سلام دوستان
من 26 سالمه کارشناسی معماری دارم شوهرم 30 ساله دیپلمه شغلشم رانندگیه پخشه.
1ساله عروسی کردیم 3سالم عقد بودیم.
الان هرچقدر فکر کردم مشکل اصلی من با شوهرم چیه کدومه نتونستم دقیق بفهمم.
فقط میدونم از اول رابطه ما هرچییییییی میشد شوهرم ساعت ها و گاه روزها حرف میزد که بم بفهمونه من کارم اشتباه بوده.
یعنی هرچی که فکر کنید توش منو مقصر میکنه. از جابجایی وسایل خونه بگیریییییید تاااااا خریدو حرفا و رفتارا و فکرا و دیگه چی بگم حجاب و نحوه پول خرج کردنو حتی سلیقه و حتی نظر توی انتخاب اینچ تلویزیون!!!
یعنی انقدری که این شوهرم از کارام ایراد گرفته و بم گفته اشتباه کردی برام عادت شده. برای اونم شده. همه دعواها و بحثامون اون داد میزنه اون طلب داره اون قهر میکنه اون میشینه برام کارای غلطمو میشمره و در جواب حتمااااااا ازم باید بشنوه که بله"من اشتباه کردم".
منم همیشه گفتم بالاخره دیر یا زود گفتم چون دیدیم هیچ راهی نیست .
دلیل این رفتارش بیشتر اینه که من خیلی کم بهش گیر میدم چرا اینجوری کردی چرا اونجوری کردی یا یه کوچولو میگم و میگذرم حتی منتظر جواب نمیمونم.
اما اون به همه چی کار داره . و قبل از اینکه من از چیزی ابراز ناراحتی کنم اون میکنه. همیشه هم میگم اگر من مقصرم توهم هستی ولی میگه الان من دارم از اشتباهات تو میگم نه خودم.
یه وقتایی میخام مثل اون باشم زودتر از چیزی ایراد بگیرم ناراحت شم ولی فایده نداره تو اون زمانم انقدر حرف میزنه تا نوک پیکان برمیگرده سمت من و باز من.
اعتماد به نفسم کم بود کمترم شده. یه حرفو صدبار مزه مزه میکنم بعد بش میگم همیشه کارم شده توجیه خودم توجیه کارام. بش میگم مثلا داد نزن اون جواب میده من حق ندارم داد بزنم ولی تو حق داری رفتار اشتباه کنی.
ازش هر تغییر رفتاری خاستم تا حالا انجام نداده در جواب بم گفته تو خیلی حساسیت زیاد نشون میدی اینجوری نباش. از خونه میره بیرون بم میگه آدم خوبی باش.
از چیزیش ناراحت شم بش بگم اصلا قبول نمیکنه کاملا ماهرانه بم میگه اینکه تو داری ازم ایراد میگیری تو داری کار غلط میکنی.
شاید باورتون نشه ولی به جز کت و شلوار عروسیمون هیچ لباسی تو این مدت برا خودش نخریده من زورم بش نمیرسه قانعش کنم بیا بریم بخریم تو زمستون کاپشن کهنه دوستشو میپوشه نه فقیره نه خسیس ولی میدونم چون من اصرار میکنم به خرید اون مخالفت میکنه.
این مشکل روزانه تو زندگیم هست و مغزمو میخوره نمیخام پدر بچه های آینده ام یه بچه دیگه باشه.خودمم یه مادر عقده ای!
یکم بم امیدواری بدید راهنمایی کنید من و شوهرم انقدر سختی کشیدیم که حد نداره از مالی و خانوادگی و آبرویی و هرچی فکر کنید. نمیخام اینجوری همه زحمتام به باد بره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)