با سلام
دوستان گرامی مشکلی دارم که چندین ساله داره هممونو دق میده.متاسفانه برادرم به شیشه اعتیاد داره و الان دوساله که ما متوجه شدیم مصرف میکنه.خدا میدونه از چه موقع مصرف رو شروع کرده بوده.به شدت بی اخلاق و بی ادب هست.حتی قبل از اعتیادش هم عصبی و پرخاشگر بود و دست بزن داشت.الان که دیگه اعتیاد به شیشه هم پیدا کرده دیگه واقعا نمیتونیم کنترلش کنیم.رفت و امداش غیر قابل کنترل شده.اکثرا برای تهیه مواد میره و نیم ساعت بعد برمیگرده.یا مثلا ساعت 3 نصفه شب میره و ظهر روز بعد برمیگرده.صبح تا شب تو اتاق فقط میخوره و میخوابه و مصرف میکنه.به شدت به پدر مادرم توهین و بی احترامی میکنه.طوری که هیچ کس نمیتونه بهش چیزی بگه چون تا چیزی بهش میگیم به طرفمون حمله ور میشه.تاحالا چند بار به پدرم حمله ور شده و حرفهای زشت بهش زده.با مادرم هم رفتار بسیار بدی داره وقتی عصبانی میشه هرچی دم دستشه پرت میکنه تو سر و صورت ادمای اطرافش و کلی ظرف میشکنه.حتی کنگره 60 هم بردیمش اما درست نشد که نشد.همه چی در اختیارشه.اتاق ماشین و...هرچی خواسته براش فراهم کردیم که ترک کنه اما نمیخواد ترک کنه و مدام داره مصرف میکنه و تازه انکارم میکنه میگه من مصرف نمیکنم شماها به من تهمت میزنین.دیگه جلوی همسایه ها ابرو نداریم از بس حرفهای زشت زده و داد زده و عربده کشیده.همسایه ها جواب سلاممون هم نمیدن.مادر پدرم دارن از دستش دق میکنن.واقعا دیگه تحمل اشکهای مادرم و آه کشیدن های پدرم رو ندارم.یک روز خوش نداریم.انگار نفرین شدیم.دوستان خواهش میکنم کمکم کنید.باورتون میشه من شبا از ترس خوابم نمیبره همش صدای جیغ میشنوم حتی وقتی زیر دوشم صدای جیغ میشنوم همش فک میکنم الان خدای نکرده میره به اعضای خانواده م چاقو میزنه.فکر میکنم اخرش مار ومیکشه چون جدیدا خیلی وقیح شده.وخب همونطور که میدونید افرادی که شیشه مصرف میکنن توهم میزنن و ممکنه ادم بکشن.در ضمن ایشون تو عقد هستن...واقعا نمیدونیم جواب خانومش رو چی بدیم...اون چه گناهی کرده.الان دوساله چنان جلوی اونا فیلم بازی کرده که حتی روحشون هم خبردار نشده ایشون معتاد به شیشه است !
خواهش میکنم راهنمایی کنید من دیگه واقعا به بن بست رسیدم.نمیدونم چکار کنم.به نظرتون به خانومش همه چیو بگم؟اما میترسم اگر بفهمه بلایی سرم بیاره اخه همیشه مارو تهدید میکنه که اگه چیزی به کسی بگین بیچارتون میکنم.باور کنید مثل اهریمن شده اصلا تو خونه ارامش نداریم انگار ما زندانی هستیم و اون زندانبان...دلم برای پدر مادرم میسوزه میترسم بلایی سرشون بیاد.اونوقت من و خواهرم با این چکار کنیم؟خواهش میکنم بگید من بهترین کاری که الان میتونم بکنم چی هست؟خیلی ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)