خواستگارم زیاد دارم ولی همش می ترسم که انتخاب خوبی نداشته باشم و همش فکر می کنم جون فقط یه بار حق انتخاب دارم...تازه متوجه شدم نمی تونم اقایون رو تحمل کنم!!!! کمکم کنید لطفا من 28 سالمه و دیگه داره دیر میشه!
خواستگارم زیاد دارم ولی همش می ترسم که انتخاب خوبی نداشته باشم و همش فکر می کنم جون فقط یه بار حق انتخاب دارم...تازه متوجه شدم نمی تونم اقایون رو تحمل کنم!!!! کمکم کنید لطفا من 28 سالمه و دیگه داره دیر میشه!
تشکرشده 707 در 218 پست
دختر عزيز منظور خودتونو از كلمه تحمل برامون بگو. يعني دقيقا چي رو در اونها نمي توني تحمل كني؟
در ضمن همه افراد مذكر رو يا ان خاستگارا رو .. در هر كدوم از شكل ها راهكار فرق ميكنه. منتظر توضيح بيشتريم.
ملاحت1 (پنجشنبه 17 آذر 90)
متشکرم ملاحت عزیز
من دختری از یه خانواده مذهبی هستم. و از انجایی که دوست پسر نداشتم رابطه اشنایی به خودی خود برام عجیب و سخت هست ولی از هر کدوم از خواستکارام یه ایراد میگیرم!
حس میکنم اقایون برام غیر قابل تحمل هستن!(با عرض پوزش از اقایون)مامانم میگه وسواسی شدم تو ازدواج.نمی دونم.کلی مطالعه در زمینه ازدواج داشتم ولی انقدر خواستگار مختلف دیدم که دیکه معیار هام هم قاطی شدن!!مثلا دو تا اخری...اولی رو برا اینکه توجه کافی بهم نداشت رد کردم.دومی که هنوز هست همش می خاد با هم باشیم ولد هر وقت خودش دوست داره!! و دوباره یه حسی تو درونم میگه بگم نه!
dokhmar (دوشنبه 30 آبان 90)
تشکرشده 707 در 218 پست
عزيزكم از امشب معيار هاتونو برا خودتون تعيين كنين. بقيه چي مي خوان نه.. شما چي مي خوايين؟نوشته اصلی توسط dokhmar
از رفتار هاي ديگران برا خودتون پيش فرض نسازين و اضح بپرسين..توجه نا كافي يعني چقدر توجه؟
چرا مي خوايين ازدواج كنين؟
علامه جعفري نازنين مي گفت در شب هاي عشق مقدس مشعل حيات دست بدست ميگردد..نگاه شما به عشق و زندگي چيه؟
آيا چون سن ازدواج دارين مي خوايين ازدواج كنين يا چون داره دير ميشه؟
عزيز من انسانها ميوه ها نيستن كه همه يه زمان برسن.. رسيدنشون فرق داره..اما انسان تنها ميوه اي كه برا رسيدن خودش .. خودش دست بكار ميشه.. شما برا رسيدن ميوه وجود خودت درباره عشق چقدر هم و غم بكار بردي گلم؟
ملاحت1 (شنبه 05 آذر 90)
ملاحت عزیز همه شرایط حاضرن ولی نمد دونم جرا نمی شه.من حتی پیش روان شناس هم رفتم شرایطم رو برا خودم مشخص کردم ولی ....
اصلا راحت بگم برا همه عادی شده که من امروز خواستگار دارم و 2هفته بعد همه جی تمومه....
من به سنم حساس نیستم ولی همه شرایط محیاست برا ازدواجم که نمی شه!!!!!
اون حس ناکامل بودن ونیاز به همدم و.....
تشکرشده 707 در 218 پست
خانمم يعني شما احساس نياز به همسر و رفيق و به قول دوستان عرب من:" توام الروح ( همون يه روح در دو جسم!) يا نداري؟"نوشته اصلی توسط dokhmar
تصور ميكنم هنوز ازدواج و زير يك سقف با كسي ديگه زندگي كردن برات مهم نيست. در بهداشت ازدواج درسي داشتيم به نام توقعات خانمها و آقايان از ازدواج. گمان ميكنم موضوعاتي كه پاسخگوي اين توقعات باشن در تالار هست ميشه در مقالات بخش ازدواج يه مطالعه كني و بعد برگردي در اين باره گفت و شنود كنيم.
آيا واقعا تصميم به ازدواج داري يا توقعاتي كه از شريك آينده ات داري در خاستگارانت نيست؟
بعضي دوستانم ميگفتن خاستگاري سنتي رو نمي پسندن و مايل ان كسي به خاستگاري شون بياد كه از قبل بشناسنش.نظر خودت چيه؟
اگر واقعا آمادگي ازدواجو نداري مي توني اين امرو به زمان موكول عزيزم اما ما در جامعه اي زندگي ميكنيم كه عامل سن خانم ميتونه تقريبا روي بخش بزرگي از ارزش ها و لياقتهاش اثر بذاره و با بالا رفتن سن مراجعين نامناسب هم زياد ميشن.
تشکرشده 0 در 0 پست
من با یکی 2سال دوست بودم الان میگم بعد 3سال بیا خواستگار میگه خانوادم نمیذارن خیلی اشرافین خانوادش میگن باید کارداشته باشی خونه ی محشروماشین آنچنانی بعدش زن گرفتن!الان من22سالمه اون 23 یه پسر26ساله زوده واسش؟؟؟؟؟اعصابم خورده منم میرم 10تا کیس پیدا میکنم 3سال دیگه پیچم بده نمونم با یه عمر تلف کرده!
سلام ملاحت عزیز
چرا من خیلی هم احساس نباز دارم و دوست دارم ازدواج کنم ولی نمی شه....نمی دونم شاید توقعات من زیاده!!!!!شاید من با آنها هماهنگ نیستم و اینا بهونه است.ولی می دونم کههمه چی قاطی شده و شرایطم رو دیگه به طور دقیق نمی تونم بگم...
چیکار کنم!
ملاحت عزیز
من می خوام با مشاوره خوب صحبت کنم نتونستمبراتون میل بزنم.
ماما بیچارم کرده الان دوباره 2 تا خواستگار دارم.میگه دیگه یکیشون رو انتخاب کن!!!!!!!!!!!
البته خودمم خسته شدم از این مراسما !!
لطفا کمکم کنین.
ممنون.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)