سلام دوستان عزيز امروز ميخوام دردمو يه جور ديگه بيان كنم
من 3.5 سال پيش تو دانشگاه يه دختري رو ميبينم كه ازش خوشم مياد نه عاشقش نبودم و با پيش اومدن ماجراهايي كه خودم هيچ درش دخيل نبودم و به قولي اش نخورده و دهن سوخته بگذريم تواين مدت نتئنستم عشقمو ابراز كنم يا وقتي مي خواستم بگم يه مشكلاتي دست دست هم ميدادند كه نمي شد بگذريم بلاخره گفتم با هردردسري ايشون فرموند جند روز ديگه عقدشه اما من با تحقيق كه كردم يدم دروغه بخاطر كس ديگه اين جوابو داده حتي بخاطر ايشون انگشتر دستشون كردند بخاطر ايشون تنها نخواستند من بهشون عشقمو ابراز كنم حالا من موندم نه ميتونم فراموششون كنم نه ! موندم فقط با عذابش اين عشق برام جز درد و رنج چيزي برا نياورد
فرانك جون فرهنگ جون بهشت جون و دوستان ديگه تاپيك قبلي به دستور مدير قفل ميشه لطفا منو راهنمايي كنيد چكار كنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)