنای محل کار که بسته به کارشون رسمی تر لباس می پوشند. البته من هم در صورت ازدواج با ایشون قرار نیست در ایران زندگی کنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    با سلام
    فکر نمیکنید شاید دلیلی داره که خانوادتون راضی نمیشن به ازدواجتون؟؟ من فکر میکنم اینکه چادری باشه و فامیل باشه بهانه است....میتونید خوب تو رفتار خانوادتون دقیق شید؟؟

    مثلا شاید مادرتون یِ ترس افراطی در از دست دادن شما داره ...هرچی هست یِ جیزی این وسط منطقی نیست
    خودشون تاحالا به صورت جدی نه از سر حرف پا پیش گذاشتن براتون؟؟
    شاید اگر اون دلیل پیدا شه راحتتر هم راه حل بشه پیدا کرد
    به نظرم بیشتر از حرف مردم هراس دارند. در فامیل ما به ندرت کسی زن غیر چادری گرفته چه برسه به زن خارجی. یه نفر که زن غیر چادری داشت تا مدت ها بقیه فامیل پشت سر خودش و زنش حرف می زدند. نمی دونم فیلم کتاب قانون رو دیدین یا نه. وضعیت ما دقیقا شبیه اون فیلم هست. من هم به همین خاطر نمی تونم باهشون کنار بیام. چون به نظرم اعتقاد قلبی ندارند از سر اکراه و چشم و هم چشمی درگیر این مسایل شدند. ترجیح می دم همسرم بی حجاب باشه تا از زور باباش و ترس از حرف فامیل چادر سرش کنه. احساس می کنم دخترهای جوان فامیل هم بعضی هاشون ناراضی هستند اما از ترس پدرانشون تن به این کار دادند. حالا اگه شوهرشون هم آزاد بذارشون متهم به بی غیرتی میشه و شاید از سمت بقیه طرد بشه.
    چندین بار به من گفتن چرا ازدواج نمی کنی. دخترهایی رو هم معرفی کردن. جدای از اینکه من نمی پسندیدم بعد یه مدت هم خودشون نظرشون برگشته و گفتن مناسب نیست. دلیل این تغییر عقیده هم بیشتر حرف اطرافیان بوده. چند بار باهشون صحبت کردم. بعضی وقتا راضی شدن که دخترای امروزی هم بد نیستند. اما باز بقیه فامیل میان کخ می ریزن. به طور کلی نظر همه مهم بوده غیر از من. چون اکثر ازدواج ها در فامیل ما سنتی بوده و همیشه این بزرگترها بودند که تصمیم می گرفتند. حتی در مواردی مثل انتخاب نام نوه ها هم گاهی اوقات پدربزرگ ها تصمیم گیرنده بودند و داماد خوب هم یعنی کسی که بگه شما هر اسمی دوست دارین رو بچم بذارین. حالا اگه خودش بخواد یه اسم غیر مذهبی روی بچش بذاره که کلی بحث پیش میاد. این مسایل در اکثر خانواده های سنتی و مذهبی وجود داره. این وسط من یک نفر یاغی شدم و می خوام خودم برای آیندم تصمیم بگیرم. به چادر اعتقادی ندارم. موسیقی گوش می دم. صدای خواننده زن گوش می دم. به رقص علاقه دارم و .... الیته کافر و بی اعتقاد نیستم اما اعتقادات خودم رو دارم و از تبعیت محض خوشم نمیاد.

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    به نظر یکم شتاب زده داری تصمیم میگیری، صرف ۲ هفته دیدار که دلیل بر ازدواج نمیشه،من راستش بیشتر از اون خانم تعجب کردم که چطور در این مدت زمان کوتاه به این نتیجه رسیده که از شما خواستگاری کنه؟
    ازدواج های احساسی و سریع تو ایران بیشتر باب هست ولی خارج از کشور مخصوصا دخترها خیلی بیشتر حواسشون هست و دقت بیشتری میکنند برای ازدواج.

    خب تا اینجا تو یک پسری هستی که از سنتهای خانواده فراری شدی و فرار رو بر قرار ترجیح دادی و دقیقا پیشنهاد این خانم ازین جهت خیلی برات خوشاینده، ولی من نمیدونم که چطور اینقدر به انعطاف خودت مطمئنی؟ ازدواج در حالت عادی و در ایران هم خیلی نیاز به بررسی از همه نظر داره چه برسه به ازدواج دو فرد از دو کشور مختلف با فرهنگ و افکار و عقاید و رسوم مختلف. مسئله که فقط حجابش نیست شاید حجابش پیش پا افتاده ترین مسئله باشه و مسائل دیگه مثل فرهنگ و عقاید و باورها و ... خیلی خیلی مهمتره.

    ولی در مورد سوال اصلی تاپیکت اینه که پدر و مادرت هیچوقت نمی تونند به همچبن عروسی رضایت بدن مگر اینکه که در عمل انجام شده قرار بگیرند که امکانش خیلی زیاده که باعث ناراحتی عمیق اونها بشی.
    پس بهتره که کم کم در مورد این مسئله باهاشون صحبت کنی و مثلا مهاجرت رو اول بهانه کنی و بگی که تصمیم قاطعت رو برای مهاجرت گرفتی و پله پله ذهنشون رو آماده کنی و بعد در مرحله بعد براشون توضیح بدی که با دختر خانمی آشنا شدی که بهش علاقمند شدی و ادامه حرفها رو بگی.

    البته من هنوز فکر میکنم که شما هیجانزده هستی و داری بی گدار به آب میزنی، مثلا من برام هنوز سواله که شما چه ویژگی خاصی داری که یک دختر روسی در این مدت زمان کوتاه اینقدر سریع به شما پیشنهاد ازدواج داده؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.