نوشته اصلی توسط
نو عروسم من
سلام خدمت همه اعضای محترم
من یه دختر27ساله ام که الان نزدیک دو ماه عقد کردم شوهرم 33سالشه
ازدواج ما کاملا سنتی بوده و ما اصلا هرگز همدیگه رو قبل از مراسم خواستگاری ندیده بودیم
توی مراسم خوایتگاری اصلا به من نگاه نمیکرد و همش به در و دیوار اتاق نگاه میکرد فقط پنج دقیقه توی اتاق موندیم و نامزدی رسمی دو ماه داشتیم
من فوق دیپلم و شوهرم دیپلم دارند شغلش ازاده
مشکلم اینه که شوهرم اصلا بهم اهمیت نمیده نه زنگی نه پیامی نه حرف محبت امیزی
هزار دفعه گفتم اگه با من مشکلی داری بهم بگو
شوهرم خیلی کم حرفه نمیدونم چکار کنم تا باهام خوب بشه اصلا این ایام عید اصلا منو تفریح و گردش نبرد
همش فکر فوتباله و با دوستاش بره بیرون منم سختمه که حاضر نیست با من حتی نیم ساعت وقت بگذرونه
من هر چقدر بهش محبت میکنم نازسو میکشم انگاری نه انگار
من هزار دفعه ازش پرسیدم مشکلت چیه اما حتی جوابمو نمیده یه کلمه بگه من قانع بشم
گناه من چیه که تو باهام اینجور رفتار میکنی
ما نامزد بودیم قبل عقد حدود دوماه که اون خیلی کم حرف میزد مگه ازش چیزی میپرسیدم که جوابمو میداد
مگه میشه من الان مثلا باید پیش شوهرم خیلی عزیز باشم بهم توجه کنه نازمو بخره اما اون اصلا انگار من و به زور گرفته
حتی یک هفته خانوادش مسافرت بودند اصلا نخواست من برم پیشش
و این رفتارش چه معنایی میده؟؟
پس این وسط من چی نه ازش طلا خواستم نه لباش
همه اینا رو بهش گفتم اما اون انگار نمیبینه
حتی با اینکه وضع مالیشون خرابه من هبچی ازش نخواستم فکر میکردم همین که سالمه کافیه حالا فهمیدم کلی دوست دختر داشته و حتی رابطه جنسی با زنهای خیابونی
من گذشتش رو اصلا اهمیت ندادم خب مجرد بوده و تعهدی به کسی نداشته و مربوط به خودشه
اون دوست دختر داشته پس محبت کردن بلده اما نه برای منی که تازه عقد کریم
نمیدونم برم با مادرش صحبت کنم برام بد نمیشه
من شوهرمو دوست دارم به خانوادش خیلی احترام میزارم
شوهرم قبلا دوست دختر داشته و رابطه جنسی هم داشته به گفته خودش البته
نمیدونم چرا محبتش رو از من دریغ میکنه و من متاسفانه خیلی دختر احساساتی هستم و اون این نظر منو ارضا نمیکنه که بهم بگه دوستت دارم بهم زنگ بزنه بگه دلم برات تنگ شده
من خیلی از این نظر رنج میبرم خیلی گریه میکنم که باهام حرف نمیزنه بهم توجه نمیکنه
خواهش میکنم کمک کنید
ممنونتونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)