دور و برم صیغه پنهونی و دوست دختر اشتن مرد متاهل زیاد دیدم یه جورایی خودم رو میزارم جای زناشون و براشون ناراحت میشم.این موضوع باعث شده نسبت به ازدواج بدبین بشم که نکنه یه روزی واقعا منم یکی از همون زنایی باشم که براشون دل میسوزونم.من این وضعیت رو از راهنمایی داشتم و هرچه بزرگتر شدم و به زمان ازدواجم نزدیک تر شدبیشتر هم شد. بخاطر ترسم خاستگارام رو تلفنی رد میکنم تا به حال پای هیچ خاستگاری به خونمون باز نشده .از نظر روانی ناآرومم و همش تا به زندگی مشترک فکر میکنم استرس میگیرم.چجوری خودم رو آروم کنم؟ مردها تو یه زندگی عادی بدون مشکل هم بازم خیانت میکنن؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)