سلام
من به توصیه مشاور کارم رو با موقعیت و درامد عالی کنار گذاشتم تا بیشتر به زندگیم برسم.
الان به ندرت توی هزینههای زندگی سهیم میشم و اونم پنهانی و نمیگم خرجی کردم یا مبلغش رو خیلی کمتر میگم.
اما اگه مشکلی پیش بیاد نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و کمک میکنم. یعنی یهو یه پول هنگفتی میدم که کارش پیشرفت کنه یا چکش پاس بشه. این اتفاق تا الان چند باری افتاده و بازم پیش بیاد کمک میکنم چون نمیشه بشینم ببینم داره اذیت میشه. من فکر میکردم هرکاری میکنم برای زندگی خودمون و شادی همسرمه.
مشکل اینجاس که تا حرفی میزنم میگه منت میزاری. یه کار ساده ازش بخوام میگه تو فکر میکنی چون بهت بدهکارم باید همش در خدمتت باشم. خواسته های منم در حد یه مهمونی رفتن یا خرید سادسا... که اونم بگه خستم قبول میکنم اما میگه تو میخوای منو عوض کنی!!! بارها و سر مسائل مختلف این بحث رو پیش کشیده و گفته خدا هیچ بندهای رو محتاج زن نکنه. منم هربار سعی کردم بهش بگم این چیزا برام مهم نیست ولی بیفایدس.
مشاورم گفت ازش بخواه یه قسمتی از داراییش رو به نامت بزنه ولی میدونم اینجوری بدتر میشه چون اولا با مطرح کردن این قضیه مهر تائید میزنم به حرفاش. دوما کل این پول برای من خیلی زیاد نیست و خودشم میدونه... باز فکر میکنه میخوام تو همه چیش دخالت کنم. نمیخوامم بیشتر از این در مورد مسائل مالی با هم حرف بزنیم.
چاره چیه؟ کمکش بکنم یا نه؟ در مورد قبلیا چطور بهش بفهمونم برام مهم نیست و اصلا وظیفم بوده هرچی دارم بزارم وسط؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)