نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
سلام فرشته جان
به نظر خیلی سخته که آدم حس کنه همسرش حامی اش نیست، یا اولویت بعدی زندگی همسرشه
به نظرم خیلی اشتباهه بخواهیم شما رو مجاب کنیم که نه اینطور نیست شما حتما و قطعا اولویت اول هستید یا او حامی شماست
اصلا بهتره ازین مساله عبور کنیم
سوال من اینه، اگه یه مردی مادرش رو بیشتر از همسرش دوست داشت، اون زن (همسر) باید خودشو ببازه و غمگین و افسرده بشه؟
اگه هیچ کس توی این دنیا نبود که حامی ما باشه ما باید از غصه دق کنیم؟
فرشته جان شما یه انسان عاقل و بالغ و یه مادر (یه فرشته) هستید،
شما خودتون به تنهایی هویت دارید، اهدافی دارید، دلخوشی هایی دارید
اگه قرار باشه آدما به خاطر اشتباهات یا رفتارای دور از انتطار، که عزیزانشون بروز میدن نابود بشن
دیگه شاد نباشن، هدف نداشته باشن به پوچی برسن به نیستی و هیچی برسن
واقعا واقعا نمیشه زندگی کرد
میخواهی بگی آخه بعضی انتظارا فرق داره، مثلا بدیهیه ضروریه
ببین عزیزم اولا هر کسی یه طیفی از کارها رو وظیفه و نیاز میدونه، یعنی ممکنه اون چیزی که شما "نیاز" میدونی
یکی دیگه "نیاز" تعریف نکنه، چون آدما روحیه هاشون فرق داره یکی قوی تر و مستقل تره و دیگری ضعیف تر و وابسته تر و خیلی دلایل دیگه
ولی حرف من توی اینجا نیست اصلا بحثم این قسمتد نیست
من میگم فرشته فرض کنیم مثلا همسرت تو رو کمتر قبول داره
خوب ، چاره چیه؟
چقد باید غصه بخوریم افسرده بشیم ؟
فرشته جان شما الان بهترین لحظات عمر ارزشمندت رو داری با غصه و ناامیدی و درد و احساس رنج میگذرونی
اگه یه روز حسرت اوقات جوانی رو بخوری، اگه یه روز بخاطر این غصه ها ناراحتی اعصاب بگیری ، اگه بچه هات معمولا یه مادری ببینن که تهه دلش یه غم بزرگی داره
میتونی خودتو ببخشی
اونوقت دوست داشتن ، قبول داشتن و هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونه به دادت برسه
غصه از ناامیدی میاد
در حالیکه آدمی به امید زنده است. حالا فرشته تو از چی ناامیدی؟ از همسرت ؟ ازینکه قبولت نداره ؟ وای من چقد بدبختم که همسرم قبولم نداره یا یکی دیگه رو بیشتر قبول داره!
غصه عامل اصلی خیلی از مریضی ها و مشکلاته ، ناامیدی عامل اصلی شاد نبودنه
در حالیکه و اتفاقا که و دقیقا که و جالب اینکه شاد نبودن/ نداشتن امید / احساس پوچی اینها به شدت جذابیت آدمو از بین میبره و آدم تبدیل میشه به یه موجود افسرده ی داغونه وابسته ی بیچاره ی ....... ببخشید حقیقتو گفتم
و این حرف من نیست
حرفاییه که مشاورا و متخصصا میگن
لطفا به خودت بیا و به خودت تکیه کن و به خودت امید ببند،، نه به این معنا که از آدما ناامید باشی و متنفر
نه اصلا
اول از همه باید آدما رو به خاطر وجودشون و همون اندازه خوبی و برکتی که برات دارن دوست داشته باشی
همسرت تو رو 2 تا از 5 تا دوست داره، باشه قبول . بخاطر اینکه مرد زحمت کشیه به خاطر اینکه بابای بچه هاته به خاطر اینکه 2 تا دوستت داره پس تو هم دوستش داشته باش
شاد باش ناامید نباش
به مرور جذاب تر میشی و دوست داشتنی تر میشی
اونوقت اگه قرار باشه کسی دوستت داشته باشه قبولت داشته باشه ، دوستت داشته میشه و قبولت داشته میشه.
اما اگه به خودت نیایی، پتانسیل و استعدادای خودتو نفهمی
اگه خودت خودتو قبول نکنی،
همسر و مادر و فرزند و غیره به مراتب همون احساس رو بهت خواهند داشت اما از نوع شدید تر .
علاقه مندی ها (Bookmarks)