به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 آبان 97 [ 18:52]
    تاریخ عضویت
    1397-3-22
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    619
    سطح
    12
    Points: 619, Level: 12
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تاوان یک اشتباه

    سلام روزتون بخیر شمارو بخدا لطفا لطفا یک کارشناس جواب منو بده
    چجوری بگم از کجا بگم زندگیم نابود شد میخوام خودمو بکشم
    من نزدیک ۳۰ سال و شوهرم یکی دو سال بزرگ تر از منه هر دو کارمند و یک پسر ۳ ساله دارم حقیقتش شوهرم بینهایت خودخواهه یعنی خواسته های منو پسرم براش در اولویت های آخره و بیشتر به سلامت خودش و نیازهای خودش توجه داره از نظر رابطه هم خیلی گرمه و اگر به خواسته هاش تن داده نشه روز بعد فوق العاده عصبانی میشه ...اینا مقدمه بود حالا موضوع اصلی
    حقیقت حدود یک ماه پیش من و پسرم رفتیم داخل فروشگاهی که همیشه خرید میکنیم اونجا پسرم طبق معمول لپ لپ میخواست و من بخاطر اینکه خیلی هزینه بیخود اون روز براش کرده بودم گفتم نه اما اون اصرار کرد و من منه لعنتی یک لپ لپ گذاشتم تو جیبم خرید کردم اومدم بیرون گذشت و گذشت تا اینکه از کلانتری زنگ زدن به شوهرم انگار لز روی پلاک ماشین فهمیده بودن ما بودیم و شناسایی شدیم جون ماشین به اسم شوهرم خلاصه شوهرم اصرار که بیا بریم کلانتری ولی من نرفتم اونم زیاد پیگیر نبود مشکل حل بشه اما من داشتم میمردم عصر اومدم با پسرم بدم پارک یهو تصمیم گرفتم بدم با صاحب مغازه صحبت کنم عذر خواهی کنم این کارو کردم و خسارت رو پرداختم صاحب مغازه ام گفت من اصلا شکایت نکردم فقط استعلام گرفتم ببینم ماشین مال کیه و از اونجایی که یکی از پلیس ها فامیل ما بوده کنجکاو شده الکی گفته شکایت که ما بریم ابرو ریزی بشه خلاصه تموم شد اومدم خونه برلی شوهرم گفتم اونم بی تفاوت بود تا اینکه شبش رابطه خواست ولی من گفتم امروز روز پر استرسی بود نمیتوتم(چند وقتی هست که تصمیم گرفتم از اون حالت منفعل خارج بشم و وقتی نمیخوام بگم)این تا صبح چندین بار درخواست کرد و ساعت ۵ صبح اس ام اس داد اگر نیای(خودش جلو تلویزیون بود)میرم همه چید به بابات میگم...خلاصه من جدی نگرفتم و صبح باید سر کار میرفتم ۶ بیدار شدم صبونه خوردیم رفتیم عصر دو سه بار رفتم خونه مادرم که نزدیکه (اینم بگم هر وقت پام اونجا میرسه فکر میکنه من ازش غیبت میکنم برای همین تند تند زنگ میزنه که بیا اصلا سابقه نداشته من ازش غیبت کنم ولی اون اینجوری فکر میکنه )هر بارم که از خونه مامانم میومدم خوشحال بودم و این بیشتر حسادت میکرد تا اینکه آخر شب یهو لباس پوشید رفت خونه مادرم و انگار همه چید گفته بود!!!من واقعا شوکه شدم دلیلی نداشت بگه و پدرم به روم نیاورد اما دوباره زنگ زد اونا رو دعوت کرد و جلو پدرم به من گفت اون قضیه رو به بابا گفتم و منو حسااااابی خورد کرد داغون شدم پدرم هم بخاطر غرورم چیزی نگفت اما دید بحث ما بالا گرفته شدیدا باهام دعوا کرد گفت تو مایه آبروریزی نمیخوام ببینمت....من داغون شدم عزیز ترین کسی که تو دنیا داشتم بدترین راز منو میدونست
    اون شب چندین بار خواستم خودکشی کنم نتونستم و از شوهرم ازتون روز بیزار شدم متنفر شدم خودش میگه بیا فراموش کنیم ولی من علاقه دعتماد دوست ااشتن دوستیمو بهش از دست دادم خالیه خالی ام داغونم نمیدونم چکار کنم ترو خدا کمک کنید
    ویرایش توسط Tannha : شنبه 26 آبان 97 در ساعت 19:56

  2. 2 کاربر از پست مفید Tannha تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 27 آبان 97), شمیم الزهرا (شنبه 26 آبان 97)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام تنها جان
    خیلی باهات حرف دارم نمیدونم از کجا شروع کنم
    ببین خانم گل شما رابطت با همسرت دچار مشکله و به جای حل اون همو آزار میدین و این رابطرو بدتر میکنین
    کاری که شما اون شب کردی باهاش خیلی خیلی افتضاح بود یعنی معلومه الان هم عمقش رو متوجه نشدی. خواهرانه میگم هیچوق هیچوقتتت همسرت رو با قطع رابطه جنسی تنبیه نکن که برعکس تصورت چوبیه که میخوره تو سر خودت بیشتر از همسرت!. اگر هم میگی نه حالم خوب نبود که نمیخواستم بازم به نظر من همینکه رابطتون خرابه باعث شد نه بگی به درخواستش وگرنه منم 8سال همسر دارم مگه آدم چه حال وخییمی داشته باشه که نتونه یک رابطه رو انجام بده؟ مگه در حد بیمارستان که قطعا شما نبودی. پس موضوع برمیگرده به همونکه نخواستی و اصلا رفتارت جراتمندانه نبوده بلکه کاملا پرخاشگرانه بوده.
    اینکه همسرت کار تورو جبران کردن هم طبیعی بوده. پس دیگه قضیرو تموم کن چون دوتاییتون در حق هم بدون هیچ گذشتی بد کردین و حسابتون صاف شد.

    به نظر من چندکار مختلف رو باید در پیش بگیری:
    1. تربیت فرزند و ارتباط موثر و خوب بافرزند
    2. ارتباط خوب با خودت و ایجاد نشاط درونی و شور زندگی
    3. اصلاح رابطه با همسرت
    4. ارتباط عمیق و مستمر با خدا

    اینا ریشه مشکلاتتن که برای هرکدوم باید جدا عمل کنی. شما تهرانین؟ خانم پرتو اعلم میشناسین؟
    این خانم کانال دارن و کلاس مجازی هم دارن. من تهران نیستم و تاحالا کلاساشون نرفتم اما خیلی تعریفش شنیدم و خودم صوت هاشون گوش میدم و واقعا اثرش رو میبینم در زندگیم

    توصیه میکنم در 4حیطه بالا تمرکز کن ان شاالله خیلی زود اثر مثبتش رو میبینی در زندگیت
    موفق باشین

  4. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 27 آبان 97), مدیرهمدردی (یکشنبه 27 آبان 97)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 آبان 97 [ 18:52]
    تاریخ عضویت
    1397-3-22
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    619
    سطح
    12
    Points: 619, Level: 12
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    سلام تنها جان
    خیلی باهات حرف دارم نمیدونم از کجا شروع کنم
    ببین خانم گل شما رابطت با همسرت دچار مشکله و به جای حل اون همو آزار میدین و این رابطرو بدتر میکنین
    کاری که شما اون شب کردی باهاش خیلی خیلی افتضاح بود یعنی معلومه الان هم عمقش رو متوجه نشدی. خواهرانه میگم هیچوق هیچوقتتت همسرت رو با قطع رابطه جنسی تنبیه نکن که برعکس تصورت چوبیه که میخوره تو سر خودت بیشتر از همسرت!. اگر هم میگی نه حالم خوب نبود که نمیخواستم بازم به نظر من همینکه رابطتون خرابه باعث شد نه بگی به درخواستش وگرنه منم 8سال همسر دارم مگه آدم چه حال وخییمی داشته باشه که نتونه یک رابطه رو انجام بده؟ مگه در حد بیمارستان که قطعا شما نبودی. پس موضوع برمیگرده به همونکه نخواستی و اصلا رفتارت جراتمندانه نبوده بلکه کاملا پرخاشگرانه بوده.
    اینکه همسرت کار تورو جبران کردن هم طبیعی بوده. پس دیگه قضیرو تموم کن چون دوتاییتون در حق هم بدون هیچ گذشتی بد کردین و حسابتون صاف شد.

    به نظر من چندکار مختلف رو باید در پیش بگیری:
    1. تربیت فرزند و ارتباط موثر و خوب بافرزند
    2. ارتباط خوب با خودت و ایجاد نشاط درونی و شور زندگی
    3. اصلاح رابطه با همسرت
    4. ارتباط عمیق و مستمر با خدا

    اینا ریشه مشکلاتتن که برای هرکدوم باید جدا عمل کنی. شما تهرانین؟ خانم پرتو اعلم میشناسین؟
    این خانم کانال دارن و کلاس مجازی هم دارن. من تهران نیستم و تاحالا کلاساشون نرفتم اما خیلی تعریفش شنیدم و خودم صوت هاشون گوش میدم و واقعا اثرش رو میبینم در زندگیم

    توصیه میکنم در 4حیطه بالا تمرکز کن ان شاالله خیلی زود اثر مثبتش رو میبینی در زندگیت
    موفق باشین
    با سلام خدمت شما دوست عزیز ممنون از پاسختون
    درسته اگر من بی دلیل ایشون رو رد کرده باشم حق با شماست ولی اینطور نبوده جواب از استرس و شوکی که اون رو به من وارد شد و من بینهایت ناراحت بودم و به شدت گریه میکردم باید بگم همسرم از اول رابطه ما همیشه فیلم های پ و ر ن نگاه میکرد و توقعش روز به روز بالاتر رفته و یک سالی هست که فقط از من رابطه غیر متعارف ببخشید نمیدونم چطوری بگم میخواد جوری که سلامت من در خطر افتاده منم بهش گفتم دیگه این کار رو نمیکنم چون میدونم کسی هست که اگر به من آسیبی برسه یا مریض بشم پشتم نخواهد بود این باز بر میگرده به خودخواهی و عدم توجه به ما بخاطر همین حاضر نیستم سلامتم رو برای ارضا شدن ایشون بخیر بندازم
    این از این موضوع و موضوع بعد اینکه آیا بخاطر همچین مساله ای باید شوهر آدم محرم راز آدم بده اینجوری ابرو زنشو ببره؟اصلا کارش توجیهی نداشت هنوزم نمیفهمم چرا این کارو کرد
    و ممنون نه من تهران بیام ولی صوت های ایشون رو حتما گوش میدم متشکر

  6. کاربر روبرو از پست مفید Tannha تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 27 آبان 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    5,852
    سطح
    49
    Points: 5,852, Level: 49
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    161

    تشکرشده 223 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    معلومه که برای انجام عمل جنسی هر دو نفر باید تمایل داشته باشن . بدون تمایل و رضایت شما این یه خشونت جنسیه. خشونت جنسی که فقط بین غریبه ها نیست
    خشونت جنسی زناشویی ، تجاوز جنسی زناشویی
    حتی اگه اون رابطه جنسی کیفیت خوبی داشته باشه همراه با خشونت فیزیکی هم نباشه ، اما شرایط روانی و رضایت زن تو این رابطه لحاظ نشده باشه و زن هیچ قدرت کنترل و اختیاری بر عمل جنسی نداشته باشه بازهم خشونت جنسی محسوب میشه . زنی که از ترس خشونت یا دعوای شوهرش به رابطه تن بده بازم قربانی خشونت جنسیه.
    کارایی که ازت میخواد تو رابطه انجام بدی هم که دیگه قضیه رو بدتر میکنه
    تعجب میکنم میگن "مگه اینکه در حد بیمارستان حالت وخیم باشه که نتونی درخواست رابطه شوهرتو قبول کنی"
    کسی که اینجا تنبیه کرده شوهر شماست که چون درخواست رابطه جنسی رو رد کردید دعوا راه انداخته
    شما بد آسیب دیدی حتی به خودکشی فکر میکنی . میتونی بری پیش روانشناس؟ میدونم هزینش زیاده ولی شما شاغلی فکر میکنم بتونی بری

  8. 3 کاربر از پست مفید nahid-111 تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (یکشنبه 27 آبان 97), بهاره جون (یکشنبه 27 آبان 97), بابک 1369 (سه شنبه 29 آبان 97)

  9. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,441
    امتیاز
    288,288
    سطح
    100
    Points: 288,288, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,618

    تشکرشده 37,119 در 7,019 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    ضمن تشکر ویژه از شمیم الزهرا که واقعا عالی پاسخ دادند من پاسخ ایشان را در ذیل کمی بسط می دهم امیدوارم خودتون کمک کنید تا حالتون را خوب کنید.

    متاسفم لغزش ها و اشتباهات پیش آمده کار را تا این اندازه برای شما دو نفر سخت کرده است.

    اگرچه در این تاپیک به بعضی مصداق ها اشاره کرده اید مثل:
    1 - برداشتن جنس از مغازه بدون پرداخت وجه توسط شما
    2 - گزارش این خطا به شوهرتان
    3 - استرس بیش از اندازه
    4 - مختل شدن رابطه اتان با شوهرتان به خاطر استرس
    5 - عدم درک همسرتان از وضعیت شما
    6 - عدم راز داری همسرتان
    7 - تصور خودکشی داشتن
    و.....

    .....
    همه اینها نشان می دهد که شما و همسرتان نیاز دارید مجموعه ای از آگاهی ها و مهارتها را کسب کنید و بعد شروع به تمرین و ممارست مستمر داشته باشد.

    در حال حاضر به عنوان اولین مهارت سعی کنید فکر خودتون را جمع و جور کنید و به این اتفاقات مکرر فکر نکنید.
    کمی به خودتون رحم کنید به خودتون مرخصی از این فکر ها بدهید. با بچه اتان بازی کنید. به تفریحات و سرگرمی هایی که دوست دارید بپردازید. و کمی خودتون را بازسازی کنید.
    وقتی اینقدر آشفته هستید اولین قدم قطع فکر آشفته ساز هست.
    تمرکز خود را از اتفاقات پیش آمده فعلا بردارید تا حالتون بهتر شود.
    پس از آن برای کسب مهارت و آگاهی ها چه از طریق کتاب، چه از طریق مشاوره حضوری، یا تلفنی ، یا از طریق کانالها، یا از طریق همین تالار اقدام فرمایید و مورد به مورد پیش بروید.
    با تشکر

  10. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 27 آبان 97), شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 آبان 97 [ 18:52]
    تاریخ عضویت
    1397-3-22
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    619
    سطح
    12
    Points: 619, Level: 12
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nahid-111 نمایش پست ها
    معلومه که برای انجام عمل جنسی هر دو نفر باید تمایل داشته باشن . بدون تمایل و رضایت شما این یه خشونت جنسیه. خشونت جنسی که فقط بین غریبه ها نیست
    خشونت جنسی زناشویی ، تجاوز جنسی زناشویی
    حتی اگه اون رابطه جنسی کیفیت خوبی داشته باشه همراه با خشونت فیزیکی هم نباشه ، اما شرایط روانی و رضایت زن تو این رابطه لحاظ نشده باشه و زن هیچ قدرت کنترل و اختیاری بر عمل جنسی نداشته باشه بازهم خشونت جنسی محسوب میشه . زنی که از ترس خشونت یا دعوای شوهرش به رابطه تن بده بازم قربانی خشونت جنسیه.
    کارایی که ازت میخواد تو رابطه انجام بدی هم که دیگه قضیه رو بدتر میکنه
    تعجب میکنم میگن "مگه اینکه در حد بیمارستان حالت وخیم باشه که نتونی درخواست رابطه شوهرتو قبول کنی"
    کسی که اینجا تنبیه کرده شوهر شماست که چون درخواست رابطه جنسی رو رد کردید دعوا راه انداخته
    شما بد آسیب دیدی حتی به خودکشی فکر میکنی . میتونی بری پیش روانشناس؟ میدونم هزینش زیاده ولی شما شاغلی فکر میکنم بتونی بری
    ممنون از پاسختون پاسخ شما انگار داغ دل منو تازه کرده ا الان شاید تعداد دفعات که رابطه ما با اجبار و ترس نبوده به تعداد انگشت های دست باشه متاسفانه
    خیلی به مشاوره فکر کردم راستش وضعیتم جوری نیست که بتونم خودم مشکل رو حل کنم مثل دفعات قبل یک دفتر بردارم نگا مثبت و منفی بنویسم و .... من به کمک احتیاج دارم ولی خب درسته کارمندم اما ۷۰ درصد حقوقم بدی قسط میره و بقیه خرج خدا میشه قیمت گرفت برای ۴۵ دقیقه بین ۱۳۰ تا ۱۸۰ میگیرن ار باریک جلسه حل میشد مشکلی نبود ولی..‌‌
    لطفا بهم بگید چکار کنم وضعیت لحظه به لحظه وخیم میشه همش میگن یعنی پدرم مادرم همسرم هیچ نقطه کوری در زندگی ندارن ؟هیچ کار اشتباهی نکردن ؟ولی خب باز میگم اونی که بی آبرو شده منم
    من جوری شدم که از اون روز تمام ارتباط چشمی و کلامیم با والدینم قطع شده روم میشه حرف بزنم یا نگاه کنم اینا به زبون راحتهولی دلم اشوبه همسرم که از همه بدتر اصلا انگار یک غریبه توی خونه ست نه دوست دارم تماس فیزیکی داشته بشم نه حرفی بزنم تمام وجودم شده عذاب تمام کارم مختل شده ازش میترسم همش اشتباهتی که داشتم رو مرور میکنم و هر بار میترسم از اینکه اونا رو هم بگه من دیکه چطور باید اعتماد کنم

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    .


    تنها جان اشتباه شما رو پدر و مادرتون متوجه شدن
    خدارو شکر که خانواده همسرتون و... متوجه نشدن ،،

    پدر و مادر ها یه قدرتی دارن که اشتباهات بچه هاشونو خود خودی توجیه میکنن
    و بعد هم فراموش میکنن


    پدر و مادر شما هم برای اینکه قبح این کار نریزه یا پیش همسرتون بخوان ابراز تاسف کنن یه چیزی بهت گفتن .
    لطفا اینقدر در عمق این مساله نرو
    که افکار منفی آدمیزاد رو غرق و غرق تر میکنه .



    بیا اینطوری فکر کن :

    فکر کن سرگرم پسرت شدی و فراموش کردی اون خوراکی رو بذاری سر جای خودش .




    مطلب بعدی در مورد نوشته های آقای مدیر و شمیم الزهرا هست که انگار اصلا درک نکردی
    تنها جان داروی شما در حال حاضر همین دو نسخه است
    ولی تو توجهی بهشون نمیکنی


    لطفا خودت رو همسرت رو و زندگی ات رو دریاب و قدر لحظاتت رو بیشتر بدون
    هر مشکلی یه راهی داره
    نذار دیر بشه یه وقت چشم باز کنی ببینی یه فاصله افتاده بینتون قد یه دریا .
    یا خودت ضعیف و ناتوان و پژمرده شدی .

    اگر هزینشو نداری همینجا شارژ آزاد کن و راهنمایی بگیر
    یه پست کامل اگر دریافت کنی اما بهش فکر کنی در موردش مطالعه کنی
    و بهش عمل کنی ، 80 درصد راه رو رفتی .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : یکشنبه 27 آبان 97 در ساعت 21:13

  13. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 آبان 97 [ 18:52]
    تاریخ عضویت
    1397-3-22
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    619
    سطح
    12
    Points: 619, Level: 12
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام

    ضمن تشکر ویژه از شمیم الزهرا که واقعا عالی پاسخ دادند من پاسخ ایشان را در ذیل کمی بسط می دهم امیدوارم خودتون کمک کنید تا حالتون را خوب کنید.

    متاسفم لغزش ها و اشتباهات پیش آمده کار را تا این اندازه برای شما دو نفر سخت کرده است.

    اگرچه در این تاپیک به بعضی مصداق ها اشاره کرده اید مثل:
    1 - برداشتن جنس از مغازه بدون پرداخت وجه توسط شما
    2 - گزارش این خطا به شوهرتان
    3 - استرس بیش از اندازه
    4 - مختل شدن رابطه اتان با شوهرتان به خاطر استرس
    5 - عدم درک همسرتان از وضعیت شما
    6 - عدم راز داری همسرتان
    7 - تصور خودکشی داشتن
    و.....

    .....
    همه اینها نشان می دهد که شما و همسرتان نیاز دارید مجموعه ای از آگاهی ها و مهارتها را کسب کنید و بعد شروع به تمرین و ممارست مستمر داشته باشد.

    در حال حاضر به عنوان اولین مهارت سعی کنید فکر خودتون را جمع و جور کنید و به این اتفاقات مکرر فکر نکنید.
    کمی به خودتون رحم کنید به خودتون مرخصی از این فکر ها بدهید. با بچه اتان بازی کنید. به تفریحات و سرگرمی هایی که دوست دارید بپردازید. و کمی خودتون را بازسازی کنید.
    وقتی اینقدر آشفته هستید اولین قدم قطع فکر آشفته ساز هست.
    تمرکز خود را از اتفاقات پیش آمده فعلا بردارید تا حالتون بهتر شود.
    پس از آن برای کسب مهارت و آگاهی ها چه از طریق کتاب، چه از طریق مشاوره حضوری، یا تلفنی ، یا از طریق کانالها، یا از طریق همین تالار اقدام فرمایید و مورد به مورد پیش بروید.
    با تشکر
    با سلام خیلی خوشحال شدم که پاسخ دادین من همیشه مشکلی که یش میومد از همین روش استفاده میکردم یعنی بهش فکر میکردم ولی این بار جوری درگیر شدم که انگار بدترین گناهی که یک زن میتونه آنجام بده رو دادم....به همسرم بی اعتماد شدم ازش میترسم میترسم که بقیه کارهام هر چند خیلی کوچک رو هم بع بقیه بگه یا همین کار رو به خانواده خودش هم بگه دوست ندارم ببیننش صداشو بشنوم اونم از کارش پشیمون نیست ولی میگه فراموش کن اما من نمیتونم این موضوع انگار دقیقا اون چیزی هست که قراره منو ار پا دربیاره و نابود کنه به هر طرف این قفس که میپرم یک جوری محکم به زمین میخورم دوست ندارم حتی از خونه خارج بشم دو روز مرخصی گرفتم آشوبم داغونم ولی با بچه رابطه خوبی دارم دوست ندارم این مساله روح اونو آشفته کنه هیچ وقت تا حالا اشک منو ندیده بود انکار تو تمام این مدت اولین بار بود که فهمیده بود بزرگ تر هام گریه مبکنن برای اونم ناراحتم بخدا من آدم ضعیفی نیستم ولی الان ار هر وقت دیگه بیچاره تر شدم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    .


    تنها جان اشتباه شما رو پدر و مادرتون متوجه شدن
    خدارو شکر که خانواده همسرتون و... متوجه نشدن ،،

    پدر و مادر ها یه قدرتی دارن که اشتباهات بچه هاشونو خود خودی توجیه میکنن
    و بعد هم فراموش میکنن


    پدر و مادر شما هم برای اینکه قبح این کار نریزه یا پیش همسرتون بخوان ابراز تاسف کنن یه چیزی بهت گفتن .
    لطفا اینقدر در عمق این مساله نرو
    که افکار منفی آدمیزاد رو غرق و غرق تر میکنه .



    بیا اینطوری فکر کن :

    فکر کن سرگرم پسرت شدی و فراموش کردی اون خوراکی رو بذاری سر جای خودش .




    مطلب بعدی در مورد نوشته های آقای مدیر و شمیم الزهرا هست که انگار اصلا درک نکردی
    تنها جان داروی شما در حال حاضر همین دو نسخه است
    ولی تو توجهی بهشون نمیکنی


    لطفا خودت رو همسرت رو و زندگی ات رو دریاب و قدر لحظاتت رو بیشتر بدون
    هر مشکلی یه راهی داره
    نذار دیر بشه یه وقت چشم باز کنی ببینی یه فاصله افتاده بینتون قد یه دریا .
    یا خودت ضعیف و ناتوان و پژمرده شدی .

    اگر هزینشو نداری همینجا شارژ آزاد کن و راهنمایی بگیر
    یه پست کامل اگر دریافت کنی اما بهش فکر کنی در موردش مطالعه کنی
    و بهش عمل کنی ، 80 درصد راه رو رفتی .
    اول تا یادم نرفته در مورد شارژ آزاد اینجا باید چکار کنم لطفا اگر میدونی ممنون میشم راهنمایی کنید
    بعد اینکه مساله و ترس من اینه که هر لحظه بده به خانوادش بگه من الان واقعا ترس اینو هم دارم چون ذره ای اعتماد ندارم بهش و اینکه خودم هم دوست دارم رابطم خوب بشه ولی با کسی که محرم دارم بوده و اینجوری از پشت خنجر رده چطور میتونم نزدیک بشم دوسش داشته باشم من واقعا یک اخلاق که نمیدونن خوبه یا بد دارم تا دلم با کسی صاف نشه حتی تو چشماش نمیتونم نگاه کنم

  15. کاربر روبرو از پست مفید Tannha تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام تنها جان بهتری؟ رو به راهی؟

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام .
    خانوم تنها چرا اسمتون رو گذاشتید تنها؟ شما همسر دارید فرزند دارید خدا دارید خانواده دارید. حتی مشکلی هم هست یا رابطه شکراب باشه یا حس بدی دارید ممکنه موقتی باشه نگران نباشید اصلا. شما تنها نیستید

    کار شما اشتباه بوده و کار همسرتون اشتباه تر.

    از این مشکل شما میشه درست عبرت و نتیجه مهمی گرفت که گاهی یه اشتباه و سهل انگاری کوچیک میتونه سراغاز مشکلات بزرگ بشه و از کنترل خارج بشه. بهتره حتی از کوچکترین اشتباهاتمون پرهیز کنیم

    بهتر بود وقتی اون لپ لپ رو برداشتید و بعدشم پشیمون شدید فقط همسرتون ( نه خودتون ) میرفتن اونجا و میگفتید بصورت غیر عمد یادتون رفته حساب کنید و حساب میکردید و چه بسا طرف مقابلم ازتون معذرت میخواست. لازم نبود برای فروشنده زیاد بازش کنید موضوعو. ایشونم اشتباه کرده بخاطر یه لپ لپ به همسرتون تماس گرفته. بعضی افراد منتظر ضعف شمان تا سوار بشن و سو استفاده کنن. بهتره دیگه از اونجا خرید نکنید. اکیدا توصیه میکنم اصلا اونجا نرید

    همسر شما هم مسائل درون خونرو نباید مطرح میکرد و عزت شمارو خطشه دار کنه. اما اینکار از عمد نبوده. بهتره خودتون عزتتون رو حفظ کنید. هر جا حرفی شد بگید اون لپ لپ رو برداشتید و پسرتون دستش بوده یادتون رفته حساب کنید مگرنه ارزشی نداره که بخواید بخاطرش خودتونو کوچیک کنید. متاسفانه مغازه دار بی درایت بوده و از این مساله سو استفاده کرده. بصورت غیر قانونی هم به همسر شما زنگ زده. هر گونه استفاده بدون دستور مقام قضایی و بدون تشکیل پرونده و استفاده از اطلاعات ارگانها بابت دستیابی با هویت مالک ماشین و تماس با شخص بشدت پیگرد قانونی داره و رفتار فروشنده از نظر قانونی جرم و قابل پیگیریه. فقط خواستم آگاهتون کنم از اون مغازه و صاحبش فاصله بگیرید.

    اما بصورت کلی روند تصاعدی مشکل رو خودتون نگاه کنید:

    یه لپ لپ
    سو استفاده فروشنده و تماس به همسر شما
    اشتباه همسر شما در عنوانش به خانوادتون
    عدم مدیریت شما
    احساس از بین رفتن حس و امنیت و عشق در شما ( اشتباهه )


    لطفا این چرخه رو دیگه ادامش ندید. حرفایی که تو این تاپیک کفتید و مساله عزتتون رو با ظرافت زنانه برای همسرتون توضیح بدید و بگید اگر عزت خودت و منو دوست داری دیگه در مورد این مساله پیش پا افتاده حرف نزن


    خودتون هم بهیچ عنوان از این موضوع نترسید. معمولا فراموش میشن این موضوعات چون مادیه. حیثتی نیست که. هزینشم که دادید تموم شد. دینی گردن شما نیست. هر جام حرفی زده شد بگید فراموش شده بود حساب کنم چون پسرم دستش بود اما فروشنده فرصت طلب بود و من دیگه خرید نمیکنم ازش.

    لطفا قدر آرامش و زندگیتون رو بدونید و بهمین راحتی همه چیرو به فنا ندید. مگه زندگی شما رو یه لپ لپ بنا شده؟ ارزشش خیلی بیشتره. به همسرتون محبت کنید تا اون هم حد اقل درون خودش از افشای یه راز کوچیک و مسخره پشیمون بشه.

    درضمن خانواده شما و یا همسرتون هم نمیان به همین راحتی روی شما قضاوت کنن. اون شب هم یه توضیح مختصر میدادید سکوت میکردید بهتر بود. از کاه کوه نسازید برای خودتون. اگر کسی اینکارو کرد شما جلوشو بگیرید.

    اون فروشنده بسیار فرصت طلب و بی مسئولیت بوده. اصلا اونجا نرید. تاکید میکنم. در رفتار و کارهاتون دقت داشته باشید و این مسالرو هم از ذهنتون بیرون کنید. عشقو زندگیتونم به روال عادی با همسرتون برگرنونید که بشدت آفت و بلا براتون میسازه.

    عزت نفستونو فراموش نکنید


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.