سلام دوستان .کم و بیش منو می شناسید و با روحیات و مشکلاتم اشنایید اما بازم یه مختصر توضیح می دم:
من 27 سالمه و همسرم 32 سال .4سال و نیمه که ازدواج کردیم .من فوق لیسانس و همسرم لیسانسه .با خانواده همسرم توی یه اپارتمان زندگی می کنیم و تا الان با نادیده گرفتن بعضی چیزهای جزئی مشکل خاصی در این باره نداشتیم.
امروز جواب ازمایشم رو گرفتم و بعد از 8 ماه انتظار بالاخره یه کوچولو به خانواده دونفرمون اضافه شد. از این موضوع هم خوشحالم هم بسیار نگران .
نگرانی من در واقع همه نگرانی من مربوط به اخلاقیات و توقعات پیش بینی نشده همسرم هست. اینکه از الان تمام رفتارهای منوخانواده ام زیر ذربین همسرم خواهد رفت .تمام انتظارات بی جا و به جا همسرم و اجرای اونها و یا عدم ان از طرف خانواده من بزرگترین دغدغه من خواهد بود .از الان که تازه جواب ازمایشم رو گرفتم می گه :تا وقتی من نگفتم کسی نفهمه . یا می گه : به نظرت خانوادت به من زنگ می زنن تبریک بگن ؟
متاسفانه توی این زمینه همسرم دائم خاناده خودش رو با خانواده من مقایسه می کنه .خانواده همسرمادمهایی هستن که ازلحاظ زبون و ظاهر خیلی عالیند .طوری که از محبت کاذبشون خسته می شی .اما خانواده من اهل بیان احساساتشون نیستن .مثلا :اگه من مریض بشم هر کدوم (پدر و مادر همسرم ) جداگانه به من زنگ می زنن.اما خانواده من به پرسیدن حال همسرم از من کفایت می کنن .پدرم که به ندرت می پرسه (ته دلش چیزی نیست واقعا بی معرفت نیست ) و...
می ترسم از اینکه :
1- چرا خانوادت اینجا کم محبت کردن .
2- اگه واقعا به همسرم زنگ نزنن وظیفه من چیه ؟باید چی کار کنم ؟
3- چرااین جا کار کردی ؟
4- و مهمترین دغدغه من تعیین اسم فرزندم توسط پدر شوهرم که دربارش تاپیک هم زدم و متاسفانه نمی دونم چطوری باید لینکشو اینجا بزارم .
و خیلی چیزهای دیگه .
خیلی ناراحت و داغونم .نمی دونم باید با اخلاقهای خاص همسرم و توقعاتش چجوری کنار بیام که ارامش داشته باشم .
دوستان و کارشناسای محترم آقای sci فرشته مهربون خیلی به راهنماییتون نیاز دارم خواهش می کنم منو تنها نذارید .خیلی نگران کوچولوم هستم .
اصلا حس خوبی ندارم نا امیدم .تصور تحولی به این بزرگی توی زندگی حال منو دگرگون کرده .حس می کنم تا اخر عمرم محدود شدم .حتی وابسته به همسرم .باورتون نمیشه حتی به عشقم نسبت به همسرم هم مشکوک شدم .کمکم کنید راه درست رو پیدا کنم .
- - - Updated - - -
از الان دارم فکر می کنم با توقعات همسرم از خانواده ام و دائم به رخ کشیدن رفتارهای خانوادش چی کار کنم ؟ایا انتظارات خودم رو به زبون بیارم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)