به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array

    کدورت ایجاد شده بین خانمم و خواهرام

    سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی تالار و عرض تسلیت بمناسبت ایام محرم

    یک مدت پیش بخاطر بیماریه مادرم مجبور شدم که ببرمش شهرستان دیگه ای برای مداوا..

    در این بین خواهرم به دلیله نگرانی از عمل پیوند از من خواست که از دکتر راجبه خطرش بپرسم..

    خانم بنده بخاطر این حرف خواهرم اومد تو پی وی و با توهین به خواهرم گفت که اگه راضی به عمل

    نیستند برا چی تورو فرستادن اونجا.. من اول بخاطر توهین به خواهرم یکه خوردم و گفتم دخترشه

    نگرانشه و حق داره و از شدت عصبانیت گفتم چرا توهین کردی ؟ اما خانمم دوباره فرداش با اون یکی خواهرم

    درگیر شد بخاطر مغازه و دوباره توهین .. و کارمون به بحث و جدل لفظی کشید .. حالا بگذریم که من

    دوباره بخاطر دخترمون کوتاه اومدم و معذرت خواهی کردم.. اما الان خانمم میگه حق نداری کاری براشون انجام بدی..

    حق نداری باهاشون صمیمی بشی.. یه جور رفتار میکنه که انگار مدتها با هم دشمنی داشتن ..و این تعیین تکلیف کردن برای من واقعا زجر آوره..

    تو تاپیک قبلیمم نسبت به عصبانیت و فوران یکباره خانمم مطلب گذاشته بودم که دوستان گفتند احتمالا

    بخاطر خستگی نگهداری از بچه شاید باشه.. اما من تو رفتار با خواهر و مادر خودشم این عصبانیتو مشاهده کردم..

    نمیدونم این سازش و کوتاه اومدن من در مقابل خیلی رفتارهای ایشون به صلاحه یا عوارضی بدنبال

    خواهد داشت.. بحث کردن هم روی موضوعات همیشه بخاطر از کوره در رفتنه ایشون ناتمام میمونه

    و چون دیگه حوصله ام نمیکشه میگم حق با توئه و کشش نمیدم..بعضی وقتا فکر میکنم تو نامزدی برای من فیلم بازی میکرد.. چون رفتارهای الانش با اون زمان زمین تا آسمان فرق میکرد..

    انگار من تو نامزدی با یه نفر و الان با نفر دیگری زندگی میکنم.. من ازش راضی هستم ولی اینگونه رفتارهاش بعضا منو تا مرز فکر کردن به سمت اتخاذ تصمیمات دیگری میکشونه..
    ویرایش توسط جوادیان : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 12:43

  2. 4 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    همراهی (سه شنبه 11 مهر 96), بامداد روشنایی (سه شنبه 11 مهر 96), باغبان (شنبه 15 مهر 96), شیدا. (چهارشنبه 12 مهر 96)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 23:09]
    تاریخ عضویت
    1396-6-18
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,044
    سطح
    17
    Points: 1,044, Level: 17
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    گاهی اوقات دید کلا منفی میشه حالا چرا منفی شده نمیدونم.فک میکنم خانوم شما یه ذره بدبین شدن به خانواده تون اگه میشد حرف اصلیشو بفهمید خیلی خوب بود که سوتفاهمم رفع بشه .
    با ملایمت ازشون بخواید راحت تر صحبت کنن به دور از دعوا ناراحتیشو درمیون بذاره بذارید حس کنه که شما حواستون بهش هست و اینکه میتونید شرایط و مدیریت کنید .
    من خودم همیشه دوست داشتم همسرم خیلی منطقی صحبت کنه بگه این خانواده مم این تویی جفتتون عزیزید احترامتونم واجب اگرم مشکلی پیش اومد من سعی میکنم سوتفاهمارو رفع کنم در واقع اینکه همسرتون بفهمه پشتشید حامیش هستید خیلی خوبه . ازش بخواید منطقی باشه حساسیتاشو کم کنه مادرتونه وظیفتونه کمک کنید مشکلی این وسط نیس.
    از طرفیم هروقت دیدید نمیتونید مشکلتونو حل کنید یا راه حلی پیدا کنید بهترین کار اینه که با خانومتون حضوری برید پیش یه مشاوره ی خوب.همیشه بحثی که ناتمام رهامیشه مثل اتشفشان خاموشه...اجازه ندید زندگیتون به چالش کشیده شه.
    گاهی اوقات ما نمیتونیم خودمون حلال مشکلات باشیم و حرفمونم تاثیری نداره چه بهتر که دیگری که کارش اینه کمکمون کنه...البته راهکارایی که تو این سایت میدن خیلی خوبه ولی خیلی اوقات طرف اصلا حرف و عمل طرف مقابل و قبول نمیکنه .
    اگه خانومتون به جایی رسیدن که حرفتون تاثیر انچنانی نداره از مشاوره کمک بگیرید.ان شاالله مشکلتون حل میشه...

  4. 2 کاربر از پست مفید ترنم بهاری تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 10 مهر 96), جوادیان (دوشنبه 10 مهر 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    به دلیل عدم تمرکزو مشغولیاتم نمیتونم جواب دقیقی به شما بدم امادو نکته به ذهنم رسیده
    یک ایا احتمال داره همسرتون از ناراحتی اولیه درونی شما خبر داشته باشه و همین باعث از خود نارضایتیش شده باشه؟ که اگه این باشه علت خشم ایشون میتونه این باشه ، خب مسیر حرکتی شما مشخص میشه
    دوم اگه اینطور نیست نمیدونم درسته یا نه اما ای کاش یه سر به مقالاتی که درمورد رفتار جراتمندانه بزنین .ببینین چیزی دستگیرتون میشه؟
    از خدا میخوام بتونین با موفقیت مشکلتون رو حل کنین
    کاش اقای باغبان میومدن سر تاپیکتون
    یادمه یه جایی تقریبا شبیه همین مشکل بود راهنمایی خوبی کردن..متاسفانه اصلا یادم نمیاد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید همراهی تشکرکرده است .

    جوادیان (جمعه 14 مهر 96)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام آقای جوادیان. من احساس میکنم بین شما و خانومتون از نظر احساسی فاصله افتاده و رابطه عاطفی عمیقی بینتون نیست. اینکه همسرتون از توجه شما به خونوادتون ناراحته نشون میده که خودش تشنه محبت شماست اما راه درست ابراز کردنش رو بلد نیست و به اشتباه فکر میکنه دلیلش خونوادتونه. احتمالا بعد از به دنیا اومدن دخترتون نسبت به همدیگه توجه قبل رو ندارین و از نظر احساسی از هم فاصله گرفتین. پیشنهاد من اینه که یه مدتی بدون توجه به پرخاشگری هاش و دلخوری هایی که براتون به وجود آورده سعی کنین بیشتر بهش توجه و محبت کنین و باهاش رابطه احساسی قوی تری برقرار کنین، وقتی دیدید این فاصله بینتون از بین رفته خیلی قاطعانه و جدی اما با ملایمت در مورد رفتارهاش و ناراحتی هاتون باهاش صحبت کنین و ازش بخواین دلیل رفتارشو یا نگرانی هاشو باهاتون در میون بگذاره. خیلی منطقی حرفاتون رو باهاش بزنین و بگین از اونجایی که میدونین شخصیت واقعیش این نیست ازش میخواین دلیل رفتارای اخیرش رو بهتون بگه تا با کمک هم حلش کنین.
    اینو بدونین که شما یه زوج هستین و مشکل یکی مشکل دیگری هم هست، پس نسبت به احساسات و دغدغه های همسرتون بی تفاوت نباشین.
    امیدوارم موفق باشید.

  8. 4 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 12 مهر 96), همراهی (چهارشنبه 12 مهر 96), جوادیان (جمعه 14 مهر 96), شیدا. (چهارشنبه 12 مهر 96)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم مهندس دقیقا به دو نکته ای که در ذهن بنده بود اشاره كرده و خیلی شفافتر مطلب رو بیان کردن.از ایشون س‌پاسگزارو
    ۱- متاسفانه ارتباط واقعی که در ازدواج مدنظره بین شما دو بزرگوار برقرار نیست حالا به هر دلیلی.یکیش میتونه ادامه همون ناراحتی عمیق شما باشه که از اول ازدواج داشتین
    ۲-در خیلی از موارد برخوردتون با رفتارهای غلط همسرتون رفتار درست و فعال نبوده بلکه برخوردی منفعلانه بوده. دقت کنین بارها این جمله رو از شما خوندم ، حوصله کش دادن مساله رو نداشتم !
    خانم ها یه جور منفعل عمل میکنن اقایون به شکل دیگه! خانمها با گریه و انزوا طلبی برخورد منفعل دارن و اقایون با کنارکشیدن!
    هر دو‌روش غلطه و فرد باید راه حل مشکلش رو پیدا کنه نه این که زود تسلیم بشه!
    متاسفانه خانم شما نه تنها عیب هاش رو بر طرف نکرده بلکه دامنه اونها گسترده تر شده چرا ؟
    چون شما بر خورد مناسب با اشکالاتش رو نداشتین و سریع کوتاه اومدن و این امر خانمتون رو کلافه تر و به تبع عصبی تر کرده.
    ایشون در مرحله اول باور داشته باشن شما واقعا دوستش دارین و به فکر زندگیتون هستین و از طرف دیگه با رفتار غلط برخؤرد قاطع دارین
    امیدوارم منظورم اشتباه برداشت نشه که برید دعوا کنید خشم گین بشید. نه اونهم یک روش منفعلانه هست.
    همونطور که گفتم اول بهش اطمینان بدین دوستش دارین ( مثلا بهش میگید : عزیزم من متوجه شدم که ناراحتئ شما بخاطر اینه که فکر میکنید من اذیت شدم و یا از من سو استفاده شده. از این بابت ممنونم...حتی ابراز احساساتی کنید که همسرتون دوست داره مثل در اغوش کشیدن، نوازش کردن و...این یعنی همدردیت رو فهمیدم ) در مرحله دوم با زبان ملایم اشاره میکنید که عمل ایشون رو که شما حمل بر محبت کردید از جهت و زاویه دیگه میتونه توهین تلقی بشه و یا ادامه دادن این ماجرا توهین هست و من توهین کردن رو نمیپذیرم و ابراز ناراحتی کنید.
    اگر همسر شما همچنان رو حرفشون باشن شما باید قاطع برخورد کنید. داد ، دعوا، پرخاش تند خویی،نه!
    بعضیها رو میشه با کمتر حرف زدن متنبه کرد
    برخی رو با کم تر توجه کردن..برخی رو با سکوت ، برخی رو کات کردن امتیازات، برخی رو باکم رنگ کردن محبت های قبلی، پیدا کردن راهش به درایت شما بستگی داره که زودتر جواب بگیرید.
    امیدوارم مشکلتون بر طرف بشه و اگه کاربری راه عملی بیشتری به ذهنش میرسه ویا تجربه داره رو بیان کنه
    موفق بآشید

  10. 2 کاربر از پست مفید همراهی تشکرکرده اند .

    بارن (چهارشنبه 12 مهر 96), جوادیان (جمعه 14 مهر 96)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    714
    سطح
    14
    Points: 714, Level: 14
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانمتون رو درك ميكنم.
    من نميدونم شما تا چه حد درگير خانوادتون هستين و صد البته كه خانوادتون هستن و هيچ مشكلي نيست. نميدونم ايا كمك مالي هم ميكنيد به خانوادتون يا نه. تو حرفايي كه ميخوام بزنم هم هيچ منطقي نيست ولي همه اينها حسهاي زنانست كه اگر بهش اهميت قلئل نشه يه دفعه بايد منتظر يك انفجار از نوع خودش باشين. مثالش پرخاش خانمتون به خواهرتون.
    ببينيد اقاي جواديان. زن خيلي خودخواهانه همسرش رو دوست داره. مخصوصا اگه همسر ايده الي داشته باشه اصلا دوست نداره اون رو با كسي تقسيم كنه حتي خانوداش! اگر به خانوادتون كمك مادي ميكنيد اون رو مانع پيشرفت زندگى مشتركش ميبينه ( كه خب بعضي وقتا هست) . اگر نياز عاطفيه خانوادتون رو برطرف كنيد. چند برابرش رو براي خودش مطالبه ميكنه.
    تكرار ميكنم منطقي در اين رفتارها و نيازها نيست ولي خوب زن سرشار از عاطفست و اين عاطفه بعضي وقتها به خشم و حسادت هم كشيده ميشه.

    من خودم همسرم تقريبا ميشه گفت مسؤوليت خانوادش رو به عهده داره. طوري كه ما تقريبا با هم زندگى ميكنيم. چيزي براي من كم نزاشته ولي همين كه ببينم زيادي درگير خانوادش هست و سعي داره تك تكشون رو راضي نگه داره بعضي وقتا ناراحت ميشم. ميگم بايد بيشتر انرژيش رو صرف من و دخترش بكنه. درست دارم ما اولويت زندگيش باشيم نه خانوادش. براي همسر من مادرش همه زندگيشه .

    اينهارو گفتم كه خودتون رو جاي همسرتون بزارين. گر چه سخته فهميدن خانمها تو همچين شرايطي. ولي باور كنيد همسر شما همين رو ميخواد. ميخواد شخص اول زندگيتون باشه و هيچ چيز شمارو از اون نگيره. سخته! ولي قابل مديريته. باهاش بيشتر وقت بگذرونيد. بيشتر بهش برسيد. هر از گاهى واسش كادو بخرين كه بفهمه هميشه اونكه تو ذهن شماست. وقتي از پيش خانوادتون مياين وانمود كنيد دلتون خيلي براش تنگ شده. بهش بگيد كه كمك من به خانوادم بيشتر از سر مسؤوليتيه كه در قبالشون دارم( يه دروغ سفيد بعضي وقتا خيلي از اتش هارو ميخوابونه) و اگر خانواده تو هم به هر مشكلي بربخورن با روي باز كمكشون ميكنم.

    موفق باشيد.
    التماس دعا

  12. 2 کاربر از پست مفید تالين تشکرکرده اند .

    بارن (شنبه 15 مهر 96), جوادیان (جمعه 14 مهر 96)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    ممنون از دوستای عزیز

    بدلیل بیماری مادرم دیر به دیر به سایت سر میزنم و عذر میخوام بابت دیر جواب دادن..

    دوستان تقریبا به چن نکته مشابه اشاره کردن و من مختصر جواب میدم.. بحث دوست داشتن و علاقه رو من تقریبا زیاد کردم و از دلتنگی که تو مسافرت نسبت به خانم و دخترم برای من ایجاد شد دونستم که

    ارتباط عمیقی بین من و اونها وجود داره ..تو مسافرت هم به هیچ کس چیزی نخریدم جز اون که بدونه دوسش دارم..

    من چون اینجا نبودم نتونستم دعوای بین اینها رو مدیریت کنم و الان بینشون شکر اب شده..خونه که میرم خانمم گلایه میکنه و اینجا که میام خواهرام طعنه میزنن..

    هیچ یک از اعضای خونواده انتظار چنین واکنشیرو از طرف خانم بنده نداشتن و همیشه با محبت با هم رفتار میکردن ..اصلا برای من تا حالا هضم نشده این طرز رفتار ..

    الان نمیدونم چیکار کنم تا این قضیه حل بشه و فعلا نذاشتم با هم روبرو بشن.. انگار خانم من مترصد یه فرصت بود که منو از اونها دور کنه ( همون بحث مال خود کردن).

    بعد این جور واکنشهای اتشفشانی و یکباره کمی بعد خودش میاد سمتم و معذرت خواهی میکنه , قبلا من هم به این واکنشها عصبی میشدم ولی بعد دخترم تو خودم میریزم..

    چون این واکنش جزئی از اخلاقش هستش و قبلا هم گفتم که تو رابطه با خواهر و مادرش هم دیدم و بعد هم با خونواده خودم..

    دوستان در رابطه با مشکل پیش اومده ( دعوای بین خواهرام و خانمم ) نظری ندادن.. میخوام آشتیشون بدم.. چون من از قهر کردن و کدورت خوشم نمیاد..
    ویرایش توسط جوادیان : جمعه 14 مهر 96 در ساعت 12:57

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    714
    سطح
    14
    Points: 714, Level: 14
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بزارين يه مدت بگذره. خيلي طبيعي با دو طرف رفتار كنيد. بزارين اوضاع كمي اروم بشه و حد اقل دلشون براى هم تنگ بشه. البته اگر اين اولين كدورتيه كه بينشون پيش مياد و همونطور كه فرمودين قبل از اين خيلي با محبت با هم رفتار ميكردن اصلا موضوع رو بزرگ نكنيد. واكنش خانم شما فقط از روى دوست داشتن زياد شما بوده.

    بعد از اينكه يه مدت گذشت وقتي شما و خانمتون هر دو اروم بودين ازش بخواين چيزي كه از طرف اونها ناراختش كنه رو. دوباره بدون ناراختي بازگو كنه. بعد هم بهش بفهمونيد كه كاملا دركش كردين . بعد ازش بخواين به خاطر "شما" و به حرمت علاقه اي كه به هم دارين يه تماس با خواهرهاتون بگيرن و احوال پرسي كنن. از اون طرف اكر خواهرهاتون منطقي هستن و فقط خواهان اين كه اين رابطه برگرده بهشون بگين كه خانموتون از كاري كه كرده پشيمونه . شرايطش با بچه يك مقدار سخت بوده، و ايشون رو عصباني كرده. و دوست داره كه رابطتتون همونطوري كه بود برگرده. شما هم به خاطر من بزرگواري كنيد و با روى باز ازش استقبال كنيد كه اين كدورتها از بين بره. اينطوري خانموتون نه مستقيم بلكه غير مستقيم از خواهرها دلجويي كرده .

    اين تجربه همسر بنده بود وقتي يه مدت بين من و خواهر شوهر هاي گرامي كدورت پيش اومده بود. البته همسرم تا يك ماه تمام خيلي طبيعي رفتار كرد و از بعد از ارن از من خواست پا پيش بزارم گفت فقط يه تماس بگير خيلي عادي شروع كن به صحبت و احوال پرسي . نه معذرت خواهي. . البته مشكل ما يك مقدار فرق ميكرد

    حالا اگر خواهرهاتون مصر بر معذرت خواهيه خانمتون هستن اون بحثش جداست. اين راه كارو امتحان كنيد ببينيد جواب ميده.

    - - - Updated - - -

    ببخشيد با گوشي نوشتم

  15. کاربر روبرو از پست مفید تالين تشکرکرده است .

    جوادیان (شنبه 15 مهر 96)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تالين نمایش پست ها
    بزارين يه مدت بگذره. خيلي طبيعي با دو طرف رفتار كنيد. بزارين اوضاع كمي اروم بشه و حد اقل دلشون براى هم تنگ بشه. البته اگر اين اولين كدورتيه كه بينشون پيش مياد و همونطور كه فرمودين قبل از اين خيلي با محبت با هم رفتار ميكردن اصلا موضوع رو بزرگ نكنيد. واكنش خانم شما فقط از روى دوست داشتن زياد شما بوده.

    بعد از اينكه يه مدت گذشت وقتي شما و خانمتون هر دو اروم بودين ازش بخواين چيزي كه از طرف اونها ناراختش كنه رو. دوباره بدون ناراختي بازگو كنه. بعد هم بهش بفهمونيد كه كاملا دركش كردين . بعد ازش بخواين به خاطر "شما" و به حرمت علاقه اي كه به هم دارين يه تماس با خواهرهاتون بگيرن و احوال پرسي كنن. از اون طرف اكر خواهرهاتون منطقي هستن و فقط خواهان اين كه اين رابطه برگرده بهشون بگين كه خانموتون از كاري كه كرده پشيمونه . شرايطش با بچه يك مقدار سخت بوده، و ايشون رو عصباني كرده. و دوست داره كه رابطتتون همونطوري كه بود برگرده. شما هم به خاطر من بزرگواري كنيد و با روى باز ازش استقبال كنيد كه اين كدورتها از بين بره. اينطوري خانموتون نه مستقيم بلكه غير مستقيم از خواهرها دلجويي كرده .

    اين تجربه همسر بنده بود وقتي يه مدت بين من و خواهر شوهر هاي گرامي كدورت پيش اومده بود. البته همسرم تا يك ماه تمام خيلي طبيعي رفتار كرد و از بعد از ارن از من خواست پا پيش بزارم گفت فقط يه تماس بگير خيلي عادي شروع كن به صحبت و احوال پرسي . نه معذرت خواهي. . البته مشكل ما يك مقدار فرق ميكرد

    حالا اگر خواهرهاتون مصر بر معذرت خواهيه خانمتون هستن اون بحثش جداست. اين راه كارو امتحان كنيد ببينيد جواب ميده.

    - - - Updated - - -

    ببخشيد با گوشي نوشتم
    ممنون

    فعلا که هر دو طرف آتیشی هستن و اون اینو متهم میکنه و برعکس و کاری از دستم بر نمیاد

  17. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:54]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,198
    امتیاز
    91,962
    سطح
    100
    Points: 91,962, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,875

    تشکرشده 6,853 در 2,399 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام و احترام



    امیدوارم خوب باشی آقای جوادیان ،،،،

    انشا الله مادر گرامیتان هم از بستر بیماری هر چه زودتر بهبود یابند .


    خب ،،، خدمت بزرگوار شما بگم که انگار ما آدم ها همیشه باید در یه جریانی قرار بگیریم ،،

    جریانی از سختی ها و خوشی ها ،،،اختلاف ها و کدورت ها – خنده ها و تفاهم ها و ....

    بعضی از آدها این جریان ها را گذز روزگار می دونند ،،،اون را لازم می دونند تا همیشه فعال و سرزنده باشند ،،،و از اون یاد بگیرند برای توسعه خودشون و خانواده شون .( مشکلات زندگی )



    به نظرم شما از اون دسته از آدم هایی هستید که همیشه برای مسائل زندگیتون دنبال راه حل هستید و با این جریان ها ( سختی ها – خوشی ها و ...) نشست و برخاست دارید

    ممنون که در همدردی قابل دونستید و در این مورد درد و دل کردید .




    ...................................





    به نظرم وقتی ازدواجی صورت می گیره ،، دو خانواده به هم پیوند می خورنند ،،،،

    لذا هر چی ارتباط خوب و سالم بین این دو پیوند، صورت گیرد ،،،زن و شوهر ها ، عاشقانه تر و زیباتر و بادوام تر زندگی میکنند ،،،

    چون فضا سالم و دوستانه ست و این کمکی هست برای زوجین ! ،،،

    چون یه جورایی حمایت اجتماعی را دارند ( اقوام و ....)



    آقای جوادیان میدونی برا چی ژاپنی ها اینقدر در کارشون موفق هستند ؟

    ژاپنی در مفهوم " جمع " هستند ،،،،تا " من " !


    ژاپنی ها تلاش می کنند در محیط کارشون ،،گردش پولی شرکت بیشتر بشه ،،،

    لذا کمک می کنند مدیرشون قوی تر بشه ،،،وقتی گردش پولی شرکت بهتر شد ،،،مدیر هم شرکت را توسعه میده ،،،و هم راستا با اون ، کارمندان ارتقا درجه می گیرند.

    یعنی کمک می کنند تا شرکت رشد پیدا کند ،،،اگر شرکت رشد پیدا کرد ،،امنیت شغلی ایجاد مییشه ،،،وقتی امنیت شغلی ایجاد بشه ،،ارتقا پست می گیرند .،،،



    لذا به نظرم در خانواده ها هم همین جوریه ،،،،اگر افراد ( زن وشوهر ها + اقوام ) سعی کنند محیط خوب و سالم در خانواده ها ایجاد کنند ،، به نظرم پایداری و استحکام اسکلت خانواده ها بیشتر میشه !!

    لذا از شما می خوام با خواهر گرامی تان ، با همسر محترمتان ،،،،در این راستا جداگانه صحبت کنید ،،،


    ..................................




    مساله بعدی آقای جوادیان اینکه شما نباید سعی کنید که همسرتون عاشق خواهرتون بشه ( و یا برعکس ) و قربون صدقه هم برنند ،،،

    به جاش سعی کنید اونها، مرز احترام عروس و خواهر شوهری را حفظ کنند ،،،

    این مرز احترام از مرز صمیمت مهمتره ،،چون اگر احترام ها باشه،،خود به خود صمیمیت هم شکل میگیره ،،،و لذا اگر هم شکل نگیره،، مهم اینکه احترام جای خودش هست !!

    احترام به : سلیقه ها – نظرها – عقاید و ....

    در این زمینه باز باهاشون صحبت کنید ،،جداگانه

    قدیمی ها رسم خوبی داشتند آقا ی جوادیان ،،،،خوش به حالشون .




    .......................................





    مسئله بعدی اینکه همسر محترم شما و خواهر بزرگوارتون مرز بین دخالت و حمایت را سخت برای خودشون تفسیر کردند،،،

    بعضی موقع ها ، نظرها دخالت نیست و کمک هست ،،،

    لذا باید یه خورده به فکر و ذهن و قلبمان سفر کنیم و خیلی چیزها را از نو بنوسیم و یا بازنگری کنیم !!!

    در این رابطه باز صحبت کنید به صورت جداگانه .




    از طرفی اگر موردی از طرفین دیدید که واقعا مرزبندی را رعایت نکردند و یا زیاد روی داشتند ،،،،،قاطع و مودبانه تذکر بدید به دو طرف ،،،و بهشون بگید فضای سالم در خانواده براتون مهمه

    بهشون بگید هر دوی اونها برای شما عزیز هستند و مشکل بین اونها،،، شما را ناراحت میکنه

    از خودتون باهاشون حرف بزنید ،،،بذارید اونها از احساسات شما هم آگاه باشند در این مورد .


    ........................................




    احساس می کنم خانم شما خیلی شما را دوست داره ،،،لذا شاید این حس به شکل حسودی هم نمایان بشه ( شوهر دوستی )

    خواهر گرامی تان هم همین طور ،،،

    لذا محبت را بیشتر از قبل نثار همسرتان کنید و با خواهرتان هم گونه ای رفتار کنید،،، به مانند مهربانی پروانه ها



    موفق باشی.


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 15 مهر 96 در ساعت 17:50

  18. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (سه شنبه 18 مهر 96), همراهی (یکشنبه 16 مهر 96), مهندس خانوم (یکشنبه 16 مهر 96), جوادیان (شنبه 15 مهر 96)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.