به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 اسفند 94 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1394-12-26
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    عدم حمایت همسر در برابر ازارهای خانواده اش

    سلام. لطفا منو راهنمایی کنید.
    من و همسرم دو و نیم ماه پیش بعد از 9 ماه عقد زندگیمونو شروع کردیم. رابطه خانواده همسرم و من از اولش خوب پیش نرفت. محل زندگی من و همسرم، پدر و مادر من و پدر و مادر همسرم 3 تا شهر مختلفه. موارد مشکلات مابین رو تیتروار م ینویسم:
    • حسادت خواهر همسرم به رابطه ما و مراسماتمون بخاطر اینکه خودش تو عقد جدا شده
    • کوتاهی خانواده همسر در کلیه موارد شامل مراسمات و هدایا و این جور حواشی. حتی وقتی پدر و مادرم دعوتشون میکردن شرکت نمیکردن.
    • بی احترامی خانواده همسر در 3 باری که من در دوران عقد مهمان خانه آنها بودم. مثلا: خواهرشوهرم در حضور همسرم ظاهر و هیکل منو مسخره میکرد، پدر همسرم فقط جواب سلام میداد و حتی احوالپرسی هم نمیکرد، نادیده گرفتن حضور من در حالی که از سر و کول همسرم بالا میرفتن و چپ و راست ماچش میکردن.
    • دخالت در مراسم عروسی: تمامی موارد عروسی ما به سلیقه خواهرهای همسرم بود و ما هیچ نقشی نداشتیم. اعتراض که کردم قیامت به پا شد. موارد بعضا گران قیمتی هم انتخاب کرده بودند اما به هیچ وجه به سلیقه من نبود.
    • تماسهای طولانی و مداوم هرروزه همه اعضای خانواده همسرم با ایشان بعد از عروسی طوری که شبی یک ساعت با هر کدوم صحبت میکرد و وقتی برای با هم بودن ما نمیموند.

    موارد بالا و دخالت های مستقیم و غیرمستقیم باعث اشوب در زندگی من و همسرم بعد از عروسی بود. دلخوری های من تبدیل به وسواس فکری شد و هراس زیادی از خانواده همسرم دارم. در آخرین دعوای ما که بخاطر اشتباه همسرم به اطلاع خانواده ها رسید پدر و مادر همسرم به شهر ما اومدن و چون من زودتر از همسرم از سر کار رفتم خونه باهاشون تنها موندم و رفتار بسیار زشتی با من داشتند. پدر همسرم بخصوص منو متهم کرد که قبل از ازدواج با پسرش زندگی کردم (چون من و همسرم قبل از ازدواج هر دو در یک شهر کار میکردیم). گفتند با ازدواج ما موافق نبودند (در حالی که قبل از عقد کاملا خودشونو مشتاق نشون دادند). ایشون سر من داد میزدن و خودشونو تخلیه میکردن. من از خونه خارج شدم و شب هم برنگشتم و پیش دوستم موندم.
    در این شرایط همسر من هیچ گونه حمایتی از من نکرد. با از این دعوا و رفتن پدر و مادرش ما صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم به کمک مشاور مسائلمونو حل کنیم. اما این که همسر من در برابر خانواده ش هرگز حمایتی از من نکرد حتی در دعوای اخیر و تلاشی برای حفظ حرمت من نکرده منو از درون داره نابود میکنه. در این مدت رابطه شو با خانواده ش گرمتر کرده و من حس میکنم این کارش داره این پیامو به اونها میده که شما هربلایی سر زن من بیارید من همچنان طرف شمام. باهاش صحبت کردم و خواستم به من امنیت بده و ازم حمایت کنه اما میگه من نمیتونم جلوی خانواده م بایستم.
    در این شرایط من باید چه بکنم؟ توقع من برای حمایت همسرم در برابر فحش و بی احترامی پدر و مادر و خواهرانش توقع بی جاییه؟ اینکه همسرم حداقل تغییری در رفتارش با اونها بده که بدونند بی حرمتی کردن به عروسشون هزینه داره توقع نابجاییه؟
    پیشاپیش از کمکتون ممنونم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید mintime118 تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 26 اسفند 94)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    شوهرت توی اون خانواده بزرگ شده و به خانوادش وابسته هستش مثل خیلی از مردهای دیگه تیو تالار همدردی سرچ بزنی اینقدر زیاده که امارش واقعا از دست مدیر هم در رفته!!

    شما تازه دو ماه و نیمه که ازدواج کردید و تا بخوایهید نسبت به هم شناخت پیدا کنید مسلما مقداری طول میکشه و زمان میبره از نظر روانشناسان این مدت حدودا تا 5 سال زمان میبره پس لطفا عجول نباشید بانو

    شوهرت خود شمتوجه اشتباهش شده که مسئله را به خانواده ها کشانده این خود شخیلی خوبه و اینکه پیش مشاور میرید مسئله مهمیه که نشان از داشتن انعطاف در شما و ایشون و قبول اشتباهاتی است که انجام دادید.

    در مورد مسئله عروسی خوب چیزیه که گذشته و نمیشه برگشت به عقب و کاری انجام داد بلاخره تمام شده و رفته گرچه کدورتی و ناراحتی بوجود آورده ولی از من میشنوید بزارید همانجا باقی بماند.

    در مورد رفت و امد به خانواده شوهرتان یادت باشه اگه سلامیکنی خداحافظی میکنی خوب برخورد میکنی میخندی یا کار یانجام میدی یا حتی حرفی کنایه گوشه ای میشنوی و صبوری میکنی و چیزی نمیگی بخاطر این نیتس که خدایی نکرده متوجه نمیشی بلکه برای اینه که یاد گرفتی اولویت اول حفظ زندگی مشترکتان است و آرامشی که دارید.این جمله همیشه یادت باشه بانو:
    هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن
    میبینی میرید اونجا اذیت میشید سعی کن با شوهرت بری قرار نیست شما بهترین عروس دنیا باشید لازم هم نیست خیلی گرم بگیرید و صمیم باشید سعی کنید احترام ها را حفظ کنید خوب برخورد کنید و رابطه خودتان را با خانواده شوهرتان مدیریت نمائید مطمئن باش این موضوع توی برخورد شوهرت با خودت تاثیر زیادی داره اینو یادت باشه هیچوقت جلوی شوهرت از خانوادش بد نگو.یهنسخه جادوئی وجود داره یکم سخته ولی انجام شدنیه:

    یاد بگیر مجسمه باشی!مجسمه نه میبینه نه میشنوه نه احساس میکنه و نه اینکه جوابی میده.

    شوهرت را بشناس در مورد مردان توی سایت نکات مهم و کاربردی بیان شده سرچ کنی پیدا میکنی دوست داشتی بگو توی تایپک خودت قرار بدم.مهارت های ارتباطی خودت را افزایش بده از احساسات زنانه تان بیشتر استفاده کنید.در این دو مورد مقالات بسیار خوبی توی سایت هست حتما رجوع کنید مطالعه کنید و یادداشت برداری نمائید بانو


    معمولا همون چيزهايي که به نظر نقطه ضعف افراد به نظر مي رسد،
    در صورت روش ارتباطي صحيح در مورد آنها ، مي توان آنها را به نقطه قوت رابطه خودتون تبديل کنيد.
    مثلا شوهر شما به مادرش و پدرش احترام مي گذارد و به اونها زياد اهميت مي دهد و از آنها حرف شنوي دارد.
    اين نشان مي دهد که والدين وي نيازهاي روحي رواني فرزندشان را خوب شناخته اند و او را سيراب مي کنند.
    انسانها معمولا به طرف منبع ارضاء نيازهايشان تمايل دارند.
    بايد به اين سئوال جواب دهي، خانواده او کدام نياز همسرتان را خوب جواب مي دهند.
    - نياز به احترام؟!
    - نياز به تائيد؟!
    - نياز به پيشرفت؟!
    -نياز به مهر و محبت؟!
    - نياز به تفريح؟!
    - نياز به اظهار نظر؟!
    - نياز به آزادي و مديريت؟!
    - نياز به ارضاء حس مسئوليت پذيري
    و خيلي نياز هاي ديگر. به اين معنا که شما نيز مي توانيد فردي که چنين حرف شنوي از خانواده و محبت به آنها دارد را مديريت کنيد.
    و نکته اخر یاد بگیر صبور باشی بعضی وقتها توی زندگی باید با یک چشم نگاه کرد بعضی وقتها باید دوتا چش را ببندی و نبینی این مسئله فقط توی زندگی شما نیتس صفحه اول سایت را باز کنید نمونه های بسیار زیادی را میتوانید مشاهده نمائید.


    موفق باشید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), skyzare (چهارشنبه 26 اسفند 94), بارن (پنجشنبه 27 اسفند 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 اسفند 94 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1394-12-26
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    از پاسخ شما ممنونم.
    البته من و همسرم 4 سال قبل از عقد با هم ارتباط داشتیم و میشه گفت با حمایت من همسرم راه پیشرفت مالی و شغلیشو طی کرد. الان هم هرچیزی که داریم به لحاظ مالی از قبیل خونه و ماشین کاملا مشترکه. در حالی که ایشون هیچ حمایت عاطفی و مالی در این مدت از خانواده ش ندید. ارتباط ایشون با خانواده دقیقا از فردای روز عقد تغییر کرد. قبل از اون فقط هفته ای یکبار یک تماس کوتاه از طرف مادرش برای احوالپرسی بوده. با این وجود حس میکنم حق دارم که در این شرایط الان حمایت ایشونو بخوام. یک حرکت کوچیک هم برای دلگرم کردن من کافی بود. مثلا فقط اینکه تماسهاشو کمتر کنه. در حالی که الان بیشتر شده برای دلجویی از اونها. من واقعا احساس ناامنی میکنم.
    مساله اینه که گذشت من در این یک سال در برابر ازارهایی که روح منو میخورد منجر به آخرین برخورد پدر همسرم شد. ایشون بی طرفی پدر و مادر من در دعوا رو هم به پای من گذاشتند که انقدر داغونی پدر و مادر خودتم طرفتو نمیگیرن. با این وجود گذشت مجدد چه نتیجه ای داره؟ فکر میکنم گذشت مجدد من و بی تفاوتی همسرم باعث تشدید بی احترامی ها میشه.
    من حتی نمیدونم چرا با من اینطور رفتار میشه. تحصیلات من از همه عروس ها و دخترهای فامیلشون بالاتره. من خارج از کشور تحصیل کردم. حقوقم از همسرم بهتره. خانواده فهمیده و بی دردسری دارم. به نظر خودم و دیگران زیبا هستم و جذابیت زنانه دارم. هیچ عیب و ایرادی نمیبینم که مستحق بداخلاقی و توهین و تحقیر باشم. و خیلی ناراحتم که همسرم تحقیر شدن من رو میبینه و عکس العملی نداره به هیچ وجه اجازه حرف زدن در مورد جدایی هم نمیده. درمانده شدم
    ویرایش توسط mintime118 : چهارشنبه 26 اسفند 94 در ساعت 14:05

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 05 خرداد 03 [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    متاسفانه یکی از اشتباهات بعضی شایدم بیشتر خانواده های پسر همین تغییر رفتار بین زمان مجردی پسر وزمان متاهل شدنش هست.

    زمان مجردی اگه پسر دور از خونه باشه کمترین تماس و اینکه کجاست چه کارمیکنه حالش خوبه یا نه

    هر کاری بهش محول میکنن با تشر میگن کولر خرابه چرا دیر درستش میکنی حالا که درستش کردی از اولش هم بدتره

    اما موقعی که ازدواج میکنه زنگ میزنن عزیزم شام خوردی چرا لاغر شدی بمیرم برات!!!!


    نتیجه این دو گانگی رفتار آسیب زاست.انتظارات پسر تغییر میکنه . ومسائل دیگه


    نمیشه مشخصا گفت که خانواده همسرت با تو مشکل دارن .این رفتار کلی در بسیاری موارد دیده شده که برمیگرده به کم مهارتی خانواده ها.


    پس شما همچنان کار درست رو باصبر وحوصله انجام بده به سهم خودت با همسرت صمیمی باش بهش اعتبار بده از اینکه در کنار هم هستید خوشحالی خودت رو نشون بده .رابطه ت رو با خانوادش تیره نکن کار اونا روبه حساب نداشتن آگاهی بذار و همون صمییمیت ها واحترامات رو بدون تحقیر کردن خودت انجام بده.احتمالا نتایج بهتری بگیری
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  7. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), khaleghezey (چهارشنبه 26 اسفند 94)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جواب بنده در برابر نوشته شما بود چون نوشتی یا طلاق بگیرم یا اینکه شوهرم رابطه خودش را قطع بکنه!!!

    جالبه برام چندسال با هم بودید حالا دوست یا هر چیز دیگه ای پس بهم علاقه داشتید بعدش بقول خودت خارج از کشور درس خواندی و بقول خودت از بقیه عروس هاشون و دخترهای فامیلشون بالاتری و خانواده فهمیده ای داری.و زیبا هستی و جذابیت زنانه داری و.......

    از یکطرف بخاطر این موضوع کوچک حرف طلاق را پیش کشیدی!!! اینقدر راحت عقب نشینی میکنی بخاطر یک همچین مسئله ای که تیو همه زندگی ها امکان داره بوجود بیاد شما که تحصیلکرده هستی شما که خارج درس خواندی شما که خانواده فرهیخته ای داری و روی پای خودت هستی به این راحتی حرف از جدایی یمزنی خوب پس بقیه چی باید بگن؟!!!

    شما از یکطرف میگی چرا خانواده اش بهش کمک نکردن چه از نظر مالی و چه عاطفی ازشون انتظار داری از یکطرف هم میگی چرا دخالت میکنن و شوهرم با خانوادش اینقدر تماس میگیره!!! این یک بام و دو هوا نمیشه.


    توی پست بالا خدمت شما عرض کردم شوهر شما توی برقراری ارتباط و مدیریت روابط ضعف داره و خودش هم متوجه اشتباهش شده که پیشنهاد خودش یا شما را مبنی بر رفتن پیش مشاور قبول کرده این نشان میده ایشون منعطف هستند ولی مهارت های لازم را ندارند هم شما و هم ایشون نیاز هست تا یاد بگیرید چگونه در کنار هم بتوانید پایه های زندگیتان را محکم کنید.

    رفتار شما در برخورد با خانواده ایشون و ترک موقعیت خوب بود سعی کن رابطه را خراب نکنی مدیریتش کن چون رابطه شما با خانواده شوهرت تاثیر زیادی داره تیو زندگی مشترکی که داری.

    پست اول را با دقت بخوان هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن

    هر فردی مسئول رفتار و گفتار خودشه نه خانواده اش یا اطرافیانش دلیلی نداره بخهاطر اشتباه خانواده ایشون شوهرت را مورد مواخذه قرار بدی دلیلی نداره چون شما و خانواده اش مشکل دارید با همدیگه ایوشن با خانواده ای که یک عمر در آن زندگی کرده رابطه خودش را بهم بزنه.شما بتره سعی کنی رابطه خودت را با شوهرت قویتر و محکمتر کنی و رابطه خودت را با خانواده ایشون مدیریت کنی بقول معروف دوری و دوستی همراه با احترام رفت و آمد داشته باشید ولی به اندازه احترام بگزارید به اندازه و همیهش هم یادت باشه شوهر شما توی اون خانواده بزرگ شده و تربیت شده طرز برخورد همسر با خانواده شوهر تاثیر زیادی داره توی زندگی اگه فکر میکنی با قطع رابطه شوهرت با خانواده اش یا جنگ و دعوا زندگی مشترکت به آرامش میرسه اشتباه میکنی.

    از نظر من بشخصه باید بری خدا را شکرگزار باشی که شوهرت حداقل طوری رفتار نمیکنه که شما مقصر هستی سعی در مدیریت این روابط داره.

    علت دعوای شما و ماجرایی که اتفاق افتاد که منجر شد شوهر شما با خانواده خودش مطرح کنه چی بود؟
    در مورد این مسئله با شوهرت حرف بزن که اگر مسئله یا مشکلی پیش بیاد بین شما و ایشون بهتره بین خودتان حل بشه یا بنزد مشاور برید.

    پست های بالا را با دقت بخوان مقالات بخش های مهارت های ارتباطی را مطالعه کن.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), skyzare (پنجشنبه 27 اسفند 94)

  10. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 اسفند 94 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1394-12-26
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما حالتون خوبه؟ یه نفس عمیق بکشید خواهش میکنم. شما خودتون مشاوره لازمید.
    من mintime118 هستم یه اکانت دیگه ساختم که فقط این پست اخرو بذارم و شما رو به خیر و مارو به سلامت.
    من مساله کمک نکردن مالی خانواده شو عنوان کردم که بگم من بیشتر از خانواده ش پشتش بودم و شراکت مالیش با منه پس بحث عدم اطمینان نیست. من هیچ احتیاجی به کمک مالی خانواده ش نداشتم. من شرایط رو بیان می کنم که درست راهنمایی بشم قصد گول زدن خودمو که ندارم!
    دوست عزیز شاید از نظر شما فحش شنیدن یک خانم از خانواده همسر طبیعی باشه و تو همه زندگیا باشه اما واقعا این یه رفتار سالمه؟ طبیعیه؟ این که همسر من کمی فقط کمی رابطه شو کم کنه معنیش قطع رابطه ست؟ پست رو درست بخونید.
    من دیگه همدردی نمیام متشکرم از وقتتون.

    از کاربر ammin ممنونم بابت جوابشون.

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    جواب بنده در برابر نوشته شما بود چون نوشتی یا طلاق بگیرم یا اینکه شوهرم رابطه خودش را قطع بکنه!!!

    جالبه برام چندسال با هم بودید حالا دوست یا هر چیز دیگه ای پس بهم علاقه داشتید بعدش بقول خودت خارج از کشور درس خواندی و بقول خودت از بقیه عروس هاشون و دخترهای فامیلشون بالاتری و خانواده فهمیده ای داری.و زیبا هستی و جذابیت زنانه داری و.......

    از یکطرف بخاطر این موضوع کوچک حرف طلاق را پیش کشیدی!!! اینقدر راحت عقب نشینی میکنی بخاطر یک همچین مسئله ای که تیو همه زندگی ها امکان داره بوجود بیاد شما که تحصیلکرده هستی شما که خارج درس خواندی شما که خانواده فرهیخته ای داری و روی پای خودت هستی به این راحتی حرف از جدایی یمزنی خوب پس بقیه چی باید بگن؟!!!

    شما از یکطرف میگی چرا خانواده اش بهش کمک نکردن چه از نظر مالی و چه عاطفی ازشون انتظار داری از یکطرف هم میگی چرا دخالت میکنن و شوهرم با خانوادش اینقدر تماس میگیره!!! این یک بام و دو هوا نمیشه.


    توی پست بالا خدمت شما عرض کردم شوهر شما توی برقراری ارتباط و مدیریت روابط ضعف داره و خودش هم متوجه اشتباهش شده که پیشنهاد خودش یا شما را مبنی بر رفتن پیش مشاور قبول کرده این نشان میده ایشون منعطف هستند ولی مهارت های لازم را ندارند هم شما و هم ایشون نیاز هست تا یاد بگیرید چگونه در کنار هم بتوانید پایه های زندگیتان را محکم کنید.

    رفتار شما در برخورد با خانواده ایشون و ترک موقعیت خوب بود سعی کن رابطه را خراب نکنی مدیریتش کن چون رابطه شما با خانواده شوهرت تاثیر زیادی داره تیو زندگی مشترکی که داری.

    پست اول را با دقت بخوان هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن

    هر فردی مسئول رفتار و گفتار خودشه نه خانواده اش یا اطرافیانش دلیلی نداره بخهاطر اشتباه خانواده ایشون شوهرت را مورد مواخذه قرار بدی دلیلی نداره چون شما و خانواده اش مشکل دارید با همدیگه ایوشن با خانواده ای که یک عمر در آن زندگی کرده رابطه خودش را بهم بزنه.شما بتره سعی کنی رابطه خودت را با شوهرت قویتر و محکمتر کنی و رابطه خودت را با خانواده ایشون مدیریت کنی بقول معروف دوری و دوستی همراه با احترام رفت و آمد داشته باشید ولی به اندازه احترام بگزارید به اندازه و همیهش هم یادت باشه شوهر شما توی اون خانواده بزرگ شده و تربیت شده طرز برخورد همسر با خانواده شوهر تاثیر زیادی داره توی زندگی اگه فکر میکنی با قطع رابطه شوهرت با خانواده اش یا جنگ و دعوا زندگی مشترکت به آرامش میرسه اشتباه میکنی.

    از نظر من بشخصه باید بری خدا را شکرگزار باشی که شوهرت حداقل طوری رفتار نمیکنه که شما مقصر هستی سعی در مدیریت این روابط داره.

    علت دعوای شما و ماجرایی که اتفاق افتاد که منجر شد شوهر شما با خانواده خودش مطرح کنه چی بود؟
    در مورد این مسئله با شوهرت حرف بزن که اگر مسئله یا مشکلی پیش بیاد بین شما و ایشون بهتره بین خودتان حل بشه یا بنزد مشاور برید.

    پست های بالا را با دقت بخوان مقالات بخش های مهارت های ارتباطی را مطالعه کن.

  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط satatact نمایش پست ها
    شما حالتون خوبه؟ یه نفس عمیق بکشید خواهش میکنم. شما خودتون مشاوره لازمید.
    من mintime118 هستم یه اکانت دیگه ساختم که فقط این پست اخرو بذارم و شما رو به خیر و مارو به سلامت.
    من مساله کمک نکردن مالی خانواده شو عنوان کردم که بگم من بیشتر از خانواده ش پشتش بودم و شراکت مالیش با منه پس بحث عدم اطمینان نیست. من هیچ احتیاجی به کمک مالی خانواده ش نداشتم. من شرایط رو بیان می کنم که درست راهنمایی بشم قصد گول زدن خودمو که ندارم!
    دوست عزیز شاید از نظر شما فحش شنیدن یک خانم از خانواده همسر طبیعی باشه و تو همه زندگیا باشه اما واقعا این یه رفتار سالمه؟ طبیعیه؟ این که همسر من کمی فقط کمی رابطه شو کم کنه معنیش قطع رابطه ست؟ پست رو درست بخونید.
    من دیگه همدردی نمیام متشکرم از وقتتون.

    از کاربر ammin ممنونم بابت جوابشون.
    بنده نگفتم فحش دادن خانواده شوهر کار درسته یا فرد سالم اینکار را انجام میدهد لطفا حرف دهن بنده نزارید و این رفتار به هیچ عنوان طبیعی هم نیستش
    نکته بعدی اینکه رفتار خانواده اش با شما توهین آمیز بوده خوب شوهرت مقصره؟باید دید مسئله ای که باعث شده خانواده شوهرت اینهمه راه آمدن تا شهر شما که بالا هم از شما سوال کردم ولی جواب ندادید چی بوده ؟

    در هر صورت رفتار شوهر شما اینکه با خانواده اش مطرح کرده اشتباه بوده خودشم قبول کرده که حاضره برید پیش مشاور.اولویت هر فردی باید همسرش باشه ولی این مسئله را فراموش کردید ما فقط روی خودمان و رفتار و گفتارمان مدیریت داریم و توان تغییر داریم(که آنهم بسیار مشکله) نه روی بقیه افراد.شما میتوانی این مسئله را مدیریت کنی یا اینکه دنبال رفتن به دادگاه و گرفتن طلاق بر طبق نوشته خودتان باشید که بنده به هیچ عنوان تصور نمیکنم دلیل درستی باشه.

    زندگی میدان جنگ نیست و شوهر شما هم این وسط گوشت قربانی نیست که از یکطرف شما بکشیش طرف خودت و از یکطرف هم خانواده اش

    در هر صورت موفق باشید بانو ایشالله مشکلتان حل بشود
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (پنجشنبه 27 اسفند 94), بارن (پنجشنبه 27 اسفند 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.