شماره ی 1- آدمای بد قول
همه ما آدم های بدقول زیادی را در زندگی مان دیده ایم، بعضی از ما خودمان آدم های بدقولی هستیم و بعضی هامان مجبوریم همیشه آدم های بدقول را تحمل کنیم.
کسی که بدقولی می کند، معمولا با مرور زمان، اعتبارش را در میان اطرافیان از دست می دهد و دیگر کسی برای حرف ها و قول هایش ارزشی قائل نیست.
بدقولی یا عهدشکنی دلایل زیادی دارد:
1-عادت
2-یادگیری در محیط خانواده
2- دیدن رفتارهای عهدشکنانه دیگران
3- درونی نشدن ارزشی به نام خوش قول بودن
4- عدم آموزش مناسب
5- عدم ارزش گذاری به خوش قولی در خانواده یا مدرسه یا جامعه
6- عدم دریافت پاداش در زمان خوش قولی
7-بد برآورد کردن زمان
بیشتر کسانی که بدقولی میکنند برای این کارشان توجیه میآورند و به قول ابن سینا برای یک اشتباه هزار دلیل میآورند که میشود هزار و یک اشتباه. چرا آدمهای بدقول همیشه اشتباهشان را توجیه میکنند و به فکر اصلاح رفتار خود نیستند؟
توجیه کردن و دلیل تراشیدن یکی از دفاعهای روانی است و افراد سعی میکنند با توسل به این شیوه دفاع، براشتباهاتشان سرپوش بگذارند. اما این کار نوعی مسئولیتزدایی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.
موضوع اصلی در این باره این است که بیشتر افراد برای بدقول بودن یا خوشقولی کردن دست به انتخاب میزنند یعنی همان کسی که بر سر قرار با یک دوست همیشه تاخیر دارد اگر قرار باشد به یک مصاحبه شغلی برود سروقت در محل حاضر میشود.
انگار بعضی آدمها، بعضی موقعیتها و برخی افراد را جدی نمیگیرند و برایش ارزش قائل نمیشوند.
البته توجه کردن به این که بدقولی کردن و نبودن بر سر عهد و پیمان تا چه حد میتواند به اعتبار ما نزد دیگران لطمه بزند نیز موضوع مهمی است. ما باید بدانیم اعتبار ما به رفتاری است که انجام میدهیم، نه طرز فکری که ما راجع به خودمان داریم.
حتی قضاوت ما نسبت به دیگران نیز باید براساس رفتارهای آنها باشد چون این مساله یکی از اصول دگرشناسی است.
بنابرایت بد قولی یک امر آموختنی است. میتوانیم بیاموزیم که خوش قول باشیم. انتخاب با خود ماست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)