با سلام خدمت عزیزای همدردی
( من حدود شش ساله که ازدواج کردم و پانزده سال تفاوت سنی داریم من 27 سالمه و شوهرم 42 و یه فرزند داریم)
شوهرم اصلا نمیزاره تنهایی برم بیرون وقتی هم که با خودش میبره بیرون با قهر و دعوا برمی گردیم که چرا این همه آرایش کردی می خوای برای خودت خواستگار پیدا کنی و از این حرفها . در حالیکه من به خاطر این اخلاق شوهرم اصلا دیگه ذره ای آرایش نمی کنم ولی بازم میگه چرا تو کرم پودر زدی یا مثلا مداد ابرو زدی چند باری شده دستمال دادم دستش گفتم خودت پاک کن ببین آرایش کردم یا نه بعد اینکه متوجه شده آرایش نکردم گفته شایدم من حساسم ولی بازم از فرداش همون آش و همون کاسه . اصلا دوران نامزدیمون اینجوری نبود من تنها می تونستم جایی برم یا آرایش میکردم مانتو های رنگی می پوشیدم ولی به محض اینکه اومدیم خونه خودمون آدم دیگه ای شد منم هر چه مراعاتش میکنم بدتر میشه . حتی جشن عروسی برادرم توی تالار اصلا اجازه نداد برم آرایشگاه که بیرون توی ماشین میبیننت حتی اجازه نداد خونه کمی آرایش کنم فکر کنید تک خواهر داماد مثل مراسم عزا وارد شد خیلی خجالت کشیدم شوهرم از چادر خوشش نمیاد من برای اینکه اوقات تلخی نکنه کلا موهامو میزارم تو ولی بازم ... اصلا هم حاضر نیست پیش مشاور بره به نظرتون چطوری رفتار کنم این وسواسش بره بعضی وقتها میگم اونقدر خونه آرایش غلیظ بکنم که چشمش عادت کنه و وسواسش کم بشه لطفا یه راهکاری بهم بگید این وضعیت واقعا خستم میکنه همیشه جنگ و دعوا
علاقه مندی ها (Bookmarks)