سلام
هیچ هدفی برای ادامه زندگی ندارم روز ها تکراری شده اند احساس می کنم افسرده شده ام.
تشکرشده 56 در 36 پست
سلام
هیچ هدفی برای ادامه زندگی ندارم روز ها تکراری شده اند احساس می کنم افسرده شده ام.
تشکرشده 3,495 در 804 پست
سلام
برای اینکه از یه نواختی دربیای لازمه یه تغیرراتی رو دو خودت ایجاد کنی. کارایی که دیروز نمیکردی رو باید انجام بدی تا روزای دیگت یه فرقی بکنه.
از یه کار ساده شروع کن مثلا بیا برای مدت ده روز این کارارو بکن:
صبح زود از خواب بیدار شو به مدت 10 تا 15 دقیقه توی خیابون یا پارک اگه نزدیک خونتون هست بدو ، سعی کن نرم بدوی ولی راه نرو. روزای اول خیلی فشار نیار ؛
مچ پات ممکنه درد بگیره تنفست همراه با درد با قفسه سینه میتونه باشه ، بعد چند روز اینا عادی میشه پس ادامه بده.
بعد از دویدن حدود 20 دقیقه نرمش کن تو هوای خنک صبح و یکم سرد خیلی میچسبه. از همون نرمشای مدرسه.
برگرد خونه و همون موقع یه دوش بگیر، حس لذت بخشیه.
الان ساعت حدودای هفت صبحه ، به میل خودت می تونی بخوابی یا کار دیگه بکنی.
موقع صبحانه یه لیوان شیر بدون هیچ افزودنی مثل شکر بخور. اگه تجربشو نداری نصفشو بخور.
بین صبحانه و نهار حتما یه میان وعده ی میوه ای بخور.
عصر یه میان وعده ی حاضری برای خودت درست کن، مثلا برو نون داغ بگیر با پنیر و خیار و گوجه و سبزی تازه و چای بخور؛ بوی خوبی داره.
نهار و شامم هر چی که خواستی بخور ولی فست فود نخور.
بعد سه وعده ی اصلی غذایی دندوناتو مسواک بزن.
برنامه ی ورزشی صبحا رو حداقل 4 روز در هفته انجام بده.
بعد ده روز که این کارا رو کردی مطمئن باش حس بهتری خواهی داشت چون تمام این کارای ارزون قیمت رو برای خودت میکنی و یاد میگیری که چطور به خودت اهمیت بدی.
تو هر لحظه میتونیم کارایی بکنیم که باعث نشاط و شادی ما بشند. برای آرامش باید تلاش کرد کسی اونو به ما نمیده، خیلیم سخت نیست شاید برای همینه دیگران تلاشی
برای شادی ما نمیکنند پس تلاش کن و سعی کن لحظات شادی رو برای خودت رقم بزنی.
البته همین الان هم داری به خودت اهمیت میدی ، اینکه اومدی اینجا و تاپیک زدی یعنی برای خودت ارزش و احترام قائلی؛ پس اینو باید تو تمام ارکان زندگیت بسط بدی.
این کارا رو که کردی میتونیم ادامه بدیم.
تا بعد.
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
bichare22 (جمعه 16 مهر 95), فرشته اردیبهشت (جمعه 16 مهر 95), ستاره زیبا (سه شنبه 27 مهر 95)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
منم این اسم کاربریم باشه هیچ لذتی نمیبرم و افسرده میشم
کمترین کار اینه کلمات منفی رو از زندگیت پاک کن
بیچاره چرا؟
bichare22 (جمعه 16 مهر 95), m.reza91 (چهارشنبه 21 مهر 95), nardil (جمعه 16 مهر 95), ستاره زیبا (سه شنبه 27 مهر 95)
تشکرشده 240 در 117 پست
شما خانمی یا اقایی؟ متاهلی یا مجردی؟ دانشجویی یا شاغلی یا ... ؟ یه سری اطلاعات بدین تا نظراتمونو بگیم. مطالعه به خود من آرامش زیادی میده، جست و جوی توی نت راجب موضوعات مورد علاقه ی درسی و غیر درسیم بهم حس خوبی میده، به خودم رسیدنو دوس داری خیلی زیاد، گردش 2 نفره با مامانم و صحبت کردن با ایشونو راجب همه ی مسایل دوس دارم، فیلم دیدنم دوس دارم، خرید حس خوبی بهم میده و....
تشکرشده 56 در 36 پست
برنامه ای که بهم دادی را انجام می دهم در همین هفته نتیجه اش را همینجا می نویسم.البته تغذیه ام مشکلی ندارد ولی صبح زود بیدار نمی شود ورزش کنم.
خودم را شناختم که این اسم کاربری را انتخاب کردم من خیلی بدبختممممم فقط خودم میدونمممم
من ی مرد مجرد دانشجو که علاقه ای به دانشگاه ندارد هستم و این کارهایی که شما گفتی هیچ علاقه ای بهشون ندارم.البته مطالعه دارم ولی 24 ساعت که نمی شود مطالعه کرد در حد ماهی 2 کتاب مطالعه دارم که اونم چیزی ازش نمیفهمم
m.reza91 (چهارشنبه 21 مهر 95)
تشکرشده 3,495 در 804 پست
خب چند روز گذشت، به کجا رسیدی !؟
بحث این نیست که تغذیه ات مشکل داره یا نه ، البته موثر هست اما نه اینکه بگیم اگه تغذیه درست باشه همه چیز حل میشه. غرض اصلیم همون طور که گفتم این بود که سعی کنی یه تنوعی در زندگیت ایجاد کنی چون صرف تنوع ایجاد کردن روحیه ی آدمو عوض میکنه،
از دانشگاه بگو؛ دوست داشتی چه کار کنی یا به چه رشته ای علاقه داری؛ شایدم اصلا با فلسفه ی دانشگاه مشکل داری، اینا رو بهمون بگو.
در خصوص اسم کاربریت، چرا فکر می کنی بدبختی؟ ،شش تا از دلائل بدبختیتو برامون بنویس؛ قول میدم منم چندتاشو دارم ! :-)
بعضی وقتا فکر میکنیم بدبختیم، به زندگی دیگران نگاه میکنیم می بینیم تو ناز و نعمت اند یا روحیشونو میبینیم میگیم ما چقدر پرت موندیم. ولی موضوعی که غافل میشیم اینه که مسیر زندگی ما متفاوته از بقیست ما باید راه خودمونو طی کنیم به جای اینکه یه جا ثابت وایسیم و به حرکت بقیه نگاه کنیم. این طور فکر نمی کنی؟
به جای اینکه به خودت برچسب بدبختیو بی چارگی بزنی سعی کن اروم اروم یه حرکتی رو در خودت شروع کنی؛ ببین قبلا که حالت بهتر بوده دوست داشتی چه کارایی بکنی، مهم نیست چقدر زمان گذشته یا اینکه تلف شده ، چون حتی این زمان تلف شدنا نیاز بوده تا برسی به یه همچین نقطه ای، تا فرداروزی به نقاط روشنی بررسی. فرقی که بین تو و بقیه هست اینه که تو باید از یه مسیر دیگه زندگیتو جلو ببری. این یه واقعیت انکار ناپذیره. ولی با نشستن و غصه خوردن تغییری حاصل نمیشه باید حرکتی کرد.
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 22 مهر 95)
تشکرشده 56 در 36 پست
انجام دادم هیچ تغییری نکردم بازهم از زندگی لذت نمی برم هدفی ندارم انگار من ذاتا بدبختم
ازین که خواستی کمک کنی ممنون
تشکرشده 3,495 در 804 پست
تو هر مسئله ای بین مسئله و راه حل باید یه تناسبی وجود داشته باشه. نباید انتظار داشته باشی که در عرض یه هفته با خوردن نون و پنیر ، حالت خوب بشه؛ منم از زدن اون پست چنین انتظاری نداشتم.
ای کاش از علائقت میگفتی . بگو چه کاری خوشحالت میکنه؟ چرا نشستی و شروع نمی کنی؟
از آرزوهات بگو.
زندگی و شرایط به ما سخت نمیگیرند این ما هستیم که با افکار اشتباهمون به خودمون سخت میگیریم. به خودت سخت نگیر.
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین/ کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
لطفا این تاپیک رو بخون و بررسی کن چقدر با رفتار ها و ذهنیاتت سازگاره:
خطاهای شناختی و مشکلات ما
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)