من تاپیک های شما را می خوانم و پیگیر هستم
با توجه به حرفایی که میزنی و چیزایی که از همسرت و خانوادش میگی فکر میکنم شما به بلوغ نرسیدی و نمی تونی اتفاقات زندگیت را مدیریت کنی محل و موقعیت و زمان را نمی شناسی و همش دنبال مقصر جلوه دادن شوهرت هستی
نمی دونم چرا این پیاده روی مادر دختری را برای پارک نگه نداشتی ؟
درک نمی کنم چرا تا شوهرت خوب میشه بدون درک موقعیت فوری می خوای امتیاز بگیری با هم برمیگشتید خانه این دیگه چه کاری بود ؟!!شما که می دونی خواهرش حساسه و رو شوهرت تاثیر داره چرا این کار را کردی ؟ می خواستی جلوی خواهر 50 ساله اش قدرت نمایی کنی؟
اخه این چه کاری هست با هم مهمونی باشید بعد شما بگی می خوام با دخترم پیاده تا فلان حا برگردم !! به نظر خودت مشکوک نیست؟
بهت توصیه میکنم تمرکز را از شوهرت برداری و کاملا روی اصلاح خودت وقت بزاری یاد بگیری که سیاست داشته باشی
توجه کن که شما هم یه کفه این زندگی هستی و شما هستی که کاملا توانایی داری که شوهرت را در حالت میزان و حد اعتدال نگه داری اگه خودت رو خط اعتدال باشی شوهرت هم رو این خط هست
همش توقع نداشته باش همش دنبال ایراداش نباش گاهی هم به دنبال ایراد های خودت باش و سعی کن رفع شون کنی
خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
علاقه مندی ها (Bookmarks)