سلام
منم مثل خیلی های دیگه که تو این سایت اومدن و تاپیک زدن با مشکل نداشتن خواستگار روبرو هستم.
25 سالمه و تا دو سال پیش اصلا دوست نداشتم ازدواج کنم و نسبت به ازدواج موضع میگرفتم. اون زمان یکی دو مورد خیلی خوب بود. ولی از وقتی که تصمیم گرفتم ازدواج کنم و نیازشو تو خودم حس کردم دیگه هیچ مورد خوبی نبوده.
البته قبول دارم که سخت گیر هستم ولی آخه می بینم که دخترایی که از همه نظر از من پایین تر هستند موقعیت های خوبی رو تونستن بدست بیارن. چرا من نه؟ همچنین دلم نمیخواد یک ازدواج داشته باشم که از همون اول ازش ناراضی باشم. تازه خانوادم هم سخت گیرن و هر کسی رو راه نمیدن.
راستش از حرفای تکراری خسته شدم. مثلا اینکه سعی کن خودتو نشون بدی و سعی کن تو جمع باشی و این حرفا. چون من همیشه تو دانشگاه و بیرون بودم و دیده شدم. با هر کی دوست میشم اذعان داره که من یک دختر اجتماعی هستم. با این وجود هرگز تو محیط دانشگاه یا بیرون که بودم هیچ پسری از من خوشش نیومده در حالیکه خواهرم درست نقطه مقابل منه. یعنی هر جا که میرفت کلی پسر پیدا میشدن که خاطرخواهش بودن. من نمیدونم چی تو رفتار و یا قیافه من هست که موجب بی میلی اونها میشه.