سلام دوستان عزیزم عذر می خوام اسم تاپیک هی زیاد میشه نمی دونم چی بزارم فقط بهش شماره میدم پوزش
دیگه فکر کنم تا حدودی اشنایی دارین با زندگی من ما دیشب قرار بود برای سومین بار بریم خواستگاری خلاصه کنم نمی دونم از کجا شروع کنم رفتیم مثل همیشه با شیرینی و گل و اینا که این دفعه واقعا بشینیم برای صحبت از سوی 2طرف خلاصه رفتیم و مثل قبل به گرمی از ما استقبال شد خوشحال شدم از این موضوع یه نیم ساعت گذشت و دوباره مادر بنده در خواست کردن که بریم حرف بزنیم و اینا ما هم رفتیم استرس نداشتم عادی بود چون با خودم گفتم میام می خوام حرف بزنم یا اره یا نه دیگه
رفتیم نشستیم یکم احوالپرسی کردیم و اینا بعدش با مزاح کردن من بحث و شروع کردیم گفتم اماده حرفاتون هستم و اینا ایشونم می گفت گاه گاهی نظر منو میپرسید خلاصه خوب پیش رفت اون معیار های منو که ازش نمی گزرمو خلاصه نداشت بلاخره گفت و گفت تا 30 دقیقه ای حرف زد منم گوش می کردم دوستان ما باشین تموم شد حرفاش و نوبت صحبت های من شد من می خواستم ازش سوالاتمو بپرسم اشنا بشم ولی پیش خودم فکر کردم اول حرف دلمو بزنم اگه پسندید سوالاتم چشم باورتون شاید نشه من که نمی دونم شایدم کارم درست بود شاید غلط نمی دونم به هر حال هر چی بود گفتم از خودم از اخلاقم خط قرمز هر چی بود بدون هیچ دروغی گفتم من تا به امروز با کسی نبودم اگر هم بودم به عنوان یه دوست نه عشقی بود نه حسی می خوام و انتظار دارم زن منم اینجور نباشه از دروغ متنفرم اگه طرفم به من دروغ بگه بعد حقیقتو بفهمم نمی بخشمش کینه نیستم شوخ طبعم هر چی که به فکرم رسید از قلیون تا....گفتم اون بنده خدا ساکت موند نمی دونم هنگ کرد شکه شد بلاخره راحت شدم از درون و در اخر بهش گفتم که ببخش اگه لحن بیانم یکم تند بود و سریع حرف زدم ازش عدر خواهی کردم و بهش گفتم بشین فکر هاتو کن اگه دیدی پسندیدی بازم دفعه بعد مزاحمتون میشیم اگر هم نه که دفعه بعد خانواده زنگ زدن که بگید نه جور نمی شه و اینا به هر حال اومدم بیرون از اتاق ولی حالم خوب نبود تا اخر مجلس هیچی حالیم نبود از یه جهت خوشحال بودم از یه جهت از استرس و اظطراب داشتم غرق میشدم نمی دونستم چجوری فکر کرد در موردم دیشبم کلی داشتم بهش فکر می کردم هیچ احساسی ندارم بهش ولی نمی دونم چرا هر لحضه از فکرش نمی تونم در ام
می دونم خیلی شد صحبت هام ولی نمی تونستم خلاصه کنم ببخشید
بازم اگه راهنمایی می تونید بکنید متشکر میشم از همتون مرسی که تا به اینجاش به من یاری رسوندید
علاقه مندی ها (Bookmarks)