به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 خرداد 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    902
    سطح
    16
    Points: 902, Level: 16
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    75

    تشکرشده 139 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام,جناب Sci , لطفا" من رو راهنمایی کنید

    سلام
    نمیدونم دقیقا" از کجا شروع کنم.
    بخاطر مسئله ی دیگه ای با این سایت جالب آشنا شدم , اما الان یک مشکل قدیمی دوباره اومده سراغم.
    مشکلی که فکر میکنم از وقتی بدنیا اومدم با من بوده .
    پدرم.
    این 2-3 روز اخیر که از دستش عصبانیم , با عرض شرمندگی احساس میکردم سایه اش روی سرم سنگینی میکنه.
    جالب اینجاست که بعدش از احساسم پشیمون میشمو عذاب وجدان میگیرم. دلسوزی همراه با نفرت

    پدرم دو قطبیه, تا حدودی مرد سالاره, البته واسه مادرم ولی واسه فامیلای خودش نه
    افسردگی هم داشته و قرص میخورده و لرزش بدن داشته , تحت درمان روانپزشک بوده,الانم فکر کنم وقتی اعصابش خورد میشه یه قرص خاصی میخوره.
    من مشکلات روحی داشتم , از حدود 11 سالگی من که بچه ی پررویی بودم یهو رفتم توی سکوت, اونقدر از وضع خودم ناراحت بودم که هر روز تو فکر بودم کتابای روانشناسی مختلف خوندم ولی فایده نداشت,بلد نبودم به خودم کمک کنم.
    از طرف خانواده گهگاهی با یکی از دخترای فامیل مقایسه میشدم که خیلی عذابم میداد.
    خلاصه این برزخ من کم کم بعد از 10- سال و بتدریج تموم شد اما اعتماد بنفس من هنوز اونطور که دوست دارم نیست. من آدم ایده آلگرایی هستم. گویا ((شخصیت مرزی)) هم هستم . و چند سال پیش ((هم وابسته)) بودم(عاشق شدم) .
    همزمان با این مشکلات عاشقی , با پدرم هم مشکل داشتم. از ظاهر من ایراد میگرفت....در صورتی که من به سادگی توی فامیل معروفم.
    فامیل ما هم خودشون خیلی پر زرق و برق نیستند ...وای بحال من.
    پدرم از وقتی که یادمه این مفهوم رو برای من داره: یک مردی که وقتی از سر کار میاد خونه خیلی خسته است و قیافش عصبیه و باید یهو جو خونه عوض بشه و معذب و بدون دردسر تو خونه باشم تا که اعصابش خورد نشه یا ایراد نگیره.
    البته این 2-3 سال اخیر که جلوش وایستادم و حرفم رو با ترس ولرز یا نامه نوشتم دیگه کاری بکارم نداره .
    ولی مادرم رو هنوز زیر سلطه داره.
    با برادرم که مثل دشمن رفتار میکرد یه زمانی.
    ببینید پدر من بشدت آدم پاکیه,خیر خواهه, با وفاست, اما اعتماد بنفس پایینی داره واسه مردم, خیلی آبروش واسش مهمه, بد بینه,روابط محدودی داره, فکر میکنه مادرم باید در بست کنارش باشه تا اون کمبود نداشته باشه.
    نه اینکه مادرم رو زندونی کرده باشه ولی یه محدودیتایی داره مادرم که خوب من اصلا" دوست ندارم و توی جامعه ای که زندگی میکنم تعجب آوره.
    من وقتی بالغ شدم حس میکردم باید ناجی مادرم باشم. آرزوی من طلاق گرفتن اونا بود.
    من خیلی سعی کردم مستقل بشم و واسه خودم کسی بشم که احتیاج به پدرم نداشته باشم از نظر مالی ....خیلی البته تنبلی هم داشتم. کرشناسی ارشد قبول شدم و چند ماه دیگه کلاسام شروع میشه. رشته ای رو قبول شدم که توی رویاهام تصورش رو میکردم.
    من به سندروم قاعدگی دچار میشم و احساس میکنم هر وقت اینطور میشم پدرم یه مشکلی تو خونه درست میکنه. احساس میکنم انرژی منفی دارم و به اون منتقل میشه.
    فکرهای وسواسی دارم. 21 سالگی چند ماهی فلوکستین میخوردم تحت نظر روانشناس.
    الان دغدغه ی اصلی من اینه که پدرم وخانوادش رو سر جاش بنشونم . میخوام حامی مادرم باشم. میخوام رها باشم.
    خیلی فکرای دیگه توی سرم هست.....
    کمکم کنید. من گاهی حس شدیدی دارم که توی بحثای پدر و مادرم دخالت کنم ...و چند بار اینکارو کردم.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 خرداد 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    902
    سطح
    16
    Points: 902, Level: 16
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    75

    تشکرشده 139 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    pooh عزیز ,خیلی ممنون که وقت گذاشتی و متن بلند بالای منو خوندی
    منهم میدونم اشتباه فکر میکنم و احساس گناه هم میکنم
    اما نمی تونم به خودم دروغ بگم و احساسم رو انکار کنم,تلاش کردم که افکارم در این مورد درست بشه اما نتونستم , بخاطر همین اینجا کمک خواستم.
    یک چیزی که باعث میشه من در این موارد بشدت احساساتی بشم اینه که بشکل افراطی طرفدار تساوی حقوق زن و مرد هستم بخاطر همین هم نمی تونم ببینم کسی به کسی زور میگه.
    وقتی اینجا میان و میگن شوهرمون کتکمون زده و خیانت کرده,بعدش دوستان میان به طرف میگن آروم باش بهش محبت کن تا بیاد طرفت آتیش میگیرم.
    وقتی میبینم زن خیانت کرده و بهش میگن کار کثیفی انجام دادی ولی مرد خیانت کرده و به خانومش میگن ببین چی تو زندگی کم گذاشتی واسش برو درستش کن....گیج میشم....
    بازهم عاجزانه از Sci تقاضای کمک دارم.

  3. کاربر روبرو از پست مفید اسکارلت تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 08 مهر 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 خرداد 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    902
    سطح
    16
    Points: 902, Level: 16
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    75

    تشکرشده 139 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونگی برخورد با پدر دو قطبی

    سلام
    منتظر راهنمایی هستم
    ممنون

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 خرداد 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    902
    سطح
    16
    Points: 902, Level: 16
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    75

    تشکرشده 139 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    منتظرم
    کارشناسان محترم
    کمکم کنید

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 خرداد 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    902
    سطح
    16
    Points: 902, Level: 16
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    75

    تشکرشده 139 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا" این تاپیک رو قفل کنید,فکر میکنم موضوع رو درست انتخاب نکردم.
    متشکرم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امروز با پدرم درباره مسئله "ازدواج و مالی " بحثم شد ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.
    توسط 2JZ-Engine در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مهر 96, 11:37
  2. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  3. بهترین رشته هایی که """"""بازار کار"""""" داشته باشه
    توسط عروس خوشبخت در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 بهمن 95, 15:03
  4. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.