سلام مشکل من انتظار رفت و آمد و تعامل زیاد خانواده همسرم بخصوص مادرشوهرم هست
7 ساله ازدواج کردم، 5 سال خونه خودمون هستیم، اگه 5شنبه بریم خونه مامان من فرداش حتما باید بریم خونه مادرشوهرم، واسه ناهار بریم انتظار داره شامم بمونیم،کلا انتظار داره همیشه اونجا باشیم و چون جدیدا من قبول نمیکنم درگیری و مشکلات بیشتر شده
دایم زنگ میزنه از همسرم آمار میگیره کجا بودیم، اگه دو روز پشت هم خونه مامانم بریم میگه چرا، دیروز که اونجا بودین
انتظار داره تو همه مسافرتها همراه ما بیاد، تا اسم مسافرت میاد جدیدا میگه منم میام
همش زنگ میزنه به همسرم ناله میکنه که من تنهام، عذاب وجدان میده بهش
جدیدا هر جا با خانواده من بره بهش خوش نمیگذره همش حس میکنم عذاب وجدان داره که چرا با اونا نیمدیم و تنهان
رابطه مادرشوهر و پدرشوهرم با هم اصلا خوب نیست، طوری که هر جا پدرشوهرم میخواد میره و تنها میره، مثلا آخر هفته ها میره خونه پدربزرگشون و مادرشوهرم نمیره و تنهاست
همش میخوان یه لحظه پسرشون ازشون دور نشه، یه موقع خدای نکرده به خانواده من وابسته نشه
واقعا از این دخالتهاشون و آمارگرفتناشون تو زندگیم خسته شدم
خواهش میکنم راهنماییم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)