به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آذر 93 [ 20:34]
    تاریخ عضویت
    1393-9-02
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات شاید به ظاهر مالی بین من و خانومم در ماه های اول زندگی

    سلام به همه ی دوستان سایت همدردی. ممنون میشم کمکم کنید و نظر بدین.
    چهار ماهی میشه که زندگی مشترکمون شروع شده ...
    گاهی سر برخی مسایل حرفمون میشهف خانومم میگه بریم مشاور من میگم پول نمیدم به مشاوره چون به یکی دو جلسه ختم نمیشه اونم میگه زندگیمون ارزش داره باید بریم .
    مثلا چند روز پیش یه مراسمی بود خانوم من گفت لباس میوام بخرم، بهش گفتم چون امتحان دارم خودت برو پسند کن بعد سریع با هم بریم بخریم، اونم رفت و بعد چند ساعتی بهش زنگ زدم تو اتوبوس بود و میرفت دانشگاه ازش پرسیدم پسند کردی گفت آره، گفتم چنده؟ ... تا اینجا باشه تا بقیش ....
    خلاصه چند روز بعد با هم رفتیم لباس رو دید و ازم چند بار پرسید بپوشم قیمتش سیصد تومن بود منم گفتم بپوش وقتی پوشید اتاق پرو بهش گفتم گرونه اونم لباسو دراورد و داده بود خانم مغازه دار وقتی اومد بیرون من بیرون از مغازه ایستاده بودم .
    ناراحت شد که چرا وقتی گرونه میگی بپوش ! چرا سریع رفتی بیرون ؟ میگم خب می اومدی میگفتی خوشت اومده با صاحب مغازه صحبت میکردیم تخفیف بده ... میگه چرا تو مغازه ها با من نمیای ؟ میگه چرا اولین حرفت اینکه گرونه
    خلاصه بعد چند روز با مادرش رفتن یه بلوز و شلوار خریدن دویست تومن وقتی اومد بازم اولین سوال گفتم چند خریدی اونم گفت منم گفتم شلوار داشتی اگه نمیخریدی بهتر بود دیگه حالا که خریدی...
    خانومم میگه بذار بپوشم بگو لااقل بهت میاد بعدش بزن تو ذوقم !
    ....................
    تو راه خرید تو ماشین میگه چرا هیچی حرفی نمیزنی ؟ چرا یک کلام هیچی نمیگی !
    ......................
    میگه چرا واسه عروسی و مراسم و جهیزیه و ماه عسل حرف من مهم نبود ، میگم خب مگه این چیزا دست منه خب !
    میگه چرا با هدیه نقدی که واسه روز جهیزیمون اوردن بدون اینکه به من چیزی بگی با مامانت رفتی فرش خریدی واسه خونمون ، میگفت باید مشورت میکردی شاید من فرش نمیخواستم... یه کمی دلش پره از این چیزا ... بهش میگم این حرفا گفتن نداره، نگو.
    ......................
    خونه فامیل رفتیم ولی پارک یا هرجایی که دوس داره شاید دو سه ماهی بشه نرفتیم چون تا ده روز پیش یه امتحان مهم داشتم میگه امشب که رفتیم بازار خب پارکی جایی میرفتیم، منم میگم من از کجا بدونم آخه !!
    ....................
    تازگیا میگه دچار استرس و اضطراب شدم، شب ها تو خواب میترسه، کنفرانش داشت میگفت همیشه برام عادی بود اما این دفه پروپرانولول میخورد تا اضطرابش رو کنترل کنه، گریه هم میکنه، بهش میگم زندگی رو آسون بگیر میگه به گفتن نیست بهم راهکار بگو....

    واقعا نمیدونم ، موندم چه کار کنم ....
    ویرایش توسط saeeed : یکشنبه 02 آذر 93 در ساعت 00:54

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام به همدردی خوش آمدید ..
    شما باید خیلی بیشتر به همسرتون توجه کنید خصوصا اینکه تازه عروس داماد هستید ..
    زمانی که شما قراره هزینه ای بکنید دیگه به روی همسرتون لطفا نیارید خانم ها از خرید کردن احساس خوبی بهشون دست میده مخصوصا اینکه اگر کسی باشه که همراهیشون کنه و چه کسی بهتر از همسر ایشون ..
    من احساس میکنم ایشون خیلی همسر خوب و صبور و قانعی هستند و یه مقدار از سمت شما کم لطفی میکنن و بسیلر خوب هست که به شما میگن از چی ناراحت هستن ... و این شمایی که باید کمی به علایق خانم سلایقشون احترام بزاری
    مگه یه پارک رفتن یا یه سینما رفتن چقدر از وقت و هزینه شما رو میگیره که خانومت رو نمیبری تا خوشحالش کنی ....
    الان شما دیگه من نیستی ما شدی مسئولیتتون چند برابر شده پس چقدر خوبه که به وظایفتون عمل کنید در قبال همسرتون الان که پریشون بهترین کسی که میتونه با محبتش توجهش آرومش کنه بهش انرژی و روحیه بده شمایی ...
    احساسش رو بیشتر درک کن
    به خواسته هاش بیشتر توجه کن
    محبتت رو ازش دریغ نکن
    سنگ صبور باشه حمایتش کن
    پول یا محبتی رو که خرجش میکنی به روش نیار
    موفق باشی
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  3. 8 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    elham.e (یکشنبه 02 آذر 93), mari1 (یکشنبه 02 آذر 93), paiize (یکشنبه 02 آذر 93), نیکیا (یکشنبه 02 آذر 93), مو فرفری (یکشنبه 02 آذر 93), سنجاقک ابی (سه شنبه 04 آذر 93), ساحل75 (یکشنبه 09 آذر 93), صبا_2009 (یکشنبه 02 آذر 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام آقا سعید
    والا تو تمام این چیزایی که تعریف کردین خانمتون حق دارن. حالا به غیر از اون پارک رفتن که انتظار داشتن خودتون تشخیص بدین ایشون دوست دارن پارک برن، بقیشو من بهشون کاملاً حق میدم.

    شما خیلی سرد و بی روح با ایشون رفتار میکنین. باید حتماً تا لحظهء آخر با خانمتون تو مغازه بمونین. همهء خانمها دوست دارن که با همسرانشون برن خرید. من بهترین وسایلم، اونهایی هستن که همسرم میپسنده. اصلاً اونارو یه جور دیگه دوست دارم و استفاده میکنم. حتماً حتماً قبل از اینکه قیمت چیزیو بپرسین، یه مبارک باشه بهش بگید. ایناتوقعات خیلی عجیب و خاصی نیستن که شما به مشاوره مراجعه کردین. کمی باید از احساساتتون خرج کنید.

    همین که ایشون از اینکه شما با مادرتون رفتین فرش خریدین ابراز ناراحتی میکنن، یعنی اون زندگی رومال خودشون میدونن و براشون مهم هست. شما باید به داشتن همچین خانمی افتخار کنین و بیشتر هواشون رو داشته باشین.

    واسه فراهم کردن چیزایی که می دونید خانمتون خیلی دوست دارن، مثل تفریح و قدم زدنای دونفره یا یه رستوران رفتنِ هرازگاهی، خودتون پیش قدم بشید و برنامه ریزی کنید. مثلاً بهش بگید امروز که از سرکار اومدم، حتماً باهم بریم فلان رستوران شام بخوریم، یکم هم قدم بزنیم و بعد بیایم خونه.

    این روزا، روزاییه که من خودم به شخصه آرزوشو دارم که به یه لحظش برگردم. قدر این روزا و لحظه هاتونو بدونین.
    یه چیز دیگه هم هست. اکثر زن و شوهرهای تازه ازدواج کرده، دچار بحث و عدم تفاهم میشن. این اتفاق رفته رفته کمتر میشه.

    درآخر میخوام دوباره شما رو به یکم احساساتی تر بودن تشویق کنم. خانوم خوبی داری. چیزایی که میگه هم چیزایی هست که همهء خانما مخصوصاً تازه عروسا از شوهرشون انتظار دارن و خانومت حق داره

    - - - Updated - - -

    سلام آقا سعید
    والا تو تمام این چیزایی که تعریف کردین خانمتون حق دارن. حالا به غیر از اون پارک رفتن که انتظار داشتن خودتون تشخیص بدین ایشون دوست دارن پارک برن، بقیشو من بهشون کاملاً حق میدم.

    شما خیلی سرد و بی روح با ایشون رفتار میکنین. باید حتماً تا لحظهء آخر با خانمتون تو مغازه بمونین. همهء خانمها دوست دارن که با همسرانشون برن خرید. من بهترین وسایلم، اونهایی هستن که همسرم میپسنده. اصلاً اونارو یه جور دیگه دوست دارم و استفاده میکنم. حتماً حتماً قبل از اینکه قیمت چیزیو بپرسین، یه مبارک باشه بهش بگید. ایناتوقعات خیلی عجیب و خاصی نیستن که شما به مشاوره مراجعه کردین. کمی باید از احساساتتون خرج کنید.

    همین که ایشون از اینکه شما با مادرتون رفتین فرش خریدین ابراز ناراحتی میکنن، یعنی اون زندگی رومال خودشون میدونن و براشون مهم هست. شما باید به داشتن همچین خانمی افتخار کنین و بیشتر هواشون رو داشته باشین.

    واسه فراهم کردن چیزایی که می دونید خانمتون خیلی دوست دارن، مثل تفریح و قدم زدنای دونفره یا یه رستوران رفتنِ هرازگاهی، خودتون پیش قدم بشید و برنامه ریزی کنید. مثلاً بهش بگید امروز که از سرکار اومدم، حتماً باهم بریم فلان رستوران شام بخوریم، یکم هم قدم بزنیم و بعد بیایم خونه.

    این روزا، روزاییه که من خودم به شخصه آرزوشو دارم که به یه لحظش برگردم. قدر این روزا و لحظه هاتونو بدونین.
    یه چیز دیگه هم هست. اکثر زن و شوهرهای تازه ازدواج کرده، دچار بحث و عدم تفاهم میشن. این اتفاق رفته رفته کمتر میشه.

    درآخر میخوام دوباره شما رو به یکم احساساتی تر بودن تشویق کنم. خانوم خوبی داری. چیزایی که میگه هم چیزایی هست که همهء خانما مخصوصاً تازه عروسا از شوهرشون انتظار دارن و خانومت حق داره

  5. 7 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    aye (یکشنبه 02 آذر 93), elham.e (یکشنبه 02 آذر 93), maedeh120 (یکشنبه 02 آذر 93), paiize (یکشنبه 02 آذر 93), saeeed (یکشنبه 02 آذر 93), سنجاقک ابی (سه شنبه 04 آذر 93), صبا_2009 (یکشنبه 02 آذر 93)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,481 در 1,467 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همدردی خوش اومدین

    نوشته هاتون رومیخوندم همش لبخندمیزدم!!!آخه بارها وبارها این مکالمات بین منوشوهرم پیش اومده!!

    میخوام ازنظرخودم که خانومم بهتون بگم چه احساسی ازرفتارشما بهم دست میده!!

    وقتی ازاول قصدخریدش رونداریدهیچوقت نگیدپروکن...منم چندباراین مشکل پیش اومدواسم..به شوهرم گفتم خیلی عصبی میشم اینکارومیکنی...ازش خواستم وقتی مطمن بودبگه که بپوشم...الان دیگه وقتی یه چیزی رومیگه امتحان کن دیگه مطمنم واسم میخره مگه اینکه من نپسندم...هرچیزی هم که نخوادبخره میگه نه!

    وقتی چیزی رومیخرید واسش دیگه بحث پولش رونکنید...من به شخصه اینجورموقع ها میگم چقدرخسیسه یامیگم چقدرمنت میزاره...بعدش هم یادبابام میفتم که بدون منت میخرید ومیگفت مبارکه چقدرقشنگه!!!وقتی چیزی بهش میدیدبگیدمبارکه یه روزبهترش روواست میخرم!!نمیدونیداین خرف چقدرخانمها روخوشحال میکنه!!

    شایدشنیده باشید که خانمها حرفهاشون رومستقیم نمیزنن یعنی بیشتردوپهلوصحبت میکنن!!!وانتظاردارن شوهرشون متوجهه بشه!!!که این کاملا اشتباست.با خانمتون صحبت کنیدوبامهربونی ازش بخوایدوقتی خواسته ای داره صریح وواضح بگه...بگومن متوحه نمیشم...بگواگه دوست داری بریم پارک بهم بگو تابریم.من خوشحالم میشم!!

    واسه مشاوره به نظرمن همه زن وشوهرها احتیاج دارن.چون بایدمهارتهای زندگی رویادگرفت.مثل دانشگاه ومدرسه که میرفتیم.واسه زندگی هم بایدآموزش دید...متاسفانه بیشترآقایون ازمشاوره خوششون نمیاد.اما شمااالان خودت اومدی داری مشاوره میگیری!پس میدونید که لازمه.
    پیشنهاد میکنم مقالات سایت روبخونید.انجمن زنان وشوهران ازیکدیگرچه انتظاری دارند؟..روهم بخونیدحتما.
    موفق باشید
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  7. 8 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    aye (یکشنبه 02 آذر 93), elham.e (یکشنبه 02 آذر 93), maedeh120 (یکشنبه 02 آذر 93), saeeed (یکشنبه 02 آذر 93), terme00 (سه شنبه 04 آذر 93), گوش ماهی (یکشنبه 02 آذر 93), مو فرفری (یکشنبه 02 آذر 93), صبا_2009 (یکشنبه 02 آذر 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    3,423
    سطح
    36
    Points: 3,423, Level: 36
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    577

    تشکرشده 236 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خوبید؟ چقدر صادقانه همه چیو نوشتید.آفرین.
    یا خانومتون خیلی خوب احساسشونو بیان کردن یا شما خیلی تیز گرفتید حس خانومتونو چون یه جوری تشریح کردید که انگار خود خانومتون نوشته!! من خودم وقتی متنتونو خوندم کلی حرصم گرفت از کارتون، خوب خانمتون حق دارن.شما که انقدر خوب نوشتید یه کمم از علت رفتار خودتون بگید.

    -چرا وقتی میدونستید لباس گرونه گفتید بپوشن؟
    -چرا منتظر نشدید از اتاق پرو بیان بیرون بعد باهم از مغازه خارج بشید؟
    -وقتی خانومتون گفتن پسندیدن ، چرا بیرون از مغازه گفتید " میگفتی دوستش داشتی تخفیف میگرفتیم" خوب دوستش داشته که برای بار دوم اومده برای شما بپوشدش. بعدش شما اگر راست میگید میخواید تخفیف بگیرید چرا از مغازه اومدید بیرون؟
    -چرا مثل آدمهای بی تفاوت برخورد میکنید با علایق خانومتون؟
    چرا وقتی خانومتون با هزار ذوق میره لباس جدیدشو میپوشه شما جای تعریف از لباس و بیشتر از اون تعریف از هیکل و زیبایی همسرتون میگید کاش نمیخریدید، گرونه.حتما نیاز داشته، به سنی رسیدن خانومتون که بدونن کی چی بخرن.
    4 ماه ازدواج کردید الان اوج خوشیتونه. یه کم بیشتر وقت بذارید برای خانومتون، امتحان دارید که داشته باشید، وقت استراحتتون رو یه ساعت با هم برید پارک قدم بزنید، هم مغزتون استراحت میکنه هم خانومتون حس بهتری پیدا میکنه.
    اینکه تو عروسیو اینا مامانتو فامیل اینکارو کردن و اون کارو کردن کلا طبیعیه ، همیشه چنین حسهایی هست، خانومتون نباید الان دیگه راجع بهش صحبت کنن، حس میکنم این غر زدنهاشون به خاطر اینه که از طرف شما کم انرژی مثبت دریافت میکنن.

    استرسشونم به خاطر همینه. وقتی دارن برای کنفرانسشون میخونن گاهی بهشون سر بزنید، ببوسیدش، بگید خسته نباشید، ازش بخواید براتون یه دور کنفرانسو بگن، بعد تشویقش کنید بگید عالی بود، بهش اعتماد به نفس بدید.
    شما استاد کاهش اعتماد به نفس خانومتونیدااااا. وقتی لباس میخرن ذوق کنید خوب، چه عیب داره. میدونم شاید اول زندگیه دستتون تنگه. اما اینجوری گفتن بده. بذارید دو روز بعدش به صورت کاملا دوستانه و به صورت درد و دل بگید که دستتون تنگه ولی کلی برنامه های قشنگ دارید برای آیندتون.ازش بخواید براتون دعا کنه از پس خوشبخت کردنشون به بهترین نحو بر بیاید با این شرایط سخت. ایشون مطمین باشید درک میکنن و غیر از دعا حتما مراعات جیبتونو میکنن.
    در یک کلام،خانومتونو بیشتر دریابید


    به امید خوشی های روز افزونتون

    - - - Updated - - -

    سلام

    خوبید؟ چقدر صادقانه همه چیو نوشتید.آفرین.
    یا خانومتون خیلی خوب احساسشونو بیان کردن یا شما خیلی تیز گرفتید حس خانومتونو چون یه جوری تشریح کردید که انگار خود خانومتون نوشته!! من خودم وقتی متنتونو خوندم کلی حرصم گرفت از کارتون، خوب خانمتون حق دارن.شما که انقدر خوب نوشتید یه کمم از علت رفتار خودتون بگید.

    چرا وقتی میدونستید لباس گرونه گفتید بپوشن؟
    چرا منتظر نشدید از اتاق پرو بیان بیرون بعد باهم از مغازه خارج بشید؟
    وقتی خانومتون گفتن پسندیدن ، چرا بیرون از مغازه گفتید " میگفتی دوستش داشتی تخفیف میگرفتیم" خوب دوستش داشته که برای بار دوم اومده برای شما بپوشدش. بعدش شما اگر راست میگید میخواید تخفیف بگیرید چرا از مغازه اومدید بیرون؟
    چرا مثل آدمهای بی تفاوت برخورد میکنید با علایق خانومتون؟
    چرا وقتی خانومتون با هزار ذوق میره لباس جدیدشو میپوشه شما جای تعریف از لباس و بیشتر از اون تعریف از هیکل و زیبایی همسرتون میگید کاش نمیخریدید، گرونه.حتما نیاز داشته، به سنی رسیدن خانومتون که بدونن کی چی بخرن.
    4 ماه ازدواج کردید الان اوج خوشیتونه. یه کم بیشتر وقت بذارید برای خانومتون، امتحان دارید که داشته باشید، وقت استراحتتون رو یه ساعت با هم برید پارک قدم بزنید، هم مغزتون استراحت میکنه هم خانومتون حس بهتری پیدا میکنه.
    اینکه تو عروسیو اینا مامانتو فامیل اینکارو کردن و اون کارو کردن کلا طبیعیه ، همیشه چنین حسهایی هست، خانومتون نباید الان دیگه راجع بهش صحبت کنن، حس میکنم این غر زدنهاشون به خاطر اینه که از طرف شما کم انرژی مثبت دریافت میکنن.

    استرسشونم به خاطر همینه. وقتی دارن برای کنفرانسشون میخونن گاهی بهشون سر بزنید، ببوسیدش، بگید خسته نباشید، ازش بخواید براتون یه دور کنفرانسو بگن، بعد تشویقش کنید بگید عالی بود، بهش اعتماد به نفس بدید. شما استاد کاهش اعتماد به نفس خانومتونیدااااا. وقتی لباس میخرن ذوق کنید خوب، چه عیب داره. میدونم شاید اول زندگیه دستتون تنگه. اما اینجوری گفتن بده. بذارید دو روز بعدش به صورت کاملا دوستانه و به صورت درد و دل بگید که دستتون تنگه ولی کلی برنامه های قشنگ دارید برای آیندتون.ازش بخواید براتون دعا کنه از پس خوشبخت کردنشون بر بیاید با این شرایط. ایشون مطمین باشید درک میکنن و غیر از دعا حتما مراعات جیبتونو میکنن.
    در یک کلام،خانومتونو بیشتر دریابید


    به امید خوشی های روز افزونتون
    ویرایش توسط elham.e : یکشنبه 02 آذر 93 در ساعت 10:26

  9. 7 کاربر از پست مفید elham.e تشکرکرده اند .

    maedeh120 (یکشنبه 02 آذر 93), paiize (یکشنبه 02 آذر 93), saeeed (یکشنبه 02 آذر 93), terme00 (سه شنبه 04 آذر 93), مو فرفری (یکشنبه 02 آذر 93), آنیتا123 (یکشنبه 02 آذر 93), صبا_2009 (یکشنبه 02 آذر 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    وقتی میری واسش لباس میخری دوست خوبم
    قبلش باااااس بهش گفته باشی که وسع مالی ات چقدره
    و اگه سر قیمت باهاش به توافق رسیدی دیگه گرونه و ... نکن

    لااقل اول بگو بهت میآد
    بعدش بگو حالا میشه بیای 4 جای دیگه رو هم بریم اگه پسند نکردی بیا همینو برداریم

  11. 3 کاربر از پست مفید aye تشکرکرده اند .

    mari1 (یکشنبه 02 آذر 93), saeeed (یکشنبه 02 آذر 93), terme00 (سه شنبه 04 آذر 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 فروردین 95 [ 23:28]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,358
    سطح
    20
    Points: 1,358, Level: 20
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنم با نظر دوستان مافقم و فقط یه موردی رو هم باید اضافه کنم:اینکه شما اول قیمت میپرسین و هرسری میگین گرونه یا کاش نمی گرفتین،اینکه خانومتون راجب عروسی و ماه عسل نظر ندادن همه باهم باعث میشه خانومتون به مرور فکر کنند با یه آدم خیلی ببخشیدا ولی خسیس ازدواج کردن.و این برای یه تازه عروس خیلی سخته.و اینو بدونین که اگه به همین صورت پیش برین خانومتون مقابل شما جبهه میگیره و به مرور شاهد دعواهای لفظی و یاد آوری خاطرات بد دوران عقد و عروسی خواهید بود.. شما باید روشتونو عوض کنید تا خانومتون ازین که با شماست خوشحال باشه و آرامش بگیره..نمیگم ولخرجی کنید ولی هراز گاهی براش یه کادوی کوچیک مثلا تاپ،بلوز،گل سر،گل و.. بگیر. برنامه ریزی کنید حداقل ماهی یه بار یه تفریح جدید و با هم تجربه کنید.نذارید زندگیتون دچار روزمرگی بشه و از زندگی سرد بشین.
    موفق باشین..

  13. 3 کاربر از پست مفید mari1 تشکرکرده اند .

    saeeed (یکشنبه 02 آذر 93), terme00 (سه شنبه 04 آذر 93), مو فرفری (دوشنبه 03 آذر 93)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    آقا سعید با سلام مجدد،
    اگه واستون ممکنه، دوست داشتم نظر شما رو نسبت به نظراتی که دادیم بدونم.

    میشه لطفاً بیاین بگین نظرتون چیه؟ و اینکه آیا بهشون عمل کردین یانه؟ و اینکه آیا نتیجه ای داشته یا نه؟؟

  15. 3 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    elham.e (سه شنبه 04 آذر 93), mari1 (سه شنبه 04 آذر 93), saeeed (سه شنبه 04 آذر 93)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آذر 93 [ 20:34]
    تاریخ عضویت
    1393-9-02
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه ی دوستانی که لطف کردند و نظر دادند.
    بله مو فرفری عزیز، قصدم این بود بیایم و بگم.
    روز بعد تمام نوشته ها رو پرینت گرفتم و خوندم و بسیار مفید بود، قبول دارم حق با همسرم هست، مثلا من نباید از مغازه خارج میشدم.
    ممنونم که راهنمایی کردید و امیدوارم همتون خوشبخت و خوشحال باشید تو زندگی هاتون.
    البته من از بعضی جهات بهش بی توجه نیستم مثلا شاید روزی صد بار ببوسمش ....
    تصمیم گرفتیم هر شب یا شب در میون بریم پارک با هم قدم بزنیم و بسیار خوب هست
    خدا رو شکر همه چی خوبه ...
    موفق باشید
    ویرایش توسط saeeed : سه شنبه 04 آذر 93 در ساعت 20:28

  17. کاربر روبرو از پست مفید saeeed تشکرکرده است .

    مو فرفری (چهارشنبه 05 آذر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.