سلام
اقای جوادیان ، اقا/خانم ارم و دکتر سمیرا ممنونم از نظراتتون .. کلی به حرف هاتون فکر کردم..
اول این رو بگم که خودم هم نمیخواستم واژه ی معلول رو به کارببرم ولی کلمه ی دیگه ای پیدا نکردم..البته الان درخواست تغییر در عنوان رو دادم
من هنوز ایشون رو ندیدم قرار شد یکبار پدرم و مادرم برن محل کارشون و به صورت ناشناس اون اقا رو ببینن البته پدرم گفتن که حتما باید خودم هم باشم
قبل از همه اینها چیزی که الان ذهنم رو درگیر کرده اینه :
قرار بود سه شنبه هفته گذشته پدرم برن و محل کارشون رو ببینن که چیزی که معرف گفته بود با چیزی که پدرم دیده بودن متفاوت بود ... فرداش معرف تماس گرفتن و مشخص شد عنوان محل کار سوتفاهم شده بود... و گفتن همون روز بیاید باهم بریم که پدرم اینها در مسیر یک سفرکوتاه بودن و نمیشد و قرار شد خبر بدیم...جمعه مادرم تماس گرفتن که شنبه بریم ولی معرفت گفتن هرچی به اون اقا تماس میگیریم جواب نمیدن و بعدا خودمون خبرتون میکنیم تا اینکه امروز زنگ زدن که اقای خواستگااار این هفته رو کلا مرخصی گرفتن و دارن برای امتحانی اماده میشن و نمیخوان فعل ذهنشون درگیر شه و گفتن اگه اشکالی نداره یکی دوهفته دیگه قرار رو بذاریم !!!
حالا به نظرتون یکم قضیه عجیب نیست؟ خب چرا اصلا الان صحبتشو کردن که بعد بگن فعلا امتحان دارن؟؟!
از طرفی باخودم میگم کلا همین الان رد کنیم از طرفی هم نمیخوام ندیده رد کنم
نظر شما چیه ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)