به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    42
    Array

    چطور قدرت بازدارندگی خودم رو بالا ببرم؟

    سلام دوستان
    من هر روز که جلوتر میره به این نتیجه می رسم که حس بازدارندگیم رو دارم از دست میدم یا احتمال زیاد از دست دادم.
    بدون هیچ فکر و تمرکزی کارایی رو انجام میدم که مطمینم برام مفید نیست ولی باز انجامش میدم..اصلا رو خودم کنترل درستی ندارم...مثلا اگر ترشی برام بد باشه بدون هیچ فکری می خورم..اگر الان نباید فیلم ببینم و تا یه ساعت باید تمرین هامو حل کنم و اصلا وقتم ندارم اما اصلا حسی به من قدرت بازدارندگی نمیده.کاملا کور شده.خوشبختانه فعلا خوب و بد رو تشخیص میدم.جای شکرش باقیه اما اجتناب از بدی رو نمیتونم انجام بدم....حرف ها رو بدون فیلتر میزنم .و بعدش پشیمون میشم..ذهنم بسیار آشفته و کم توان شده...البته به تبع اون جسمم هم خیلی ناتوان شده.......
    از طرف دیگه خیلی بیتفاوت نسبت به مسایل جدی شدم...الان یکساله برای درمان یک زمینخوردگی شدید به دکتر مراجعه نکردم..هنوز هم با درد ناشی از حرکت میسازم!!!۴ ماهه هر هفته هم وقت دکتر میگیرم!!۶ ماهه عفونت دندان شکسته من بیداد میکنه اما با دردش سازگارم و قدرتی برای مراجعه ندارم.تو درسهام افت شدیدی پیدا کردم...الان هم شروع کلاسهاس ولی همچنان آشفته ام!!!
    اصلا قدرت عقل بر احساس لحظه ای بی هدف چیره نمیشه......افسارگسیخته شدم...احساس می کنم شخصیت ناجوری دارم میشم و در مرحله پوست اندازی هستم....اگر این مرحله رد بشه دیگه نمیتونم مثل سابق باشم...
    امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم..امیدوارم!!!!

  2. کاربر روبرو از پست مفید افسونگر تشکرکرده است .

    باغبان (جمعه 10 مهر 94)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 23:53]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,168
    امتیاز
    90,498
    سطح
    100
    Points: 90,498, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,831

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    عیدتون مبارک


    به نظرم برا اینکه بتوانیم جلوگیری کنیم از کارهای غیر ضرورری در زندگیمان باید از خودمان سئوال کنیم :

    این کاری که دارم الان انجام می دهم آیا من را به هدفم نزدیک تر می کند ؟

    اگر پاسخ دهیم خیر ، پس نباید اون کار انجام دهیم – اگر پاسخ ما مثبت بود و مشتاق انجام دادن اون هستیم یعنی اون هدف ، هدف مجبور کننده ای برای ما نیست و برای همین سعی می کنیم از گذر زمان لذت ببریم .

    به نظرم اگر بتونیم غیر ضروری ها را حذف کنیم و به جاش ضروری ها را در نظر بگیریم موفق تریم

    مثلا روزی 10 دقیقه ایمیلمان را چک کنیم – دیگه نریم 2 ساعت چک کنیم !

    هر چیزی که باعث میشه از هدف اصلی خودمان جا بمونیم غیر ضروری میشه !

    شما انگار علاقه زیادی به خود درمانی داری ! - من دوستم تعریف میکرد : دندونش درد میکرد ( عصب ) و بعد از سه روز خوب شد - بهش گفتم چی کارکردی خوب شد ، گفت :

    سه روز آب درمانی کردم - سیر گذاشتم تو دندونم با زعفرون - غذا هم نخوردم - خوب شد - نکنه شما مثل این بنده خدا هستی !

    ...........

    هدف اصلی برای خودت داری ؟

    .......


    دختر خوب ، اون حادثه زمین خوردن شما چقدر مگه کار داره - برنامه ریزی کن شنبه برو دکتر

    به شما قول میدم هفته بعد این موقع قضیه حله !

    چرا باید پیچیده کنیم – قضیه را .


    از آزمون دکترا چه خبر ؟


    ممنون .



  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 23:53]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,168
    امتیاز
    90,498
    سطح
    100
    Points: 90,498, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,831

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید این دو سئوال جا موند :


    به هدف مجبور کننده اعتقاد داری ؟

    به نظرت رسیدی به اون مرحله ؟


    ویرایش توسط باغبان : جمعه 10 مهر 94 در ساعت 01:00

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    42
    Array
    سلام بر شما باغبان گرامی......
    من یک تشکر به خاطر تاپیک قبلیم به دوستان و بالاخص شما بدهکار هستم....حقیقتش ترسهای من از آن موقع به بعد خیلی کمتر شد....
    در مورد هدف مجبور کننده...بله دارم....یکی از هدفهام همین آزمون دکتراس که دارم پیگیری می کنم و اگز خدا بخواهد عزمم رو جزم کنم و کم کم شروع کنم....
    متاسفانه از این هدفها باز هم دارم ولی همشون با هم تداخل دارن و اصلا نمیشه به همه همزمان رسید.....
    متاسفانه عدم بازدارندگی من فقط مربوط به هدف نیست....مثلا یک رازی را نباید بگویم.....قدرت نگه داشتنش را ندارم...یا یک حرفی را در یک زمانی نباید می زدم که حتی با تصور این موضوع نتونستم بر خودم مسلط بشم و گفتم!
    متاسفانه این موضوع روی دستورات دینی هم اثر گذاشته...یک نمونش تاخیر در نماز تا وقت قضا شدن....خود داری از فکر بد و بدبین بودن و خیلی مسایل دیگر....

    در مورد نسخه دندان حتما عمل می کنم... نمیدونستم سیر و زعفران برای دندان خوب باشه....
    من یه نکته مثبت دارم و اینکه وقتی عزمم رو جزم می کنم می تونم از هر سدی که روبروم باشه عبور کنم...خیلی سرسختانه و البته انرژی گیر....اما به هر حال نمی گذارم از هدفم دور بشم...برنامه ریز خیلی خوبی هستم و می تونم برای اوقاتم برنامه مفید و قابل اجرایی بریزم و خودم رو مقید کنم....دقیقا همون اشتیاقی که شما گفتید در من شکل می گیره.....
    متاسفانه مسئله ای که خیلی فکر منو درگیر کرده واگذاری یک مسئولیت سنگین به منه که به هیچ وجه نمی تونم شانه خالی کنم....والبته تمام برنامه های منو در هم می ریزه...
    فکر کنم پراکندگی نوشته هام نشوندهنده ذهن آشفته من باشه.....
    تنها نسخه ای که به ذهن من می رسه اینه که روزه بگیرم....قدرت تقوا (بازدارندگی دینی) را در من بالا می بره و به تبع اون می تونه در تمام مسائل موثر باشه....اما با ضعفی که دارم به هیچ کارم نمی رسم....
    نمیدانم آیا نسخه دیگری هست.....
    باز هم ممنونم از پاسخ شما

  6. کاربر روبرو از پست مفید افسونگر تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 11 مهر 94)

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 23:53]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,168
    امتیاز
    90,498
    سطح
    100
    Points: 90,498, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,831

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم دکتر

    ممنون - شما لطف دارید - خیلی خوشحال شدم

    انشالله با تلاش و توکل ، در آزمون هم موفق می شوید .

    ......


    خيلي وقت ها در مسير زندگي خودمون نمي تونيم تنها بر پايه اطلاع از ارزش هاي فکري و اهدافمان در زندگي رفتار کنيم .

    چون بعضی موقع ها ، ارزش ها و اهداف مان در تعارض با هم هستند. خيلي وقت ها بين دو کار با ارزش شک داریم و

    نمي دونيم دقيقا کدام يک براي ما باارزش تر است. اين جاست که پس از شناخت ارزش ها و اهداف ، به اهميت بحث

    اولويت گذاري آن ها پي مي بريم. براي تحقق اين مهم بايد ارزش ها و اهدافمان در زندگي را بنويسيم و بعد از خود

    بپرسيم: اين ارزش را براي چه مي خواهم؟ معمولا پاسخ به اين سوال، ارزش بالاتر شما را مشخص مي کند.

    در هدف گذاری ، به نظرم اولویت گذاری در هدف ها مهم هست - مثلا اگر ما در امسال 5 تا هدف داریم ، باید ببنیم کدومش از همه مهم تر هست و از خودمان سئوال بپرسیم :

    اگر به این هدف نرسم چه چیزی را از دست می دهم ؟


    باید اهداف خودمان را پیوسته و با تفکر و به آرامی و با آرامش انجام دهیم . مثلا یه برنامه ریزی 4 ساله بکنیم .


    باید روی اصلی ترین هدف تمرکز کنیم و ، تمرکز یعنی ، قربونی کردن کارهای دیگه !!


    یه کاغذ بردارید و مثلا 5 هدفی که دوست دارید سال بعد این موقع بهش برسید را یاد داشت کنید .

    بعد احتمالا شما به خودتون میگید که من همه ی این کارها را نمی تونم انجام دهم و فقط دو هدف را می تونم بهش برسم

    باید از خودتون سئوال کنید مثلا : کدامیک از این هدف ها برای من بارزش تر ! هست ؟

    حتما جوابی پیدا می کنید .

    ............................

    در مورد نماز به نظرم باید از خودمو باز سئوال کنیم : اکنون که موقع نماز هست ، چه کاری واجب تر از نماز دارم ؟
    وقتی نماز را سروقت بخونیم احساس خوبی پیدا می کنیم – انگار یه نیرویی به ما آفرین میگه !

    ......................


    در مورد راز دار بودن :

    راز فاش شده، مثل یک زندانیِ گریخته از محبس است که بازگرداندنش به بازداشتگاه بسیار دشوار است.

    تیری که از کمان رها گشت و گلوله ای که از سلاح شلیک شد، دیگر به کمان و سلاح برنمی گردد. «راز»، همان زندانی است، همان

    تیر و گلوله است و دهان، و سینه تو، همچون زندان. مانند چلّه کمان و مانند خشاب اسلحه، تا وقتی که رها نشده، مصون و پنهان

    است. همین که از چنگت گریخت و از تفنگت شلیک گشت، دیگر از اختیار تو بیرون رفته است. اگر تا آن لحظه، راز در گروگان تو بود، اینک تو در گرو آنی.

    به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین(ع):

    سِرُّکَ اَسیرُکَ، فَاِنْ اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اسیرَهُ

    راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای.

    باید از خودمون سئوال کنیم که : چه لزومی دارد این شخص این راز را بداند ؟ ( یا راز دیگران را بگیم )

    به نظرم با کنترل ذهن و تمرین می تونیم ( کنترل ذهن == سئوال از خود قبل از اقدام )

    خیلی خوشحال شدم این را گفتید – نشون میده دوست داری مشکل را حل کنید – خیلی شجاع هستید – ممنون .


    الان شما برو به خانمهای همسایه ( یا خاله - عمه و ...) بگو : شما راز دارهستید ببنین چی به شما میگن .

    مثلا میگن من آخر رازم .

    من از بچگی تا الان می بینم این خانم های همسایه ما دارنند با هم حرف میزنند – تو بارون – برف و .....
    ول کن نیستند – نمی دونم چی میگن به هم – خدا رحم کنه !

    .......................................

    در مورد نسخه دندون ، ببخشید اشتباه کردم : سیر + زرد چوبه

    این رفیق مارمولک من ، پول به زعفرون نمیده که !

    من خودم عادت به خود درمانی دارم - تقریبا 15 سال هست دکتر نرفتم - این کار را نکن ، دختر خوب ( من خودم ار ر فیقم بدترم )

    بیا برو دکتر ، یه عکس بگیر ببین چی شده

    ممنون .
    ................................


    مسئولیت سنگین شما چیه ؟ ( اگر قابل بیان هست بفرمایید )

    ..............................

    روزه ، فکر خوبی هست – هم روزه عرفانی و هم روزه فکری
    مثلا برنامه ریزی کنیم 10 روز فکر منفی نکنیم .

    موافقید ؟


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 11 مهر 94 در ساعت 01:30

  8. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    افسونگر (شنبه 11 مهر 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    خانم افسونگر میخواستم تاپیکی با همین موضوع بزنم اما نمیدونستم چطوری توضیح بدم. امیدوارم اجازه بدید من هم از راهنمایی های دوستان به شما استفاده کنم.
    جالبه منم زیاد به جسم خودم اهمیت نمیدم و البته تحمل دردم هم خیلی بالاست. یعنی باید به شرایطی برسم که دیگه انرژی نداشته باشم و به زور ببرنم بیمارستان. اتفاقا الانم دندونم درد میکنه و برام مهم نیست. تازه خود درمانی هم نمیکنم. میزنم به بیخیالی.
    من اینو نشونه قدرت خودم می‌دونستم اما دوست مشاوری میگفتن علتش اینه که برای بدنت(خودت) ارزش قائل نیستی که ریشه در کودکی داره.
    حس میکنم ذهنم و افکارم بی نظمه و نیاز دارم طبقه بندیش کنم اما مدام از زیر بارش شونه خالی میکنم. برخلاف شما اراده قوی ندارم فقط کمی لجباز و اهل رقابتم.
    اتفاقا منم دارم برای یه آزمون دکتری آماده میشم. شاید بتونیم با هم یه کانتکتی داشته باشیم و به همدیگه انگیزه بدیم. اگه موافقید جواب بدید.

    من رشتم هنر هستش. شما جز کدوم زیر گروه هستید؟
    چقدر تا الان خوندید؟
    زبان انگلیسیتون چطوره؟
    هدفتون کدوم دانشگاهه؟

  10. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    فدایی یار (شنبه 07 آذر 94), افسونگر (شنبه 11 مهر 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    42
    Array
    سلام بر شما
    خیلی ممنونم از اینکه با خطاب کردن دکتر هدفم را در ذهنم پر رنگ تر می کنید.,
    از بند برنامه ریزی ۴ ساله خیلی استفاده کردم..حقیقتش هیچ وقت اعتقادی برای برنامه هاب بلند مدت نداشتم چون همیشه احساس می کنم که اتفاقاتی در زندگی خواهند افتاد که می تونه مسیر ذهن رو عوض کنه پس برنامه ریزی کارایی نداره.اما با نگاه به گذشته می بینم که تمام این پیش بینی ها!!غلطه و زندگی روتین خودشو داشته و داره....-هر چند جدیدا اتفاقات تو ذهنم رو ناگوار و بد تصور می کنم!-
    در مورد مسیولیتم نمیتونم بیان کنم ببخشید...که دلیلش دادن پالسهای آماریه
    بالاخره هم به دلیل درد وحشناک دندان مجبور شدم وقت بگیرم....بوی سیر رو اصلا دوست ندارم!
    دارم سعی میکنم با نماز اول وقت و دعاها توفیقاتی که وجود داره کسب کنم و تا حدودی حس های خوبی که داشتم برگردونم.ٔ...و از این آشفتگی خودمو نجات بدم...
    شماهم بهتره بعد ۱۵ سال به پزشک مراجعه کنید....الان جوانید بعدش ممکنه دیر بشه و حسرتشو بخورید!!
    ازتون مجددا تشکر میکنم .امروز شدیدا احساس کردم افسردم یا خسته.اصلا نمیدونم دلیل این خستگی مفرط چی میتونه باشه.امروز یک مهمانخیلی شوخ و با انرژی داشتم.قبلا خودم هم به هر جمعی وارد میشدم همینطور بودم اما احساس کردم چقدر ناتوان و خستم.ذهنم کشش نداشت حتی تیکه های شوخی رو درک کنمچه برسه خودم شوخی کنم.. در جواب سوالاش مات و مبهوت بودم.یه جورایی منو در مقابل خودم نشوند و فهمیدم چقدر خسته ام و بی انرژی.خیلی منو به فکر برد.درسته تو اینمدت خیلی اضطرابو استرس تحمل کردم..خیلی اتفاقات ناگوار و به سختی ازش رد شدم اما نمی خوام انقدر انرژی از دست بدم و این بشه جز خلق و خو...خیلی از دست خودم ناراحتم...نمیدونم چه کنم بشم مثل سابق.
    موفق باشید.
    مهستی عزیز اینجا خونه خودتونه شما هم اگر تاپیک بزنید خوشحال میشم.چون هدف اینه که بیشتر به هم کمک کنیم
    در مورد زبان دکترا من زبانم خیلی افتصاحه! لغتها رو نمی تونم خوب حفظ کنم و همیشه پایین ترین نمرم زبان بوده اما قواعدو خوب یاد میگیرم.
    هیچ چی نخوندم اما از همین امروز شروع کردم..
    رشتم هنر نیست ولی تفاوت چندانی از لحاظ زمانی برای خوندن فکر نمیکنم وجود داشته باشه.هدفم دانشگاه دولتیه تهران,خیلی خوشحال میشم با هم در ارتباط باشیم.
    به نظر من اول تمام منابع رو تهیه کنید و بعدش با خیال آسوده برنامه ریزی کنید..اینطوری آشفتگی ذهنتون خیلی کم میشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید افسونگر تشکرکرده است .

    باغبان (دوشنبه 13 مهر 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.