به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1394-10-18
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ورود به یک رابطه بسیار پیچیده

    سلام پرویز هستم.
    اول بگم که اسم هارو تغییر دادم. اسم ها واقعی نیستند.


    یک سال پیش یکی از همکلاسی های مونث دانشگاه به اسم نسترن بهم پیامی داد برای گرفتن جزوه و کمک درسی . منم بهش کمک کردم تا اینکه امتحانات تموم شد منم دیگه کاری نداشتم تا دو سه ماه بعد که عید بود. اومد بهم تبریک گفت و رفت... و توی خرداد همون سال که دوباره امتحان های دانشگاه شروع شد توی این گروه های تلگرامی همو دیدیم. دوباره نسترن بهم پیام و منم که از اینکه دفعه قبل باهاش بد رفتار کرده بودم و بقول معروف خیلی دماغ سربالا بودم خجالت زده بودم کمی گرم تر باهاش رفتار کردم. خلاصه همینجور رابطه مون بیشتر شد تا به چت کردن تا ۵ - ۶ صبح رسید. و بعد از اون باهم بیرون رفتیم رستوران و کافی شاپ و این داستان ها.


    من هیچوقت بهش به چشم یک دوست دختر نگاه نکردم . بیشتر به عنوان یک دوست و همدم بهش نگاه کردم...


    هر روز باهم بودیم و به هم علاقه پیدا کردیم. مخصوصا نسترن که خیلی بهم علاقه پیدا کرده بود. رابطمون هرچند به درخواست به رابطه جنسی تبدیل نشد اما نوازش و غیره خیلی زیاد شده بود..


    تا اینکه سه ماه پیش بهم گفت یکی از خواستگار هایی به اسم مهدی که چند سال پیش اومده بود خاستگاری و خیلی هم علاقه داشت بهش(و بالعکس) دوباره سرو کلش پیدا شده. من دچار شرایط دگرگونی شدم و ناراحت شدم . اما چون دوسش داشتم و اینجور بیقرار شدنش رو میدیدم بهش گفتم بشینه باهاش حرف بزنه و ببینه حرف حسابش چیه .. اون هم اینبار با استفاده از خانواده جلو اومد و رسمی پا پیش گذاشت.




    به هر حال. گذشت و رابطه علاقه منو نسترن بهم بیشتر شد... و این هم گفت که داستان مهدی داره خیلی جدی میشه و شاید واقعا خبری بشه ...




    تا اینکه چند روز پیش
    باهم که بیرون بودیم رفت داخل بانک تا به کاری برسه گوشیش رو جا گذاشت.... گوشیش رو گرفتم و پیام ها و زنگ هارو و مخصوصا تلگرام و نشستم خوندم.


    توی یکی از چت هایی که با یکی از دوستاش داشت دیدم در آغوش یک آقایی هست و نوشته منو مهدی...


    خیلی شوکه شدم ...




    هیچی نگفتم تا اینکه دیروز با یکی از دوستانش (که منو اصلا نمیشناخت) با کلی قول گرفتن و ترس و لرز شروع به حرف زدن کردم و همه چیو بهش گفتم.
    تا عکس و دید گفت آره این مهدی هست.
    مهدی و نسترن باهم چندین ساله که ازدواج کردن و باهم زندگی میکنن!!!


    انگار به یک دیوار بتنی برخورد کردم
    یهو به تمام پازل ها و علامت های سوالی که تو ذهنم بود پاسخ داده شده...
    تمام اون حرف های مشکوک


    همیشه میگفت بابام باهام تو خونه شوخی میکنه فلان اینا . میگفت امروز بابام اینجوری کرد اونجوری کرد ... بعضی موقع برام غیر عادی بود ولی خوب.. زیاد بهش فکر نمیکردم ...




    به هر حال. دوستش بهم گفت این پدرش چندین ساله که از مادرش جدا شده و از ایران رفته. نسترن و مهدی هم چندین ساله باهم زندگی میکنن .. عکس های بیشتری نشونم و ....


    از صبح دارم به دیوار نگاه میکنم
    نمیدونم باید چیکار کنم


    اصلا و ابدا نمیخوام داخل چنین رابطه ای باشم.
    با تمام معیار های اخلاقی ای که دارم تمام و کمال در تضاده
    هرگز بودن تو این رابطه برام قابل قبول نیست
    هرگز.


    من برام سخت نیست یهو کات کنم. هیچ مشکلی ندارم


    اما..
    اما...




    اون.
    نسترن اگه یک روز من نباشم میشینه گریه میکنه ( چند باری پیش اومد)
    به روز دوم بکشه دست به خودکشی میزنه ... ( خودش میگه چندین سال پیش این کارو کرد)
    بسیار احساستی
    بسیار شکننده و حساسه


    چند سال مشکل روحی داشت تا یکی دوساله که خوب شده


    الان خیلی خوشحال و خوبه


    میدونم اگه یک حرکت استباه کنم یا دست به خودکشی میزنه ... یا اینکه روانی میشه ...




    دارم دیوونه مشم
    تورو خدا کمکم کنید


    تورو خدا بگید باید چیکار کنم
    چیجوری اینو خاتمه بدم
    میدونم راه درستش اینه آروم آروم باید رابطه رو از بین ببرم
    اما وجودم در این رابطه حتی ثانیه ای هم برام قابل تحمل نیست. ....




    کمک کنید....

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    راه درستش رو میخوای؟!
    راه درستش اینه که اگر واقعا مطمنی طرف شوهر داره یا حتی نامزد داره همین لحظه کامل بذاریش کنار. یعنی کلا محو بشی. انگار نه انگار همچین چیزی بوده
    الکی هم نگو بخاطر نسترن و گناه داره و گریه میکنه و خودکشی و ... خودت رو گول نزن.ممکنه خودت وابسته شدی. چون همچین موجود پستی که اصلا ارزش نداره اسمش رو آورد اما یه لحظه خودتو بذار جای شوهر طرف. دوست داشتی بعدا همچین داستانی برای زن خودت پیش بیاد؟!
    ویرایش توسط مسافر زمان : جمعه 18 دی 94 در ساعت 15:32 دلیل: حذف عبارات تنش‌زا

  3. 8 کاربر از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 19 دی 94), Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), کمال (سه شنبه 22 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94), مسافر زمان (جمعه 18 دی 94), winter (جمعه 18 دی 94), ستاره زیبا (جمعه 18 دی 94), شیدا. (جمعه 18 دی 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1394-10-18
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستشو بخواید یکی از علت های خیلی مهمه که نمیخوام جار و جنجال و دعوا گریه زاری بشه اینه که میترسم برام آبرو ریزی ایجاد بشه.

    من واقعا تو این داستان بی تقصیرم.

    اما اگه آبروریزی ایجاد بشه همش میوفته گردن من.

    برای همین میخوام خیلی بی سرو صدا تمومش کنم. جوری که ناراحتی و جنجال نشه.

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ابروریزی چی چیه, اقا اینجا ایرانه, متاسفانه هر رابطه نادرستی بیشتر برای زن بده تا مرد, اون از ترس هم که شده کاری نمیکنه, من نمیدونم از شما چیا میدونه, ولی اگه تلفن و موبایل و ایمیل و ایناست که همه رو برید عوض کنید,دلتون هم نسوزه, مثلا پس فردا که خدای ناکرده همین شوهرش شما رو با هم ببینه که اول خودتونو میکشه, واقعا یکصدم ثانیه هم از دلتون نگذره که دلسوزی کنید, نصف بیشتر این خودکشی میکنما الکیه

  6. 4 کاربر از پست مفید esm تشکرکرده اند .

    Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94), مسافر زمان (جمعه 18 دی 94), ستاره زیبا (جمعه 18 دی 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1394-10-18
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط esm نمایش پست ها
    ابروریزی چی چیه, اقا اینجا ایرانه, متاسفانه هر رابطه نادرستی بیشتر برای زن بده تا مرد, اون از ترس هم که شده کاری نمیکنه, من نمیدونم از شما چیا میدونه, ولی اگه تلفن و موبایل و ایمیل و ایناست که همه رو برید عوض کنید,دلتون هم نسوزه, مثلا پس فردا که خدای ناکرده همین شوهرش شما رو با هم ببینه که اول خودتونو میکشه, واقعا یکصدم ثانیه هم از دلتون نگذره که دلسوزی کنید, نصف بیشتر این خودکشی میکنما الکیه

    همون جور که گفتم همکلاسی هستیم. و همکلاسی های مشترک زیادی داریم .(که هیچ کدوم از این داستان ها باخبر نیستن) بستن تمام راه های ارتباطی به همین سادگی که میگید نیست.

    البته من ترم آخر هستم و از این بابت خوبه که دیگه دانشگاه نمیرم.


    hز اونجایی که با دونستهایه اخیر و دانسته های قبلی فهمیدم حالت روحی پایداری نداره.


    میترسم اگه یهو جنجال بشه برام شر ایجاد کنه.
    برای همین نمیخوام کار نسنجیده ای کنم.




    کاری که کرد هیچ توجیهی نداره بدون شک . ولی خوب. نمیخوام کاری کنم که بعدا باعث پشیمونی من بشه.


    دوشنبه ی هفته ی دیگه آخرین امتحانمونو میدیم.
    من ترم آخر هستم و میرم. ایشون ولی یک ترم دیگه داره.


    برای همین میخوام تا دوشنبه که امتحان ها تموم میشه قشنگ فکر کنم و تمام جوانب و در نظر بگیرم تا بیگدار به آب نزنم. چون جاده یک طرفه هست. هر کاری کنم دیگه برگشتی نداره.
    مثلا نمیدونم بهش بگم که چیکار کرده یا نه
    یا بگم چیجوری اطلاعات و بدست اوردم
    از کی گرفتم
    و و و

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیز شما نه مشاوری نه روانشناس نه پلیسی نه پدر و برادرشی
    هر چه زودتر کلا زا این رابطه بکش بیرون نه پیامی نه زنگی نه دیداری نه توضیحی هیچی برادر من خدایی نکردهش وهر ایشون متوجه بشه چی؟میگی میخوای بری براش توضیح بدی خوب درست حالا شما یکهزارم ردصد فکر کن شوهرش ببینه یا متوجه بهش اونوقت چی؟پیامک بدی یا زنگ بزنی چی بگی؟!!!!

    برو خدا رو شکر کن متوجه شدی مشکل حادی پیش نیومد بازم خدا رو شکر یاون دوستش به دادت رسید هم گوشیت هم تلگرام بلاک کن و از گروه تلگرام بیا بیرون هرگونه مسیری هم برای ادامه این رابطه کلا قطع کن

    توضیح و دیدار آخر ممنوع

    درضمن اون دوستش بهت لطف کرده اینو بهت گفته شما حق نداری ایشون را خراب بکنی.بنده خدا اومده کار درست را انجام بده
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 7 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 19 دی 94), Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), miss seven (جمعه 18 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94), مسافر زمان (جمعه 18 دی 94), ستاره زیبا (جمعه 18 دی 94), شیدا. (جمعه 18 دی 94)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 خرداد 95 [ 05:09]
    تاریخ عضویت
    1393-5-08
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,097
    سطح
    17
    Points: 1,097, Level: 17
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من فک میکن هم بحث روحیه و هم بحث ابرو داری که خود شروع کننده بحث پیش کشیدن نکاتین که باید رعایت بشن.اما طبیعتا این رابطه هم چیز درستی نیست و ضرر هاش دامن گیر میشه اگر تمومش نکنید.اما ابروی اون بنده خدا هم نریزید ایشالا خدا خودش به راه درست هدایتش کنه،اگر ابروش رو بریزید ممکنه تبعات سنیگینی دامن گیر اون ینده خدا و وجدان شما بشه!
    ویرایش توسط مسافر زمان : جمعه 18 دی 94 در ساعت 15:35 دلیل: حذف موارد خلاف قوانین - نقد نظر کاربران، خلاف قوانین است.

  11. 2 کاربر از پست مفید sooooo تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 18 دی 94), parvizz (جمعه 18 دی 94)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    به نظر من هم سریعا از این رابطه بیایید بیرون.به شما اصلن ربطی نداره چه اتفاقی برای اون خانوم میافته.
    آبروریزی وقتیه که اون مرد بفهمه که هر چند فک نمی کنم خیلی سرش تو باغ باشه.
    الان بعضی از خانوما دنبال ازدواج با یه آقایی هستن که زیاد تو باغ نیست که کارای خودشون رو ادامه بدن.
    این وسط تنها کسی که آسیب میبینه شما هستین.
    انگار دنبال دردسر هستین و خیلی هم شوهر این خانوم رو جدی نگرفتین.
    اگه من بودم و میفهمیدم مطمین باشید تا بلایی سرتون نمیاوردم رهاتون نمی کردم.
    ویرایش توسط مسافر زمان : جمعه 18 دی 94 در ساعت 15:36 دلیل: حذف موارد خلاف قوانین - نقد نظر کاربران، خلاف قوانین است.

  13. 4 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 18 دی 94), miss seven (جمعه 18 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94), مسافر زمان (جمعه 18 دی 94)

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام،

    همین لحظه رابطه را تمام کرده و تمامی راه‌های ارتباطی را قطع کنید. ترم آخرتان هم هست و مشکلی برای قطع راه‌های ارتباطی ندارید.

    توجه داشته باشید که در حال حاضر، فرد یا افراد دیگری نیز می‌دانند که شما از متأهل بودن خانم باخبر شده‌اید. در صورت ادامه یافتن رابطه و متوجه شدن همسر ایشان، در بهترین حالت اگر از شما شکایت شود، با مجازات سختی روبه‌رو خواهید شد.

    این خانم نیز خود مسئول رفتار گذشته‌اش هست. هرگونه تلاش شما برای ماندن کنار ایشان، نه تنها کمکی برایشان نخواهد بود، بلکه اوضاع شما و ایشان را بدتر خواهد کرد.

    امیدواریم از این رابطه درس گرفته باشید و زین پس از دوستی با جنس مخالف پرهیز کنید.
    ویرایش توسط مسافر زمان : جمعه 18 دی 94 در ساعت 15:56

  15. 6 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 19 دی 94), Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), miss seven (جمعه 18 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94), شیدا. (جمعه 18 دی 94), شمیم الزهرا (جمعه 18 دی 94)

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    راستش من فکر کردم دارید داستان می گید
    هر چند مورد کاملا مشابهش را قبلا شنیده بودم

    اگر اهل دوستی هستید، بهتر بود رابطه آشکار می داشتید
    اینطوری همکلاسیها و کسانی که از زندگیش خبر داشتند زودتر بهتون می گفتن چه خبره.
    دوستی های بی در و پیکر که آسیب زا هست
    پنهانش چند برابر بدتر از آشکارشه !!


    جواب که مشخصه. سریع تمامش کن.
    محض احتیاط یک پیغام بده
    به نظرم چون داری با مهدی برای ازدواج آشنا می شی بهتره ارتباط ما قطع بشه که بتونی خوب روی خواستگارت فکر کنی.
    از تمام شبکه های ارتباطیمون بلاکت می کنم که بهتر بتونی روی آینده ات و تصمیمت تمرکز کنی. خداحافظ

    بعدم دیگه به حرفهاش گوش نده. مهم نیست چی بگه
    اون خودش بلده سناریویی که تو ذهنش نوشته را چطور پیش ببره
    سریع همه چی را بلاک کن.


    آقای دنی، چون همیشه نگرانید بهتون می گم
    این خانم بیماره. همونطور که استارتر هم گفتن تعادل روحی هم گویا نداره.
    شما نگران نباش که همسر آینده ات ممکنه اینطور باشه.


    احتمالا جدایی پدر و مادرش
    و دوری از پدر / خارج از ایران
    و مشکلات کودکی و نوجوانیش باعث این شرایط شده
    نیاز به روانکاوی و درمان داره.

    آقای پرویز
    زمانی که متوجه عدم تعادل و رفتارهای غیرعادیش شدید
    باید دوستیتون را تمام می کردید
    آدمهای آسیب دیده به ما آسیب می زنن. خواسته یا ناخواسته و بسته به شدت آسیبی که دیدن!
    مخصوصا اگر آسیب عمیق و مربوط به خانواده و کودکی باشه

    ارتباط احساسی و عاطفی با آدمی که مشکل روحی روانی داره، به قصد کمک به اون آدم
    اشتباه ترین کار ممکن هست.
    این کار تخصصی هست و باید به کاردان سپرده بشه.

    موندن شما در همچین رابطه ای هم خالی از اشکال نیست!
    یه رابطه یواشکی با دختری که خودت می گی تعادل نداره ؟!
    بعد از امتحانها بشین فکر کن ببین چرا وارد این رابطه شدی
    چی شد که ادامه دادی؟
    چرا وقتی فهمیدی تعادل نداره ادامه دادی؟
    حسهات، نیازهات، اشتباهات را بشناس ... وگرنه باز گرفتار یه بیمار دیگه می شی ... حتی برای ازدواج !
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 18 دی 94 در ساعت 17:32

  17. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (شنبه 19 دی 94), Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), miss seven (جمعه 18 دی 94), Mr DaNi (شنبه 19 دی 94), parvizz (جمعه 18 دی 94), نیکیا (جمعه 18 دی 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  2. درس، کار، ازدواج; اولویت با کدومه؟ میشه به همه‌ش رسید؟ پیچیده‌س!
    توسط Eatebar در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 فروردین 95, 22:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.