به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34
  1. #1
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    در پی مطالعه تاپیک "آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي" تلنگری جهت پاسخگویی به من خورده شد که با قفل تاپیک مواجه شدم به همین دلیل این جوابیه را در این جا می آورم . این باوری است که به آن دست یافته ام و فکر کردم که باید آن را با دوستانم شریک شوم .

    http://www.hamdardi.net/thread-12372-post-113593.html#pid113593

    ( این نظریه و این جوابیه کاملا از دیدگاه من است و کارشناسانه نیست )

    بله ، از بهشت ، آنجا که همه تعریفش را می کنند رانده شدیم .

    اما چه کسی گفته که این دنیا ، همینی که زمین خدا ، زیر پای ما قرار دارد بهشت نیست ؟
    چه کسی گفته اگر در بهشتی که تعریفش را می کنند ، می ماندیم ماشین ما دچار نقص فنی نمی شد؟
    چه کسی گفته ..

    شاید تصمیم داشتیم به فارسی روان در بهشت " بابا آدم " - " مفت بخوریم ....مفت بچریم "و انگور بچینیم و سیب نخوریم و مداوما لاو به مدل آدم و حوا ! بترکانیم ؟!!

    در این صورت قطعا سازماندهی زمانی ما ، اختراع و اکتشاف و....نمی شد .
    و به نام کسب تجربه ، در اثر همین زمین خوردن ها ی ساده ، کشف لحظه های باشکوه و پر عظمت زندگی اتفاق نمی افتاد .

    راستی اگر در بهشت " بابا آدم " باقی می ماندیم ، نقش موثر و سازنده ی من و تو چه بلایی به سرش می آمد ؟!

    لابد - شاید از خروس خوان صبح تا پاسی از شب باید چشم به درختان انگور و انجیر و زیتون و سیب و حوری های بهشتی می دوختیم و صفا می کردیم !
    چه زندگی یکنواختی ؟! چه لوس .


    چه کسی گفته اگر آنجا بودیم ، همان بهشتی که تعریفش را می کنند نگاه ما به آدمهایی که پشت سرمان جا می ماندند و یا جا می گذاشتیم شان خیره نمی ماند و به دلیل درد و هجران ، اشک از چشمهای ما جاری نمی شد ؟!!!

    شاید همه ی درد انسان این است که همه کلمات و واژه ها برای او از قبل تعریف شده است تا در پی سراب به بهشت موعود ی فکر کند که نه دیده و نه حتی ، طعم آن را چشیده ، تنها تعریفش را شنیده .

    اما در یک غفلت عظیم ، لحظه ی حال و داشته ها و نداشته های خود را رها می کنیم و بهشتی که در آن هستیم را نادیده می گیریم . همین زمین . جای من و تو . خانه ی ما .

    اگر این خانه محقر است ، مال من و توست و اگر محقر نیست ، باز هم خانه ی من و توست با هر آنچه که در خانه ی خود داریم یا نداریم .

    حضور من و تو و ما ، در کنار هم یعنی زندگی - هستی - نعمت - برکت و رحمت و .....
    راستی بهشت غیر این است ؟!

    حتی اگر بنا به دلیل تعریف واژه ها ، از همدیگر عقب بمانیم - پیشی بگیریم و ....و دلهای شکسته و بند زنده را تجربه کنیم . بهشت همین جاست که من و تو در آن حضور داریم و زندگی را با هم و دست در دست هم تجربه می کنیم .

    اگر باور کنیم که از بهشت رانده شدیم سنگ داغ رنج آور و لذت بخشی بر دلمان نهاده شد به نام "عشق" که با داغی آن هم می توان سکان زندگی را عاشقانه در دست گرفت و پیش برد .

    درد من و تو این است که به امید بهشت موعود نادیده ، از درک عشق خالصانه و بی توقع بر زمین عاجز مانده ایم .

    قل و زنجیرهایی که به مدد واژه های از قبل تعریف شده با مفاهیم تفکیکی " خوب - بد " به افکار و احساسات و اعمال خود بسته ایم و هر روز حلقه ای تازه به این زنجیر زنگ زده اضافه می کنیم تا بعد مکانی و خلع و سیاهی را ، میهمان اندیشه و باورها و احساسات و اعمال خود کنیم .

    چرا نمی توانیم همدیگر را از اعماق وجود فریاد بزنیم ؟ چرا نمی توانیم کودک های درون یکدیگر را که لت و پار شده اند را ببینیم ؟....چرا خودمان را اسیر قضاوتهایی می کنیم که فاصله ی من و تو را از هم بیشتر می کند؟ ...
    راستی چرا ...؟!
    راستی چرا با یک "یا علی ساده " در عین پذیرش اما مسئولانه مسیرهای زندگی خود را از هم جدا نمی کنیم و دست به تخریب شخصیت و افکار و احساسات هم می زنیم ؟منشا ترس های ما کجاست ؟!منشا نمی توانم های ما کجاست ؟!
    راستی چرا ...؟
    اینجاست که قناعت به داشته ها را نادیده می گیریم و میل به زیاده طلبی و میل به بهشت و ناشناخته ها در ما بیدار می شود ؟

    در یک کلام ساده دوست من

    دوستت دارم عاشقانه و بی ریا ، حتی اگر مرا پشت سرت جا گذاشته باشی و یا حتی ، خود من .تو را درک می کنم حتی اگر مجبور باشم بنا بر شرایط تو را ترک کنم . تو هم مرا درک کن . من و تو حکم مسافر داریم .

    مرا ببخش که از دیدنت غافل ماندم .
    مرا ببخش که نقش موثر و سازنده خود را فراموش کردم .
    مرا ببخش که هدف زندگی در گروه و تیمی به نام جامعه انسانی را فراموش کردم .
    مرا ببخش که نسبت به تو و زندگی ات مسئولانه رفتار - احساس - عمل نکردم .
    مرا ببخش که فراموش کردم زمین خدا خانه ی من و توست ....
    مرا ببخش که همه ی تجربیات تلخ تو در اثر نادانی و عدم آگاهی و عدم مهارت من و ما اتفاق افتاده و می افتد و من نیز تو را می بخشم .
    فراموشکاری مرا ببخش و بدان که از اعماق وجودم تو را دوستت دارم حتی اگر بر حسب حوزه تصمیمات و اختیاراتمان شرایط حفظ فاصله ها را رعایت کنیم .

    چرا که تو هم لحظه های باشکوه زندگی را همچون من تجربه می کنی و تاوانی به نام درد برای تجربه های سخت من و تو تعریف می شود حتی اگر در کنار هم نباشیم .

    این دردهای مشترک - پنجری های مداوم - این دستگیری ها - پشت سر جا ماندن ها ،این فتح ها و پیروزی ها - این شکست ها - این دلهای ریش ریش و پاره پاره و....وجه اشتراک من و توست .حتی اگر من و تو به تنهایی و در زمان و مکانی خاص در مسیر زندگی آن را تجربه کرده باشیم یا تجربه کنیم .

    دستانت را در دستانم قرار بده . به من فرصت بده عاشقانه رسم راه رفتن بر زمین بهشتی را با تو و در کنار تو و با هدفی مشترک و بی توقع در لحظه ها و موقعیت های مختلف زندگی تجربه کنم .

    زمانی که تنها طی طریق کنی و بروی و یا تنها بروم ، من و تو بازنده ایم چرا که از دیدن هم ( منافع گروه ) غافل مانده ایم .

    فرصت بده تا شانه به شانه ات بیایم . تو انسانی - تو ایرانی هستی - تو زن هستی - تو مرد هستی و...تو هر چه که هستی عزیز من هستی و زمین خدا بهشت و خانه ی من و تو است و مسئله ی تو - مسئله ی من . آری بهشت همین جاست . جایی که من و تو با هر خوب و بدی در کنار هم هستیم و یکدیگر را می بینیم و لمس می کنیم و بو می کشیم و می شنویم و ...

    چشمها را باید شست
    جور دیگر باید دید

  2. 10 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (جمعه 08 مرداد 89)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    آني عزيز بسيار زيبا گفتي .... اما ...
    اي كاش ميشد تنها نمرد......!
    اي كاش ميشد اينها رو باور كرد..... باور قلبي!!
    اي كاش ميشد اينگونه بود.... اين يك رويا بيش نيست....
    و عمر شاديهاي من كوتاهست و ترسهايم بزرگ .....
    با هزاران هزار سوال بي جواب كه ديگر حتي ياراي پرسيدنشان نيست....
    آني...
    بگو...
    چطور بايد چشمها را شست.... يكبار براي هميشه...

  4. کاربر روبرو از پست مفید shirin joon تشکرکرده است .

    shirin joon (شنبه 09 مرداد 89)

  5. #3
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    shirin joon انسان دوست ، یار - همدل - حلقه ی زنجیر و.... نازنین و محترم

    آیا فکر کرده ای ، در عرض یک روز، چند بار نداشته های خودت را با صدای بلند اذعان می کنی و پیام نداشتن را به کائنات می فرستی ؟! راستی به وقت دریافت چه توقعی داری ؟!!

    آیا فکر کرده ای ، در عرض یک روز، چند بار پیام ناباوری - بی اعتمادی های خودت را به کائنات مخابره می کنی ؟!!
    برای این بی اعتمادی ها و ریشه های بی اعتمادی در خود چه کرده ای ؟! راستی به وقت دریافت چه توقعی داری ؟!!

    ایا فکر کرده ای ، در عرض یک روز ، چند بار ترسهایت را دانسته و نادانسته به شکل پیام به نجوا و یا واگویه و با صدای بلند اذعان می کنی ؟ ! برای ریشه کنی این ترسها و یا کنترل آنها چه کرده ای ؟! راستی به وقت دریافت چه توقعی داری ؟!!

    آیا فکر کرده ای ...( هزاران سئوال با بار منفی ) راستی به وقت دریافت چه توقعی داری ؟!!

    به شکرانه ی داشته هایت از تن سالم گرفته تا تمام کسانی که بی هیچ قید و شرطی تو را دوست دارند و با عناوین مختلف در سراسر دنیا برای بهتر شدن و راحت تر شدن زندگی تو تلاش می کنند بی آنکه تو را بشناسند و نام تو را بدانند ( منافع گروه و تیمی به نام جامعه ی انسانی و بین المللی - اتکا متقابل ) چند بار در روز اذعان و شکر گزاری می کنی ؟!! آن هم با صدای بلند .

    به نظرت این ها نعمت کمی است ؟!!
    یا تو به آنها توجه نمی کنی ؟!

    می بینی در یک حلقه ی بزرگ چه تعداد دل برای هم می تپد ؟

    پس هر جور که حساب بکنی تو تنها نیستی و تنها نمی میری . و این رویا و شعار نیست . کافی است زاویه دید خود را وسیع کنیم و محدود به چند زنجیر آسیب دیده اطراف خود نشویم که خود ما در آسیب دیدگی آن نقش موثر غیر سازنده داشته ایم و به جای انکار باید آن را اذعان کنیم و پذیرش و اعتراف داشته باشیم و فکری به حال آن زنجیرهای آسیب دیده باید بکنیم و بهترین راه بخشش و تصمیم گیری مسئولانه است .

    می بینی ، به دلیل اینکه مهارت و آگاهی زاویه کاشت دوربین ، اشکال دارد پس ما تمام واقعیت را همانگونه که هست نمی بینیم و برای اینکه خطای خود را پوشش بدهیم به شکل غیر ارادی ( گاها هم کاملا ارادی ) غیر مسئولانه عمل و فکر و احساس و در نهایت قضاوت می کنیم .

    چه کسی می تواند ادعا کند که 20 - 30 -40 و... سال عمر توام با آلودگی و محدودیت - زاویه دیدناجور و بدفرم و اشتباه در تعریف واژه ها و...را می تواند به یک ساعت و یکباره تغییر دهد و اگر یکبار برای همیشه چشمهایش را بشوید می تواند جور دیگر ببیند ؟! آیا این کفایت سالهای عمر پیش رو مانده را می کند ؟!پس به روز رسانی ما و خلط گیری های ما بر حسب شرایط زمان و مکان در چه زمانی باید صورت بگیرد ؟!

    چه کسی گفته که آنکه با نام پدر و مادر و برادر - خواهر - همسفر راه زندگی - تجربه ناکام عشقی و... در کنار ما قرار دارد وضعیتی بهتر از من و تو دارد و جایگاه فکری - احساسی - عملی او بهتر از من و تو ست که من و تو از جایگاه ترس و ناتوانی - جسارت دروغین به خرج می دهیم و دیگری را محکوم به بد عمل کردن - بد فکر کردن - بد احساس کردن و ... می کنیم و دلمان را می دهیم به این زاویه دید محدود و رنج و درد و دوری و فاصله و هجران برای خود و دیگری و یا دیگران درست می کنیم .

    اگر ادعای بهتر فهمیدن ( عمل - احساس - فکر ) را قبول کنیم نقش تاثیر گذار و موثر من و تو در مقابل آنها چیست ؟!چرا حلقه ی گروه خود را تخریب می کنیم ؟! حوزه و حیطه ی مسولیت پذیری ما کجا می رود ؟! چرا به جای احساس مسئولیت و بالا بردن پذیرش ( هست هر آنچه که هست ) تصمیم می گیریم که نقش تحمل کننده را بازی کنیم تا گند ماجرا یک روزی به بدترین شکل بالا بیاید و .....

    و در نهایت اگر نمی توانیم کسی را مسئولانه بپذیریم چرا به جای اینکه مثل بچه ی آدم از حوزه اختیارات و تصمیم گیری های خود استفاده کنیم و راهمان را کج کنیم و پی کارمان برویم چاه....را مدام هم می زنیم و ....
    بدون اینکه در نظر بگیریم که ما بندگان خدا هستیم و نیاز به بخشش داریم نه به جهت دیگران بلکه به دلیل وجود نازنین خود اما در حق خود هم اسیر کم لطفی هستیم و فراموش می کنیم که باید به خود اهمیت بدهیم و خود را دوست داشته باشیم و برای خود ارزش قائل شویم تا بتوانیم دیگران را همانگونه که هستند دوست بداریم هر چند در راهی دیگر و در مسیر دیگری باشیم . مسیرهای ما جدا می شود اما مااز جامعه انسانی که جدا نمی شویم ؟! چه می شود که باتیشه به ریشه هم می زنیم ؟! چه می شود که شاخ همدیگر را می شکنیم و ....؟!

    راستی می دانی عشقی که ودیعه الهی است و در وجود همه ی ما وجود دارد بنا به تعاریف لیلی و مجنون و ...( خلاصه یکی که حتما باید از وسط اسمان بر دلمان نازل شود ) راه خودش را به دلهای ما گم کرده و ما را دچار سرگشتگی نموده است ؟!

    عشق یعنی اینکه من تو را عاشقانه دوست دارم و تو و افکار و احساسات و اعمالت برای من مهم است و همینطور من برای تو .

    من تهران هستم - تو مشهد . نه تو را دیده ام و نه تو مرا دیده ای . نه صدایت را شنیده ام و نه تو صدای من را شنیده ای و .... اما دوستت دارم . پیمان و عهد و قراردادی ی به نام هم تالاری با هم بسته ایم با هدف همدلی . شده ایم یک تیم و گروه و دیگرانی به ما هر روز اضافه می شوند بعضی هم بنا به دلائلی از ما فاصله می گیرند و...
    تعداد این حلقه و تیم یا گروه تا این لحظه 102,498 است .

    همه ی بندها و مواردی که در دو پست بالا آوردم بیاور در قالب این افراد ( اسم بچه ها را تا آنجا که ذهنت اجازه می دهد مرور کن و وجود و هستی آنها را همانگونه که هستند با هر خصوصیتی که دارند و....اذعان کن ) . ....خوب فکر کن . ساکت می شوم تا خوب خوب به بند آخر فکر کنی و امیدوارم چشمهایت شسته شود و جور دیگر ببینی .


    به خدا که خود بهشت است این تالار . همه ی این 102,498 را عاشقانه و بی توقع و با وجود تفاوتها و اختلاف نظرها و......از صمیم قلب دوست دارم .تو هم بیا از این زاویه ی دید امتحان کن . همه امتحان کنیم . لذت این شگفتی را که مال ماست و متعلق به ماست را با هم درک کنیم .

  6. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 09 مرداد 89)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    آني مهربان سلام....
    دوست ندارم هيچوقت جوابي نسنجيده به سوالي سنجيده بدم....
    اما سوالات من فراي سوالات عاديست كه در ظاهر سوالند....
    آني عزيزم تمام نوشته ها قابل تامل اند و من انسان بيفكري نيستم....
    من ميفهمم... ميفهمم بيشتر از انچه كه نشان ميدهم ....
    من درك ميكنم بيشتر از انكه ديگران مقدارش را درك كنند....
    من مسئوليت پذيرم بيش از آنچه در تصور مخاطبش آيد....
    من خوبم بي آنكه بخواهم كسي بداند... شايد.... چرا كه من ميزانم را با رضاي او ميسنجم و بس!!
    اما .... در مقابل او .... بحث بسيار است و دغدغه هاي ذهني من بيشمار....
    در مقابل او ... من كامل نيستم .... ضعيفم از درك درست خوب و بدي كه خودم را گرفتارش كردم....
    آني شايد بيشتر از هرزماني به راهنمايي احتياج دارم ... راهنمايي كسي كه اول از همه سوالم را بفهمد...
    والا من خداي جواب دادنم به خودم هستم ....
    هميشه غم ديگران برايم بسيار مهم است .... تبديل شدم به ماشين فرساينده ذهن و روح خودم....
    از زيادي همه غمها از زيادي همه دردها از زيادي ....
    آني ....
    من بسيار خوشبين بودم ..... من بيش از حد تصور مهربان بودم ..... من بيش از حد سعي در كمك رساندن به همنوع داشتم .... من همه مخلوقات خدا را دوست دارم ..... من حتي در دعوا طرف مقابلم رو ميگيرم .... صداي وجدان من زيادي بلنده ..... مثل نفر سوم مدام در حال حرف زدنه .....
    خسته ام آني عزيز....

    من بسيار به خودم سخت گرفتم و ميگيرم ..... اين درد نابودم ميكند...
    ميدونم وقتشه كمك بخوام ....

  8. 3 کاربر از پست مفید shirin joon تشکرکرده اند .

    shirin joon (یکشنبه 10 مرداد 89)

  9. #5
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    شیرین جون نازنینم

    حرف بزن . تو یک حلقه از حلقه زنجیر ما هستی و درد تو - رنج تو ، رنج من و ماست .
    تو باید به من و ما فرصت بدهی تا نقش تاثیر گذار و موثر خود را بازی کنیم و نتیجه آن را همه با هم ببینیم .

    اما باید روشن و واضح کاملا روشن و بی ابهام و اشاره حرف بزنی تا ما بتوانیم نکته به نکته حرف ها و دردهای تو را بفهمیم . کافی است که حاضر به اعتماد بشوی و اتفاق مهم و خوبی که در تو افتاده این است که اذعان درخواست کمک داری . پس نصف مسئله را جلو آمده ای و آماده حرف زدن هستی .

    اینک حاضر به اعتماد شو و اجازه بده و به ما فرصت بده به تو توجه بیشتری بکنیم و تو را بیشتر ببینیم و لمس کنیم و بشنویم و..در آغوش بگیریم با تمام دردهایت که دردهای تو - دردهای من و ماست .

    دستت را در دستان ما قرار بده و اجازه بده تا با هم راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیریم و قدم در راه عشق و هستی بگذاریم و پذیرش خود را بالا ببریم و....

  10. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 11 مرداد 89)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    در پی مطالعه تاپیک "آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي" تلنگری جهت پاسخگویی به من خورده شد که با قفل تاپیک مواجه شدم به همین دلیل این جوابیه را در این جا می آورم . این باوری است که به آن دست یافته ام و فکر کردم که باید آن را با دوستانم شریک شوم .

    http://www.hamdardi.net/thread-12372-post-113593.html#pid113593

    ( این نظریه و این جوابیه کاملا از دیدگاه من است و کارشناسانه نیست )

    بله ، از بهشت ، آنجا که همه تعریفش را می کنند رانده شدیم .

    اما چه کسی گفته که این دنیا ، همینی که زمین خدا ، زیر پای ما قرار دارد بهشت نیست ؟
    چه کسی گفته اگر در بهشتی که تعریفش را می کنند ، می ماندیم ماشین ما دچار نقص فنی نمی شد؟
    چه کسی گفته ..

    شاید تصمیم داشتیم به فارسی روان در بهشت " بابا آدم " - " مفت بخوریم ....مفت بچریم "و انگور بچینیم و سیب نخوریم و مداوما لاو به مدل آدم و حوا ! بترکانیم ؟!!

    در این صورت قطعا سازماندهی زمانی ما ، اختراع و اکتشاف و....نمی شد .
    و به نام کسب تجربه ، در اثر همین زمین خوردن ها ی ساده ، کشف لحظه های باشکوه و پر عظمت زندگی اتفاق نمی افتاد .

    راستی اگر در بهشت " بابا آدم " باقی می ماندیم ، نقش موثر و سازنده ی من و تو چه بلایی به سرش می آمد ؟!

    لابد - شاید از خروس خوان صبح تا پاسی از شب باید چشم به درختان انگور و انجیر و زیتون و سیب و حوری های بهشتی می دوختیم و صفا می کردیم !
    چه زندگی یکنواختی ؟! چه لوس .


    چه کسی گفته اگر آنجا بودیم ، همان بهشتی که تعریفش را می کنند نگاه ما به آدمهایی که پشت سرمان جا می ماندند و یا جا می گذاشتیم شان خیره نمی ماند و به دلیل درد و هجران ، اشک از چشمهای ما جاری نمی شد ؟!!!

    شاید همه ی درد انسان این است که همه کلمات و واژه ها برای او از قبل تعریف شده است تا در پی سراب به بهشت موعود ی فکر کند که نه دیده و نه حتی ، طعم آن را چشیده ، تنها تعریفش را شنیده .

    اما در یک غفلت عظیم ، لحظه ی حال و داشته ها و نداشته های خود را رها می کنیم و بهشتی که در آن هستیم را نادیده می گیریم . همین زمین . جای من و تو . خانه ی ما .

    اگر این خانه محقر است ، مال من و توست و اگر محقر نیست ، باز هم خانه ی من و توست با هر آنچه که در خانه ی خود داریم یا نداریم .

    حضور من و تو و ما ، در کنار هم یعنی زندگی - هستی - نعمت - برکت و رحمت و .....
    راستی بهشت غیر این است ؟!

    حتی اگر بنا به دلیل تعریف واژه ها ، از همدیگر عقب بمانیم - پیشی بگیریم و ....و دلهای شکسته و بند زنده را تجربه کنیم . بهشت همین جاست که من و تو در آن حضور داریم و زندگی را با هم و دست در دست هم تجربه می کنیم .

    اگر باور کنیم که از بهشت رانده شدیم سنگ داغ رنج آور و لذت بخشی بر دلمان نهاده شد به نام "عشق" که با داغی آن هم می توان سکان زندگی را عاشقانه در دست گرفت و پیش برد .

    درد من و تو این است که به امید بهشت موعود نادیده ، از درک عشق خالصانه و بی توقع بر زمین عاجز مانده ایم .

    قل و زنجیرهایی که به مدد واژه های از قبل تعریف شده با مفاهیم تفکیکی " خوب - بد " به افکار و احساسات و اعمال خود بسته ایم و هر روز حلقه ای تازه به این زنجیر زنگ زده اضافه می کنیم تا بعد مکانی و خلع و سیاهی را ، میهمان اندیشه و باورها و احساسات و اعمال خود کنیم .

    چرا نمی توانیم همدیگر را از اعماق وجود فریاد بزنیم ؟ چرا نمی توانیم کودک های درون یکدیگر را که لت و پار شده اند را ببینیم ؟....چرا خودمان را اسیر قضاوتهایی می کنیم که فاصله ی من و تو را از هم بیشتر می کند؟ ...
    راستی چرا ...؟!
    راستی چرا با یک "یا علی ساده " در عین پذیرش اما مسئولانه مسیرهای زندگی خود را از هم جدا نمی کنیم و دست به تخریب شخصیت و افکار و احساسات هم می زنیم ؟منشا ترس های ما کجاست ؟!منشا نمی توانم های ما کجاست ؟!
    راستی چرا ...؟
    اینجاست که قناعت به داشته ها را نادیده می گیریم و میل به زیاده طلبی و میل به بهشت و ناشناخته ها در ما بیدار می شود ؟

    در یک کلام ساده دوست من

    دوستت دارم عاشقانه و بی ریا ، حتی اگر مرا پشت سرت جا گذاشته باشی و یا حتی ، خود من .تو را درک می کنم حتی اگر مجبور باشم بنا بر شرایط تو را ترک کنم . تو هم مرا درک کن . من و تو حکم مسافر داریم .

    مرا ببخش که از دیدنت غافل ماندم .
    مرا ببخش که نقش موثر و سازنده خود را فراموش کردم .
    مرا ببخش که هدف زندگی در گروه و تیمی به نام جامعه انسانی را فراموش کردم .
    مرا ببخش که نسبت به تو و زندگی ات مسئولانه رفتار - احساس - عمل نکردم .
    مرا ببخش که فراموش کردم زمین خدا خانه ی من و توست ....
    مرا ببخش که همه ی تجربیات تلخ تو در اثر نادانی و عدم آگاهی و عدم مهارت من و ما اتفاق افتاده و می افتد و من نیز تو را می بخشم .
    فراموشکاری مرا ببخش و بدان که از اعماق وجودم تو را دوستت دارم حتی اگر بر حسب حوزه تصمیمات و اختیاراتمان شرایط حفظ فاصله ها را رعایت کنیم .

    چرا که تو هم لحظه های باشکوه زندگی را همچون من تجربه می کنی و تاوانی به نام درد برای تجربه های سخت من و تو تعریف می شود حتی اگر در کنار هم نباشیم .

    این دردهای مشترک - پنجری های مداوم - این دستگیری ها - پشت سر جا ماندن ها ،این فتح ها و پیروزی ها - این شکست ها - این دلهای ریش ریش و پاره پاره و....وجه اشتراک من و توست .حتی اگر من و تو به تنهایی و در زمان و مکانی خاص در مسیر زندگی آن را تجربه کرده باشیم یا تجربه کنیم .

    دستانت را در دستانم قرار بده . به من فرصت بده عاشقانه رسم راه رفتن بر زمین بهشتی را با تو و در کنار تو و با هدفی مشترک و بی توقع در لحظه ها و موقعیت های مختلف زندگی تجربه کنم .

    زمانی که تنها طی طریق کنی و بروی و یا تنها بروم ، من و تو بازنده ایم چرا که از دیدن هم ( منافع گروه ) غافل مانده ایم .

    فرصت بده تا شانه به شانه ات بیایم . تو انسانی - تو ایرانی هستی - تو زن هستی - تو مرد هستی و...تو هر چه که هستی عزیز من هستی و زمین خدا بهشت و خانه ی من و تو است و مسئله ی تو - مسئله ی من . آری بهشت همین جاست . جایی که من و تو با هر خوب و بدی در کنار هم هستیم و یکدیگر را می بینیم و لمس می کنیم و بو می کشیم و می شنویم و ...

    چشمها را باید شست
    جور دیگر باید دید
    آنی عزیز، مسئله بنیادی و اساسی که تقریبا همه ادیان و حتی دانشمندان امروزی به آن اعتقاد دارند و علم با همه پیشرفتهایش رفته رفته از آن پرده بر میدارد این است که همین زمین که خانه شماست در حال نابودی است و از آن مهم تر این که روح انسان ماناست و همچون منبعش که روح الهی باشد، فنا ناپذیر است.
    آنی گرامی شما که این همه نوشابه برای کائنات و انرژی هایش باز میکنی و به قانون جاذبه اعتقاد داری و کتاب راز را از بری، اگر خاطرت باشد در این کتاب از قول دانشمندان فیزیک کوانتوم آمده که من و شمای انسان کافیست از کائنات ( قلبا و مغزا) چیزی را بخواهیم تا او بگوید چشم سرورم و و "کن فیکون" بشود آره! "کن فیکون"! آیه قرآن را یادت آمد؟
    کُن فیکون (به معنای باش، پس میشود) عبارت مشهوری است که چندین بار در قرآن به کار رفته است از جمله: «فرمان نافذ خدا چون اراده خلقت چیزی را کند به محض اینکه گوید موجود باش، موجود خواهد شد.(آیه 82 سوره یس)»
    خوب!قانون جاذبه میگه بخشی از اعمالی را که خداوند ( رب العالمین، سلطان دو عالم) میتواند انجام دهد، من و تو هم میتوانیم انجام دهیم.چطوری؟ کفر میگم؟ نه! حتما باز هم از روز ازل تا به حا شنیده اید و تکراری شده که: بشر خلیفة الله روی زمین است! خلیفة الله یعنی چی؟ عقل ناقص بنده میگه یعنی معاون یا جانشین خداود بر روی زمین. و خوب تعریف جانشین هم معلومه دیگه یعنی هر کاری که رییس یا سلطان انجام میده جانشینش هم یتونه انجامش بده! یعنی حق امضا!
    تفسیر آیه امانت (احزاب/ 72)

    «اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ علی السَّمواتِ و الارْضِ و الجبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانُ اِنَّهُ کانَ ظلُوما جَهولاً؛ بی گمان، ما امانت (تکلیف) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، اما آن ها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسانْ آن را به دوش کشید، راستی که او بسیار بیداد پیشه و نادان است.»

    قراره نظر شخصی بدیم؟ من میگم این امانت همان مقام عظمای خلیفة اللهی است. و بعنوان جانشین قرار نیست توی زمین کار خدا را سخت کنیم. قراره مجری دستوراتش باشیم و بر روی زمین با اختیاراتی که به ما تفویض شده چند صباحی در زمین باشیم تا لیاقت ما ثابت شود یا بقولی نشون بدیم چند مرده حلاجیم. از رنج گفتیم؟ البته که اینکا بدون رنج نیست!
    آنی جان! چه بخواهی چه نخواهی، خیر و شر وجود دارند; آدم خوب و بد وجود دارند; سیئات و حسنات وجود دارند.
    دیدی توی آیات قران چقدر خداوند خردمندان را مورد خطاب قرار میدهد؟ چقدر گفته میشود: "آنان که در آیات ما تدبر میکند"؟ یک عده از همین خردمندان همانا دانشمندان علم فیزیک هستد که برای ما روشن کرده اند که "انرژی نه به وجود میاید نه از بین میرود" در سوره اخلاص داریم: " لم یلد و لم یولد"( نه میزاید و نه زاده شده) من اینجا به این نتیجه میرسم که خداوند منبع انرژیست. یادتونه در ماجراي ميقات حضرت موسي و تكلم خداي سبحان با او، آنگاه كه موسي ـ عليه السّلام ـ ديدن خدا را از او تقاضا نمود، و خداي سبحان در جواب او فرمود: تو هرگز مرا نمي‌بيني وليكن به كوه بنگر كه اگر بر جاي خود برقرار ماند، تو نيز مرا خواهي ديد. آنگاه كه خداوند بر كوه «تجلّي» نمود، كوه را متلاشي ساخت: «وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً»[2]؛
    ببین چه انرژی عظیمی بود که کوه نتوانست تاب بیاره!
    دانشمندان دیگر آمده اند و همان ماجرای بینگ بنگ یا انفجار اولیه ( که زمین و آسمان از آن به وجود آمدند) را برای ما کشف و توضیح داده اند. و نیز توضیح داده اند که زمین و کلا کهکشان ما با یک انفجار عضیم از بین میروند. این انفجارها رو هم حتما ذکرش را در قرآن خوانده اید:
    قرآن مجید در سوره ی مباركه انبیا آیه ی 30، به چگونگی آفرینش اولیه جهان اشاره كرده و می فرماید:

    أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ .

    آیا كسانی كه كافرند نمی دانند كه آسمان ها و زمین پیوسته بود و ما از هم بازشان كردیم و هر چیز زنده را از آب آفریدیم پس چرا ایمان نمی آورند؟

    سال 1992 (1371هـ .ش)، وقتی ماهواره ی كاشف زمینه كیهانی ناسا (cobe) «بذر» هایی را آشكار سازی كرد كه چنین كهكشان هایی در گاز سرد شونده ی مهبانگ از آنها روییدند، یكی از واپسین تكه های پازل تصویر مهبانگ در جای خود قرار گرفت. اكنون كیهان شناسان معتقدند كه می توانند مسیر تكوین عالم را از نخستین لحظه ی پیدایش تا به امروز ره گیری كنند.
    به هم پیوستگی آسمان و زمین اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه ی این جهان به صورت توده ی واحد عظیمی از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونی و حركت، تدریجاً تجزیه شد و كواكب و ستاره ها از جمله منظومه ی شمسی و كره ی زمین بوجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.

    آنی عزیز! من تو را غش! ببین! ای خونه شما یه روز قراره با یک انفجار یا همونطو که در قرآن آمده با یک زلزله ویران شه!
    ببینم! شما اگه بدونی خونه ای که توش داری زندگی میکنی قراره یکماه توش بمونی بعد فرو بریزه یا از توش بیرونت کنن! آیابازم بهش دل میبندی ومیای شروع میکنی در دیوار را تزیین کردن و برایش مداحی کردن و ... بعد اگه خراب شد و دیدی هر آنچه هزینه کردی بر فنا رفت کی روفحش میدی؟ کسانی را که بهت نگفته بودند دیگه!
    آنی جان هر روز به چشم خود میبنی که اینهه آدم از این دنیا هجرت می کنند و میروند. اگر قرار باشد که خانه ما همین منزلگاه موقت باشد خوب اصلا برای چه به خودمان سخت بگیریم و خوب باشیم؟ هر کار دلمان بخواهد میکنیم اصلا عین قانون جنگل زور دار بی زوری حال میکنیم!
    نه عزیزم! همانطور که با چشم خودت می بینی ما با نوزادی میایم وارد قطار زندگی میشیم بعد به منزلگاه یا ایستگاه نوجوانی و جوانی و میانسالی و پیری و بعد هم با مرگ به سر منزل مقصود ( موعود) میریم و این دنیا را برای همیشه باهاش خداحافظی میکنیم. اونوقت اونجاست که کارنامه ها میره بالاو به معدل الفها پذیرش میدن برای بهشت! رنج و درد هم دیگه تمام!

  12. 5 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (دوشنبه 11 مرداد 89)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست


    بی دل جان توضیحات خیلی خوبی دادی

    اما،بنظرم صحبتهای آنی ناقض حرفهای شما نیست
    فکر کنم منظور آنی جان اینه که نباید لذت بردن از این دنیا رو برای خودمون کم کنیم با اندیشه اینکه بهشت فقط در آخرته.میتونیم تو همین دنیا هم برای خودمون یه بهشت زمینی،هرچند غیر قابل مقایسه با بهشت واقعی،بسازیم در ذهنمون.
    و همین باعث میشه بیشتر لذت ببریم از زندگی.
    از نظر من صحبتهای هیچ یک از شما دو عزیز بزرگوار همدیگر رو رد نمیکنه

    دوستتون دارم
    موفق باشین

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    نقل قول نوشته اصلی توسط بی دل
    دانشمندان دیگر آمده اند و همان ماجرای بینگ بنگ یا انفجار اولیه ...
    با عرض پوزش اشتباه تایپی صورت گرفته که اصلاح میکنم:
    بیگ بنگ

  15. #9
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,440
    امتیاز
    288,132
    سطح
    100
    Points: 288,132, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,614

    تشکرشده 37,113 در 7,018 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    نقل قول نوشته اصلی توسط lvlahtab

    بی دل جان توضیحات خیلی خوبی دادی

    اما،بنظرم صحبتهای آنی ناقض حرفهای شما نیست
    فکر کنم منظور آنی جان اینه که نباید لذت بردن از این دنیا رو برای خودمون کم کنیم با اندیشه اینکه بهشت فقط در آخرته.میتونیم تو همین دنیا هم برای خودمون یه بهشت زمینی،هرچند غیر قابل مقایسه با بهشت واقعی،بسازیم در ذهنمون.
    و همین باعث میشه بیشتر لذت ببریم از زندگی.
    از نظر من صحبتهای هیچ یک از شما دو عزیز بزرگوار همدیگر رو رد نمیکنه

    دوستتون دارم
    موفق باشین
    با سلام
    من كه نظرم اينه صحبتهاي اين دو بزرگوار تا اندازه زيادي همديگر را رد مي كنه!!!

    به نظرم اين تاپيك كمك زيادي به رفع تعارض ها و ناهماهنگي هي شناختي افرادي مي كنه كه در آن شركت مي كنند.
    (منظوم تعارضهاي شناختي و انتزاعي در هدف زندگي و تجربه پايدار آرامش)

    صرفا اگر نظرات و عقايد نقد بشوند و پيوسته احترام و شخصيت افراد حفظ شود. كه تا كنون اينطور بوده است.

  16. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 11 مرداد 89)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: همین زمین خانه ی من و تو و بهشت خداست

    مهتاب جان باید عرض کنم با همه احترامی که برای دیدگاه آنی نازنینم قائل هستم و عشقی که به این عزیز میورزم اما خوب تفاوت دیدگاه در این زمینه داریم از جمله:

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    اما چه کسی گفته که این دنیا ، همینی که زمین خدا ، زیر پای ما قرار دارد بهشت نیست؟
    ...
    شاید همه ی درد انسان این است که همه کلمات و واژه ها برای او از قبل تعریف شده است تا در پی سراب به بهشت موعود ی فکر کند که نه دیده و نه حتی ، طعم آن را چشیده ، تنها تعریفش را شنیده .
    ...
    اگر این خانه محقر است ، مال من و توست و اگر محقر نیست ، باز هم خانه ی من و توست با هر آنچه که در خانه ی خود داریم یا نداریم .
    ...
    رد من و تو این است که به امید بهشت موعود نادیده ، از درک عشق خالصانه و بی توقع بر زمین عاجز مانده ایم .

    قل و زنجیرهایی که به مدد واژه های از قبل تعریف شده با مفاهیم تفکیکی " خوب - بد " به افکار و احساسات و اعمال خود بسته ایمراستی چرا ...؟
    ...
    اینجاست که قناعت به داشته ها را نادیده می گیریم و میل به زیاده طلبی و میل به بهشت و ناشناخته ها در ما بیدار می شود ؟

    چشمها را باید شست
    درسته چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید
    اما... باید درست دید! و خود را به فریب نسپرد.
    کتمان! انکار!
    با این چیزها آرامش به دست نمیاید و به قناعت این چنینی اعتقادی ندارم!
    من به یقین رسیده ام در مورد آنچه که گفتم. و دست به انتخاب زدم . هر چند که هنوز در عمل قدری میلنگم اما خوب! میخواهم در نهایت همان آدم خوبی باشم که بهشت به او وعده داده شده و بالاتر از آن رضایت پروردگار نادیده ام! مرا وا میدارد که به عشق او به همه عشق بورزم.
    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
    من و آنی انگیزه هایمان و درونمایه های فکری و عملی مان با هم فرق دارد. هر چند که در ظاهر یک پرچم در دستمان باشد. و یکنوع لباس بر تنمان!

  18. 4 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (دوشنبه 11 مرداد 89)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس می کنم تو ازدواجم شکست خوردم.
    توسط atria در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 تیر 92, 15:18
  2. درخواست مهريه تو شرايطي كه دارم درست هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 13:33
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 خرداد 91, 03:07
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  5. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.