به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    34
    Array

    دارم مادر میشم اما ذهن آغشته به مشکلات و درگیریها با همسرم ارامش رو از من و فرزندم گرفته .لطفا کمکم کنید.

    سلام دوستان .کم و بیش منو می شناسید و با روحیات و مشکلاتم اشنایید اما بازم یه مختصر توضیح می دم:
    من 27 سالمه و همسرم 32 سال .4سال و نیمه که ازدواج کردیم .من فوق لیسانس و همسرم لیسانسه .با خانواده همسرم توی یه اپارتمان زندگی می کنیم و تا الان با نادیده گرفتن بعضی چیزهای جزئی مشکل خاصی در این باره نداشتیم.
    امروز جواب ازمایشم رو گرفتم و بعد از 8 ماه انتظار بالاخره یه کوچولو به خانواده دونفرمون اضافه شد. از این موضوع هم خوشحالم هم بسیار نگران .
    نگرانی من در واقع همه نگرانی من مربوط به اخلاقیات و توقعات پیش بینی نشده همسرم هست. اینکه از الان تمام رفتارهای منوخانواده ام زیر ذربین همسرم خواهد رفت .تمام انتظارات بی جا و به جا همسرم و اجرای اونها و یا عدم ان از طرف خانواده من بزرگترین دغدغه من خواهد بود .از الان که تازه جواب ازمایشم رو گرفتم می گه :تا وقتی من نگفتم کسی نفهمه . یا می گه : به نظرت خانوادت به من زنگ می زنن تبریک بگن ؟

    متاسفانه توی این زمینه همسرم دائم خاناده خودش رو با خانواده من مقایسه می کنه .خانواده همسرمادمهایی هستن که ازلحاظ زبون و ظاهر خیلی عالیند .طوری که از محبت کاذبشون خسته می شی .اما خانواده من اهل بیان احساساتشون نیستن .مثلا :اگه من مریض بشم هر کدوم (پدر و مادر همسرم ) جداگانه به من زنگ می زنن.اما خانواده من به پرسیدن حال همسرم از من کفایت می کنن .پدرم که به ندرت می پرسه (ته دلش چیزی نیست واقعا بی معرفت نیست ) و...

    می ترسم از اینکه :
    1- چرا خانوادت اینجا کم محبت کردن .
    2- اگه واقعا به همسرم زنگ نزنن وظیفه من چیه ؟باید چی کار کنم ؟
    3- چرااین جا کار کردی ؟
    4- و مهمترین دغدغه من تعیین اسم فرزندم توسط پدر شوهرم که دربارش تاپیک هم زدم و متاسفانه نمی دونم چطوری باید لینکشو اینجا بزارم .

    و خیلی چیزهای دیگه .
    خیلی ناراحت و داغونم .نمی دونم باید با اخلاقهای خاص همسرم و توقعاتش چجوری کنار بیام که ارامش داشته باشم .
    دوستان و کارشناسای محترم آقای sci فرشته مهربون خیلی به راهنماییتون نیاز دارم خواهش می کنم منو تنها نذارید .خیلی نگران کوچولوم هستم .
    اصلا حس خوبی ندارم نا امیدم .تصور تحولی به این بزرگی توی زندگی حال منو دگرگون کرده .حس می کنم تا اخر عمرم محدود شدم .حتی وابسته به همسرم .باورتون نمیشه حتی به عشقم نسبت به همسرم هم مشکوک شدم .کمکم کنید راه درست رو پیدا کنم .

    - - - Updated - - -

    از الان دارم فکر می کنم با توقعات همسرم از خانواده ام و دائم به رخ کشیدن رفتارهای خانوادش چی کار کنم ؟ایا انتظارات خودم رو به زبون بیارم ؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آبان 94 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    1,908
    سطح
    26
    Points: 1,908, Level: 26
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 61 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم به خانوادت بگو بهش تبریک بگن یا هر توقعی که داره یه جوری براورده کنن که خانوادتم ناراحت نشن

    - - - Updated - - -

    یادم رفت خوش به حالت مادر شدی مبارکه

  3. کاربر روبرو از پست مفید titititititi تشکرکرده است .

    heaven65 (سه شنبه 30 مهر 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    این که مشکل خاصی نیست میتونی با خانواده خودت صحبت کنی و بگی شوهرت خوشش میاد بهش زنگ زده شه و احوالش پرسیده شه و از توجه بیشتر خوشش میاد
    از طرفی میتونی با شوهرت هم صحبت کنی بگی خانواده من همیشه اخلاقشون اینطوری بوده و کم صحبتند یا ... اخلاقشون رو واقعی توضیح بدی
    و در مورد خانواده همسرت هم خوشحال باش و این تماسها و توجه هاشون رو از روی محبت ببین نه این که بگی محبت کاذب یا اسمهای دیگه

  5. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    heaven65 (سه شنبه 30 مهر 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    191
    سطح
    3
    Points: 191, Level: 3
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خوش به حالت که داری مامان میشی ، این که مشکل خاصی نیست میتونی برای خانوادت توضیح بدی و ازشون بخوای انتظارای شوهرتو برآورده کنن ، اینجوری تو هم سرافرازی

  7. 2 کاربر از پست مفید خانوم خونه تشکرکرده اند .

    heaven65 (سه شنبه 30 مهر 92), zendegiye movafagh (سه شنبه 30 مهر 92)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    34
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام
    این که مشکل خاصی نیست میتونی با خانواده خودت صحبت کنی و بگی شوهرت خوشش میاد بهش زنگ زده شه و احوالش پرسیده شه و از توجه بیشتر خوشش میاد
    از طرفی میتونی با شوهرت هم صحبت کنی بگی خانواده من همیشه اخلاقشون اینطوری بوده و کم صحبتند یا ... اخلاقشون رو واقعی توضیح بدی
    و در مورد خانواده همسرت هم خوشحال باش و این تماسها و توجه هاشون رو از روی محبت ببین نه این که بگی محبت کاذب یا اسمهای دیگه
    سلام دوست خوبم این فقط یه مثال ساده بود متاسفانه هر روز یه بهانه جدید و یه انتظار جدید به وجود میاد . من برای همسرم توضیح دادم هر کسی یه فرهنگی داره و ... اما همسرم میگه این بی معرفتیه و بعدا سعی می کنه تلافی کنه .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم خونه نمایش پست ها
    سلام
    خوش به حالت که داری مامان میشی ، این که مشکل خاصی نیست میتونی برای خانوادت توضیح بدی و ازشون بخوای انتظارای شوهرتو برآورده کنن ، اینجوری تو هم سرافرازی
    یعنی شما می گین منطقی همه انتظارات همسرم رو به خانوادم تذکر بدم ؟در صورتی که خودم انتظاراتم رو یا مطرح نمی کنم و یا اگرم مطرح کنم همسرم هرگز این کار رو نمی کنه .یعنی من در اولویت قرار ندارم .

    - - - Updated - - -

    عزیزم انشاالله شما هم به این سعادت می رسی.

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    آخه قاعدتا قبل از تصمیم به بچه دار شدن میبایست نسبت به استحکام رابطه با همسرتون مطمئن میشدید، الان اگر بچه دار نبودید چه تصمیمی برای ادامه زندگی داشتید؟

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    34
    Array
    امروز همسرم اومده به من میگه دوست دارم به هیچ عنوان به هیچ عنوان به هیچ عنوان به اسم بچمون تحت هیچ شرایطی فکر نکنی میخوام حتی اگه ازت پرسیدن هم تو هیچی نگی وبگی می خوایم یادگاری از طرف شما باشه .چرا من باید همچین گذشتی رو در مقابل همسرم انجام بدم در صورتی که همسر من توی کوچکترین مسائله در مورد خانواده من این گذشت رو نداره . به من بگید چی کار کنم .؟بخوام مقابله کنم زندگیم جهنم میشه .بخوام بگذرم خودم داغون می شم کمکم کنید .اگه حتی شوهر با گذشتی داشتم با کمال میل از حق خودم می گذشتم .اصلا باید برای زندگی خوب گذشت کرد اما از رفتارهای همسرم اینکه اونقدر برای خانوادش ارزش قائل می شه امااگر این مسئله برعکس بود شدیدا جبهه می گرفت لجم در میاد .چرا من باید بگذرم ؟اگه اسمی گذاشت که من دوست نداشتم چی ؟خدایا کمکم کن دارم دیوونه می شم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط samanis نمایش پست ها
    آخه قاعدتا قبل از تصمیم به بچه دار شدن میبایست نسبت به استحکام رابطه با همسرتون مطمئن میشدید، الان اگر بچه دار نبودید چه تصمیمی برای ادامه زندگی داشتید؟
    عزیزم من 5 سال بچه دار نشدم تا این استحکام برقرار بشه . این توقعات و اخلاقیات همسرم دلیل بر توقف ادامه زندگی نیست . من برای حل کردن و یادر نهایت کنار اومدن با مشکلات به کمک شما نیاز دارم.

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    191
    سطح
    3
    Points: 191, Level: 3
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه انتظارات همسرتون بیش از حده باید با خودش بشینی و منطقی صحبت کنی . امتحان کردی ؟ تاثیر نداشته ؟
    وقتی که خواسته هاشو مطرح میکنه چه برخوردی داری ؟

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 95 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 162 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم گل بهت تبریک به خاطر مادر شدن اول سعی کن کاملا آروم باشی آرامش الان تو آرامش روح اون بچه در آینده هست. سعی کن همسرت رو به احوال خودت آگاه کنی اون نباید تو این حال به خودش اجازه بده شما رو تحت فشار روانی بگذاره وقتی حس نگرانی اش تحریک بشه وسعی کنه به شما آرامش بده می شه با صحبت کردن این مشکلات رو هم حل کرد .
    در مورد انتخاب اسم بچه ببین اول خونواده همسرت مذهبی اند بهشون بگو یه روز دور هم جمع بشید همه باشن حتی خونواده خودت کوچکترین فرد خونواده هم نظر بده از جمله خودت اسامی رو بگذارین لای قرآن هر اسمی درآومد همون رو بگذارین در واقع انتخاب اسم می شه با قرآن نه شما ناراحت می شی نه همسرت اول سعی کن مقدمه رو خوب بچینی که تحت فشار شما رو قرار نده. از اعتقادات صحبت کن.
    یکی از دوستان من دوست داشت اسم دخترش رو پارمیس بگذاره هنوز هم آه می کشه و لی یه روز مادر شوهرش زنگ می زنه می گه بگذارید ساره. دعوا و بحث آغاز می شه همکارم برای اینکه کسی ناراحت نشه همه رو دور هم جمع می کنه ضمن اینکه علاقه خودش رو بیان می کنه و می گه من و همسرم دوست داریم اسم بچمون ایرانی باشه و به علاقه مادر بزرگش هم نزدیک باشه سارینا رو انتخاب کردیم خلاصه مادرشوهره رو حسابی دلش رو به دست می آره...
    راستی می دونستی آرزوی من مادر شدنه برای من خیلی دعا کن

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام عزیزم تبریک می گم بهت گلم. شیرینی ما فراموش نشه!

    امیدوارم از الان غصه نگرانیهای که هنوز نیامدن و معلوم نیست بیان یا نیان رو نخوری! الان یه انسان داری تو شکمت که بخش زیادی از سرنوشتش به دست شماست! به جای اینکارها برو عزیز ببین تو این دوران بهترین کار چیه! تمامی رفتارهای الانت رو بچت اثر می زاره!

    من یه توصیه کردم به خانم زندگی موفق به شما هم یمکنم. با احترام به نظر تمام دوستان اگه بخای از نظر مشاورین محترم سایت بهره مند شی مشترک انجمن ازاد بشو( لینک دادم به خانم زندگی موفق) اون موقع مشاورین سریعتر پاسخت رو می دن.

    قدر این لحظاتت رو بدون هر کاری می خای بکنی بکن که وقتی نینیت امد دیگه نمی تونی سرتم بخارونی

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331



 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.