به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 شهریور 97 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1397-2-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سرد بودن همسرم و فكر كردن به طلاق

    دوستان خيلي ممنون ميشم راهنماييم كنين واقعا توي دوراهي هستم و نميدونم چه كاري خوب و چي بده
    ٦ سال هست ازدواج كردم و يك پست ٢ ساله دارم،،
    همسرم اصلا مسئوليت پذير نيست و خيلي خودخواه و مغروره،،
    از نظر عاطفي ذره اي من رو ارضا نميكنه اصلا براش مهم نيست كه من اينقدر به محبتش نياز دارم،برعكس به پسرمون بي نهايت محبت و توجه ميكنه،،در طول روز حتي كرچيكترين ارتباط فيزيكي با من نداره و محبت كلامي كه اصلا تا الان نداشته،،اعتماد به نفسمو به شدت پايين مياره،
    خيلي روم سياست ميكنه و خيلي عصبيه،،يه مدت با يه خانم رابطع داشت كه متوجه شدم هميشه فقط و فقط خواستم با محبت بهش اون و به راه بيارم ولي نتيجه نداده و اون هر روز بيشتر از من فاصله گرفته، توي اين ٦ سال خيلي خيلي مشكل داشتيم از نظر مالي مخصوصا،،هميشه كنارش بودم تا جايي كه تونستم كمك خرج خونه و خودش بودم تا صبح بيدار بودم و كار كردم ولي يه بارم ازم تشكر نكرده،،خيلي خسته ام چندوقته به جدايي فكر ميكنم ولي از طلاق ميترسم ميخوام زندگيم درست شه،،راضي نيست مشاوره بريم و اصلا به حرفام و مشكلاتم گوش نميده از نظرش همشون مضخرفه
    حتي وقتي كنارمه بي نهايت احساس تنهايي ميكنم
    خودم فكر ميكنم به خاطر محبت بيش از حد و فداكاري هام اينقدر براش بي ارزش شدم چيكار كنم كه بيشتر به چشمش بيام و مشكلاتمون كمرنگ تر شه
    ویرایش توسط shrsmd : پنجشنبه 14 تیر 97 در ساعت 11:36

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 شهریور 97 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1397-2-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ميشه راهنماييم كنين دوستان😞😞

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    دوست عزیز خودتون و همسرتون چند سال سن دارید؟ ازدواجتون به چه صورتی شکل گرفته؟
    این سردی تو دوران نامزدی هم وجود داشت؟ رفتار بقیه ی مردهای خانواده همسرتون هم همین طوریه؟ به خواست خودتون صاحب فرزند شدید؟
    از حرفاتون این طور استنباط کردم که شاغل هستید. همسرتون نسبت به کار کردن شما چه نظری دارن؟ هیچ وقت از سلیقه یا ظاهر شما انتقاد کردن؟ هیچ وقت دعوا یا اختلاف بزرگی داشتید؟
    شما به چه طریقی به همسرتون می گید که به توجهش احتیاج دارید؟
    ممنون می شم به این پرسش ها جواب بدید.

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 شهریور 97 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1397-2-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون ازتون،،
    من ٢٥ سال و همسرم ٣٠ ساله هستن،
    به هم معرفي شديم و چندماه تلفني ارتباط داشتيم كه پيشنهاد ازدواج داد،،دوران نامزدي هم متوجه شدم كه خيلي شخصيت رمانتيك و عاطفي نداره ولي نسبت به الان خيلي خيلي بهتر بود،
    پدرش كاملا برعكس همسرم مرد كاملا عاطفي هست و هميشه در حال ابراز علاقه به همسرشه،
    همسر من فوق العاده خودخواه هست با اينكه خيلي وقتها راجع به نياز هام باهاش صحبت ميكنم ولي هيچوقت نخواست تغيير كنه و از نظر خودش چيزي كم نميزاره،
    به خاطر مشكلات مالي يه مدتي اينترنتي كار ميكردم و وسايل دستساز خودمو ميفروختم كه همسرم بي تفاوت بود وقتي نياز به پول داشت راحت ازم درخواست ميكرد وقتي كوچيكترين مشكلي با كارم داشت ازم ميخواست كارم و تموم كنم و ديگه ادامه ندم،
    با همين كارم ١ سال خرج خونرو ميدادم ولي هيچوقت ازم تشكر نمي كرد و هميشه ميگفت نكن من كه مجبورت نكردم،
    دعوا و اختلاف بزرگ نداشتيم ولي چند بار از بي مهري هاش گله كردم كه اونم در حد چند تا جمله چون نميزاره ادامه بدم،
    فقط ازش ميخوام بهم توجه كنه به من به كارهام و سليقه هام،براش خوشحاليم و ناراحتيم مهم باشه ولي هروقت صحبت كردم راجع به اين موضوعات جبهه گرفته و ميگه حرفهاي بچگانه ميزني..بله به خواست خودمون صاحب فرزند شديم

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    تو اقوام همسرم یه آقایی هستن که اصلا به همسرشون توجه نمی کنن و تنها حرکت مفیدشون شاغل بودنه. در عوض پدر ایشون خیلی به همسر خودشون توجه می کنن و به فکر همسرشون که مدام اظهار بیماری می کنه هستن. یه بار از همسرم می پرسیدم که چه طور این پدر و پسر این همه فرق می کنن. همسرم گفتن پدر اون آقا هم جوون که بودن مثل پسرشون بودن و حالا عوض شدن. شاید تمارض های خانم دست و پا زدن برای جلب توجه بوده البته اصلا روش جالبی نیست.
    به هر حال، مهمه که ریشه ی رفتار آدما تو چی باشه. گاهی کسی از روی عادت رفتار سردی داره و گاهی از روی ناراحتی از موضوعی.
    این طور که شما می گید همسرتون از اول سرد بوده و در طول زندگی با شما خودش خواسته که بچه داشته باشه می تونه نشون دهنده این باشه که دنبال فرار از این زندگی نیست. هرچند حفظ کردنش رو هم بلد نیست. برای تغییر دادن عادت آدم ها همکاری خودشون خیلی مهمه. اما قدم اول اینه که بفهمن لازمه تغییر کنن و برای این که به این نقطه برسن صبر زیادی لازمه. شما و همسرتون برای هم هدیه می خرید؟ رفتارتون موقع هدیه گرفتن از هم چه طوریه؟ شما چه قدر به همسرتون محبت می کنید و روش ابراز محبتتون چیه؟ رابطه تون با خانواده همسرتون خوبه؟

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام.امیدوارم اون یک سالی که کمک خرج خونه بودین هیچوقت سرکوفت وطعنه تو کارتون نبوده باشه.به طور معمول آقایون احساس شکست وتحقیر میکنن وقتی خودشون در امور مالی نتونن به اون صورت کاری کنن اقتدارشون زیر سوال میره.
    خوبه که احساساتتون رو میگین ولی اونقدرزیاده روی نکنین که حالت التماس وآویزون بودن رو پیداکنید.
    بهتون پیشنهاد میکنم تاپیکهای:آداب گفتگو،مهارت های ارتباطی رو بخونین وتمرین کنین وسعی کنید تاجای ممکن عمل کنید.خیلی کمک کننده هستند.
    این عنوانها رو در کادر بالای صفحه بنویسین وسرچ کنید شرمنده طبق معمول تو لینک گذاشتن مشکل دارم
    ویرایش توسط tavalode arezoo : شنبه 16 تیر 97 در ساعت 18:25

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 شهریور 97 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1397-2-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه به هيچ عنوان سركوفت زدن نبوده چون اخلاقش رو ميدونم برعكس خيلي مراعات ميكردم و بدون اينكه حتي ازم بخواد به بهونه هاي مختلف پول هامو توي حساب خودش ميريختم كه خودش خرج كنه براي خونه تا احساس بهتري داشته باشه،،
    بله درسته نبايد زياده روي كنم البته از درست شدن اين اخلاقش نا اميد شدم و ديگه مشكلمو به زبون نميارم،،ممنون از راهنماييتون حتما مطالعه ميكنم دوست عزيز اميدوارم نتيجه داشته باشه

    - - - Updated - - -

    منم احساس ميكنم همسرم از روي عادت اين اخلاق و داره و منظوري نداره ولي وقتي ميدونه كه من چي ميخوام و چقدر اين موضوع برام مهمه حداقل ميتونه تلاش كنه كه كمي تغيير كنه،،اين بي خياليش هست كه بيشتر از همه اذيتم ميكنه چون ميفهمم براش مهم نيستم،،
    اوايل ازدواج براش هديه ميخريدم ولي اونجور كه بايد واكنش نشون نميداد و خودش هم تا به حال چيزي برام نخريده،،اكثر مواقع مشكلات مالي رو بهونه ميكنه ولي من توقع چنداني نداشتم هيچوقت،ميتونست خيلي راحت خوشحالم كنه ولي به خودش زحمت نداد،،
    رابطم با خانواده همسرم خيلي خيلي خوبه و تا به حال كوچيكترين مشكلي نداشتم باهاشون،،
    من به همسرم خيلي توجه ميكنم،،اكثر خواسته هاش و تا جايي كه بتونم انجام ميدم توي مشكلات هميشه كنارش بودم بدون اينكه منتي بزارم،هميشه براش متن هاي احساسي ميفرستم حتي كارايي كه خوشحالش كنه مثلا يواشكي نوشته هاي عاشقانه توي جيب كتش ميذاشتم كه رفت سركار ببينه و خوشحال شه و خيلي خيلي كاراي ديگه چون واقعا دوسش دارم و خيلي دلم ميخواد اون هم ابراز كنه علاقشو

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 مرداد 97 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1397-3-28
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    400
    سطح
    7
    Points: 400, Level: 7
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shrsmd نمایش پست ها
    نه به هيچ عنوان سركوفت زدن نبوده چون اخلاقش رو ميدونم برعكس خيلي مراعات ميكردم و بدون اينكه حتي ازم بخواد به بهونه هاي مختلف پول هامو توي حساب خودش ميريختم كه خودش خرج كنه براي خونه تا احساس بهتري داشته باش روي كنم البته از درست شدن اين اخلاقش نا اميد شدم و ديگه مشكلمو به زبون نميارم،،ممنون از راهنماييتون حتما مطالعه ميكنم دوست عزيز اميدوارم نتيجه داشته باشه

    - - - Updated - - -

    منم احساس ميكنم همسرم از روي عادت اين اخلاق و داره و منظوري نداره ولي وقتي ميدونه كه من چي ميخوام و چقدر اين موضوع برام مهمه حداقل ميتونه تلاش كنه كه كمي تغيير كنه،،اين بي خياليش هست كه بيشتر از همه اذيتم ميكنه چون ميفهمم براش مهم نيستم،،
    اوايل ازدواج براش هديه ميخريدم ولي اونجور كه بايد واكنش نشون نميداد و خودش هم تا به حال چيزي برام نخريده،،اكثر مواقع مشكلات مالي رو بهونه ميكنه ولي من توقع چنداني نداشتم هيچوقت،ميتونست خيلي راحت خوشحالم كنه ولي به خودش زحمت نداد،،
    رابطم با خانواده همسرم خيلي خيلي خوبه و تا به حال كوچيكترين مشكلي نداشتم باهاشون،،
    من به همسرم خيلي توجه ميكنم،،اكثر خواسته هاش و تا جايي كه بتونم انجام ميدم توي مشكلات هميشه كنارش بودم بدون اينكه منتي بزارم،هميشه براش متن هاي احساسي ميفرستم حتي كارايي كه خوشحالش كنه مثلا يواشكي نوشته هاي عاشقانه توي جيب كتش ميذاشتم كه رفت سركار ببينه و خوشحال شه و خيلي خيلي كاراي ديگه چون واقعا دوسش دارم و خيلي دلم ميخواد اون هم ابراز كنه علاقشو
    سلام دوست خوب.. چقدر مشکل من و شما شبیه همه... با این تفاوت که شوهر شما از اول تقریبا همینجور بوده و لی شوهر من دو سالیه که خیلی بد و بدتر شده و نمیتونم دلیلی براش پیدا کنم

    منم فکر میکنم این اخلاق شوهرتونه و نتونسته تو محیط خونشون نحوه محبت کردن رو یاد بگیره... هر مردی برای نشون دادن علاقش به همسرش از یه راهی استفاده میکنه.. شما سعی کن به اون کارهای مثبتش فک کنی...

    در مورددمسائل مختلف میتونید با هم صحبت کنید؟
    یا اینکه علاوه بر مساله احساسی و عاطفی تو زمینه های دیگه هم این بیگانگی و مشکلات وجود داره؟
    آیا از نظر همسرتون شما زن ایده آلی هستید برای اون ؟ یعنی مثل همسر من اون هم از شما راضیه و فکر میکنه مشکلی وجود نداره؟

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 شهریور 97 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1397-2-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    183
    سطح
    3
    Points: 183, Level: 3
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم همسرم اوايل هيلي بهتر بود ولي الان اوضاع فرق ميكنه،،
    راجع به موضوعات ديگه بله خيلي صحبت ميكنيم و مشكلي نداريم،،از من خيلي راضيه با اين كه بيان نميكنه به اون صورت ولي چندين بار گفته كه بهترين زني كه ميتونسته داشته باشه منم،،اخه من ميترسم پاي نفر سومي وسط باشه كه اينقدر بي مهريش داره اذيتم ميكنه،،كارهاش برام مشكوكه،،نميدونم خيلي كلافم زندگي برام ناراحت كننده و غير قابل تحمل شده چون همسرم و كنارم احساس نميكنم و قلبمون خيلي از هم دور شده،،ميترسم محبت زياديه من همه چيز و بدتر كنه،،بي توجه هم باشم باز هم اين منم كه عذاب ميكشم فكر نكنم اون براش مهم باشه

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 آذر 97 [ 00:05]
    تاریخ عضویت
    1388-4-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    6,933
    سطح
    54
    Points: 6,933, Level: 54
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام گاهی وقتها رفتار انسان بر اساس اتفاقات ابراز میشه که باید علتش رو پیدا کرد اول باید تیپ شخصیتی فرد رو شناخت که از وضعیت زندگی و خانواده و حالات فرد فهمیده می شود و بعد موقعیت تحصیلی کاری و...... شناخته می شود بدون اینها اصلا نمی شود چیزی گفت


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.