به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آذر 92 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1392-1-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    562
    سطح
    11
    Points: 562, Level: 11
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Shy وصلت با آشنا

    سلام.دوستان...برخلاف نام کاربریم که اسم خواهر زاده ام هست که خیلی هم دوستش دارم یه آقام..
    دیروز به شما اضافه شدم و سال خوشی رو براتون آرزومندم..
    25سالمه و کارمندم و از خوانواده ای با اصل ونصب مورد احترام ،وضعیت مسکنم هم 75% آمده استو کمی کوتاه قد و تقریبا شیک پوش و جمع بندی خودم از خودم پسر خوبیم وجمعبندی اطرافیانم ازم خیلی خوب..چند ماه پیش خواستگاری دختری رفتم که خواهر یکی ازدوستای صمیمیمه وپیش دانشگاهیه از لحاظ خونوادگی هم باهم رابطه داریم.خواستگاریمون جوری بود که چون محیط زندگیمون زیاد بزرگ نیست و برای جلوگیری از ترس حرف در آوردن مردم بیکار فقط بایکی از افرادخونوادش صحبت کردیم که ببینیم آیا آمادگیش رو داره و راضیه که پا پیش بزاریم یا نه...خونوادش هم بخاطر ارادتی که نصبت بهم دارن یه جورایی از خوشحالی بین خودشون اطرافیانشون پخش کردن و کم کم فشار آوردن که سریع جواب بده بهم(یه جورایی مثبت بده).اونم اول کار گفته بوده که فعلا به فکر درسش هست وقصد ازدواج نداره.واسه همین خونوادش بهم گفتن که منتظر بمونم.حالا هم کم کم فهمیدم که ازبس بهش فشار آوردن دیگه یه احساس میکنم جورایی ازم متنفر هم شده نمیخواد درباره ی این موضوع صحبت هم بکنه.نمیدونم کجای کارم رو درست انجام ندادم و باید چیکار میکردم که بهتر باشه...گیج شدم..
    شاید باید رفت و آمدم رو بعد این جریان کمتر میکردم که کردم ولی چون با دوستم در ارتباط بودم نیمیشد که قطعش کنم...شاید باید به خودش میگفتم...شاید هم انتظار کیس بهتر رو داره( که انتظار بیخودی نیست) شاید هم فقط و فقط به درس فکر میکنه(البته اوضاع درسش هم عالی نیست:)متوسطه...
    بهرحال با اینکه هنوز جوابم رو نگرفتم و خدا هم کریمه وصبر هم چیز خوبیه ولی یه جورایی دارم واسه جواب منفی آماده میشم...
    راهنمایی که ازتون میخوام اینه که
    1)چیکار کنم که با جواب رد دادنش راحتتر کنار بیام چون جریان طولانی شده منم خیلی دوسش داشتم احساس میکنم برام مشکل باشه..
    2)برای جمع وجور کردن این جریان و با حرفهایی احتمالا بخاطر محیط نسبتا کوچیکی که توشم برای من و ایشون پیش میاد بهتره چه کاری انجام بدم،(رابطه ام رو باهاشون کم کنم یا چند مدت از محیط زندگیم دور شم یا...)
    3)ودر آخر هم بهش بفهمونم که من نمیخواستم باعث اینهمه فشار از طرف خونوادش بهش بشم (نیتم مثل بیشتر آدم خیر بوده وبس..)

    .......................بینهایت ممنون میشم که راهنماییم کنید...منتظر میمونم..........................

  2. کاربر روبرو از پست مفید moein321 تشکرکرده است .

    میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    فکر نمی کنی دختری که مدنظرته هنوز بچه ست و آمادگی ازدواج نداره؟


  4. 5 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    ferial (سه شنبه 06 فروردین 92), moein321 (سه شنبه 06 فروردین 92), rozaneh (چهارشنبه 07 فروردین 92), Sinéad (سه شنبه 06 فروردین 92), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آذر 92 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1392-1-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    562
    سطح
    11
    Points: 562, Level: 11
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از جوابتون اتفاقا دوست داشتم یکی از کسایی که بهم پاسخ بده هم شما باشید...چرا شاید شما هم راست بگید.ولی کمی تحقیق کردم و از لحاظ رفتار و برخوردش نسبت به همسن و سالاش پخته تر میاد افرادخوانوادش هم بیشتر شون سابقه ی 10 به بالا در زندگی مشترک رو دارن و همیشه باهاشون در رفت و آمده(منظورم اینه که اونقدر هم بچه بنظر نمیاد)..البته منظورم بدون فرافکنی و ای کاراست...ممنون میشم که اون راهنماییهایی رو که از تون خواستم رو برام بکنین....منتظر میمونم:)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام به شما

    خوش امدید به همدردی

    سعی کنید در اسرع وقت نام کاربری مناسبی با جنسیتتون ایجاد کنید تا کاربرها به اشتباه نیفتن.

    در مورد سوال اولتون:

    اگر بپذیرید که ایشون هم حق انتخاب داره دیگه این فکر رو نمیکنید.ضمن اینکه یادتون باشه علاقه باید دو طرفه باشه .و دیگه اینکه شما یک اقا هستید و این قابلیت در شما هست که جواب منفی بشنوید و بتونید زندگی عادیتون رو ادامه بدید.پس زیاد اسیر احساسات نشید و بدونید شروع زندگی قبل از هر چیزی نیاز به منطق و عقل داره نه عواطف و احساسات .

    در مود سوال دومتون

    شما کار بد و خلاف شرع و عرفی نکردید.کاری کردید که هر مردی تو سن و سال شما ممکنه انجام بده.حالا من نمیدونم در محیطی که شما زندگی میکنید ایا خواستگاری رفتن هم بعدا توش حرف درمیاد یا خیر.
    به نظر من رفتار عادیتون رو داشته باشید.همون رفتاری که قبل از خواستکاری انجام میدادین و البته به قول خودتون کمی رابطه اتون رو با این خانواده کمتر کنید و دیگه به منزلشون رفت و امد نکنید.

    در مورد سوال سوم هم
    اصلا این کار رو نکنید.چون همین کار نیازمند یه صحبت خصوصی و دو نفره با این خانومه.و اینطور که شما میگید یه خواستگاری ساده کلی حرف توش درمیاد چه برسه به صحبت شما با اون خانوم

    ایشون بهتر از هرکسی خانوادش رو میشناسه.ضمن اینکه شما هم دوست صمیمی برادرش هستید.پس شناخت کافی از شما دارن.هم خانواده و هم خوده خانوم.

    شما توکلتون به خدا باشه از خدا بخواهید بهترین رو قسمت شما بکنه.ضمن اینکه یه مدت از جریان خواستگاری و ...فاصله بگیرید و اجازه بدید این خانوم فکرهاش رو خوب بکنه.
    کم نبود خانومهایی که اینجا تاپیک میزنن و مینالن از ازدواجهای زورکی که خانواده باعث بانیش بودن

    حالا البته هنوز جواب قطعی منفی نشده.شما هم منتظر باشید و هیچ اقدام خاصی نکنید.

    موفق باشید
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Linus (سه شنبه 06 فروردین 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 06 فروردین 92), پدربزرگ (سه شنبه 06 فروردین 92), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آذر 92 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1392-1-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    562
    سطح
    11
    Points: 562, Level: 11
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی جامع و کاملتون....

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط neda66 نمایش پست ها
    ممنون از جوابتون اتفاقا دوست داشتم یکی از کسایی که بهم پاسخ بده هم شما باشید...چرا شاید شما هم راست بگید.ولی کمی تحقیق کردم و از لحاظ رفتار و برخوردش نسبت به همسن و سالاش پخته تر میاد افرادخوانوادش هم بیشتر شون سابقه ی 10 به بالا در زندگی مشترک رو دارن و همیشه باهاشون در رفت و آمده(منظورم اینه که اونقدر هم بچه بنظر نمیاد)..البته منظورم بدون فرافکنی و ای کاراست...ممنون میشم که اون راهنماییهایی رو که از تون خواستم رو برام بکنین....منتظر میمونم:)
    باز هم معنیش اینه که این خانم نسبت به همسن و سال های خودش پخته تره، اصلا نمی تونه نتیجه بده ایشون مثل یک خانم 24-25 ساله آمادگی زندگی مشترک رو داره یا اینکه تا 24-25 سالگی تغییر خاصی نمی کنه و همین الان به اوج پختگی رسیده. حتی از نظر فیزیکی در بدن خانم ها این سن بسیار متفاوته با 4-5 سال بعد و حتی اگه در رفتار و اعمال ایشون پختگی می بینید، قطعا ایشون با 4-5 سال آینده خودش تفاوت های بسیار زیادی خواهد داشت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط neda66 نمایش پست ها
    سلام.دوستان...برخلاف نام کاربریم که اسم خواهر زاده ام هست که خیلی هم دوستش دارم یه آقام..
    دیروز به شما اضافه شدم و سال خوشی رو براتون آرزومندم..
    25سالمه و کارمندم و از خوانواده ای با اصل ونصب مورد احترام ،وضعیت مسکنم هم 75% آمده استو کمی کوتاه قد و تقریبا شیک پوش و جمع بندی خودم از خودم پسر خوبیم وجمعبندی اطرافیانم ازم خیلی خوب..چند ماه پیش خواستگاری دختری رفتم که خواهر یکی ازدوستای صمیمیمه وپیش دانشگاهیه از لحاظ خونوادگی هم باهم رابطه داریم.خواستگاریمون جوری بود که چون محیط زندگیمون زیاد بزرگ نیست و برای جلوگیری از ترس حرف در آوردن مردم بیکار فقط بایکی از افرادخونوادش صحبت کردیم که ببینیم آیا آمادگیش رو داره و راضیه که پا پیش بزاریم یا نه...خونوادش هم بخاطر ارادتی که نصبت بهم دارن یه جورایی از خوشحالی بین خودشون اطرافیانشون پخش کردن و کم کم فشار آوردن که سریع جواب بده بهم(یه جورایی مثبت بده).اونم اول کار گفته بوده که فعلا به فکر درسش هست وقصد ازدواج نداره.واسه همین خونوادش بهم گفتن که منتظر بمونم.حالا هم کم کم فهمیدم که ازبس بهش فشار آوردن دیگه یه احساس میکنم جورایی ازم متنفر هم شده نمیخواد درباره ی این موضوع صحبت هم بکنه.نمیدونم کجای کارم رو درست انجام ندادم و باید چیکار میکردم که بهتر باشه...گیج شدم..
    شاید باید رفت و آمدم رو بعد این جریان کمتر میکردم که کردم ولی چون با دوستم در ارتباط بودم نیمیشد که قطعش کنم...شاید باید به خودش میگفتم...شاید هم انتظار کیس بهتر رو داره( که انتظار بیخودی نیست) شاید هم فقط و فقط به درس فکر میکنه(البته اوضاع درسش هم عالی نیست:)متوسطه...
    بهرحال با اینکه هنوز جوابم رو نگرفتم و خدا هم کریمه وصبر هم چیز خوبیه ولی یه جورایی دارم واسه جواب منفی آماده میشم...
    راهنمایی که ازتون میخوام اینه که
    1)چیکار کنم که با جواب رد دادنش راحتتر کنار بیام چون جریان طولانی شده منم خیلی دوسش داشتم احساس میکنم برام مشکل باشه..
    2)برای جمع وجور کردن این جریان و با حرفهایی احتمالا بخاطر محیط نسبتا کوچیکی که توشم برای من و ایشون پیش میاد بهتره چه کاری انجام بدم،(رابطه ام رو باهاشون کم کنم یا چند مدت از محیط زندگیم دور شم یا...)
    3)ودر آخر هم بهش بفهمونم که من نمیخواستم باعث اینهمه فشار از طرف خونوادش بهش بشم (نیتم مثل بیشتر آدم خیر بوده وبس..)

    .......................بینهایت ممنون میشم که راهنماییم کنید...منتظر میمونم..........................
    اینکه شما آمادگی پاسخ منفی رو دارید خیلی خوبه.

    1. به این قضیه به چشم شکست نگاه نکنید (که به نظر نمیاد نگاه کنید چون دید منطقی دارید)، این طبیعیه که کمی احساس دلتنگی، ناراحتی، تردید، پشیمونی، ناراحتی، حتی احساس خیانت کردن یا مورد خیانت قرار گرفتن و احساس های پیچیده علاقه یا حتی خشم داشته باشید ولی تمام این احساس ها به سرعت از بین خواهند رفت. مهم اینه که شما هر چه زودتر به روتین زندگی قبلی خودتون برگردین.

    2. شما رابطه تون با این خانم رو قطع کنید ولی با برادرش که دوستتونه می تونید ارتباط داشته باشید. اون خانم بیشتر از شما آسیب می بینه و در معرض مشکلات احتمالیه پس حواستون باشه هر موقع برادرش رو می بینید جایی خارج از منزلشون باشه و مطمئن باشید اصلا حتی عبوری هم نگاه شما به این خانم یا این خانم به شما نمی افته.

    3. خودش می دونه و لازم نیست شما کاری کنید.

    یک نکته هم اینکه به حرف مردم بیکار کاری نداشته باشید، همیشه کار صحیح رو انجام بدید.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  10. 3 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    moein321 (سه شنبه 06 فروردین 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 06 فروردین 92), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام

    سنی که ایشون دارن و به عنوان یک دختر هنوز کلی آرزو و هدف برای زندگیشون دارن و شاید آمادگی زندگی مشترک رو نداشته باشن شما ریسک کارتون رو باید بپذیرید و اونم احتمال نه شنیدن است. برای مورد سوم باید بگم کمی رابطه تونو با دوستتون کمتر کنید (البته موقت)
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  12. کاربر روبرو از پست مفید rozaneh تشکرکرده است .

    moein321 (چهارشنبه 07 فروردین 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیحوصلگی شدید
    توسط esm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 09 تیر 97, 19:39
  2. سردرگمی و بی حوصلگی
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 12:56
  3. چگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم؟
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 15:08
  4. با شكها و بي حوصلگي و سردي شوهرم چه كنم ؟
    توسط تنها مانده در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 92, 23:26
  5. اگه حوصله داشتين حرفاي من بي حوصله رو بخونين
    توسط sstanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 87, 00:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.