به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 99 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,758
    سطح
    38
    Points: 3,758, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اعتیاد برادر

    با سلام
    دوستان گرامی مشکلی دارم که چندین ساله داره هممونو دق میده.متاسفانه برادرم به شیشه اعتیاد داره و الان دوساله که ما متوجه شدیم مصرف میکنه.خدا میدونه از چه موقع مصرف رو شروع کرده بوده.به شدت بی اخلاق و بی ادب هست.حتی قبل از اعتیادش هم عصبی و پرخاشگر بود و دست بزن داشت.الان که دیگه اعتیاد به شیشه هم پیدا کرده دیگه واقعا نمیتونیم کنترلش کنیم.رفت و امداش غیر قابل کنترل شده.اکثرا برای تهیه مواد میره و نیم ساعت بعد برمیگرده.یا مثلا ساعت 3 نصفه شب میره و ظهر روز بعد برمیگرده.صبح تا شب تو اتاق فقط میخوره و میخوابه و مصرف میکنه.به شدت به پدر مادرم توهین و بی احترامی میکنه.طوری که هیچ کس نمیتونه بهش چیزی بگه چون تا چیزی بهش میگیم به طرفمون حمله ور میشه.تاحالا چند بار به پدرم حمله ور شده و حرفهای زشت بهش زده.با مادرم هم رفتار بسیار بدی داره وقتی عصبانی میشه هرچی دم دستشه پرت میکنه تو سر و صورت ادمای اطرافش و کلی ظرف میشکنه.حتی کنگره 60 هم بردیمش اما درست نشد که نشد.همه چی در اختیارشه.اتاق ماشین و...هرچی خواسته براش فراهم کردیم که ترک کنه اما نمیخواد ترک کنه و مدام داره مصرف میکنه و تازه انکارم میکنه میگه من مصرف نمیکنم شماها به من تهمت میزنین.دیگه جلوی همسایه ها ابرو نداریم از بس حرفهای زشت زده و داد زده و عربده کشیده.همسایه ها جواب سلاممون هم نمیدن.مادر پدرم دارن از دستش دق میکنن.واقعا دیگه تحمل اشکهای مادرم و آه کشیدن های پدرم رو ندارم.یک روز خوش نداریم.انگار نفرین شدیم.دوستان خواهش میکنم کمکم کنید.باورتون میشه من شبا از ترس خوابم نمیبره همش صدای جیغ میشنوم حتی وقتی زیر دوشم صدای جیغ میشنوم همش فک میکنم الان خدای نکرده میره به اعضای خانواده م چاقو میزنه.فکر میکنم اخرش مار ومیکشه چون جدیدا خیلی وقیح شده.وخب همونطور که میدونید افرادی که شیشه مصرف میکنن توهم میزنن و ممکنه ادم بکشن.در ضمن ایشون تو عقد هستن...واقعا نمیدونیم جواب خانومش رو چی بدیم...اون چه گناهی کرده.الان دوساله چنان جلوی اونا فیلم بازی کرده که حتی روحشون هم خبردار نشده ایشون معتاد به شیشه است !
    خواهش میکنم راهنمایی کنید من دیگه واقعا به بن بست رسیدم.نمیدونم چکار کنم.به نظرتون به خانومش همه چیو بگم؟اما میترسم اگر بفهمه بلایی سرم بیاره اخه همیشه مارو تهدید میکنه که اگه چیزی به کسی بگین بیچارتون میکنم.باور کنید مثل اهریمن شده اصلا تو خونه ارامش نداریم انگار ما زندانی هستیم و اون زندانبان...دلم برای پدر مادرم میسوزه میترسم بلایی سرشون بیاد.اونوقت من و خواهرم با این چکار کنیم؟خواهش میکنم بگید من بهترین کاری که الان میتونم بکنم چی هست؟خیلی ممنون.
    ویرایش توسط negin_winter : شنبه 30 دی 96 در ساعت 22:16

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    درمان اعتیاد به شیشه خیلی سخته تقریبا برای نصف بیشتر مصرف کننده هاش غیرممکنه. باز اگه مثلا تریاک بود کارتون خیلی خیلی راحت تر بود.
    معمولا امکانات رو از کسی که معتاده میگیرن نه اینکه بهش ماشین و پول بدن که بره بیشتر مواد بگیره! شما دارین یه سیکل معیوب میرین. هرچی از ترس، بهش بیشتر امکانات بدین که اون بدرفتاری نکنه میره مواد میزنه و اعتیاد و پرخاشگریش بیشتر هم میشه و مجبورتون میکنه هی دور باطل طی کنین! جلوی این سیکل معیوب رو بگیرین. اگه کسی تو فامیلتون هست که زورش به برادرتون میرسه بهش اطلاع بدین بیاد کمکتون کنه. یکی که بتونه بیاد با زبون خودش باهاش حرف بزنه. با ترس و مدارا کار به جایی نمیبرین. یکی باید مجبورش کنه حتی شاید بترسونتش که مجاب بشه به ترک. بدون دارو و با اراده هم کسی نمیتونه اعتیادو ترک کنه شیشه که اصلا امکان نداره. چه برسه برادر شما که کلا منکر اصل ماجرا هم میشه و همون اراده رو هم نداره برای ترک.
    شما مسئولیت دارین نسبت به زن برادرتون که بهش خبر بدین. شما هم نگین به مرور و تا چند سال دیگه نهایتا، از ظاهر شدیدا ضایع یه شیشه ای خودشون میفهمن معتاده و میان یقه تونو میگیرن چرا بهشون نگفته بودین. اگه میترسین مستقیم به زنش بگین یکم از بساطشو بذارین جایی که خانمش بتونه پیدا کنه یا ببرینش جایی که مواد جاساز میکنه رو غیرمستقیم نشونش بدین جوری که جلوی چشمش باشه خودش بتونه پیدا کنه راحت. شاید ترس از طلاق باعث بشه به فکر ترک بیفته. البته بعیده ولی حالا میگیم شاید! حداقلش هم اینه که زندگی یه آدم دیگه بخاطر اعتیاد نابود نمیشه.
    توهم خیانت و توطئه تو شیشه ای ها خیلی زیاده پس فردا همین ترس از کشته شدن رو زن و بچه هاش باید به مراتب بدتر از وضعیت شما تحمل کنن. فکر نکنید ازدواج کنه راحت میشین از دستش. هر اتفاقی برای زن و بچه ش بیفته مسئولیتش گردن شما هم هست که الان دارین سهل انگاری میکنین.
    برای وضع خودتون و خانواده تون هم اگه محکم جلوش بایستین و امکانات رفاهیشو قطع کنین مجبور میشه برای تهیه مواد از خونه بزنه بیرون و یه پاتوق دیگه برای خودش جور کنه زد و خورد و مشکلاتتون کمتر میشه. رو کمک کمپ و کنگره هم زیاد حساب باز نکنین هیچ کدوم تا زمانی که خود طرف نخواد و همراهی نکنه نمیتونن واقعا معجزه کنن. کنگره 60 بیست ساله مثلا داره کار میکنه ولی واقعا کار شاق و خیلی مثبتی تاحالا برای اعتیاد نکرده به نظر من! اگه زورتون نرسید و هیچ کسی رو هم ندارین مجبور به ترکش کنه دیدین خیلی داره اذیتتون میکنه یه کمپ معمولی مجاز پیدا کنین ببرینش شاید اون ترک نکنه ولی شما راحت میشین یه مدت. واسه رفتارهای دفعه بعدش با شما هم خوبه یه چندبار ببرینش کمپ رفتارش بهتر میشه تضمینی بهتون قول میدم.
    فقط نترسین در برابرش. محتاط باشین چون حالیش نیست چی کار میکنه و توهم قدرت و توطئه داره ولی نباید از عربده کشی ها و پرخاشگری هاش بترسین این فقط ظاهر قضیه ست کسی که مواد سنگین میزنه از درون هر روز داره ضعیف تر و درب و داغون تر میشه. شما و پدر و مادرتون از نظر جسمی و روحی از برادرتون خیلی قوی تر هستین. برادرتون فقط توهم قدرت بهش دست میده بخاطر مصرف و با هارت و پورت بیخود شمارو میترسونه. از درون خالیه نترسین محکم برخورد کنین.
    ویرایش توسط Amir A : دوشنبه 02 بهمن 96 در ساعت 01:06

  3. 4 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    negin_winter (سه شنبه 03 بهمن 96), میس بیوتی (یکشنبه 08 بهمن 96), رویـای.خیس (دوشنبه 02 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    این چه درد بی درمونیه گریبانگیر جوونا میشه ....
    امیدوارم خدا به شما و پدر و مادرتون صبر عطا کنه و کمکتون کنه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  5. 4 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    lord.hamed (پنجشنبه 05 بهمن 96), negin_winter (سه شنبه 03 بهمن 96), رویـای.خیس (دوشنبه 02 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 99 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,758
    سطح
    38
    Points: 3,758, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    درمان اعتیاد به شیشه خیلی سخته تقریبا برای نصف بیشتر مصرف کننده هاش غیرممکنه. باز اگه مثلا تریاک بود کارتون خیلی خیلی راحت تر بود.
    معمولا امکانات رو از کسی که معتاده میگیرن نه اینکه بهش ماشین و پول بدن که بره بیشتر مواد بگیره! شما دارین یه سیکل معیوب میرین. هرچی از ترس، بهش بیشتر امکانات بدین که اون بدرفتاری نکنه میره مواد میزنه و اعتیاد و پرخاشگریش بیشتر هم میشه و مجبورتون میکنه هی دور باطل طی کنین! جلوی این سیکل معیوب رو بگیرین. اگه کسی تو فامیلتون هست که زورش به برادرتون میرسه بهش اطلاع بدین بیاد کمکتون کنه. یکی که بتونه بیاد با زبون خودش باهاش حرف بزنه. با ترس و مدارا کار به جایی نمیبرین. یکی باید مجبورش کنه حتی شاید بترسونتش که مجاب بشه به ترک. بدون دارو و با اراده هم کسی نمیتونه اعتیادو ترک کنه شیشه که اصلا امکان نداره. چه برسه برادر شما که کلا منکر اصل ماجرا هم میشه و همون اراده رو هم نداره برای ترک.
    شما مسئولیت دارین نسبت به زن برادرتون که بهش خبر بدین. شما هم نگین به مرور و تا چند سال دیگه نهایتا، از ظاهر شدیدا ضایع یه شیشه ای خودشون میفهمن معتاده و میان یقه تونو میگیرن چرا بهشون نگفته بودین. اگه میترسین مستقیم به زنش بگین یکم از بساطشو بذارین جایی که خانمش بتونه پیدا کنه یا ببرینش جایی که مواد جاساز میکنه رو غیرمستقیم نشونش بدین جوری که جلوی چشمش باشه خودش بتونه پیدا کنه راحت. شاید ترس از طلاق باعث بشه به فکر ترک بیفته. البته بعیده ولی حالا میگیم شاید! حداقلش هم اینه که زندگی یه آدم دیگه بخاطر اعتیاد نابود نمیشه.
    توهم خیانت و توطئه تو شیشه ای ها خیلی زیاده پس فردا همین ترس از کشته شدن رو زن و بچه هاش باید به مراتب بدتر از وضعیت شما تحمل کنن. فکر نکنید ازدواج کنه راحت میشین از دستش. هر اتفاقی برای زن و بچه ش بیفته مسئولیتش گردن شما هم هست که الان دارین سهل انگاری میکنین.
    برای وضع خودتون و خانواده تون هم اگه محکم جلوش بایستین و امکانات رفاهیشو قطع کنین مجبور میشه برای تهیه مواد از خونه بزنه بیرون و یه پاتوق دیگه برای خودش جور کنه زد و خورد و مشکلاتتون کمتر میشه. رو کمک کمپ و کنگره هم زیاد حساب باز نکنین هیچ کدوم تا زمانی که خود طرف نخواد و همراهی نکنه نمیتونن واقعا معجزه کنن. کنگره 60 بیست ساله مثلا داره کار میکنه ولی واقعا کار شاق و خیلی مثبتی تاحالا برای اعتیاد نکرده به نظر من! اگه زورتون نرسید و هیچ کسی رو هم ندارین مجبور به ترکش کنه دیدین خیلی داره اذیتتون میکنه یه کمپ معمولی مجاز پیدا کنین ببرینش شاید اون ترک نکنه ولی شما راحت میشین یه مدت. واسه رفتارهای دفعه بعدش با شما هم خوبه یه چندبار ببرینش کمپ رفتارش بهتر میشه تضمینی بهتون قول میدم.
    فقط نترسین در برابرش. محتاط باشین چون حالیش نیست چی کار میکنه و توهم قدرت و توطئه داره ولی نباید از عربده کشی ها و پرخاشگری هاش بترسین این فقط ظاهر قضیه ست کسی که مواد سنگین میزنه از درون هر روز داره ضعیف تر و درب و داغون تر میشه. شما و پدر و مادرتون از نظر جسمی و روحی از برادرتون خیلی قوی تر هستین. برادرتون فقط توهم قدرت بهش دست میده بخاطر مصرف و با هارت و پورت بیخود شمارو میترسونه. از درون خالیه نترسین محکم برخورد کنین.
    _________________
    باسلام
    از پاسخ کاملی که دادین و وقتی که گذاشتین کمال تشکر رو دارم.
    راستش ما خیلی بابت این قضیه عذاب وجدان داریم که چرا یه دختربی گناه بدبخت شد.و هر روز داریم از این عذاب رنج میکشیم.واقعا عذاب بدیه.هم باید رفتارهای یه معتاد رو تحمل کنیم هم عذاب وجدان برای یه دختر بیگناه.
    ولی واقعیتش اینه که ببخشید اینو میگم ادم به شدت وحشی هست.به قصد کتک زدن به پدرم چند بار حمله کرده.آدمیه که هرکاری از دستش برمیاد.یعنی ممکنه به راحتی ادم بکشه.چون به شدت وحشیه و اصلا دیگه قابل کنترل نیست.قبلا از پدرم حساب میبرد الان اینقدر با آدمای وضع خراب گشته که درست شده یکی مثل اونا.ما هممون تحصیل کرده ایم و ساکن یه منطقه خوبیم و خانواده بدنامی نیستیم.اما کارای برادرم باعث شده همه از ما دور بشن.دیگه اعتبار سابق رو نداریم.حتی چندبار از ساختمون دزدی کرده.وسایل همسایه ها رو دزدیه.اونام بنده های خدا از ترسشون چیزی نمیگن.کارایی میکنه که واقعا روم نمیشه اینجا بگم و شرم دارم از بیانشون.اما باید اینو اضافه کنم که انقدر مشکل روانیش شدیده که روی ماشین پدرم یه خط بزرگ انداخته.یعنی تا این حد مریضه.مادرم هر شب خواب بد میبینه و تو خواب جیغ میکشه.منم واقعا میترسم و فکر میکنم نکنه رفته حمله کنه به مادرم.
    از طرفی همیشه تهدید میکنه که اگه چیزی به خانومم بگین همتونو اتیش میزنم و بیچارتون میکنم.دوستان راستش من فکر میکنم چون خودش به اخر خط رسیده میخواد مارو هم نابود کنه.راستش چون خودشم فهمیده دیگه ترک بکن نیست.میخواد مارو هم به منجلاب خودش بکشونه.من واقعا دلم برای پدر مادرم میسوزه و هیچ راهی نمیبینم که بخوام انجام بدم.چون اونام میگن فعلا چیزی به خانومش نگیم.دوستان از این ادم هرکاری برمیاد.من حتی اگه به خانومش برم کارای زشتش و ازار و اذیتاش رو فقط بگم بازم میترسم بره به برادرم بگه که من لوش دادم و ممکنه بیاد منو بکشه.دوستان ظاهرا این مشکل هیچ راه حلی نداره.بعضی وقتا فکر میکنم اگه یکی از عزیزانم مبتلا به بیماری لاعلاج بود بالاخره دوراه داشت یا شفا پیدا میکرد یا از دنیا میرفت.بالاخره عذاب نامحدود نبود.اما این مورد یه عذاب نامحدود و تموم نشدنیه.من هیچی از زندگیم و جوونیم نفهمیدم و فقط مجبور به تحمل کارها و اعمال یه معتاد به شیشه بودم.پدر و مادر و خواهر بی گناهم هم همینطور..نمیدونم چرا همچین اتفاقی افتاده و یه همچین ادمی توی خانواده ما پیدا شده.پدر مادر من ادمای بیگناه و نجیب و خوبی هستن.هیچی هم برای برادرم کم نذاشتن.همه چیز در اختیارش بوده همیشه.و جالبه که همیشه هم طلبکار بوده و همیشه گفته شما هیچ کار برای من نکردین.شاید انتظار داره خودمونو براش بکشیم.باور کنید حتی نصف امکاناتی که در اختیار اون بوده هیچ وقت در اختیار ما نبوده.اما ....متاسفانه نه قدر میدونه و نه حاضر به اصلاح شدن هست.من قبلا خیلی دعاش میکردم میگفتم خدایا کمک کن پاک بشه و ترک کنه.حتی براش کلی نذر کردم.اما الان باورتون میشه فقط میخوام ازین خونه و حتی ازین شهر برای همیشه بره.حتی دلم نمیخواد دیگه ببینمش.چون وقتی یاد رفتارهای بی رحمانه ش با پدر مادرم می افتم اشک تو چشمام جمع میشه و واقعا به هم میریزم.واقعا ای کاش علت بعضی اتفاقات زندگیمون رو میشد بفهمیم.این روزا همش دنبال چرا و علت میگردم.فقط ازتون خواهش میکنم منو دعا کنید.تو بد مخمصه ای افتادیم.خواهش میکنم دعا کنید.

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط negin_winter : سه شنبه 03 بهمن 96 در ساعت 19:03

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 99 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,758
    سطح
    38
    Points: 3,758, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان واقعا خیلی شرایط سختیه
    کسی که مجبوره با این افراد زندگی کنه باید هر روز منتظر یه اتفاق جدید باشه.هر روز یه حادثه و یا داستان.که باعث شه تو خانواده تشنج ایجاد بشه.پدر مادر من از زمانی که متوجه اعتیادش شدن هرکاری لازم بوده برای ترک دادنش کردن.کلی خرج کردن.هرچی خواسته در اختیارش گذاشتن و در برابر کارهای زشتش فقط سکوت کردن و اون هر روز پر رو تر و وقیح تر شد.
    پدر من در وضعیت مالی بدی که داشت کلی پول برای شرب ایشون میداد کلی پول توجیبی بهش میداد.باورتون میشه اون حتی حاضر نیست بره مسافرکشی کنه تا حداقل پول شربتشو در بیاره.فکر میکنه پول همه چیزشو فقط پدر مادر باید بدن.من که شرم دارم پدرم از ضبح تا عصر سرکار باشه و اون تو اتاق فقط بخوره و بخوابه و مصرف کنه.چقدر توی این سالها مادرم اشک ریخت چقدر پدرم آه کشید.چقدر هممون گریه کردیم.هی امیدوار شدیم باز امیدمون رو نا امید کرد.من با همه دوستانم قطع رابطه کردم.چون اصلا دلم نمیخواد حتی بیرون برم.من و خواهرم افسرده شدیم.ما از دستش یه مسافرت نمیتونیم بریم.چون خونه رو تبدیل میکنه به ....
    خیلی شرایط بدیه.تو این مدت با هیچ کس نتونستم درد دل کنم.چندین بار تصور کردم که همه این حرفا رو دارم به خانومش میگم و همه چیو بهش میگم.اما ترسیدم.میترسم اوضاع از اینی که هست بدتر بشه.کسی که رحم نداره.به هیچ کس رحم نداره.شاید الان جلو خانومش فیلم بازی کنه اما فردا مسلما روی اونم دست بلند میکنه.
    ای کاش یه مرجعی بود میومد این افراد رو دستگیر میکرد و برای همیشه میبردشون که دیگه نتونن برگردن.چون ادم انتقام جویی هست و اگه کمپ هم به زور ببریمش میاد و ازمون انتقام میگیره.کلا مشکل روانی داره.یادمه قبل اعتیادش هم ادم عصبی و بد دهنی بود.نمیشد باهاش حرف زد.تا یه چیزی میگفتی سریع به فحش و کتک میبست.
    بعضی وقتا فکر میکنم چرا تاوان معتاد شدن یه نفر رو ما باید بدیم.مگه ما خواستیم اون معتاد بشه.اصلا به ما چه ارتباطی داره که اون رفت سمت اعتیاد.مسلما با اراده خودش رفته.الانم که نمیخواد ترک کنه چرا ما باید به پاش بسوزیم و تباه بشیم.اگه قرار به تباه شدنه فقط یه نفر باید تباه بشه.
    میدونم مثل من خیلیا هستن.اما ناراحتیم از اینه هر طرف نگاه میکنم میبینم چقدر پسراشون ادمای خوبی هستن.چقدر دوستام برادرای خوبی دارن که باعث افتخارشونه.اما من...باعث سرافکندگی و باعث تمام بدبختی های خوانوادمونه.
    دوستان عزیز ...متاسفم و منو ببخشید که این همه حرف زدم.کس دیگه و جای دیگه ای برای حرف زدن نیست.فقط دعام کنید.ممنون...

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    نگین خانم با ترس و آوانس دادن نمیتونین با یه معتاد شیشه ای مقابله کنید.
    این به ظاهر محبتی که خانواده تون دارن در حق برادرتون میکنن که همه چیز در اختیارش قرار میدن واقعا محبت و کمک نیست، صد در صد ظلمه در حقش! نمیدونم چقدر راجع به اعتیاد اطلاعات دارین ولی طبیعتا بعد از دوسال باید اینو بدونین که آدم معتاد دزدی که سهله زن و بچه شم حاضره بفروشه تا موادشو تامین کنه و به هیچ صورتی نمیشه و نباید به خودش یا حرفاش یا قول ترکش به راحتی اعتماد کرد و امکانات در اختیارش گذاشت.


    ناراحتی و ترستون رو کاملا درک میکنم و میدونم زندگی با یه معتاد روانی چه شکلیه. ولی ترسیدن و دست به دعا شدن خالی راه حل مشکل شما و خانواده تون نیست. دعا خیلی خوبه منتها اول آرامش خونه تونو برگردونین بعد بشینین دعا بکنین براش که حالش خوب بشه! فعلا وقت تسلیم و دست به دعا شدن نیست!
    اینکه میگم از درون تو خالیه رو از روی هوا بهتون نمیگم. من پونزده سالم بود وقتی رو در روی پدر معتادم با دست خالی و بدون کمک کسی واستادم قبلش منم مثل شما میترسیدم فکر میکردم زورم بهش نمیرسه خیلی قلدری ازش دیده بودم منو مجبور میکرد موادشم برم بگیرم. ولی یه بار تصمیم گرفتم و با همون ترسی که نمیذاشت منم مثل شما و خانواده تون راحت بخوابم رو به رو شدم. حمله کرد منم مثل خودش رفتار کردم بهش حمله کردم از خونه انداختمش بیرون قفل درو رفتم عوض کردم و اصل مشکل همونجا حل شد. نیومد منو بکشه اتفاقا رفت ترک کرد! دیگه جرئت نکرد من یا برادر کوچیکمو شکنجه بده. دقیقا وقتی که دیگه ازش نترسیدم اون ترسید و دیگه نتونست صدمه ای بزنه. شما و پدر و مادر و خواهرتون چهار نفری در حد یک بچه پونزده ساله فکر میکنید قدرت ندارین که جلوش بایستین؟ منظورم این نیست که شما هم به برادرتون حمله کنید یا درگیری ایجاد کنید که خطر آسیب براتون داشته باشه منظورم اینه که شما چهار نفر قوی تر از یه شیشه ای که احتمالا خیلی بیشتر از دوساله که داره مواد میزنه هستین که ضعف و ترس از خودتون نشون بدین. شما هم میتونین جلوشو بگیرین اگر به ترستون غلبه کنید!
    چرا مادرتون باید بترسه و نتونه تو خونه خودش یه خواب راحت داشته باشه؟ خودتون و خواهرتون چه گناهی کردین که مستحق انزوا و افسردگی باشین؟
    زن برادرتون چه گناهی کرده که باید با یه معتاد زندگی کنه؟ میدونستین بیشتر توهم شیشه ای ها نسبت به همسرشونه و خطر کشته شدن زن برادرتون از خودتون به مراتب بیشتره در آینده؟؟؟ اینکه برین به زنش از اخلاق بدش بگین هیچ کمکی به اصل ماجرا نمیکنه. صورت مسئله اصلی چیز دیگه ایه!


    اگر واقعا فکر میکنین توانشو ندارین خودتون جلوش در بیاین یا میخواین تا وقتی که دندوناش در اثر مواد پوسید همینجوری دلسوزی مضر بکنین و کسی رو هم برای کمک نمیتونین خبر کنین که مجبور به ترکش کنه به نظر من برین پیش یک متخصص روانپزشک شرح حال بدین و ازش نامه بستری بیمارستان روانی بگیرین اگه از دراومدن از کمپ و انتقام گرفتنش میترسین بستریش کنین بیمارستان روانی قسمت بیمارهای معتاد. هیچ کاری هم لازم نیست بکنین میان خودشون میبرنش دستم لازم نیست بهش بزنین. اونجا میدونن چطوری آرومش کنن و برای درمان اعتیادشم بهرحال باید دارو مصرف کنه. فکر کنم ضداضطراب و افسردگی میدن به شیشه ای ها. تا زمانی که حالش خوب نشده یا نمرده هم میتونین درش نیارین.
    بیمارستان دولتی هم ببرین که بتونین مدت زیادی نگهش دارین.
    فقط یک حرکت جسورانه انجام بدین تا از این شرایط دربیاین. دست روی دست نذارین. با خانواده تون صحبت کنید که از ترسو بودن و این وضعیت منفعلانه دربیان. لطف و محبت و صبوری ظاهری شما در حق هم خودتون هم برادر بیمارتون ظلمه. قبل از اینکه در اثر توهماتش بلایی واقعا سرتون بیاره اقدام کنید.

  9. 2 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    negin_winter (چهارشنبه 04 بهمن 96), صبا_2009 (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 99 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,758
    سطح
    38
    Points: 3,758, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از لطف شما و از وقتی که میذارید واقعا ممنونم.
    مسلما همدردی و راهنمایی شما تو این شرایط کمک بزرگی به من و امثال منه.خصوصا اینکه همدردیم.منتها شما در گذشته و من الان.قبل از این مساله اصلا نمیدونستم زندگی با ادم معتاد چجوری میتونه باشه.اما الان واقعا درک میکنم.
    حرفهاتونو کاملا قبول دارم.ولی متاسفانه مشکلی که هست اینه که من تنهایی از پس اون بر نمیام.هیچ کس با من همراه نیست تو خونه.خانواده م خیلی تحت فشارن.اما نمیدونم چرا هیچ اقدامی نمیکنن.من بارها گفتم جلوش وایسین.زنگ بزنین کمپ بیان ببرنش.ماشینو ازش بگیرین اتاقو بگیرین...بارها گفتم اما چه فایده.حرف اونها به من اینه که فعلا دخالت نکنم.نمیدونم واقعا میخوان تا کی صبر کنن.از یه طرف ناراحت مشکل برادرم و رفتارهای غیرقابل تحملشم از طرفی ناراحت اینم که چرا پدر مادرم قدرت اینکه یه محیط امن برای ما فراهم کنن رو ندارن.من واقعا توی خونه احساس نا امنی میکنم.و الان چند ساله که این حس رو دارم.برادرم قبل از اینکه اینطور وقیحانه مواد توی خونه مصرف کنه و این کارای زشت و رفتارهای وحشیانه رو انجام بده ، مارو اذیت میکرد.با شب دیر اومدناش با گوش به حرف پدر مادرم ندادناش...و....
    یعنی حتی قبل اینکه متوجه اعتیادش بشیم هم آزار و اذیت داشت.الان دیگه تصور کنین چجور آدمی شده.
    من باز هم با خانواده م صحبت میکنم بلکه راضیشون کنم یه حرکتی انجام بدن.برخلاف اونها که ازش میترسن من هرگز ازش نمیترسم اما تنهایی نمیتونم جلوش دربیام.فعلا مجبورم نادیده ش بگیرم....
    بازهم از شما و وقتی که گذاشتین صمیمانه تشکر میکنم.ممنون.

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    نگین جان برو با یه بیمارستان اعصاب و روان، که بخش ترک اعتیاد داره، صحبت کن، اونجا دکتر و مشاور و افرادی که شرایط مشابه شما داشته باشند هستند و می تونند کمکتون کنند، اگر لازم باشه به پدر و مادرتون هم مشاوره میدن.

    فقط دست روی دست نگذار که معجزه بشه. متاسفانه تعداد همدردای شما روز به روز داره زیادتر میشه، و اگر زود اقدام نکنی مشکل ریشه ای تر و حلش زمانبر تر میشه. لازم باشه، کلانتری، دادگاه و ... هم به شما کمک خواهند کرد و از شما حمایت می کنند.

    فعلا در اولین گام شما دنبال یک مرکزی باش که معتادان به شیشه رو پذیرش میکنند. با کادر اون مرکز در ارتباط باش اونا خودشون راهنمایی و کمکت میکنند.

  12. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    lord.hamed (پنجشنبه 05 بهمن 96), negin_winter (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 99 [ 16:49]
    تاریخ عضویت
    1396-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,758
    سطح
    38
    Points: 3,758, Level: 38
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [quote=صبا_2009;440328]نگین جان برو با یه بیمارستان اعصاب و روان، که بخش ترک اعتیاد داره، صحبت کن، اونجا دکتر و مشاور و افرادی که شرایط مشابه شما داشته باشند هستند و می تونند کمکتون کنند، اگر لازم باشه به پدر و مادرتون هم مشاوره میدن.

    فقط دست روی دست نگذار که معجزه بشه. متاسفانه تعداد همدردای شما روز به روز داره زیادتر میشه، و اگر زود اقدام نکنی مشکل ریشه ای تر و حلش زمانبر تر میشه. لازم باشه، کلانتری، دادگاه و ... هم به شما کمک خواهند کرد و از شما حمایت می کنند.
    _____________
    صبای عزیز ممنونم ازت
    یه مدت کنگره 60 میرفت البته خیلی نامرتب اما الان دوماهه که کلا نمیره و دوباره مصرف میکنه حتی بیشتر از قبل
    با این حال از راهنماییت ممنونم حتما مواردی که گفتین رو پیگیری میکنم

  14. کاربر روبرو از پست مفید negin_winter تشکرکرده است .

    lord.hamed (پنجشنبه 05 بهمن 96)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    عزیزم کنگره 60 و .. برای کسی هست که خودش فصد ترک کردن داره، و یه جورایی گروه درمانی کمکش میکنه اراده اش تقویت بشه، کسی که شیشه مصرف میکنه، سابقه پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی داره، قصد ترک کردن نداره و امنیت خانواده ش در خطر هست کیس مناسبی برای کنگره 60 نیست.&nbsp;<br><br>

    باید جدی تر به فکر راه حل بود.&nbsp;<br>برادر شما احتمالا&nbsp;یه سری مشکلات روانی داشته&nbsp; که مصرف شیشه تشدیدش کرده, شما حتما باید با روانپزشک و پزشکی که تخصص ترک اعتیاد اون هم از نوع شیشه داره مشورت کنید و راهکار بخواید.&nbsp;<br>تعلل نکن، همین فردا صبح پیگیرش باش. بازم میگم متاسفانه جامعه ما به صورت شدیدی درگیر مساله شیشه هست، حداقل مزیتی که حضور در این محیط ها داره این هست که با افرادی آشنا میشید که تک تک مشکلات شما رو درک می کنند و خیلی بهتر از ما اینجا می تونند بهتون راهنمایی کنند.<br><br>امیدوارم با خبرهای خوب بیایی

  16. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    lord.hamed (پنجشنبه 05 بهمن 96), negin_winter (پنجشنبه 05 بهمن 96), میس بیوتی (یکشنبه 08 بهمن 96)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با اعتیاد همسرم به قلیان چگونه برخورد کنم؟
    توسط سینان در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 13:14
  2. اعتیاد شوهر خاله ام
    توسط الف-ح در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 10 آذر 91, 15:52
  3. مشکل با اعتیاد پدر دختر مورد علاقه ام(کمکم کنین)
    توسط pesare_baran در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 آذر 91, 12:38
  4. با اعتیاد همسرم مشکل دارم کمکم کنید
    توسط مهلا۶۷ در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 آبان 91, 23:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.