دوستان سلام.
بعد از چندماه دلم واسه همتون تنگ شده بود. فراز و فرودهای زیادی داشتم تو این چندماه و در نهایت بگم که خانومم قبول کرد بدون هیچ گونه مهریه ای به زندگیش برگرده. ما هم چندماه مستمر پیش مشاور خانواده رفتیم و نظر مشاور هم این بود که مشکلی واسه شروع نداریم.
خانوم قبول کرد که هیچ مهریه ای نمی خواد و حتی یه سری از شروط عقدنامه رو امضا نکردم و هیچی هم نگفت. یعنی الان اگه یه اتفاقی خدای ناکرده بیفته بدون هیچ مشکلی می تونم طلاقش بدم . البته با این نیت که بعدن جدا بشیم این کار رو نکردم و می خواستم بهش ثابت کنم هر چیزی تاوانی داره و توکه این همه من رو اذیت کردی باید تاوانش رو بدی و قبول کرد.
تو این یک ماه هم همه چیز خوب بود و خیلی عوض شده و خیلی مهربون تر از قبل برخورد می کنه. عاشقانه زندگی می کنه.
الان هم پیش مشاور هم گه گاهی می ریم و تو مشکلات کمکون می کنه. خیلی جاها که اشتباه می کنه بعدش تکرار نمی کنه. معلومه که هدفش زندگی کردنه. منم سعی کردم گذشته رو بزارم کنار و از نو شروع کنم.
اما چیزی که تو این چند روز من رو بهم ریخت رو بهتون بگم امیدوارم یه راه خوب جلو پام بزارین. فکرم خیلی درگیره.
داستان از این قراره که خانوم من تو این چندماه توی یک پاساژ مغازه مانتوفروشی زده بوده و کار می کرده. البته الان جمعش کرده. تو این پاساژ دو تا داداش به اسم علی و محمد که از دوستان برادرخانومم هستن، هم مغازه داشتن و الان البته جمعش کردن و چون این خانوم تنها بوده، به واسطه برادرخانومم ازش تو پاساژ حمایت می کردن. یکی از برادرها به اسم علی حدود 50 سالشه و یه بچه داره و از خانومش تازه جدا شده. اون یکی هم مجرده. برادر بزرگه به واسطه مشکلات دادگاهی با یکی از فامیلای خانومم، از خانومش جدا شده و همین موضوع باعث شده بود تو پاساژ کم و بیش در مورد این موضوع با خانومم صحبت کنه.
خانومم تو این چند وقت مفصل واسم تعریف کرد که ارتباطش با این دو تا برادر و حتی بقیه افراد پاساز چطور بوده و از این حرفا. منم از اینکه خیلی جاها صادقانه باهام حرف می زنه ازش خوشم میاد.
من کلن آدم بد بدل یا شکاکی نبوده و نیستم اما، یه روزی اتفاقی توی گوشی خانومم سرک کشیدم دیدم تو اینستاگرام پیام داده به علی که حدود 50 سالش هست. با این مذموم:
خانومم: سلام. خوبین؟
علی: سلام. خدا رو شکر بد نیستم. دعاگو به جونت. چند روزه یادت بودم اما به خودم اجازه ندادم که پیام بدم.
خانومم: اینجا اشکالی نداره پیام بدین.. جدی اصلا یاد من میفتین؟ چه خبر از مشکلاتی که داشتین؟(بعدن بهم گفت با یکی از فامیلای خانومم درگیری دادگاهی داشتن و این سوال رو واسه اون پرسیده بود).
بعد از این پیان دو سه روزی اون آقا جواب نداده بود و خانومم بعد از چند روز با ارسال چند تا شکلک نوشته بود:
پیام های من رو می خونید و چرا جواب نمی دید؟
بعد از این اتفاق هم دو سه بار خانومم بهش سلام داده بود و اون فقط جواب سلام داده بود. البته بعد از یک روز دیدم کل پیام هایی که تو اینستا به این آقا داده بود رو پاک کرده. تو این چند روز هم چندین بار به صورت نامحسوس گوشیش رو توی تلگرام و اینستا چک کردم ولی چیز خاصی یا پیام دیگه ای ندیدم.
البته از روی این پیام ها عکس گرفتم و تو گوشی خودم دارم. گفتم شاید بعدن به درد بخوره و الان هم هر وقت نگاشون می کنم اعصابم به هم می ریزه.
من این موضوع رو با مشاورمون درمیون گذاشتم و خیلی حالم به هم ریخته بود. مشاور بهم گفت من از این پیام ها چیز خاصی نمی بینم و فقط فکر می کنم یه کنجکاوی زنانه هستش که از روی ناهوشیاری رقم خورده. بهم گفت مستقیم بهش جریان رو بگو و داستان رو بپرس. من گفتم نمی خوام خانومم بفهمه گوشیش رو چک کردم. گفت یه داستان درست کن از محل کارت و بهش بگو یه خانوم متاهل اومده بود و قصد شوخی با من داشت که من خیلی محکم باهاش برخورد کردم . مشاور می گفت به خانومت بگو که این چیزا خیلی مهمه واسم. تو این چند روز هم فهمیده من از یه موضوع ناراحتم و همش ازم سوال می کنه چیزی شده؟ چرا از این دو تا داداش از من می پرسی؟ منم بهش گفتم نه چیزی نشده. مگه چیزی هست آخه؟ گفت نه چیزی نیست. بهش گفتم تو این چند روز پیامی چیزی بهت دادن این دو تا داداش یا شماره جدیدت رو دارن. گفت نه ندارن. پیامی هم ندادن. واسه این دروغ گفتنش حرصم گرفت و بیشتر به هم ریختم.
مشاور می گفت من این وسط هیچ گونه احساس خیانت یا ارتباط خاصی با این نوع پیام نمی بینم ولی بهت حق می دم که کنجکاو بشی.
دوستان به نظرتون چکار کنم؟ من نمی خوام بفهمه گوشش رو چک کردم. از یه طرف نمی خوام به من این اول کار بی اعتماد بشه و از این به بعد اگه به کسی هم پیام داد سریع از گوشیش پاک کنه. گفتم چند روز صبر کنم و به صورت نامحسوس گوشیش رو چک کنم. من واقعن نمی دونم ارتباط خاصی وجود داشته و داره یا به واسطه احساس راحتی که تو چند ماه گذشته تو پاساژ با این آقا داشته، بهش پیام داده و کنجکاو شده؟
به نظرتون چکار کنم؟ فکرم خیلی مشغوله؟ واقعن نمی دونم ارتباطشون در چه حدی هست؟ چه چیزی بینشون بوده؟ البته از نوع پیام دادن این آقا که سن و سال بالایی هم داره معلومه که آدم محجوب به حیایی هستش چون چند روز جوابی نداده بود به خانومم. و اینکه دوست برادرخانومم هست و فک نمی کنم بیگدار به آب بزنه.
ولی اینکه این آقا به خانومم گفته بود چند روزی به یادت بودم و اجازه ندادم به خودم پیام بدم اعصابمو بهم ریخت. و اینکه خانومم بهش گفته بود چرا جوابمو نمی دید و شکلک ناراحتی داده بود و گفته بود اینجا اشکال نداره پیام بدین؟
پیش خودم برای اولین بار تو این چندین سال بهش شک کردم نکنه با کس دیگه ای هم تو فضای مجازی ارتباط داشته باشه یا واسش عادی باشه این ارتباطات تو فضای مجازی؟
الان هم هدفم از طرح این موضوع اینه که بدون اینکه بفهمه گوشیش رو چک کردم ، از خانومم بتونم بپرسم ارتباطشون در چه حد بوده. نمی خوام هم فک کنه بی اعتماد شدم و شک کردم بهش چون بعدن اثر منفی داره روش. و اینکه دلم آروم بشه. خانومم مدام میگه که چقدر من رو دوس داره و تو کارهاش هم نشون می ده عاشق زندگیشه. ولی واقعن این پیام ها چه معنی داره؟ خیلی کنجکاوم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)