گاهی حس می کنم من رفتارهای ضد مرد دارم و این واسم دردسرساز شده؟

[simai]

من یه طرز تفکر خیلی بد تو ذهنم دارم : مردا همیشه دنبال ماجرا هستند!!!! خودمم می دونم طرز تفکر جالبی نیست ولی دست خودم نیست این طرز تفکرم رو طرز فکرم اثر می زاره و رفتارهای بسیار سرسختانه ای با مردایی که سراغم میان دارم که الان به نقطه ای رسیدم که حس می کنم داره واسه زندگیم مشکل ایجاد می کنه دوست دارم نظرات و راهکارهای احتمالی دوستانو بدونم.؟
زنده باشید.

[louise]

چرا فکر میکنید مردها همیشه دنبال ماجرا هستند؟ تجربه خاصی در این زمینه دارید؟ منظورم اینه که ریشه این طرز فکر از کجا نشات میگیره؟

منظور شما از رفتار سرسختانه چیه؟

[simai]

تجربه احساسی خاصی با مردا نداشتم اینکه جدی یه ارتباطی داشته باشم و براساس اون بخوام اینطوری فکر کنم نبوده. فکر می کنم یه چیزی که براساس طرز فکر غالب اجتماع زنان شکل گرفته. ولی همیشه یه گوشه ذهنم بوده. و بعضی تجربیات جزیی باعث تقویتش می شه . خودم می دونم که خیلی فکر بی خودیه ....
منظورم از رفتار سرسختانه : به خیلی فرکانس هایی که دخترای دیگه جواب می دن من جواب نمی دم و خیلی ها بهم می گن که این باعث می شه طرف مقابل فکر کنه ازش خوشت نمیاد. اولین بار اینو یه پسری 3 ماه پیش بهم گفت خودش از 4 سال پیش منو می شناخت (پسر دوست خانوادگی و همکار فعلی )و می دونم که از یک و نیم سال پیش تصمیم گرفته بود یه پیشنهاد جدی بهم بده اینو حس می کردم ولی هیچ وقت نداد و 3 ماه پیش بهم گفت انقدر محکمی که ادم باید از هفت خان رستم بگدره تا یک کلمه با تو حرف بزنه و این گاهی انقدر ازار دهنده می شه که ادم بی خیال می شه و فکر می کنه یه زن اینقدر مغرور ام دیوونه می شه!!!!!!
من تو23 سالگی یه تجربه ای داشتم که حس می کنم اثر بدی رو رفتارام داره بدنبال سکته پدرم من مسئولیت کارگاهشو به عهده گرفتم یه کار کاملا مردونه و همزمان طرحمو توبیمارستان شروع کردم یعنی اولین برخورد جدی من با محیط اجتماعی ایران. دست مردای دوروبرم درد نکنه حسابی لطف کردن تو این مدت در حقم چه همکارهای بیمارستان چه افرادی که تو کارگاهمون زیر دستم کار می کردن . اون موقع ها ایدئولوژی من این بود تو کار می کنی و جنسیت همکار مهم نیست ولی یواش یواش فهمیدم این روند تو ایران جواب نمیده دست پدر و داییمم درد نکنه هر دو اینواز روز اول بهم گوش زد کرده بودن که شوخی خنده بی جا و.... ممنوع این کشور ظرفیتشو نداره. جور دیگه ای فکر می کنن ادما. من برای حفظ حریمم یاد گرفتم که به خیلی نگاهها و پیشنهاد کمک ها و نخ دادن های کاملا واضح و..... نباید واکنشی نشون بدم دیگه شده بخشی از شخصیتم . و الان یه عادت منفی پیدا کردم که قضاوت می کنم درباره مردایی که میان سراغم حتی قبل اینکه بخوان ارتباط برقرار کنن . این حساسیت بیش از حدم مانع می شه به ادما فرصت بدم. در واقع من تجربیات دنیای تجارتو وارد دنیای عاطفیم کردم در صورتی که این دوتا با هم فرق داره.

[reza 12]

دوست عزیز من بهتون پیشنهاد میکنم فیلم Liberal Arts رو حتما ببینید البته اگه زبانتون خوب نیس حتما با زیرنویس ببینید که متوجه صحبت های کاراکترا بشید
درسته که اینا فیلم هستن ولی یه نمایی تقریبی از زندگی به آدم میدن که میتونه برای تغییر دادن نوع تفکرتون بهترین راه باشه،وگرنه با حرف زدن چیزی حل نمیشه به نظرم و فقط باید تو شرایط جدید قرار بگیرید که اونم بعید میدونم بتونید در حال حاضر انجام بدید پس حداقل این فیلم یا امثال این رو ببینید که یه پس زمینه براتون شکل بگیره

[شیدا.]

کتابهایی که در این مورد هست بخون.
فکر می کنم "زن بودن تونی گرنت" و مثل یک مرد فکر کن مثل یک زن رفتار کن خوب باشه.

کلا توی اینترنت بگرد در مورد هنر زن بودن و مواردی شبیه این، مطلب زیاد پیدا میکنی.
البته همشون 100 درصد با فرهنگ و تربیت ما جور نمی آد، اما کمک خوبیه برای باز شدن ذهن در این مورد.

[simai]

دوستان من اصلا شبیه مردا نیستم ها خیلی هم دخترم فقط بی اعتماد شدم خیلی زیاد

[mahasty]

سلام.
منم کمی اینجوری هستم. اما خودم فکر می کنم مشکلم کمیش ناشی از بی اعتمادی باشه و بیشترش به خاطر اینه که مغرورم. انگار همون ترس کم باعث میشه خودمو خیلی دور از دسترس نگه دارم. نمی دونم باید چیکار کرد.
یه مدته دارم از این فیلمای فانتزی (یه چیزی تو مایه های فیلم هندی :) می بینم تا بلکه نگاهم به زندگی و روابط آدمها امیدوارانه تر بشه و رفتارم ظرافت مندانه تر. البته تا حالا که نتیجه ای نگرفتم.

[simai]

کتابی که شیدا جون معرفی کرده خیلی جالبه " زن بودن" خلاصه شو تو نت خوندم خیلی قضیه رو باز کرده بود من فردا حتما می خرمش یه کتاب دیگه هم من معرفی کنم " به دست بیار و نگه اش دار" اینم کتاب جالبیه مخصوص بانوان البته
قضیه غرور مشکل جدی محسوب می شه کم و زیادش هر دو بده ادم باید بتونه کنترلش کنه لطفا راهکار هارو share کنید دوستان

[Parsa1]

گاهی وقتها ضدیت با جنس مخالف (زن ستیزی در مردان و یا مردستیزی در زنان) میتونه نشونه بعضی از اختلالهای شخصیتی باشه (ممکنه در مورد شما صدق نکنه)
بعضی موارد شاخته شده اون اختلال شخصیت نمایشی و همین طور اختلال شخصیت خود شیفته هست. یک نمونه تحقیق که درباره "مردان زن ستیز" هست رو رو در اینجا ببینید:
Narcissistic heterosexual men target their hostility primarily at heterosexual women, the objects of their desires, study finds
در مورد اختلال شخصیت نمایشی (هیستریانیک) ، مثلا یکی از تصورات رایج زنان مبتلا به این اختلال این هست که مردان ذاتا همه خیانتکار و شهوت پرست هستند و این افراد ممکنه برای اثبات این مساله ادعای داشتن تجربه یا مدرک علمی هم بکنن که خوب منشا این تفکر آسیبهای دوران کودکیه.(نقل از دکتر هلاکویی)
یعنی گاهی دیدگاههای منفی در مورد جنس مخالف، با مشکلات روانی یا عاطفی دیگری همراه هست و احتمالا به تنهایی ظهور نمی کنه.
اگر فکر می کنید این طرز فکر در شما در حدی هست که ایجاد مشکل می کنه ، بهتره برای احتیاط با یه مشاور هم صحبت کنید

[sara 65]

سلام
من معنی همیشه دنبال ماجرا هستند رو دقیقا متوجه نمیشم اما به نظر صفت بدی نمیاد! راجع به این کلمه بیشتر توضیح بده لطفا
اینکه شما به سیگنالها و نگاه ها و نخ دادن ها واکنش نمیدی هم به نظرم غیر منطقی نمیاد! شاید روزی ده نفر از سر شیطنت یا هرچیز دیگه به جنس مخالفشون سیگنال بفرستن. اگه یه پسری واقعا به دختری علاقه داره حداقل کاری که میتونه انجام بده اینه که اونو مستقیم و بدون ترس ابراز کنه و از نظر من اگه اینکارو نمیکنه مطمئنا در مورد علاقش توهم زدیم! (یا حداقل شدت اون)
من هم مثل شما هیچ وقت به این نگاه ها و ... اهمیت نمیدم اما لزومی هم نمیبینم با یه مرد چنان رفتار کنم که جرات حرف زدن با منو نداشته باشه فقط چون جنسیتش با من متفاوته.