سلام دوستان
من هر روز که جلوتر میره به این نتیجه می رسم که حس بازدارندگیم رو دارم از دست میدم یا احتمال زیاد از دست دادم.
بدون هیچ فکر و تمرکزی کارایی رو انجام میدم که مطمینم برام مفید نیست ولی باز انجامش میدم..اصلا رو خودم کنترل درستی ندارم...مثلا اگر ترشی برام بد باشه بدون هیچ فکری می خورم..اگر الان نباید فیلم ببینم و تا یه ساعت باید تمرین هامو حل کنم و اصلا وقتم ندارم اما اصلا حسی به من قدرت بازدارندگی نمیده.کاملا کور شده.خوشبختانه فعلا خوب و بد رو تشخیص میدم.جای شکرش باقیه اما اجتناب از بدی رو نمیتونم انجام بدم....حرف ها رو بدون فیلتر میزنم .و بعدش پشیمون میشم..ذهنم بسیار آشفته و کم توان شده...البته به تبع اون جسمم هم خیلی ناتوان شده.......
از طرف دیگه خیلی بیتفاوت نسبت به مسایل جدی شدم...الان یکساله برای درمان یک زمینخوردگی شدید به دکتر مراجعه نکردم..هنوز هم با درد ناشی از حرکت میسازم!!!۴ ماهه هر هفته هم وقت دکتر میگیرم!!۶ ماهه عفونت دندان شکسته من بیداد میکنه اما با دردش سازگارم و قدرتی برای مراجعه ندارم.تو درسهام افت شدیدی پیدا کردم...الان هم شروع کلاسهاس ولی همچنان آشفته ام!!!
اصلا قدرت عقل بر احساس لحظه ای بی هدف چیره نمیشه......افسارگسیخته شدم...احساس می کنم شخصیت ناجوری دارم میشم و در مرحله پوست اندازی هستم....اگر این مرحله رد بشه دیگه نمیتونم مثل سابق باشم...
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم..امیدوارم!!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)