به نظرتون به شوهرم اجازه بدم زن دوم بگیره؟

[soooghooo]

سلام


من و شوهرم پنج ساله که ازدواج کردیم و یه بچه 10 ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و امدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابطمون سرد شده ولی باز هم همدیگرو دوست داریم.
شوهرم همش قسم میخوره که هیچکسو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم...


شوهرم از لحاظ ظاهری مرد خوش چهره و خوش تیپی هستش بخاطر همین دخترها خیلی عاشقش میشن. توی شبکه های اجتماعی هم فعالیت های فرهنگی داره / مشاوره مذهبی و....


مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...


البته پدرم و عموی خودمم دو زنه هستن و با اینجور زندگیا آشنایی دارم...


شوهرم بهم گفت فقط کافیه رضایت بدی تا خونه رو برات بخره...من بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم قبول نکردم و شوهرم باهاش خداحافظی کرد....
ولی من چند روزه دارم فکر میکنم خوب منم مشکلاتی دارم ... از لحاظ بدنی آدم ضعیفی هستم و نمیتونم تمام نیازهای شوهرم رو رفع کنم و مشکلاتی مثل کمرو بودن و کم حرفی و کمبود حافظه که واقعا داره اذیت میکنه... و از طرفی مشکلات اقتصادی باعث شده شوهرم امید به زندگیش کم بشه... شوهرم منو خیلی دوست داره و میگه به قران و به جون تو و پسرم اصلا بخاطر ظاهرش یا مشکلات تو نمیخوام باهاش ازدواج کنم ...

چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ

منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون... بی اجازه میان تو خونه و همش باهاش بحث و دعوا میکنن... خسته شدم از این خونه و زندگی مزخرف... چند بار به طلاق فکر کردم ولی علاقه زیاد به همسرم مانع این کار شده البته من آدم قانعی هستم و با مشکلات همسرم همه جوره کنار اومدم ........


اگه من رضایت به ازدواج شوهرم با این زن پولدار بدم شوهرم دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه... ناگفته نماند دو ماه عقد موقت بودن با هم ولی اصلا همدیگرو از نزدیک ندیدن ...
من به شوهرم گفتم حتی اگه قبولم بکنم فقط همون یه خونه رو ازش میگیرم ولی حق نداری تو زندگی از پولای اون برای من خرج کنی و شوهرمم قبول کرد... اخه اون زن چون خیلی شوهرمو دوس داره حاضر شده تمام ثروت و خونه هاشو بده به شوهرم...


___حالا من موندم این زندگی سخت و طاقت فرسا رو ادامه بدم و هر روز متلک بشنوم و بین آدمای بی فرهنگی مثل خانواده شوهرم که بسیار بی ادب و غیر مذهبی زندگی کنم...


یا___ ازدواج شوهرم با اون زن رو قبول کنم و هم مستقل بشیم و هم خانه دار و هم اینکه شوهرم سرمایه زیادی توسط اون زن به دست میاره و میتونه از لحاظ مالی مارو تامین کنه...
چیکار کنم واقعا درمونده شدم

[ترنم عشق]

سلام خانم گل

عزیز دلم این چه تصمیمیه که گرفتی آخه؟ این همه مشکلات مالی دارن باید دست به همچین کاری بزنند؟! مطمئنی میتونی وجود یه زن دیگه رو تحمل کنی؟ گول حرف های شوهرتم نخور اره واسه پولش میخوام و فلان...
وقتی محرمش بشه همه جوره محرمش میشه ممکنه بچه دار هم بشه! ممکنه کلا رهات کنه بره سمت اون زن

من چند شب پیش خواب دیدم همسرم زن دوم گرفته و یه دختر داره داشتم دیوانه میشدم! حتی از خواب پا شدم این حال تا چند ساعت با من بود!!

حالا شما واقعا میخوای شوهرتو تقسیم کنی!

لطفا از روی احساس تصمیم نگیر و دو دستی زندگی تو تقدیم نکن
همسرت به جای مفت و مجانی صاحب پول شدن بره تلاش کنه
انقدر ساده نباش و خودتو بدبخت نکن

نیای تاپیک بزنی شوهرم منو رها کرده رفته سمت زن دومش!!

[soooghooo]

منم به این فکر میکنم که ممکنه منو فراموش کنه ولی خودش میگه به هیچ عنوان اینکارو نمیکنم چون همه این کارا بخاطر توه...

آخه تو این شرایط اقتصادی افتضاح صد سال هم کار بکنه نمیتونه خونه جدا بخره....

پدرمم پولداره ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به اینکه خئنه برام بخره

خدایااااا دارم دیوونه میشم

[Tannha]

منم به این فکر میکنم که ممکنه منو فراموش کنه ولی خودش میگه به هیچ عنوان اینکارو نمیکنم چون همه این کارا بخاطر توه...آخه تو این شرایط اقتصادی افتضاح صد سال هم کار بکنه نمیتونه خونه جدا بخره....پدرمم پولداره ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به اینکه خئنه برام بخرهخدایااااا دارم دیوونه میشم

میشه بپرسم چرا دو ماه عقد موقت بودن؟

[ترنم عشق]

عزیزم به نظر من شما کلا این تاپیکو ادامه نده و یه تاپیک در رابطه با مشکلاتت با خانواده همسرت بزن شاید به امید خدا حل شد (چون تو نوشته هات اشاره به این داشتی که دوست داری از خانواده همسرت جدا بشی)

در ضمن اون دوماه ازدواج موقت همسرت هم اصلا برای من قابل هضم نیست چطور شما انقدر خونسردی نمی دانم!
حاضر نیستی مادر همسرت را تحمل کنی یعنی میتونی هووتو تحمل کنی؟
ان شاءالله که مشکلاتت حل بشه و به آرامش برسی

[خندون]

به شدت تعجب کردم ازین تاپیک!!!!

چه راه حل های غیر منطقی برای مشکلات میارید. تو میخوای یه مشکل لاینحل به مشکلاتت اضافه کنی که چی بشه؟؟ حداقل مشکلات مالی قابل حله ولی وقتی که شوهرت ازدواج کنه یه مشکل بزرگ با دست خودت میاری تو زندگیت.

البته بعضی از قومیتها چند همسری درشون رایج هست اما به نظرم شما شامل این دسته نیستین.

بعدشم خودت هم تو حرفات تناقض داری. از یک طرف میگی که راضی نیستی از پولهای اون خانوم وارد زندگیت بشه و از طرف دیگه میگی که بعد از ازدواج همسرت با اون خانوم وضع مالیتون خوب میشه و مشکلات مالیت برطرف میشه!!! چطور میشه که میگی از پولهای اون خانوم وارد زندگیت نشه ولی وضع زندگیتون خوب بشه!!!!

بعدشم نیت اون خانوم چیه؟؟ اگر این خانوم به یک پسر مجرد پیشنهاد بده مطمئن باش اون پسر سریعا پیشنهاد ازدواج با این خانوم رو قبول میکنه.
این همه پسر خوش تیپ و خوش چهره چرا باید بیاد صاف به همسر شما پیشنهاد بده؟؟ مگه قحطی اومده؟؟
معمولا کسی این پیشنهاد رو میده که یک رابطه دو طرفه با هم دارند و بالاخره از همسرت مهر و محبت گرفته که ازین پیشنهادها میده.

اگه اون زن در زندگی مشترک خیلی لوند و دلفریب باشه و خورده شیشه هم داشته باشه که به راحتی تو رو کنار میزنه و شوهرت رو به سمت خودش میکشونه و اونوقت تو میمونی و سرزنش کردن خودت.
یه بنده خدایی زن دوم میگیره و هر دو همسر خونه های مستقلی داشتن و وضع شوهرشون هم خیلی خوب بود ولی بعد از چند سال زن اول دیگه طاقت نیاورد و بدون طلاق شوهرش رو ترک کرد و واسه ادامه زندگی با بچه هاش رفت به زادگاهش.
دیگه تو خودت حساب کن که اون زن چه تنشی رو تحمل کرده که از همه چیز گذشت و فرار کرد.

بعدشم خیلی به حرفای شوهرت که وعده و وعید میده توجه نکن. مردها خیلی راحت با زبون خانمها رو خام میکنند تا به هدفشون برسن.

واقعا هنگ کردم از خوندن تاپیکت.
همسرت روی پیشرفت شغلیش کار کنه و به جای مشاوره یه شغل دوم دیگه بره. مشاوره های فرهنگی و مذهبی فکر نکنم درآمد داشته باشه و اتفاقا بیشتر مایه دردسره چون بالاخره همه آدمها مثل هم نیستن و یکی مثل این خانوم از بین مراجعین پیدا میشه که با همچین ترفندی به زندگیت نزدیک بشه.

در هر صورت صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

[soooghooo]

میشه بپرسم چرا دو ماه عقد موقت بودن؟

شوهرم خیلی مذهبیه بخاطر اینکه گناه نباشه صیغه ی یکساله خوندن

عزیزم به نظر من شما کلا این تاپیکو ادامه نده و یه تاپیک در رابطه با مشکلاتت با خانواده همسرت بزن شاید به امید خدا حل شد (چون تو نوشته هات اشاره به این داشتی که دوست داری از خانواده همسرت جدا بشی)

در ضمن اون دوماه ازدواج موقت همسرت هم اصلا برای من قابل هضم نیست چطور شما انقدر خونسردی نمی دانم!
حاضر نیستی مادر همسرت را تحمل کنی یعنی میتونی هووتو تحمل کنی؟
ان شاءالله که مشکلاتت حل بشه و به آرامش برسی

میدونید آخه بنظر من این زندگی تموم شده ست.... ولی من نمیخوام طلاق بگیرم بخاطر پسرم و علاقه ام به همسرم....
پس بنظرتون اینکار بهتر از طلاق نیست؟؟؟
خسته ام از زندگی

به شدت تعجب کردم ازین تاپیک!!!!

چه راه حل های غیر منطقی برای مشکلات میارید. تو میخوای یه مشکل لاینحل به مشکلاتت اضافه کنی که چی بشه؟؟ حداقل مشکلات مالی قابل حله ولی وقتی که شوهرت ازدواج کنه یه مشکل بزرگ با دست خودت میاری تو زندگیت.

البته بعضی از قومیتها چند همسری درشون رایج هست اما به نظرم شما شامل این دسته نیستین.

بعدشم خودت هم تو حرفات تناقض داری. از یک طرف میگی که راضی نیستی از پولهای اون خانوم وارد زندگیت بشه و از طرف دیگه میگی که بعد از ازدواج همسرت با اون خانوم وضع مالیتون خوب میشه و مشکلات مالیت برطرف میشه!!! چطور میشه که میگی از پولهای اون خانوم وارد زندگیت نشه ولی وضع زندگیتون خوب بشه!!!!

بعدشم نیت اون خانوم چیه؟؟ اگر این خانوم به یک پسر مجرد پیشنهاد بده مطمئن باش اون پسر سریعا پیشنهاد ازدواج با این خانوم رو قبول میکنه.
این همه پسر خوش تیپ و خوش چهره چرا باید بیاد صاف به همسر شما پیشنهاد بده؟؟ مگه قحطی اومده؟؟
معمولا کسی این پیشنهاد رو میده که یک رابطه دو طرفه با هم دارند و بالاخره از همسرت مهر و محبت گرفته که ازین پیشنهادها میده.

اگه اون زن در زندگی مشترک خیلی لوند و دلفریب باشه و خورده شیشه هم داشته باشه که به راحتی تو رو کنار میزنه و شوهرت رو به سمت خودش میکشونه و اونوقت تو میمونی و سرزنش کردن خودت.
یه بنده خدایی زن دوم میگیره و هر دو همسر خونه های مستقلی داشتن و وضع شوهرشون هم خیلی خوب بود ولی بعد از چند سال زن اول دیگه طاقت نیاورد و بدون طلاق شوهرش رو ترک کرد و واسه ادامه زندگی با بچه هاش رفت به زادگاهش.
دیگه تو خودت حساب کن که اون زن چه تنشی رو تحمل کرده که از همه چیز گذشت و فرار کرد.

بعدشم خیلی به حرفای شوهرت که وعده و وعید میده توجه نکن. مردها خیلی راحت با زبون خانمها رو خام میکنند تا به هدفشون برسن.

واقعا هنگ کردم از خوندن تاپیکت.
همسرت روی پیشرفت شغلیش کار کنه و به جای مشاوره یه شغل دوم دیگه بره. مشاوره های فرهنگی و مذهبی فکر نکنم درآمد داشته باشه و اتفاقا بیشتر مایه دردسره چون بالاخره همه آدمها مثل هم نیستن و یکی مثل این خانوم از بین مراجعین پیدا میشه که با همچین ترفندی به زندگیت نزدیک بشه.

در هر صورت صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

منظور من در آمد اون خانومه... چون در آمدش بالاست و میخواد همه رو بده به شوهرم
ولی من فقط یه خونه میخوام از این زندگی خلاص بشم ... تنها با پسرم زندگی کنم... نه با قوم ظالم شوهر


فعلا که شوهرم عقدشو با اون زن باطل کرده.... و هیچ ارتباطی با هم ندارن...

مطمئنم حتی یکبار هم همدیگرو از نزدیک ندیدن

اون خانم شهر دیگه ای زندگی میکنه

ظاهرا آدم خیلی ساده ایه

که میخواد اینکارو بکنه

[اسیر سرنوشت]

تو خیلی ساده ای خواهر، هرچی اتیشه از گور این مذهبی نماها بلند میشه. خوب راه حلی پیدا کرده شوهرت هم حالشو میکنه هم مشکل اقتصادی حل میشه هم تو راضی میشی.. خدایا کرمت رو شکر

[nor]

شما گفتید پدرتون هم دوتا زن داشتن،مادرتون زن اول بود یا دوم؟اگر زن‌اول یعنی شما هم مثل مادرتون میخواین رضایت بدین به هوو داشتن؟هیچ مشکلی با زندگی نداشتین زمانیکه خونه پدری بودین؟
میتونید تحمل کنید اون ساعتهایی که شوهرتون بره پیش اون خانم؟
نظرهات و تحمل سختی ها مختلفه،من هرگز چنین کاری رو اجازه نمیدم شوهرم انجام بده،بله حتی اگر این زندگی بنظر شما تمام شده باشه حاضرم جدا بشم ولی شوهرم همزمان با من با زن دیگه ای نباشه
شوهر شما که ادم مذهبی هم میگید هست و طبق حرف خودش اون زنو دوست نداره فقط برای آرامش شما میخواد زن دوم بگیره (که البته خیلی این حرف خنده داره)آیا اینکار فریب دادن اون زنه نیست؟ببخشید اینقدر رک میگم اینقدر زود باور نباشید،یکم محکم باشید ،هیچ کسی از بچه های اینجا ساده خونه دار نشده شوهرتون جای اینکه راحتترین راهو برای خودش انتخاب کنه یکم تن به کارای سخت بده
شما این تایپیکو زدین انتظار دارید بیان بگن بله اجازه بده زن دوم بگیره و خونه دار شو!!!!!!!!!!!!

[Parastou]

به جای تن دادن به این خفت روی عزت نفس خودتون کار کنید و به شان انسانی خودتون بها بدید.