✢ سیاست های زنانه به سبک هِرا ✢

[طنین باران]

«بسم الله الرحمن الرحیم»


مقدمه :

هرا؛ ایزدبانوی ازدواج و همسر

در افسانه‌ های یونان باستان، هِرا زنی جذاب بود و نگاه زئوس که در آن زمان فرمانروای کبیر شده بود را به خود جلب کرد. اما تلاش زئوس برای نزدیک شدن به هرا به جایی نرسیده بود. هرا تا زمانی که از او قول ازدواج نگرفت به او توجهی نکرد.

هرا زنی است که به خوبی می‌داند که چگونه با همسر، یا نامزد خود ارتباط برقرار کند، معمولا با مردان موفق ازدواج می‌کند و پس از ازدواج، توانایی مدیریت زندگی عاطفی خود را دارد.

هراها وقتی درخواستی از مرد داشته باشند به خوبی درخواست خود را بیان می‌کنند و معمولا با استقبال مرد مقابل خود قرار می‌گیرند.

این‌ جا ویژگی‌ های اصلی هرا در رابطه عاطفی بیان می‌ شود:

- وارد روابط بیهوده نمی‌ شود

- از مردان شناخت کافی دارد

- می‌داند چگونه درخواست‌ های خود را بیان کند که مورد توجه مرد مقابلش قرار گیرند

- می‌ داند که در جمع‌ ها چگونه با مرد صحبت کند

- ملاک‌ های زندگی خود را می‌ داند

- ظرافت‌ های زنانه را به خوبی به‌ کار‌ می‌ گیرد

- اگر با شخص مناسبی آشنا شد رابطه را به گونه‌ ای مناسب به سمت ازدواج پیش می‌ برد.

- می‌ داند با همسر یا نامزدش با چه گفتاری صحبت کند که تاثیر بیشتری بر او بگذارد.


این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

- کسانی که نیاز دارند دنیای مردان را بهتر بشناسند تا ارتباط بهتری با همسر، نامزد یا حتی پسر و برادر خود برقرار کنند.

- دختران مجردی که می‌خواهند با مردی آشنا شوند و با او پیمان ازدواج ببندند.

- زنان متاهلی که احساس می‌کنند آن‌گونه که باید مورد توجه همسرشان قرار نمی‌گیرند.

- زنانی که از یک رابطه نامناسب بیرون آمده‌اند و می‌خواهند اشتباهات گذشته را جبران کنند.



نویسنده : آقای فرزاد میر احمدی
کتابخانه کتابراه

[طنین باران]

یکی از بزرگترین روانشناسانی که در زمینه روابط عاشقانه پژوهش می‌ کند جان گاتمن است. او می‌ گوید بیشترین شکایتی که زنان در زمینه روابط عاطفی خود دارند دو مورد زیر است:

1- هر وقت به او نیاز دارم در کنارم نیست.

2- آن صمیمیتی که نیاز دارم در رابطه ما وجود ندارد.

همچنین گاتمن می‌ گوید که بزرگترین شکایت مردان این است که زنان خیلی غر می‌ زنند و شکوه‌ های زیادی دارند.

با سیاست‌ های زنانه شما می‌توانید بر مشکلات بالا غلبه کنید و رابطه‌ ای که متناسب شما است را ایجاد کنید.



تخریب‌ گرهای رابطه

عوامل زیادی وجود دارند که یک رابطه را به سمت نابودی پیش می‌برند که دانستن آن‌ها ضروری است. بهتر است در این قسمت به آن‌ها اشاره‌ای بکنیم و سپس راهکارهایی برای بهبود یک رابطه عاطفی بیان کنیم.

بر اساس نظر ویلیام گلاسر و جان گاتمن، روانشناسان بزرگ معاصر، عوامل زیر یک رابطه را تخریب می‌کنند:

1- انتقاد: همه آدم‌ ها نسبت به انتقاد جبهه‌ گیری می‌ کنند. جان گاتمن از انتقاد به عنوان یکی از سوارهای سرنوشت نام می‌ برد؛ یعنی گویی انتقاد سرنوشت رابطه را تخریب می‌ کند. وقتی یک زن از مرد انتقاد می‌ کند اعتماد به نفس او را می‌ گیرد و او دیگر تمایلی به بودن با شخص مقابل را ندارد. مرد هم اگر انتقاد کند اعتماد به نفس زن را می‌ گیرد. مرد با درایت یا زن با سیاست اگر اشکالی در طرف مقابل می‌ بیند در زمانی که طرف آماده است با زبانی ملایم آن را بیان می‌ کند.


2- سرزنش: بعضی از افراد ناراحتی خود را با انتقاد شروع می‌ کنند و به سرزنش می‌ رسانند. سرزنش و تحقیر عوامل مهلکی هستند که در ذهن طرف می‌ مانند و باعث دوری عاطفی دو طرف می‌ شوند. وقتی مرد را خیلی سرزنش می‌ کنید به او این پیام را می‌ رسانید که توانایی و قدرت مردانگی ندارد.


3- شکوه: افرادی هستند که در رابطه دائما از اوضاع و از رفتار و شخصیت طرف مقابل گلایه می‌ کنند. انرژی منفی‌ ای که از این شکوه‌ ها انباشت می‌ شوند باعث گریزان شدن طرف مقابل می‌ شود.


4- نق زدن: افراد زیادی هستند که وقتی نیازهایشان برآورده نمی‌ شود شروع به غر زدن و نق زدن می‌ کنند و طرف مقابل را کلافه می‌ کنند. این عامل هم بر رابطه تاثیر بسیار بدی می‌ گذارد.


5- تهدید: بعضی از افراد دائما طرف مقابل را تهدید می‌ کنند و امنیت روانی او را به هم می‌ ریزند. کسی که طرف مقابلش را تهدید به جدایی یا تهدید به آسیب رساندن می‌ کند آسایش او را می‌ گیرد.

6- تنبیه: افرادی هم هستند که طرف مقابل خود را یا به صورت فیزیکی یا به صورت روانی تنبیه می‌ کنند و این امر مایه سردی عاطفی و جدایی می‌ شود.

7- تطمیع: بعضی از مواقع یکی از طرفین برای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کند دیگری را به نوعی فریب دهد، با وعده‌های واهی او را تسلیم کند یا به هر روشی کاری کند تا آن شخص مطیع او شود. این هم یکی از راه‌های تخریب رابطه است.

[طنین باران]

موریانه‌ها در روابط

حتما شما هم افراد زیادی را می‌شناسید که با عشق آتشین با هم آشنا شده بودند ولی بعداً با نفرت از هم جدا شدند. چه چیزی این گونه یک رابطه را به هم می‌ریزد و عشق را به نفرت می‌انجامد؟

این موارد در رابطه عاطفی مثل موریانه هستند که به آرامی رابطه را از بین می‌برند:

الف- عدم تصمیم‌ گیری و اجازه دادن به دیگران برای نقش بازی کردن در زندگی شما


ب- عدم تعیین اولویت‌ های زندگی و نداشتن یک نقشه راه برای زندگی

ج- ورود به چهار عنصر تخریب گر زندگی

جان گاتمن 4 عامل که روابط عاطفی را تخریب می‌کند بیان کرده است که ما هم به آن اشاره می‌ کنیم و راه‌ های تغییر آن‌ ها را بیان می‌کنیم:

الف- انتقاد

زن و مردی را در نظر بگیرید که در مورد نحوه پس انداز کردن با هم اختلاف دارند. یکی از آن‌ها اعتقاد دارد که باید منزل را بزرگتر کند، دیگری تمایل دارد که در بازار بورس سرمایه گذاری کند. بحث‌ های آن‌ ها زیاد می‌ شود و نهایتا یکی از آن‌ ها با حالت قهر از اتاق خارج می‌ شود.

کم‌ کم بحث‌ های آن‌ ها بیشتر می‌ شود و موضوع پول پر رنگ‌تر می‌شود و زمانی که مرد از خانه خارج می‌شود زن شکایت می‌کند که چرا برق را خاموش نکرده‌ ای یا چرا خرج کردن را درست انجام نمی‌ دهی. کم‌ کم یکی از عناصر به نام انتقاد وارد زندگی می‌ شود چرا این لباس را خریده‌ ای؟ مگر نگفتم با فلانی حرف نزن و... وقتی مسافرت می‌ روند به همدیگر انتقاد می‌کنند و وقتی یکی از آن‌ها اظهار نظر می‌ کند دیگری مخالفت می‌ کند و نسبت به نظر آن نفر دیگر، جبهه‌ گیری می‌کند.

کم‌ کم حرف این دو نفر هیچ تأثیری بر دیگری ندارد و عصبانیت آن‌ ها روز به روز بیشتر می‌ شود. افراد در مقابل انتقاد از خود دفاع می‌ کنند و احساس می‌ کنند به شخصیت آن‌ها حمله می‌ شود به همین خاطر یا از طرف مقابل دور می‌ شوند یا شروع به جر و بحث می‌ کنند. آن‌ چه در این‌ جا تاکید می‌ کنیم این است که باید در ارتباط عاطفی به هدف خود توجه کنید و دقت کنید که جمله‌ ای که بیان می‌ کنید چه تأثیری بر دیگری دارد. آیا فقط می‌ خواهید مرد یا زن مقابل را تخریب کنید یا می‌ خواهید تغییری در رفتار او مشاهده کنید؟ با انتقاد تغییر خاصی در رفتار کسی ایجاد نمی‌ شود.

راه حل چیست؟

به جای انتقاد از گلایه استفاده کنید. گلایه شبیه انتقاد است ولی تأثیر خیلی زیادی دارد. در انتقاد شما به شخصیت طرف مقابل حمله می‌ کنید و یک موضوع کلی را مطرح می‌ کنید که طرف مقابل احساس می‌ کند به طور غیر منصفانه مورد حمله قرار گرفته است. اما در گلایه شما احساس خود را نسبت به آن رفتار خاص بیان می‌ کنید و آن موقعیت خاصی که باعث ناراحتی شده است را بیان می‌کنید. در جدول زیر تفاوت انتقاد و گلایه را متوجه خواهید شد:





در گلایه شما احساس خود را بیان می‌ کنید و به طرف مقابل خود نشان می‌ دهید که چه احساسی دارید و در عین حال شخصیت او را مورد حمله قرار نمی‌ دهید بلکه رفتار او که از نظر شما مشکل دار است را متذکر می‌شوید.

انتقاد یک موضوع کلی است ولی گلایه موضوع را در موقعیت خاصی بیان می‌ کند.

مثال

انتقاد: دوباره آشپزخانه را به هم ریختی. تو چقدر کثیف هستی!
گلایه: خیلی ناراحت می‌ شوم وقتی از سر کار می‌ آیم می‌ بینم ظرف‌ ها را نشسته داخل آشپزخانه رها کردی.

[طنین باران]

ب- تحقیر

عنصر دیگری که جان گاتمن به عنوان تخریب‌ گر رابطه بیان می‌کند تحقیر است.

این عنصر از انتقاد مخرب‌ تر است. وقتی او را تحقیر می‌ کنید نوعی توهین در آن نهفته است که روان طرف مقابلتان را به هم می‌ ریزد. تحقیر برای همه انسان‌ ها مهلک است و مردان از این نظر بسیار آسیب‌ پذیرند.

گاهی یک بحث عادی بین زن و مرد تبدیل به تحقیر می‌ شود. شاید ابتدا با انتقاد شروع شود ولی کم‌ کم تحقیر و توهین شروع می‌ شود. انواع تحقیرها در زیر آمده است:

-نام گذاری توهین‌ آمیز: وقتی با الفاظ توهین‌ آمیزی او را صدا می‌ زنید: نفهم! احمق و...

- شوخی تحقیرآمیز: زمانی که او را دست می‌ اندازید و بعد فقط می‌ گویید شوخی کرده‌ ام در حالی که شخصیت او را تحقیر کرده‌ اید

- مسخره کردن: زمانی که با حالت مسخره کارهای او را سرزنش می‌ کنید.

- زبان بدن: زمانی که تنفر و تحقیر خود را با اخم و زبان بدن و چهره نشان می‌ دهید.

بهترین راه برای از بین بردن تحقیر این است که به خود بیایید و متوجه شوید که شخصیت یک انسان را له می‌ کنید. به جای آن می‌ توانید ویژگی‌ های خود او را تحسین کنید و این باعث می‌ شود که نظرش نسبت به شما بهتر شود.


ج- دفاع

هرچقدر بحث و جدل بین دو نفر بیشتر باشد احتمال ورود به این عنصر مخرب‌ تر که حال تدافعی است بیشتر می‌ شود. زمانی که یکی از طرفین کاری می‌ کند و جای این که متوجه کار اشتباه خود شود فقط می‌ خواهد با طرف مقابل مقابله کند عنصر دفاع فعال‌ تر می‌ شود. در این صورت هر کدام از دو طرف احساس می‌ کنند که قربانی شده‌ اند و باید از حق خود دفاع کنند.

زن: بازم که اجاره خونه را پرداخت نکردی و صاحب خانه زنگ زد

مرد: این بار دیگه نوبت تو بوده که پرداخت کنی نه من

زن: بازم داری دروغ می‌ گی که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنی

مرد: تو خودت دروغگویی، مگه قرار نبود این بار تو پرداخت کنی؟

زن: اصلا نمیشه به حرف تو اعتماد کرد. قرار نبود که من پرداخت کنم بی‌ مسئولیت!

مرد: نه اصلا این طور نبود.

زن: تو هم دروغ می‌ گی و هم بی‌ مسئولیتی!

در این مکالمه متوجه می‌ شوید که هم تحقیر وجود دارد و هم دفاع. یعنی در مورد حل مشکل صحبت نمی‌ کنند بلکه فقط می‌ خواهند طرف مقابل را محکوم کنند. در حالت دفاعی شما می‌ خواهید حمله طرف مقابل را دفع کنید ولی به حل مشکل شما کمکی نمی‌ کند. دفاع‌ ها انواع مختلفی دارند که در زیر به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

- عدم پذیرش مسئولیت

همسر شما شکایت می‌ کند و شما می‌ گویید تقصیر من نیست. او می‌ گوید چرا در مهمانی این حرف بد را زده‌ اید شما می‌ گویید چیز خاصی نبود چرا این قدر عصبانی هستی.

- بهانه جویی

در این حالت اوضاع بیرونی رامقصر می‌ دانید و خود را عاری از هر اشتباهی.

شوهر شما می‌ گوید چرا همیشه دیر می‌ آیید؟

شما می‌ گویید چکار کنم وقتی خیابان این همه شلوغ است.

او می‌ گوید چرا به من نگفتی که قرار است مهمانی بروی شما می‌ گویید اگر می‌ گفتم مخالفت می‌ کردی.

- شکایت متقابل

او از شما شکایتی می‌ کند و شما هم متقابلاً یک شکایت مطرح می‌ کنید به جای این که به او پاسخ دهید.

مرد: من اصلاً مهمانی نمیام چون تو بداخلاقی می‌ کنی

زن: یعنی تو خودت خیلی اخلاق خوبی داری؟

- تکرار حرف‌ های قبلی

وقتی به جای این که تلاشی برای رفع نگرانی‌ های او بکنید باز هم همان حرف‌ های قبلی را تکرار می‌ کنید

- مرد: چرا هر وقت خونه میام همه چیز به هم ریخته است. انگار برات مهم نیست که من دارم میام

زن: صد بار گفتم من خودم کار دارم و حوصله این بحث‌ ها را ندارم

مرد: چرا هیچ توجهی نمی‌ کنی

زن: من که قبلاً هم گفتم باید به کارهای خودم هم برسم

[طنین باران]

- زبان بدن

یکی از دفاع‌ هایی که خیلی از افراد استفاده می‌ کنند همین است. وقتی که بدن خود را به صورت دفاع تغییر می‌ دهید و یا روی بر می‌ گردانید و با صورت و بدن به او می فهمانید که حرف‌ هایش بیهوده است.

اصلی‌ ترین مشکل حالت تدافعی این است که دو طرف دیگر نمی‌ توانند با هم گفتگو کنند و موضوعات روی هم انبار می‌ شوند و مشکلات آن‌ ها روز به روز بیشتر می‌ شود.

راه حل دفاع این است که حرف‌ های طرف مقابل را نوعی حمله در نظر نگیرید بلکه بدانید که او نگرانی‌ هایی دارد که می‌ خواهد بیان کند و نیاز دارد که شما به نگرانی‌ های او توجه لازم را بکنید.

سعی کنید نگرانی‌ های او را درک کنید و با او همدلی کنید و بگویید که متوجه نگرانی‌ هایش هستید.

تحقیقات نشان می‌ دهد که اگر پذیرای او باشید و در حالی که او انتظار حالت دفاع از شما را دارد حرف‌ هایش را بپذیرید، او خیلی کمتر به سمت انتقاد و جبهه‌ گیری پیش می‌ رود و تلاش می‌ کند بیشتر به شما نزدیک شود.


د- سکوت

بدترین عنصر مخرب رابطه سکوت است. زمانی که مرد و زن به مرحله سکوت می‌ رسند احتمال بازسازی رابطه بسیار کم می‌ شود. در این صورت دیگر به حرف همدیگر گوش نمی‌ دهند، گفتگویی ندارند و هرکدام به کار خود می‌ پردازند.

در این صورت یا خود را مشغول به کار دیگری می‌ کنند یا با گفتن کلماتی مثل «اوهوم» به طرف می‌ فهمانند که نمی‌ خواهم گوش کنم. اگر شما به این مرحله رسیده‌ اید زندگی‌ تان در معرض خطر است حتما باید به فکر بازسازی آن باشید. وقتی هیچ عکس العملی انجام نمی‌ دهید طرف مقابل خود را دلسرد می‌ کنید.

در این مواقع بهتر است حرف بزنید و وارد گفتگو شوید. با فرار کردن یا با بی‌ توجهی موضوع حادتر می‌ شود.

زوجین موفق شنونده‌ های خوبی هستند و با شنیدن حرف طرف به او احترام می‌ گذارند.

[طنین باران]

دو گروه زن: ملکه‌ ها و معمولی‌ ها

بعضی از زنان تلاش فراوانی برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم می‌ کنند ولی در بسیاری از مواقع به نتیجه دلخواه نمی‌ رسند و بعد از مدتی احساس می‌ کنند که شاید ایرادی دارند یا فکر می‌ کنند مردان بی‌ توجه و بی‌ مسئولیت هستند. این زنان گاهی حتی دارای موقعیت‌ های اجتماعی یا اقتصادی بالایی هستند ولی از نظر عاطفی رضایت خاطر ندارند. هرچند چنین زنانی می‌ توانند در ابعاد دیگر زندگی موفق باشند ولی در زمینه عاطفی معمولی هستند.

گروهی دیگر از زنان هستند که مورد توجه طرف مقابل خود هستند و رابطه عاطفی بادوام و عاشقانه‌ ای را تجربه می‌کنند. این زنان برای طرف مقابل مثل یک ملکه هستند و مرد توجه دو چندانی به آن‌ ها می‌کند.

براین اساس دو گروه زن داریم:

الف – معمولی

ب- ملکه


زنان ملکه :

الف- از همان اول نقش مادری برای او بازی نمی‌ کند.

ب- خود را درمانده او نمی‌ داند

ج- برای به دست آوردن او به آب و آتش نمی‌زند

وقتی شما به خود احترام می‌ گذارید خود را دست کم نمی‌ گیرید و فکر نمی‌ کنید که بدون او اصلاً وجود ندارید. اگر زنی خود را خیلی ضعیف نشان دهد و به گونه‌ای برخورد کند که گویی بدون حضور آن مرد کاری نمی‌ تواند انجام دهد در آن صورت حضورش برای مرد بدیهی است و مرد تلاشی برای به دست آوردن او نمی‌ کند. شما به عنوان یک انسان اندیشمند هستید و البته اگر مرد مناسبی کنار شما باشد اوضاع بهتر خواهد شد ولی به گونه‌ ای رفتار نکنید که در غیاب او شما ارزشی ندارید.

ملکه توصیه‌های زیر را در رابطه عاطفی رعایت می‌کند:

1- خود را از اول وابسته نشان نمی‌ دهد و می‌گذارد که برای مرد مثل یک چالش باشد.


2- به خود ایمان دارد و ضعف‌ های خود را نشانه بد بودن خود نمی‌ داند.

همه انسان‌ ها ضعف‌ هایی دارند که نیاز است یا آن‌ ها را برطرف کنند یا اگر نمی‌ توانند آن‌ ها را اصلاح کنند باید آن‌ ها را بپذیرند.

3- در ذهنش این جمله نقش بسته است:

«این منم با تمام شکوهی که دارم و همین برای من بهترین است»

بهتر است برای بالا بردن عزت نفس این جمله را مدت‌ ها با خود تکرار کنید.

4- صادق است ولی هر چیزی را نمی‌گوید

گاهی نیازی نیست هر چیزی را به طرف مقابل گفت. ملکه می‌ داند که آن چه می‌ گوید آیا به رابطه کمک می‌ کند یا خیر. اگر کمکی نمی‌ کند و اگر احتمال تنش وجود دارد موارد غیر ضروری را نمی‌ گوید.

6- کمی شوخ است، زندگی را سخت نمی‌ گیرد ولی به هر شوخی از جانب مرد پاسخ نمی‌ دهد.

اغلب انسان‌ها از شادی، خوش رویی و داشتن روحیه طنز خوششان می‌آید. یک زن با سیاست هم این ویژگی را در خود حفظ می‌کند ولی زیاده روی نمی‌ کند.

7- به بدن خود احترام می‌گذارد و آن را همان گونه که هست دوست دارد.

زن با سیاست از بدن خود مراقبت می‌ کند و آن را دوست دارد.


8- ملکه یا زن با سیاست به مرد احترام می‌ گذارد و با او هم‌ فکری می‌کند ولی جایی که ارزش‌ هایش زیر سوال می‌ روند به خاطر ترس از دست دادن مرد از ارزش‌ های خود نمی‌ گذرد.

[طنین باران]

ملکه می‌ داند که مردان نیاز به احترام دارند

از آن جایی که اصلی‌ ترین خواسته‌ ای که مرد از زن دارد احترام است گاهی زنان کاری می‌ کنند که بدون آن که خودشان متوجه شوند مرد احساس بی‌ احترامی می‌ کند. در زیر به بعضی از این موراد می‌ پردازیم:

1- مرد حرفی می‌ زند و زن با آن مخالفت می‌کند.

ملکه حتی اگر حرف مرد را قبول ندارد هم با تندی برخورد نمی‌ کند بلکه با دلیل قانع‌ کننده آن را رد می‌ کند.

مردی می‌ گفت از دست همسرم بسیار ناراحت هستم و در کنار او احساس آرامش ندارم. احساس می‌ کنم من را قبول ندارد. دلیلی که آن مرد بیان می‌ کرد این بود که همسرش در جمع‌ ها یا در تنهایی خیلی زود با او و نظراتش مخالفت می‌کند. او می‌ گفت همسرم با تندی جوابم را می‌ دهد و من در مقابلش اعتماد به نفسم را از دست داده ام و دیگر تمایلی به دیدن او ندارم.


۲-زن از مردان دیگر تعریف می‌ کند.

مردان به شدت از این که احساس کنند مرد دیگری مورد توجه زن هست پریشان می‌ شوند. گاهی یک زن بدون هیچ منظوری از مردی تعریف می‌ کند که ممکن است مرد را به هم بریزد و باعث عصبانیت یا قهر و سکوت او شود. زن با سیاست حساسیت‌ های مرد را می‌شناسد.

زنی یکی از اساتید مرد خود را خیلی قبول داشت و گاهی پیش نامزدش از خوبی‌های استادش صحبت می‌ کرد. این خانم با این که منظور بدی از حرف‌ های خود نداشت ولی باعث شد که همسرش او را از رفتن به کلاس منع کند.


3- به حرف‌ های مرد اهمیت نمی‌ دهد

مردان دوست دارند زن برای حرف آن‌ها احترام قائل شود. زنی که به حرف مرد توجهی نمی‌کند به صورت غیر مستقیم به او می‌گوید تو را قبول ندارم.

مردی خیلی از دست همسرش دلخور بود و علت آن را بی‌ توجهی همسرش به حرف‌ های خودش می‌ دانست. او می‌ گفت با هم توافق می‌ کنیم که من کارهایی انجام دهم و همسرم هم کارهای خاصی را انجام دهد ولی بعد از مدتی می‌بینم همسرم هیچ کدام از کارهای توافق شده را انجام نداده است. او می‌ گفت احساس می‌ کنم برای او اهمیتی ندارم.

4- به او برچسب‌ هایی مثل «بی‌عرضه» «ناتوان» و... می‌ زند.

زنی انتظار داشت که همسرش از او حمایت زیادی کند و این البته حق طبیعی یک زن است. زمانی بین آن زن و مادر همسرش اختلاف جزئی پیش آمده بود. زن که عصبانی بود به همسرش بابت دخالت‌ های مادرش با سرزنش زیادی برچسب‌ هایی مثل"بی عرضه و..." می‌زد. هر چند زن انتظار داشت همسرش از او حمایت کند ولی با گفتن چنین عباراتی همسرش را از خود دور می‌ کرد. جالب است که همسرش می‌ گفت در موقعیت‌ های مختلف این زن از همین القاب و برچسب‌ ها استفاده می‌ کند و این باعث می‌ شود که من انگیزه‌ ای برای کمک به او نداشته باشم.


5- او را خیلی کنترل می کند


بعضی از زنان ترس شدیدی برای از دست دادن مرد مورد نظر خود دارند. به همین دلیل او را به شدت کنترل می‌ کنند و این باعث می‌ شود یکی از نیازهای طرف مقابل که آزادی است از بین برود و در چنین مواردی مرد برای بازیابی این نیاز شاید از زن دوری کند.

مردی می‌ گفت که نامزدش تند و تند او را کنترل می‌ کند و زمانی که سر کار یا در جلسه‌ ای هست چندین بار تماس می‌ گیرد یا پیام می‌ دهد و به بهانه‌ های مختلف می‌ خواهد او را کنترل کند. وقتی با هم قراری دارند مثل یک بازجو از او اوضاع محل کار و تمام روابط زن و مردان محل کار یا حتی اوضاع زنان و مردان فامیل را می‌ پرسد. آن مرد خیلی مردد بود که آیا با نامزدش رابطه را ادامه دهد یا به پایان برساند.


6- مثل یک معلم می‌ خواهد همه چیز را به او آموزش دهد.

زنانی که این گونه رفتار می‌ کنند به مرد پیام ناتوانی می‌ دهند؛ یعنی به او می‌ گویند تو نمی‌ دانی و من باید تو را آموزش دهم.

یکی دیگر از مردان به خاطر باید‌ها و نبایدهای همسرش به ستوه آمده بود. همسرش در مهمانی‌ ها و در جاهای دیگر می‌ خواست مثل یک معلم به او آموزش دهد که چگونه رفتار کند. آن مرد می‌ گفت اگر همسرم این قدر آموزش ندهد من خودم می‌ دانم که کدام کارهایم را عوض کنم. اما وقتی او این قدر به من آموزش می‌دهد برای این که به او ثابت کنم که خودم می‌ توانم کارهایم را انجام دهم به آموزش‌ های او توجهی نمی‌ کنم. آن مرد می‌ گفت بهترین زمان‌ هایی که در کنارش هستم زمانی است که از رفتارهای خوبم تعریف می‌ کند نه زمان‌ هایی که مثل یک معلم دائم در حال درس دادن است.


7- او را سرزنش می‌ کند.

سرزنش کردن یکی از بزرگترین بی‌ احترامی‌ هایی است که یکی از طرفین نسبت به طرف مقابل انجام می‌ دهد و باعث می‌ شود اعتماد به نفس طرف گرفته شود.



8- اشتباهات او را خیلی برجسته می‌ سازد.

مردی می‌گفت من 5 سال پیش یک منزل را به قیمت ارزان فروختم و خودم هم به خاطر این کار ناراحت هستم ولی همسرم از آن زمان تاکنون دائما این اشتباه را به روی من می‌ آورد و به گونه‌ ای برخورد می‌ کند که انگار من هر روز صدها اشتباه بزرگ می‌ کنم.


9_ قدر کارهای او را نمی‌ داند.

مردان بسیار تمایل دارند اگر کاری انجام دادند مورد توجه زن قرار گیرد. گاهی یک تشکر یا یک لبخند باعث ایجاد انگیزه بیشتر در مرد می‌ شود.

مردی از این بسیار گلایه‌ مند بود که چرا نامزدش کارهای او را نادیده می‌ گیرد. او می‌ گفت کارهای خوبی انجام می‌ دهم و کادوهای زیادی می‌خرم ولی نامزدم به گونه‌ ای رفتار می‌ کند که گویی وظیفه ام بوده است. او می‌ گفت خیلی دوست دارم یک بار از ته دل کارهای من را تحسین کند.

10- کارهای خوب او را به چشم نمی‌ آورد.

بعضی از زنان عادت کرده‌ اند که بیشتر جنبه‌ های منفی رفتارهای طرف مقابل را ببینند. در حالی که زن با سیاست می‌ داند مردان،با تشویق راحت‌ تر تغییر می‌ کنند.

زنی در کارگاه زن با سیاست می‌ گفت همیشه عادت داشتم جنبه‌های منفی زندگی همسرم و رفتارهای نامناسب او را در نظر بگیرم. رفتارهای خوب او را نمی‌ دیدم. ولی از زمانی که کارهای خوبش را هم گوشزد می‌ کنم تغییرات زیادی در رفتارش ایجاد شده است.

هرکدام از کارهای فوق اگر تکرار شوند پیامی به مرد مخابره می‌کنند مبنی بر اینکه «تو قابل احترام نیستی». در چنین صورتی مرد کم کم دور می‌ شود.

مردان اگر احساس کنند نمی‌توانند زن را خوشحال کنند ناراحت می‌ شوند و از آن زن کناره‌ گیری می‌ کنند.

[طنین باران]

ملکه‌ ها به شیوه‌ های زیر احترام می‌ گذارند:


الف- احترام به عقاید و تصمیمات مرد

زن با سیاست اجازه می‌ دهد ابتدا مرد اظهار نظر کند و فوراً حرف و نظر او را قطع نمی‌ کند.

یکی از زنان کارگاه زن با سیاست این مسأله را به خوبی رعایت می‌ کرد:

زمانی که با همسرش به بنگاه املاک رفته بودند فروشنده رو به خانم کرد و گفت چه منزلی در نظر دارید؟

مریم با نگاه کردن به همسرش اجازه داد که او اظهار نظر کند. این یک نوع احترام است که خانم می‌ تواند به مرد مقابلش بدهد و اجازه دهد او احساس قدرت کند.


البته در بسیاری از موارد وقتی در کارگاه‌ های آموزشی این تکنیک را به خانم‌ها می‌گویم می‌ گویند:" خب ممکن است او نظری نداشته باشد یا نظرش خوب نباشد." من می‌ گویم شما با این کار به او احترام می‌ گذارید و او اگر نظری نداشته باشد که اجازه می‌ دهد خودتان نظر دهید و اگر هم نظرش مناسب نباشد شما با بیان جملات محترمانه‌ ای نظر او را اصلاح می‌ کنید.

ملکه می‌ گذارد مرد نظر دهد و حتی اگر نظر او را قبول نداشت در جمع با او مخالفت نمی‌ کند. اگر هم قرار شد مخالفت کند، با احترام این مخالفت را نشان می‌ دهد.


ب- احترام به توانایی‌ های مرد

ملکه می‌ داند که باید توانایی‌ های مرد را به او بازگو کند و اگر مرد کار مناسبی انجام داد با افتخار آن را بیان کند.

اگر مرد کار اشتباهی کرد یا در انجام کاری توانایی نداشت او را تحقیر نمی‌ کند بلکه با بزرگی آن را می‌ پذیرد و به روی او نمی‌ آورد. اما اگر مرد یک اشتباه را چند بار تکرار کرد زن با قصد اصلاح و نه با قصد تخریب به او می‌ گوید.

روش‌ های مختلفی وجود دارد که یک زن با سیاست می‌ تواند به مرد مقابل خود به قصد اصلاح جملاتی را بگوید: تشویق، اظهار ناراحتی، درخواست و....

در روش تشویق شما کارهایی که او می‌ تواند انجام دهد را به او می‌ گویید و بیان می‌ کنید که این کار را (منظور کاری که به خوبی انجامش نداد) هم اگر مثل کار قبلی انجام می‌ دادی خیلی خوب بود.

در اظهار ناراحتی شما به او بابت کاری که کرده ناراحتی خود را نشان می‌ دهید و می‌ گویید ناراحت شدم از این که ...

در روش درخواست شما با یک سوال درخواستی از او می‌ خواهید که کاری را انجام دهد. مثلا: " میتونی....؟"

شما هم برای تقویت این بعد زندگی می‌ توانید از جملات زیر استفاده کنید:







ج- احترام در جمع


ملکه در جمع به مرد خود احترام می‌ گذارد؛ اگر جمله خوبی گفت آن را تأیید می‌ کند، اگر کار مفیدی انجام داد او را تحسین می‌ کند و اگر مرد کاری برای زن انجام داد، ملکه آن را وظیفه نمی‌ داند بلکه به عنوان لطف در نظر می‌ گیرد.

وقتی زنی این رفتارها و احترام‌ ها را انجام می‌ دهد مرد احساس غرور پیدا می‌ کند و تلاش می‌ کند بیشتر در کنار آن زن باشد.

مردان دوست دارند مورد افتخار زنان باشند، اما زمانی که زن خودش را قبول داشته باشد مرد هم به او افتخار می‌ کند.

[طنین باران]

ملکه رهبری را به مرد می‌ دهد و خود پشت صحنه است

در بعضی از موارد مردان حس قدرت را از دست می‌ دهند ، یا خودشان چندان قدرت درونی ندارند یا این که طرف مقابلشان به گونه‌ ای برخورد می‌ کند که مرد اعتماد به نفس خود را از دست می‌ دهد. زنانی که مرد مقابل خود را با القاب خوب صدا می‌ زنند و به او این اطمینان را می‌ دهند که او توانایی دارد و او یک مرد هست، برای مرد جذاب‌ تر هستند.

زنان قدرت فراوانی برای قدرتمند کردن یا ضعیف کردن مرد مقابل خود دارند، کافی است ظرافت‌ های آن را بدانند.

روش‌های ساده برای تقویت رهبری مرد :

1- گاهی کارهایی که خودتان هم می‌ توانید انجام دهید ولی تا حدی مردان بیشتر از پس آن بر می آیند را به او بدهید که انجام دهد. مثلاً به او بگویید «میشه درب این کنسرو را باز کنی؟»

2- اگر کاری کرد که کمی از توانایی شما بیشتر بود از او تعریف کنید.

مثلاً اگر مبل را جابجا کرد بگویید: "وای چقدر سنگین بود" البته یادتان باشد حرف و تعریف شما باید صادقانه باشد و در جهت تقویت رابطه تان باشد. زنانی هستند که می‌ خواهند با این روش‌ ها مرد را قربانی خود کنند اما در بلند مدت زیان می‌ بینند.

3- گاهی در او حس حمایت گری ایجاد کنید.

مثلا اگر بیرون هوا سرد هست به او نزدیک شوید تا گرم شوید.

4- اگر موضوعی را نمی‌ دانید ولی در حوزه کاری او هست از او بپرسید تا احساس کند شما او را قبول دارید. مثلا اگر او در زمینه کامپیوتر اطلاعات خوبی دارد گاهی سوالاتی در همان زمینه بپرسید.

5- از او نظرخواهی کنید.

مثلا اگر کسی شما را برای برنامه‌ ای دعوت کرد از او نظر بخواهید بعد جواب دعوت را بدهید. گفتن عبارت:" به نظرت ...." مهم است.

[طنین باران]

در زیر چند گروه از زنان را نام می‌ بریم که بعضی از آن‌ ها در سایر حوزه‌ ها بسیار هم موفق هستند ولی از نظر عاطفی احساس تنهایی می‌ کنند:


1- معلم گونه

بعضی از زنان مثل یک معلم می‌ خواهند خیلی از مسائل را به مرد آموزش دهند؛ مثلاً به او بگویند که چگونه با دیگران برخورد کند، چگونه غذا بخورد و چگونه کارهایش را پیش ببرد. در این صورت مرد احساس می‌ کند کسی او را کنترل می‌ کند و نمی‌ گذارد خودش تصمیم بگیرد.

2- مادرگونه


زنانی وجود دارند که مثل یک مادر مراقب مرد خود هستند؛ خیلی مراقب غذا، خواب و آسایش او هستند. در این صورت هم مرد احساس ناتوانی می‌ کند.

3- پدرگونه

بعضی زنان مثل پدران، فرماندهی هستند که باید و نباید های فراوانی دارند؛ می‌ گویند چرا این کار را نکردی، چرا این گونه حرف می‌ زنی، چرا بلد نیستی... در این صورت مرد احساس می‌ کند به او حمله می‌ شود و در نتیجه کناره‌ گیری یا دعوا می‌ کند.

4- زنان ضعیف

زنانی که بسیار وابسته هستند و احساس می‌ کنند بدون مرد کاری نمی‌ توانند انجام دهند و زنانی که بسیار سطحی هستند مورد توجه مرد قرار نمی‌ گیرند.