سلام به همگی
من امینم
واقعیتش نمی دونم درست باید از کجا شروع کنم
من یجورایی با بقیه ادما فرق دارم یعنی طرز تفکر جوریه که با هیچ کس دیگه ای جور نیست
من نمی تونم خودم رو به چیزایی که از نظر خودم بی ارزشن ولی از نظر دیگران با ارزشن راضی کنم
من الان 18 سالمه...یعنی تو سن اوج تصمیم گیری و دو راهیم
خانواده و دوستانم درست هدف زندگی من رو درک نمی کنن حتی نمی تونن اونو تصور کنن
اونا مثلا میگن بیا برو نظامی شو تا هم پول گیرت بیاد هم بیمه هم کار یا بیا برو دانشگاه تا یه لیسانس بگیری به امید خدا هم کار پیدا میکنی و بعدم کم کم زندگیتو میسازی...من به خدا اطمینان دارم ولی خودمو بالاتر از این حرفا می دونم...شایدم مشکلم همینه...توقعم از خودم بالاست
من میگم مگه چند بار قراره توی این دنیا زندگی کنیم؟...فقط یبار...درسته...پس چرا باید هدرش بدم
چرا باید زندگیمو صرف کاری کنم که دوست ندارم؟...چرا باید برم رشته ای درس بخونم که هیچ علاقه ای بهش ندارم؟...چرا باید فقط زنده بمونم نه اینکه زندگی کنم؟...من ترجیح میدم یه حقوق کم داشته باشم ولی حداقل زندگی کنم...از زندگیم لذت ببرم
بهم میگن این چیزا مال تو قصه هاست الان یه مدرک بگیری و یه کار جور کنی باید کلاتم بندازی هوا...درک نمی کنن
مثلا تعجب میکنم از بعضی از دوستام با اهدافشون
خیلی هاشون امسال رفتن یه دانشگاه دولتی که بگن فقط دانشگاه دولتی قبول شدم حتی بعضی هاشون اطلاع ندارن رشته ای که قبول شدن چی هست...بهم میگن از بیکاری که بهتره
یا حتی بد تر بعضی هاشون حتی رفتن دانشگاه آزاد که پول پدرشون رو بریزن توی جوب فقط برای اینکه چار سال دیگه بهشون بگن مهندس
یا راحت و رک بگم بعضی هاشون فقط برای دختر بازی رفتن دانشگاه یا اینکه مثلا اوج لذت زندگی بعضی از رفیقام اینه که هر ماه مخ یه دختر خانومی رو به کار بگیرن بعدا ولش کنن
من اصلا نمی تونم با این مسائل کنار بیام
من نمی خوام الکی تو یه رشته مزخرف برم دانشگاه واسه همین هم چون امسال دانشگاه مورد نظرم رو قبول نشدم نرفتم...حرف دیگران هم برام مهم نیست...حتی اگه نرم دانشگاه کاری ندارم مردم پشت سرم چی میگن...سال دیگه هم اگه قبول نشم میرم سربازی
من حتی نمی تونم به این چیزایی که اونا بهش میگن کیف و حال جوونی مثل همین مخ زدم دخترا بگم لذت بگم خوشی...اینا بنظرم فقط وقت تلف کردنه
من کلی طول کشید تا هدف زندگیمو پیدا کنم...ینی توی همین سن...تصمیم دارم یک مبارز آزاد بشم
چیزی که اطرافیانم بهش میگن خیالات تو که اصلا استعداد این کارو داری اصلا تا حالا هیچ ورزشی انجام ندادی...بی برو بچسب به همون درس خیال هممون رو راحت کن... ولی خودم کلی طول کشید تا این هدف رو برای خودم انتخاب کنم و انتخابم کشکی نبوده...این اون چیزیه که دوست دارم براش زندگی کنم
الان نمیدونم من درستم اونا اشتباه می کنن یا اونا درست اند و من اشتباه می کنم
جدیدا با خودم میگم نکنه همه اینا واقعا خیالاته ولی بعدش هم میگم پس این قهرمان ها و بزرگای توی دنیا هم باید خیالات باشن... که نیستن
حتی تابستون نزدیک بود کارم به خودکشی برسه
چون فکر میکردم اگه ادم قراره تو این دنیا به اون چیزی که دلش می خواد نرسه پس برای چی داریم زندگی میکنیم؟
نمی دونم...نمی دونم ...شاید واقعا اونا درست بگن
ولی اگه راست بگن این زندگی زندگی مورد علاقه من نیست
علاقه مندی ها (Bookmarks)