سلام دوستان، شايد كمي عجيب باشه ولي مشكل من با برادر خودم هست. برادرم دو سال از من كوچكتر هست و من دختر بزرگ خانواده هستم. از كودكي خيلي رابطه صميمانه اي با هم نداشتيم، واقعا علتش رو نميدونم ولي هيچوقت خيلي به هم نزديك نبوديم، كاملا برعكس رابطه ام با برادر كوچكترم. تقريبا هميشه با هم مشكلات ريز و درشت داشتيم تا اينكه من به دوست ايشون علاقمند شدم و الان هم دارم با اين آقا ازدواج ميكنم. بگذريم از اينكه برادرم به خاطر غيرتي كه داشت در ابتدا با اين ازدواج مخالفت كرد ولي در آخر به خاطر من و خانواده م كه راضي بودن كنار اومد. كلي اختلاف و مشكلات هم بر سر اين اتفاق با بردارم پيش اومد و هر دو از هم كينه گرفتيم. برادرم هم به تازگي ازدواج كرده، يعني ٤ ماه قبل از من. مراسم برادرم رو تمام و كمال گرفتيم و مراسمي كه با خانواده دختر بود رو هم ما گرفتيم ولي هيچكس چيزي به روي برادرم نياورد. حالا الان كه نوبت من و مراسمم شده برادرم براي هر چيزي اظهار نظر ميكنه، مراسم عقد رو ميگه ما نگيريم، برادرم ميگه ما فقط اندازه ٤٠ نفر خونه مون مهمون دعوت كنيم و بقيه مراسم رو همه اش رو به عهده ي خانواده داماد بگذاريم، كه به نظر من واقعا انصاف نيست. بي احترامي هاي ديگه اي هم به من جلوي همسرش ميكنه و من واقعا خجالت ميكشم، مثلا جلوي همسرش به من سلام نميكنه، يا ميگه چون من فلان چيز رو خريدم تو هم ميخواي بري بخري، هر كاري ميخوام انجام بدم اول ميپرسه چقدر شد هزينه اش. خلاصه اينكه از دست اين رفتارهاي برادرم واقعا خسته شدم و ديگه نميتونم بي احترامي هاشو تحمل كنم، از طرفي هم نميخوام رابطه ي خواهر و برادريمون كاملا از بين بره، و من هر لحظه آمادگيشو دارم واقعا كه ديگه بيخيال برادرم بشم. الان واقعا نميدونم چه. رفتاري بايد در مقابل كارهاي برادرم داشته باشم، خواهش ميكنم اگر كمكي ميتونيد به من بكنيد دريغ نكنيد ، خيلي ممنونم دوستان عزيزم
علاقه مندی ها (Bookmarks)