سلام به دوستان گرامی و ممنون از وقتی که اختصاص میدین. وقتتون به خیر.
فردی 30 ساله هستم که متاهل می باشم. مشکل من خانوادگی نیست. اتفاقا با خانمم خیلی ارتباط خوبی داریم. شش ساله که با یکی از دوستام ارتباط خیلی نزدیکی دارم و او را از داداش خودم نزدیکتر میدونم، تا حدی که همه رازهای همدیگه رو میدونیم و با هم خیلی راحت و صمیمی هستیم. چون همکار هستیم، بیشتر اوقات روز رو با هم میگذرونیم ، حتی شبها هم خونه همدیگه هستیم. من با هیچکس یه همچین ارتباط و برادری رو نداشتم یعنی جیبمون، وقتمون، خورد وخواکمون، پوشاک و سلیقه هامون یکی و عجینه. من حتی خودم موقع اثاث کشی، به اون سپردم که همراه همسرم بیادو تا این حد به همدیگه اعتماد داریم. اوضاع مالیمون هم مثل همه. از خاطرات ، شب نشینی ها ، کباب بازی ها و تفریحات و تموم مسائل زندگی هم، هرچی بگم کمه. البته باید بگم که اون سیگاریه و من سیگارو یک ساله ترک کردم و با هم گاهی اوقات، خیلی کم مشروب میخوردیم و من به عشق اون و رفاقت با اون مشروب خوردم. با هم قرار گذاشته بودیم که وقتی زن گرفت، همیشه باهم رفت و آمد کنیم. باهم یه عالمه قرارومدار برای مسافرتهامون، و با هم بودنهامون توی همه چیز زندگی گذاشته بودیم. الان حدود یک ساله که نامزد کرده و به طور کل منو گذاشته کنار و حتی دریغ از یک تماس تلفنی یا پیام، کلا عوض شده و انگار اصلا مایل نیست با من رفت وآمد کنه. از همون اول که نامزد کرد، من متوجه رفتارهای سنگینش شدم. معلومه که نامزدش اصلا دوست نداره با ما ارتباط داشته باشن. به طور شبانه روزی خونه پدرخانمش هست، حتی شبها. اون فکر میکنه که با زن گرفتنش قله های رفیع خوشبختی رو پشت سر هم فتح کرده و منم بدم. شاید باورتون نشه ولی این موضوع برای من مثل یه شکست عشقی میمونه. نمیدونم باید چیکار کنم. انقدر که از ما خبری نگرفت، به جز دو مرتبه تلفنی، ما عید قربان رفتیم خونه شون. نه زیاد صمیمی مثل سابق بود و نه زیاد سرد و سنگین. راستی ما شش ماهه که خونه خریدیم و حس میکنم اون حسادت میکنه و حتی یکبارم نیومده خونه ما. با اینکه نیت من کمک کردن برای خونه دار شدن اون هم هست، اینم بگم که موقع خرید خونه ازش یه مقدار پول خواستم، که اونم قبول کرد. ولی فرداش زنگ زدم گفت زنم نمیذاره بهت پول بدم. من میخوام رابطه مون مثل قبل بشه، به نظرتون چیکار باید کنم. لطفا راهنماییم کنید.اآآم
علاقه مندی ها (Bookmarks)