سلام . دختر 33 ساله ای هستم که حدود یکسال و نیم قبل با پسری آشنا شدم . متاسفانه در اوایل آشنایی بخاطر عدم اعتماد و از طرفی بخاطر اینکه نمیخواستم نشناخته تمام جزییات زندگی خودم رو بازگو کنم .اسم و سن و بعضی چیزها رو دروغ گفتم و دوست پسرم مهر دروغگویی را به من زد . من ایران نیستم . قبل از آشنایی با این آقا دوستانی داشتم که فقط در حد دوست بودند و گهگداری به من زنگ و اس ام اس میدادند تا از احوالاتم با خبر شن و با این اوصاف شک و بدبینی این آقا نسبت به من شروع شد . موبایلم رو چک میکرد و نسبت به من کلی بدبین شد . تا اونجایی که من رو از کار و زندگی شخصی خودم انداخته بود . رابطه دوستی ما بیشتر شبیه جنگ بود .من بخاطر اینکه حس و علاقه به این آقا داشتم رابطه ام را با دوستانم قطع کردم و همیشه سعی کردم بدبینی اش را برطرف کنم ولی ایشون روز به روز بدتر میشد... و من هر بار مهربانتر از قبل برای منت کشی و آشتی میرفتم . من شغل آزاد دارم و یک شریک مرد .دوست پسرم از من خواست که شراکتم را با این آقا به هم بزنم و من اینکار رو نکردم چون در کشور غریب بدون داشتن یک شریک محلی نمیشه تجارت کرد ... خلاصه قهر و آشتی ما ادامه داشت تا اینکه این آقا قانون جدیدی وضع کردند و اون این هستش که اصلا با هم تماس نخواهیم داشت . به هم اطلاع نمیدیم کجا و با کی هستیم و هفته ای یک یا دوبار همدیگر را خواهیم دید ...الان حدود یکماه من با این اوضاع پیش میرم .. حرف, حرف ایشونه و من فقط هر چی ایشون میگه انجام میدم . این آقا اصلا به من اعتماد نداره و من خیلی اذیت میشم .
ممنون میشم اگه راهنماییم کنید..
من دوست دارم رابطه رو بسازم ولی ایشون میگن شما یکسا و نیم به من خیانت کردی و دروغ گفتی . لیاقت تو رابطه اینجوریه ... در صورتی که من نسبت به ایشان وفادار هستم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)