به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array

    اضطراب من برای مادر شدن

    دوستان خوب همدردی سلام.
    من ۳۱ ساله هستم و ۵ ساله که ازدواج کردم.خدا رو شکر مشکل خیلی حادی با همسرم ندارم.اوایل زندگی خیلی تمایلی به بچه دار شدن نداشتم اما حالا،هم من و هم همسرم نیاز به تغییر رو توی زندگی احساس میکنیم.در کنار این نیاز من واقعا اضطراب هم دارم.نمیدونم این موضوعات طبیعی هستن یا هنوز برای اقدام برای بچه دار شدن زوده؟
    ۱)اولین موضوع تضمین آینده ی فرزند توی شرایط نامناسب این روزهاست.واقعا نگرانم اگر که من کسی رو دعوت میکنم توی این دنیا نتونم شرایط مطلوبی رو براش فراهم کنم.اصلا بچه دار شدن توی این اوضاع منطقی هست؟؟
    ۲)از اینکه توان جسمانی برای رسیدگی به امور یک نوزاد رو نداشته باشم میترسم.من ساعات زیادی رو سر کار هستم و خیلی از کارهای زندگیم سر تایم خودش انجام نمیشه.از اینکه یه مادر شاغل باشم میترسم و واهمه دارم که میتونم از پسش بر بیام یا نه؟
    ۳)شوهر من یه سری وسواس های خاص داره که منو اذیت میکنه.مطمئن هستم که برای بچه این وسواس ها چندین برابر میشه و آزار دهنده.گاهی فکر میکنم حوصله کلنجار رفتن با بعضی از درخواست های وسواس گونه شو ندارم.از نگهداری بچه گرفته یا سفر نرفتن و محرومیت از خیلی از فعالیت ها به خاطر بچه.
    ۴)من نهایتا ۹ ماه بعد از زایمان باید سر کار برم.نوزاد رو هم دوست ندارم مهد کودک بزارم.اینکه بچه م رو پیش مادرم و مادرشوهرم بزارم روی تربیتش تاثیر میزاره ولی واقعا راه حلی براش ندارم و این راه حل نداشتن اضطرابمو بیشتر میکنه

    کمکم کنید که برای غلبه بر این ترس ها چکار میتونم انجام بدم

    از همگی ممنونم

  2. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مهر 97), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 04 مهر 97)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام هانیه خانم
    تاپیکتون احساس خوبی رو به خواننده یا حداقل من منتقل کرد ،
    پس از همینجا میشه فهمید مساله اضطراب زایی وجود نداشته که منتقل بشه . اتفاقا برعکس .

    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    ۱)اولین موضوع تضمین آینده ی فرزند توی شرایط نامناسب این روزهاست.واقعا نگرانم اگر که من کسی رو دعوت میکنم توی این دنیا نتونم شرایط مطلوبی رو براش فراهم کنم.اصلا بچه دار شدن توی این اوضاع منطقی هست؟؟
    هانیه جان خیلی ها توی این شرایط بچه ندارن ، مستاجر نیستن ، ولی اوضاع مالیشون رو براه نیست حتی به هیچ ثبات مالی هم نرسیدن
    منتظرن تا شاید شرایط مالیشون بهتر بشه بعد برای بچه اقدام کنن
    اما سالها از پی هم میگذره و وضعیت مالی اینها تغییری نمیکنه .

    **چون خیلی ها هنوز یاد نگرفتن روی درآمدی که همه ی این سالها داشتن برنامه ریزی کنند
    بلکه همواره میخوان روی درآمدی که انتظار دارن در آینده داشته باشن برنامه ریزی کنن . و عموما انقدر منتظر میمونن تا زیر پاشون علف سبز شه .
    استرس و ناامیدی ناشی از این دیدگاه بماند .


    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    ۲)از اینکه توان جسمانی برای رسیدگی به امور یک نوزاد رو نداشته باشم میترسم.من ساعات زیادی رو سر کار هستم و خیلی از کارهای زندگیم سر تایم خودش انجام نمیشه.از اینکه یه مادر شاغل باشم میترسم و واهمه دارم که میتونم از پسش بر بیام یا نه؟
    شما که همین امروز نمیخواهید باردار بشید
    یه ددلاین براش در نظر بگیرید ، و تا اون زمان روی سلامتی و قدرت بدنیتون کار کنید ،
    حتی اگر پای بچه هم در میون نباشه برای اینکه ما خانمها به روز مادرانمون دچار نشیم باید روی قدرت بدنیمون کار کنیم .

    کسی که مچ دستش قدرت نداره یه مدت با انگیزه ورزش میکنه
    به مرور خیلی واضح تاثیرش رو حس میکنه ، شما هر چقدر هم ضعیف باشید میتونید خودتون رو تقویت کنید .
    این خصلت انسانه .

    و هم اینکه خدایی که جنین رو انقدر شگفت انگیز خلق کرده ، این موضوع رو هم در نظر گرفته و
    بصورت علمی ثابت شده که تغییراتی خواهید داشت تا کاملا آماده پذیرایی از فرزندتون باشید .

    برای شغلتون هم نیازسنجی بعد برنامه ریزی کنید ،
    ببینید چقدر ماهیت شغل مهمه ، چقدر درآمدش مهمه
    چقدر نیازه شما کار کنید ،
    امکان جابجایی یا نیمه وقت شدن هست یا نه ، بعضی شرکتها بعد ازین 9ماه یک روز بیشتر در هفته به مادران آف میدن .
    میتونید با مدیرانتون صحبت کنید .
    ضمن اینکه شما وقتی مادر بشید حتما مثل الان فکر نمیکنید ،
    اولویت هاتون تغییر میکنه و شاید بخاطر دردونتون قید کار رو زدید .

    به هر حال این شرایط شماست و باید خودتون رو باهاش وفق بدید و براش راهکار پیدا کنید
    اما بدون اضطراب و با امید .
    گاهی هم لازمه دلمون دریا بشه
    شنیدید میگن گاهی باید پارو نزد وا داد ، دل رو به دریا داد ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    ۳)شوهر من یه سری وسواس های خاص داره که منو اذیت میکنه.مطمئن هستم که برای بچه این وسواس ها چندین برابر میشه و آزار دهنده.گاهی فکر میکنم حوصله کلنجار رفتن با بعضی از درخواست های وسواس گونه شو ندارم.از نگهداری بچه گرفته یا سفر نرفتن و محرومیت از خیلی از فعالیت ها به خاطر بچه.
    ۴)من نهایتا ۹ ماه بعد از زایمان باید سر کار برم.نوزاد رو هم دوست ندارم مهد کودک بزارم.اینکه بچه م رو پیش مادرم و مادرشوهرم بزارم روی تربیتش تاثیر میزاره ولی واقعا راه حلی براش ندارم و این راه حل نداشتن اضطرابمو بیشتر میکنه
    هانیه خانم
    9 ماه فرصت دارید تا حسابی مطالعه کنید ،
    از الان زوده غصه این وسواس ها رو بخورید اما به فکرش باشید .
    سی دی فایلهای ویدیویی تربیت فرزند مشاوران تربیتی و روانشناسان حاذق موجوده ( دکتر هلاکویی ، فرهنگ ، انوشه و..)

    همکاری والدین در مسیر تربیت فرزند رو خیلی خوب توضیح میدن ، گاهی هم آم به حرفاشون خندش میگیره از بس مثالها عینی و واضحه .
    میتونید توی اون 9 ماه گاهی کنار هم نگاه کنید و گوش بدید تا ملکه ذهنتون بشه .
    شما همین سی دی ها رو گوش بدید به 50 درصدش هم عمل کنید نتیجه میگرید .

    موفق باشید .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  4. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 05 مهر 97), tavalode arezoo (پنجشنبه 05 مهر 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 07 مهر 97), نیکیا (پنجشنبه 05 مهر 97), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 04 مهر 97)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    دوستان خوب همدردی سلام.
    من ۳۱ ساله هستم و ۵ ساله که ازدواج کردم.خدا رو شکر مشکل خیلی حادی با همسرم ندارم.اوایل زندگی خیلی تمایلی به بچه دار شدن نداشتم اما حالا،هم من و هم همسرم نیاز به تغییر رو توی زندگی احساس میکنیم.در کنار این نیاز من واقعا اضطراب هم دارم.نمیدونم این موضوعات طبیعی هستن یا هنوز برای اقدام برای بچه دار شدن زوده؟
    ۱)اولین موضوع تضمین آینده ی فرزند توی شرایط نامناسب این روزهاست.واقعا نگرانم اگر که من کسی رو دعوت میکنم توی این دنیا نتونم شرایط مطلوبی رو براش فراهم کنم.اصلا بچه دار شدن توی این اوضاع منطقی هست؟؟
    ۲)از اینکه توان جسمانی برای رسیدگی به امور یک نوزاد رو نداشته باشم میترسم.من ساعات زیادی رو سر کار هستم و خیلی از کارهای زندگیم سر تایم خودش انجام نمیشه.از اینکه یه مادر شاغل باشم میترسم و واهمه دارم که میتونم از پسش بر بیام یا نه؟
    ۳)شوهر من یه سری وسواس های خاص داره که منو اذیت میکنه.مطمئن هستم که برای بچه این وسواس ها چندین برابر میشه و آزار دهنده.گاهی فکر میکنم حوصله کلنجار رفتن با بعضی از درخواست های وسواس گونه شو ندارم.از نگهداری بچه گرفته یا سفر نرفتن و محرومیت از خیلی از فعالیت ها به خاطر بچه.
    ۴)من نهایتا ۹ ماه بعد از زایمان باید سر کار برم.نوزاد رو هم دوست ندارم مهد کودک بزارم.اینکه بچه م رو پیش مادرم و مادرشوهرم بزارم روی تربیتش تاثیر میزاره ولی واقعا راه حلی براش ندارم و این راه حل نداشتن اضطرابمو بیشتر میکنه

    کمکم کنید که برای غلبه بر این ترس ها چکار میتونم انجام بدم

    از همگی ممنونم
    سلام هانیه خانوم گل
    خودتون دارید میگید ترس...ترس و که فقط باید باهاش مواجه شد
    میگم خدایا یعنی منم ازدواج کنم تردید میکنم برای بچه دار شدن؟؟؟؟!!

    از نظر من تنها دلیل بجه دار نشدن فقط اینه که والدین به بلوغ فکری نرسیده باشن...چیزهایی که فرمودید از نظر من مانع نیست
    شرایط نامناسب این روزها چیه!!!!!
    ی چیزی میگم نخندیدها
    من همیشه هر کی این جوری میگه که بابا اوضاع اینطوریه فلان بجه بیاد کجا.....چرا مثل خودمون گرفتارش کنیم فلان.....

    من برمیگردم میگم شاید کسی که قراره شرایط نامناسب این روزها رو درست کنه بچه من باشهبله ....چرا که نه!
    الهی که به قربونش برم

    بعدشم مگه من مسیول ساپورت 100 درصدی بچه ام ؟؟
    پس سهم خودش چی مبشه از چلنچ زندگی؟؟!!
    من فقط باید بهش عشق بدم
    یادش بدم زندگی کنه تو هر شرایطی...و لذت ببره. و باعث بشه دیگران لذت ببرن

    بجه یعنی تولد دوباره خودمون......این ی لطف پروردگار به بنده هاش.....

    - - - Updated - - -

    ببخشید راه حلی نداشتم فقط ذوق کردم....شما می خوای بچه دار شی من ذوق میکنم
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : چهارشنبه 04 مهر 97 در ساعت 23:01

  6. 4 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 05 مهر 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 07 مهر 97), نیکیا (پنجشنبه 05 مهر 97)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام هانیه جان

    از نظر من شما انگیزه ی کافی برای مادر شدن نداری. برای همین عقلت دست به کار شده.

    وگرنه عشق مادری یه جور شجاعت و شهامت در انسان ایجاد میکنه که باعث میشه قدرتی در خودش ببینه که از رنج بارداری و درد زایمان گرفته تا بقیه مشکلات رو در مقابل خودش کوچیک می بینه.

    به نظرم اگه از ارتباطت با شوهرت مطمئنی، حتما عشق مادری نداری. پس الان برات زوده و فعلا انگیزه هات رو مرور کن و به خودت زمان بده

  8. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 05 مهر 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 07 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 05 مهر 97)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    کار را دست می کنه ولی چشم می ترسه.

  10. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 05 مهر 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 07 مهر 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 05 مهر 97)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    با عرض سلام خدمت دوستان بزرگوارم.از زمانی که به من اختصاص دادید بی نهایت سپاسگزارم.
    دوست خوبم گیسو کمند جان؛صحبت هات خیلی به دلم نشست.موضوعاتی که مطرح کردم اضطراب هاییه که کاملا اطراف من مشهوده.خدا رو شکر من برای خودم در خصوص موضوعاتی که نمیتونم تغییر بدم نگران نیستم.اما ناخودآگاه در مورد فرزند کوچکترین نابسامانی از شرایط اطراف نگرانم میکنه.اینکه نکنه اینجا خوشحال نباشه،اینکه نکنه اون طوری که دلم میخواد ساپورتش کنم.میدونم چیزای زیادی که توی ذهنمه ممکنه همیشه در همون ذهنیت باقی بمونه و در عمل اتفاق نیفته اما اضطرابش رو دارم.
    سال ها کار کردن باعث شده وقت کمتری رو برای خودم اختصاص بدم.حق با شماست نیاز به یه برنامه ریزی حداقل برای برنامه های ورزشی دارم.چه خدا نعمت فرزند دار شدن رو بهم بده چه نه باید از این احساس رخوت که چند وقته گریبانم رو گرفته رها بشم.
    مطالعه هم زیاد میکنم در این خصوص.این مطالعات افراطی گاهی به این اضطراب زیادم دامن میزنه.به نظرم خودم احتیاج دارم خودم رو بسپرم به دست موج زندگی.
    دوست خوبم خانم الهه زندگی
    ممنون از پیام خوبتون.انشاالله توی شرایط زندگی و مادر شدن قرار بگیرید.
    امیدوارم جنبه ی ریسک پذیر روحیه ی من به جنبه محافظه کارش غلبه کنه
    میشل جان ممنون از پاسخت
    سال اول ازدواجم،عاشق بچه دار شدن بودم.به قدری که از دیدن هر نوزادی غرق شادی میشدم.
    اما شرایطی توی زندگیم به وجود اومد که ورق برگشت،از بیکاری شوهرم گرفته تا اختلافاتی که متاسفانه در برهه ای از زندگی عمیق شدن.
    شرایط زندگی جوری پیش رفت که مجبور شدم خیلی روی کار تمرکز کنم تا حفره های مالی پیش اومده پر بشه.این تمرکز و مداومت بر کار کردن بهم اجازه نمیداد حتی به بچه هم فکر کنم.
    رفته رفته اوضاع بهتر شد.شرایط کاری من ثبات گرفت و اختلافاتم با شوهرم کمتر و کمتر شد.این روند به ثبات اقتصادی و احساسی زندگیم ۵ سال طول کشید.الان در مورد گذشته من خاطره بد و کینه ای از همسرم ندارم.اونم همین طور.خدا رو شکر وضعیت دو نفره ایده آلی رو در حال حاضر داریم.
    شاید حق با شماست.انگیره ی من از جنس انگیزه سال اول زندگی نیست.کمی فرق کرده.زمانی که توی اوج اختلافاتم با همسرم بودم تصمیم داشتم تحت هیچ شرایطی مادر نشم.اما الان اصلا اینطوری نیستم .
    انگیزه ی من در حال حاضر لزوما احساسی و عاشقانه نیست.در کنار احساساتم تجزیه و تحلیل منطقی هم جای خودش رو باز کرده.شاید این دید منطقی که به مسائل پیدا کردم منجر به این میشه که سبک و سنگین کنم و بعد اقدام کنم.شاید هم توی وارد کردن منطق به یک پروسه احساسی،دارم افراط میکنم.

    دوست خوبم خانم بی نهایت گرامی
    حق با شماست.باید مقابله کنم با این ترس ها و اضطراب ها

  12. 3 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 07 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 05 مهر 97)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام هانیه جان،
    من بر خلاف بقیه دوستان، اتفاقا فکر می‌کنم برای گرفتن چنین تصمیمی، به هیچ وجه نباید عجله کنی، خریدن یک کفش نیست که حتی اگر پشیمون شدی، راه برگشت داشته باشه. فقط هم تصمیم‌گیر و پارامتر موثر، شما نیستی، جامعه، مدرسه، اطرافیان، جو فکری غالب و حتی منابع یک کشور، همه پارامترهایی هستند که شخصیت و زندگی یک بچه رو تحت تاثیر قرار می‌دن.

    بله واقعیت اینه که روند زندگی شما کاملا متخل می‌شه.
    توان روحی چند برابر نیاز داری، فرصت استراحت کمتری خواهی داشت، ارتقای شغلی رو برای مدتی باید فراموش کنی، احتمالا نوع تفریحاتت تغییر می‌کنه. هزینه‌ها بیشتر می‌شه. تا ابد یک نفر هست که شما در قبال نیازهاش مسئولید. مدام به این باید فکر کنی که تک تک رفتارهای شما روی شخصیت کودک موثره و مراقبت کنی، وقتی بزرگ شد نگرانی‌های بزرگتر مثل آموزش مناسب در مدرسه و جامعه مطرح می‌شه. همینطور شرایط رفاهی که دو دهه اول زندگیش و حتی بعدتر به دوش شماست. وضعیت سلامتی خودت تحت تاثیر قرار می‌گیره، روابط با همسرت تغییراتی خواهد داشت. تازه همه اینها با فرض اینه که همه چی خوب پیش بره و خدایی نکرده پای بیماری جدی در میان نباشه و ...
    سعی کن از چند زوجی که بچه‌دار شدند سوالاتی رو بپرس که واقعیت زندگی‌شون رو بشنوی، سوالی مثل اینکه " بچه‌دار شدن خوبه یا بد" بهت کمک نمی‌کنه. در بهترین حالت طرف بهت می‌گه "بله باعث رشد و تکامل من شده و زندگی شیرین‌تر شده و ..." و از این دست پاسخ‌ها.
    ازشون پبرس "چه کتابی داری می‌خونی؟"/ " آخرین باری که خلوت دوتایی با همسرت داشتید کی بوده؟" / "آخر هفته چه تفریحی داشتید؟"/ " روزهات رو چطور می‌گذرونی؟"/ "فیلم خوب چی سراغ داری؟"/ و یا سوالات دیگه. معمولا پاسخ‌ها حول و حوش بچه‌ست!!
    به نظرم سوالت رو هوشمندانه بپرس تا پاسخ دقیق بگیری.

    من گمان می‌کنم راه درست و منطقی‌ای رو داری می‌ری. این موضوعی نیست که بخوای احساسی در موردش تصمیم بگیری. قرار هست در مورد یک "انسان" تصمیم بگیری. به بقیه نگاه نکن که دلیلی برای بچه‌دار شدن ندارند و فقط بچه‌دار شدند چون بچه‌دار شدن غریزه است، مادر شدن غریزی است و غیره.
    خوب فکر کن و خوب مطالعه کن و بسنج.
    راستی برای سوال " مامان منو برای چی به دنیا آوردی؟" کودکت پاسخ مناسبی داری؟
    شاد باشی.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  14. 2 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 09 مهر 97), sanjab (شنبه 07 مهر 97)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آویژه نمایش پست ها
    راستی برای سوال " مامان منو برای چی به دنیا آوردی؟" کودکت پاسخ مناسبی داری؟
    سلام آویژه جان

    با توجه به اینکه هانیه هم چنین موضوعی رو در پست اولش نوشته، می خواستم جواب خودم برای این سوال رو بدم.

    اگه من بچه ای داشتم و ازم می پرسید مامان برای چی منو به این دنیا آوردی؟

    بهش می گفتم: عزیزم من تو رو به این دنیا نیاوردم، خدا تو رو خلق کرد و به این دنیا آورد.

    در مجموع من فکر نمی کنم خالق انسان ها منتظر تصمیم ما برای بارداری باشه که یک انسان رو خلق کنه. به نظرم اون تصمیم خودش رو برای خلقت یک انسان گرفته، حالا با توجه به گزینه های موجود، یه خونواده براش انتخاب می کنه. یه آدمی داره به این دنیا میاد، که یا بچه ی هانیه می شه، یا بچه ی کس دیگه ای. بچه ی هرکسی هم که بشه، با یک سری مشکلات دست به گریبان خواهد بود که خالقش ازش انتظار داره حلشون کنه.

    این تفکر که ما داریم یکی رو دعوت می کنیم، بچه دار شدن رو بی جهت سنگین می کنه. منظورم این نیست که نسبت به برعهده گرفتن این مسئولیت بی توجه باشیم. منظورم اینه که نسبت بهش واقع بین باشیم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : یکشنبه 08 مهر 97 در ساعت 20:11

  16. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 09 مهر 97), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مهر 97), نیکیا (یکشنبه 08 مهر 97)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    هانیه عزیز
    دوستان نظرات مختلفی دادند که بیشتر جنبه احساسی و عاطفی داشت در این بین آویژه گرامی بسیار عمیق و عاقلانه

    نظرش را بیان کرد.

    بخاطر شرایط کاریم با اقشار مختلفی از مردم در ارتباطم تجربه ایی که من شخصا باهاش برخورد داشتم اینه که اکثر

    دوستانی که در اطرافم با شرایط زندگی، مالی و تحصیلی

    ایده ال مثل فوق تخصص قلب و مغز و اعصاب و ... یا بچه نمیخواند و یا یکی و اونهایی که اکثرا شرایط و امکانات متوسط و رو

    به پایین تری دارند حداقل دوتا را دارند احتمالا همان تفاوت نگاه به کیفیت و یا کمیت زندگی است یا می شه گفت


    نگاه از دریچه احساسی و یا نگاه از دریچه عقل و منطق به زندگی.

    به قول حضرت حافظ

    عاقلان نقطه پرگار وجودند

    ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند.

    در مورد صحبت میشل باید صحبت خودش در مورد کمند جان را بزارم که گفته بود:
    البته که خدا قادره ولی معمولا مایل نیست مشق های ما رو برامون بنویسه.

    بچه هر کدوم از ما از تار و پود وجود ماست و بسیاری از خصلتها و تواناییهاش را از ما به ارث میبره این عین واقعیته و همراهی جبر و اختیار برای بوجود امدن یک انسان دیگه با اختیار من و جبر نیروهای الهی.

    وظیفه و مسولیت من هست با توجه به انچه در اختیارم هست شرایط محیطی و محاطی این میهمان را درست مهیا کنم و

    تا آنجا که در توان دارم در آینده حمایتش کنم.

    بقیه اش را هم بسپارم به خالقش و از اون کمک بگیرم.

    قبول این وظیفه و یا مسولیت برای انسانهایی که بیشتر از دریچه عقل و منطق به دنیا نگاه میکنند با افرادی که بیشتر از احساس و غریزه نگاه میکنند متفاوت هست.

    بنابراین هرکس باید با توجه به نوع نگاه و پتانسیل خودش در مورد این امر مهم تصمیم بگیره.

    یاد صحبت دوستی افتادم که در جواب اینکه چرا بچه نمیخوایید میگفت اگر از ما 6 میلیارد انسان در کره زمین سوال شود

    بین بودن و نبودن در این دنیا کدام را انتخاب میکنید با کمک آمارگیری از جامعه های اماری کوچکتر می توان دید بیشتر از

    90 درصد نبودن را انتخاب می کنند پس چرا من به اندازه یک اپسیلون در بوجود امدن انسانی دخالت داشته باشم

    که ترجیحش نبودن است.

    فرد دیگری ممکن است از لحظه لحظه زندگی لذت ببرد و از عشق به همسر و فرزند و .... احساس خوشایند و دلنشینی


    داشته باشد واقعا نمی توان نسخه یکسانی برای افراد مختلف نوشت.

    امیدوارم از تصمیمی که میگیری همواره راضی و شاد باشی.

  18. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    hanie_66 (دوشنبه 09 مهر 97)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام سنجاب جان، خیلی وقت بود پستی ازت ندیده بودم، خوبی؟

    به نظرت کسی اینجا به هانیه گفت که نسبت به فرزندش مسئول نیست؟ وظیفه ای در قابلش نداره؟

    اینکه خدا مشق های ما رو برامون نمی نویسه، به این معنیه که ما نسبت به مسئولیت هایی که برعهده می گیریم، یا مسئولیت هایی که خدا برعهدمون گذاشته، مسئولیم.

    مسئولیتی که خدا برعهدمون گذاشته، مثل مسئولیت زندگی کردن.

    مسئولیتی که خودمون برعهده می گیریم، مثل مسئولیت بچه دار شدن.

    پس مسئله ی مسئول نبودن اصلا مطرح نیست. الهه هم که ذوق و عشق مادر شدن داره، معنیش این نیست که نسبت بهش احساس مسئولیت نمی کنه. اگه اینطور بود که اینقدر در مورد ازدواجش دقت نمی کرد، و فکر می کرد با هر مردی و در هر خانواده ای می تونه بچش رو به دنیا بیاره.

    هانیه هم احساس مسئولیت می کنه. برای همین دلیلی ندیدیم در این مورد براش بنویسیم.

  20. 5 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 09 مهر 97), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مهر 97), نیکیا (دوشنبه 09 مهر 97), میس بیوتی (دوشنبه 09 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.